پایان نامه رشته روانشناسی
دانشکده علوم انسانی
پایان نامه
برای دریافت درجۀ کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی
عنوان پایان نامه:
ساخت و استاندارد سازی ” مقیاس سنجش رضایت از ارتباط نوجوان با والدین” از دیدگاه نوجوان و مقایسه آن در دختران و پسران دانش آموز دبیرستانهای شهر تهران- 1389
استاد مشاور: دکتر مهناز علی اکبری
استاد داور: دکتر مجید صفاری نیا
پاییز 1390
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
هدف: این پژوهش به منظور ساخت و استاندارد سازی مقیاس سنجش رضایت از ارتباط نوجوان با والدین از دیدگاه نوجوان و مقایسۀ آن در دبیرستانهای شهر تهران انجام گرفته است. در این بررسی تعداد 644 دانشآموز دبیرستانی شرکت داشتند که بر اساس متغیرهای جنسیت، موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی به روش خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه ای 55 سؤالی که بر اساس زمینه یابی اولیه از نوجوانان و مفاهیم موجود در زمینه روابط میان نوجوان و والدین و مشکلات ارتباطی آنها طرح شده بود، روی آزمودنیها اجرا گردید. داده های بدست آمده توسط نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 01/0≥α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ در ارتباط با مادر 95/0 و در ارتباط با پدر 97/0 بدست آمد که نشان از پایایی و تجانس درونی خوب این مقیاس دارد. پس از بررسی و تأیید روایی سازه با بهره گرفتن از تحلیل عاملی اکتشافی، تعداد پنج عامل در 53 ماده بدست آمد که با توجه به مفاهیم سؤالات نامگذاری شدند. همبستگی مقیاس با مقیاس رابطۀ ولی- فرزندی (PCRS) بین فرمهای مادر 696/0- و بین فرمهای پدر 666/0- بدست آمد که روایی همزمان این مقیاس را تأیید می کند. نقطه برش مقیاس به طور کلی و هر یک از مؤلفه های مقیاس بر اساس دامنه اطمینان بدست آمد.
متغیر جنسیت در میزان رضایت از ارتباط با مادران مؤثر و در ارتباط با پدران نامؤثر شناخته شد. متغیر های موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی و سن والدین نیز تأثیر معنی داری در نمرات این مقیاس نداشتند. اما بین معدل درسی دانش آموز و میزان رضایت از ارتباط با والدین همبستگی معناداری مشاهده شد. بین پدران و مادران نیز در جلب رضایت نوجوانان تفاوتی مشاهده نشد. در شش سؤال مقیاس نیز انتظارات نوجوانان از والدین تفاوت داشت.
همچنین در بررسی مقیاس رابطۀ ولی- فرزندی (PCRS)، در فرم مادر ضریب آلفای 906/0 و در فرم پدر 926/0 نشان از پایایی مقیاس دارد. روایی سازه این مقیاس نیز به روش تحلیل عوامل تأیید و نقطه برش مقیاس نعیین گردید.
واژگان کلیدی: نوجوان- ارتباط با والدین- مقیاس- سنجش رضایت
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش
1- 1 ) مقدمه 19
1- 2 ) بیان مسأله و اهداف 20
1- 3 ) ضرورت تحقیق . 21
1- 4 ) سؤالات اصلی تحقیق 22
1- 5 ) تعریف مفاهیم و اصطلاحات 23
1- 6 ) تعاریف عملیاتی . 25
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش
2-1 ) ارتباط . 28
2- 1 -1 ) مفهوم ارتباط 28
2- 1- 2 ) اهمیت و ضرورت برقراری رابطه . 30
2- 1- 3 ) انواع رابطه . 34
2- 1- 4 ) فرایندهای تعاملی . 35
2- 1- 5 ) سدهای ارتباطی . 37
2- 1- 6 ) اصول برقراری ارتباط رضایت بخش 41
2- 2 ) نوجوانی و ویژگیها . 44
2- 2- 1 ) تعریف نوجوانی 45
2- 2- 2 ) بحران هویت 50
2- 2- 3 ) تحوّل شناختی . 52
2- 2- 4 ) رشد اخلاقی 57
2- 2- 5 ) رشد اجتماعی 59
2- 3 ) ارتباط نوجوان با والدین . 63
2- 3- 1 ) انتظارات والدین- نوجوان 75
2- 3- 3 ) مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان . 80
2- 3- 4 ) رابطه والدین و چگونگی شخصیت فرزندان . 89
2- 4 ) عوامل مؤثر در نحوۀ ارتباط 95
2- 4- 1 ) تصور از خود و سن . 95
2- 4- 2 ) تأثیر جنسیت 95
2- 4- 3 ) تأثیر شرایط اقتصادی . 97
2- 4- 4 ) تأثیر فرهنگ . 98
2- 5 ) نگرش . 100
2- 5- 1 ) مفهوم نگرش (فرایند ادراک دیگران) . 101
2- 5- 2 ) تفاوتهای فردی در نگرش 103
2- 6 ) سابقه پژوهش 105
2- 6- 1 ) مقیاسهای مشابه . 105
2- 6- 2 ) مروری بر پژوهش های انجام شده در خارج از ایران 109
2- 6- 3 ) مروری بر پژوهش های انجام شده در داخل ایران 111
فصل سوم: فرایند پژوهش
3– 1 ) روش پژوهش 115
3- 2 ) جامعه آماری . 115
3- 3 ) نمونه و روش نمونه گیری . 115
3- 4 ) ابزار پژوهش . 115
3- 4 -1 ) توصیف مقیاس رابطه ولی – فرزندی . 116
3- 5 ) روش اجرا و جمع آوری اطلاعات . 118
3- 6 ) روش تجزیه و تحلیل داده ها 121
3- 6- 1 ) روش تعیین روایی سازه 12
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1 ) توصیف داده ها . 128
4- 1- 1 ) حجم نمونه به تفکیک موقعیت جغرافیایی، جنسیت و شاخه تحصیلی . 128
4- 2 ) تحلیل داده ها (بخش اول) . 130
4- 2- 1 ) سؤال یک: آیا مقیاس ساخته شده از پایایی قابل قبولی برخوردار است؟ 130
4- 2- 2 ) سؤال دو: آیا مقیاس ساخته شده از روایی قابل قبولی برخوردار است؟ 136
4- 2- 2 -1 ) روایی محتوا 136
4- 2- 2 -2 ) روایی سازه . 136
4- 2- 2 -3 ) روایی همزمان . 154
4- 2- 3 ) سؤال سه: نرم یا هنجار مناسب برای تشخیص اختلال در روابط چیست؟155
4- 2- 3 – 1) تعیین نقطه برش عوامل آزمون 157
4- 3 ) تحلیل داده ها (بخش دوم) . 166
4- 3- 1 ) مقایسه فراوانی نمرات آزمودنیها با توزیع نرمال 166
4- 3- 2 ) سؤال چهار: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است؟ . 170
4- 3- 3 ) سؤال پنج: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در موقعیتهای جغرافیایی مختلف متفاوت است؟ . 171
4- 3- 4 )سؤال شش: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در شاخه تحصیلی نظری وکاردانش متفاوت است؟ 173
4- 3- 5 ) سؤال هفت: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با پدران نسبت به مادران متفاوت است ؟ . 175
4- 4 ) یافته های جانبی 177
4- 4- 1 ) میزان تحصیلات پدر و مادر به تفکیک موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی177
4- 4- 2 ) شغل پدر و مادر به تفکیک موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی . 180
4- 4- 3 ) معدل درسی دانش آموزان به تفکیک موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی184
4- 4- 4 ) تفاوت میزان تحصیلات، شغل والدین و معدل درسی دانش آموزان بر اساس موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی مختلف . 186
4- 4- 5 ) بررسی همبستگی سن والدین و معدل درسی دانش آموزان با نمرات رضایت از ارتباط نوجوان و والدین . 188
4- 4- 6 ) بررسی وجود تفاوت در انتظارات نوجوانان از والدین 189
4- 4- 7 ) بررسی پایایی مقیاس رابطه ولی – فرزندی (PCRS) 192
4- 4- 8 ) بررسی روایی سازه مقیاس رابطه ولی – فرزندی (PCRS) 194
4- 4- 9) نقطه برش مقیاس رابطه ولی – فرزندی (PCRS). 201
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5- 1 ) سؤال اول: آیا مقیاس ساخته شده از پایایی قابل قبولی برخوردار است؟ . 204
5- 2 ) سؤال دوم: آیا مقیاس ساخته شده از روایی قابل قبولی برخوردار است؟ . 204
5- 3 ) سؤال سوم: نرم یا هنجار مناسب برای تشخیص اختلال در روابط چیست؟ 206
5- 4 ) سؤال چهارم: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است؟ 208
5- 5 ) سؤال پنجم: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در موقعیتهای جغرافیایی مختلف متفاوت است؟ 209
5- 6 ) سؤال ششم: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در شاخه تحصیلی نظری وکاردانش متفاوت است ؟ 210
5- 7 ) سؤال هفتم: آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با پدران نسبت به مادران متفاوت است ؟ . 211
5- 8 ) یافته های جانبی . 211
5- 8- 1 ) تفاوت میزان تحصیلات، شغل والدین و معدل درسی دانش آموزان بر اساس موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی مختلف. .. 211
5- 8- 2 ) همبستگی سن والدین و معدل درسی دانش آموزان با نمرات رضایت از ارتباط نوجوان با والدین 212
5- 8- 3 ) وجود تفاوت در انتظارات نوجوانان از والدین . 213
5- 8- 4 ) پایایی و روایی و نقطه برش مقیاس رابطه ولی – فرزندی ((PCRS 215
5- 9 ) محدودیت های پژوهش. 217
5- 10 ) پیشنهادات پژوهشی.... 217
5- 11 ) پیشنهادات کاربردی.... 217
فهرست منابع 218
پیوست 226
ضمیمه الف: فرم توضیح نحوه پاسخگویی و مشخصات دموگرافیک (ارائه شده به دانش آموزان) . 227
ضمیمه ب: مقیاس سنجش رضایت از ارتباط نوجوان با والدین از دیدگاه نوجوان (نمونه ارائه شده به دانش آموزان) . 228
ضمیمه ج: مقیاس رابطۀ ولی- فرزندی.Parent- Child Relationship Survey (PCRS) (نمونه ارائه شده به دانش آموزان) .. 234
ضمیمه د: مقیاس سنجش رضایت از ارتباط نوجوان با والدین از دیدگاه نوجوان (فرمهای نهایی) 238
مقدمه:
ارتباط بین والدین و نوجوانان اهمیت زیادی دارد اما یک سلسله تغییرات طبیعی که در سن بلوغ[1] روی می دهد، موجب می گردد تا کارایی و میزان این ارتباطات کاهش یابد. (فونتنل[2]، ترجمه حاجی زاده،1381)
والدینی که دارای فرزند دبیرستانی هستند (سنین پانزده تا هجده سال)، با مسائل گوناگون روبرو می شوند. بخش عمده ای از این مسائل، از عدم برقراری رابطۀ انسانی با نوجوان ناشی می شود. نوجوان در مرحلۀ خاصی از گسترۀ رشد به سر می برد و باید با شناخت و آگاهی با او برخورد کرد. از سوی دیگر خانواده هایی که نسبت به نقشها، وظایف و مسئولیتهای خود بیشتر آگاهی دارند، بهتر می توانند با فرزندانشان رابطه برقرار کنند و دورۀ حساس و پرانرژی نوجوانی را به طریق مطلوب هدایت نمایند. (به پژوه، 1378)
تغییر در توانایی های شناختی و زیستی نوجوان در نحوۀ نگرش وی نسبت به قوانین و نظم موجود در خانواده تأثیر می گذارد و به انتظارات جدیدی در وی منجر می شود. کالینز[3] (1990) تغییرات حاصل در انتظارات فرزند- والدین از یکدیگر را در دوران نوجوانی منبع مهم تضاد در خانواده قلمداد می کنند. لارسن، لامپمن و پتریاتیس[4] (1989) اظهار می دارند که در دوران نوجوانی حدود مسئولیت نوجوان بسیار مبهم است. ممکن است نوجوان خواهان مشارکت بیشتر در فعالیتها و تصمیم گیری های خانواده بوده و انتظار داشته باشد که نحوۀ روابط او با والدین تغییر کند. اگر والدین نسبت به این امر بی اعتنا باشند و انتظارات نوجوان را نادیده انگارند، موجبات افزایش تضاد در خانواده و نگرش منفی نسبت به والدین در نوجوان فراهم می شود.
1-2 ) بیان مسأله و اهداف:
فراهم نبودن شرائط تربیتی مناسب ، عدم آشنائی اولیا و مربیان با نیازها و ویژگیهای نوجوان و کودکی مشکلدار علل اساسی بوجود آمدن مشکلات دوران نوجوانی هستند. با توجه به اینکه این دوره از اهمیت شایان توجهی در زندگی آینده و بزرگسالی فرد برخوردار است و بسیاری از انتخابها و تصمیمها در این دوران انجام میشوند، پیشگیری از بروز مشکلات و درمان آنها به توجه و تاکید فراوانی نیاز دارد. شناخت این مشکلات و ارضای خواستهای طبیعی نوجوانان، بعد از شناخت ویژگیها و نیازهای مرحله نوجوانی اولین گام مؤثر در کمک به نوجوان برای داشتن یک مرحله رشدی سالم و تأمین بهداشت و سلامت روانی وی میباشد.
نقش اصلی متخصصان بالینی که به سنجش روانی می پردازند، پاسخگویی به پرسش های اختصاصی و کمک به تصمیم گیری های مناسب است. برای تحقق این نقش، متخصصان بالینی باید دامنۀ گسترده ای از داده ها را هماهنگ و زمینه های گوناگون اطلاعات را مورد توجه قرار دهند. آزمون ها یکی از روش های گردآوری داده ها هستند. نقش متخصص بالینی که به اجرای سنجش روانی می پردازد، همان نقش متخصص رفتار انسانی است که باید با فرایندهای پیچیده روبرو شود و نمرۀ آزمون را در بافت زندگی شخص درک نماید. همان گونه که وودی[5] (1980) گفته است: “سنجش بالینی جهت گیری فردی دارد، اما همواره هستی اجتماعی را مورد توجه قرار می دهد، هدف آن معمولاً کمک به شخص است تا بتواند مشکلات خود را حل کند.” (فتحی آشتیانی، 1388)
در این راستا این پژوهش با هدف کلی ساخت و استاندارد سازی ” مقیاس سنجش رضایت از ارتباط نوجوان با والدین” از دیدگاه نوجوان و اهداف ویژه زیر شکل گرفته است:
مقایسه میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بر اساس متغیر جنسیت .
مقایسه میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بر اساس متغیرموقعیت جغرافیایی محل تحصیل.
مقایسه میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بر اساس متغیر شاخه تحصیلی
.مقایسه میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران در رابطه با پدر و مادر.
1-3 ) ضرورت تحقیق:
عدم کفایت پرسشنامه های موجود در زمینۀ مورد نظر در داخل و خارج، ضرورت اولیه ساخت این مقیاس می باشد. حتی در صورت وجود مقیاسهای خارجی، با توجه به تأثیر شرایط فرهنگی و اجتماعی هر کشور در نوع نیازها و انتظارات انسانها، ساخت مقیاسهای داخلی از نیازهای جامعه احساس می شود.
همچنین از ضرورتهای زیر جهت اجرای این پژوهش می توان نام برد:
– ساخت مقیاسی در این زمینه، با توجه به تغییر انتظارات نوجوان در طول برهه های زمانی و با توجه به تفاوتهای فردی در رضایتمندی از روابط خانوادگی ( با اندازه گیری فاصله نظر و انتظار).
– ساخت مقیاسی در این زمینه، با قابلیت زمینه یابی مقطعی و اجرای گروهی در مدارس جهت تشخیص مشکلات خانوادگی دانش آموزان و کوشش در رفع آن.
– بررسی و تحلیل مشکلات ارتباطی نوجوانان با والدین در زمان حاضر.
1-4 ) سؤالات اصلی تحقیق:
1) آیا مقیاس ساخته شده از پایایی قابل قبولی برخوردار است؟
2) آیا مقیاس ساخته شده از روایی قابل قبولی برخوردار است؟
3) نرم یا هنجار مناسب برای تشخیص اختلال در روابط چیست؟
در صورت قابل قبول بودن روایی و پایایی:
4) آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است؟
5) آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در موقعیتهای جغرافیایی مختلف متفاوت است؟
6) آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با والدین در شاخه تحصیلی نظری وکاردانش متفاوت است ؟
7) آیا میزان رضایت از ارتباط دانش آموزان دبیرستانی با پدران نسبت به مادران متفاوت است ؟
در صورت غیرقابل قبول بودن روایی و پایایی:
مؤلفه های مقیاس از قبیل: پرخاشگری کلامی یا بدنی والدین- آزادی و کنترل- دوست داشتن والدین- و با توجه به متغیرهای چهار گانه فوق چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
1- 5 ) تعریف مفاهیم و اصطلاحات:
آزمون (مقیاس)[6] وسیلۀ عینی و استانداردی است که برای اندازه گیری[7] و سنجش نمونه ای از حالات، رفتار، معلومات، استعداد، هوش، رغبت و شخصیت فرد یا افراد به کار می رود. اصولاً تبدیل پاسخها به داده ها بخش مهمی از فرایند پژوهش علمی است. پژوهشگر برای تبدیل پاسخها به داده ها یک وسیلۀ اندازه گیری به کار می برد. هر زمان ارزش متغیر بخصوصی را در آزمودنی بخصوصی یا در لحظۀ معینی از زمان معلوم کنیم، گوییم آن متغیر را اندازه گرفته ایم. اندازه گیری شامل قواعدی است برای اختصاص اعداد به چیزها، افراد یا رویدادها به منظور کمی ساختن آنها. به بیان دیگر، هدف اندازه گیری، گردآوری اطلاعات دربارۀ چیز یا فرد معینی است و حاصل کار آن در واقع تعیین اندازه ای از یک خصیصۀ معین بر حسب واحدهای اندازه گیری است که نتایج آن به صورت عدد بیان می شود. ( هومن، 1384)
اعتبار یا پایایی[8] یک آزمون به درجۀ ثبات، هماهنگی، قابلیت اعتماد، قابلیت تکرار، پیش بینی پذیری و دقت آن گفته می شود.معنای دیگر اعتبار، همسانی درونی آزمون است و مفهوم آن این است که سؤالهای آزمون تا چه اندازه با یکدیگر همبستگی متقابل دارند. اگر ضریب اعتبار درونی آزمون کم باشد، بدان معناست که سؤالای مختلف آزمون، متغیر واحدی را اندازه گیری نمی کنند. از جمله روش های تعیین پایایی روش دونیمه کردن است. در این روش نمره های نیمی از آزمون را با نمره های نیم دیگر مقایسه می کنند. روش دیگر کودر- ریچارد سون است. کودر و ریچارد سون، روشهایی را ابداع کرده اند که با بهره گرفتن از این روش ها، می توان متوسط ضریب اعتبار آزمون را که بر اساس ضرایب همبستگی دو نیمه های آن از طریق همۀ روش های ممکن دو نیمه کردن آزمون بدست می آید برآورد کرد. یکی از محاسن این روش آن است که برآورد ضریب اعتبار آزمون با صرف وقت کمتری امکان پذیر است. ضریب محاسبه شده با این روش، ثبات و همسانی درونی آزمون را نشان می دهد کرونباخ برای برآورد همسانی آزمونها یا مقیاس هایی که پاسخ های درست یا غلط ندارند (پاسخهای پیوستاری)، بر اساس روش کودر ریچاردسون فرمول دیگری برای برآورد اعتبار پیشنهاد کرد که به آن روش آلفای کرونباخ می گویند. (فتحی آشتیانی، 1388)
مقصود از روایی[9] آزمون ، مناسب بودن، با معنا بودن و مفید بودن استنباطهای خاصی است که از روی نمرۀ آزمون به عمل می آید. به عبارت دیگر روایی به معنی آن است که آیا یک ابزار سنجش آنچه را که در نظر دارد می سنجد یا خیر؟ (فتحی آشتیانی، 1388) روان شناسان از چند نوع روایی استفاده می کنند که از جملۀ آنها روایی ظاهری، محتوا، پیش بین، همزمان و سازه است. روایی ظاهری یا صوری یعنی اینکه مواد یا سؤالهای آزمون باید از نظر ظاهر در رابطه با موضوعی باشند که آزمون برای اندازه گیری آن تهیه شده است. روایی محتوا یعنی اینکه آزمون باید ارتباط کامل با کل زمینۀ مورد نظر داشته باشد.(گنجی، 1370) روان شناسان برای تعیین روایی محتوا، هر یک از مواد آزمون را ارزیابی می کنند، برای اینکه ببیند آیا این مواد با آنچه آزمون قرار است اندازه گیری کند مربوط می شود یا خیر. روایی همزمان، رابطۀ همزمان بین آزمون تهیه شده را با آزمونی که در گذشته روایی آن تعیین شده است، مشخص می کند. هر اندازه همبستگی بین این دو آزمون بیشتر باشد می گویند آزمون جدید از روایی بیشتری برخوردار است. روایی سازه نیز به توانایی آزمون در اندازه گیری سازه، یعنی مؤلفۀ فرضی یا نظری رفتار، مثل یک صفت یا انگیزه، مربوط می شود. (فتحی آشتیانی، 1388) روایی سازه بیشتر از روایی محتوا جنبه نظری دارد. بنابر تعریف، یک آزمون در صورتی دارای روایی سازه است که نمرات حاصل از اجرای آن به مفاهیم یا سازه های نظریه مورد نظر مربوط باشند. برای مثال، یک آزمون یا پرسشنامه اضطراب در صورتی دارای روایی سازه است که نمرات حاصل از آن به سازه هایی که در نظریه های اضطراب آمده اند ارتباط داشته باشد.(بیابانگرد، 1384) یکی از راه های تعیین روایی سازه تحلیل عوامل است. تحلیل عوامل یک روش پیشرفته آماری است که از طریق آن تعداد و ماهیت متغیرهایی را که یک آزمون اندازه می گیرد، مشخص می کنند. این روش روابط درونی داده های مورد تحلیل را تعیین می کند و برای ایجاد سهولت، متغیرها را به خوشه ها یا عوامل کاهش می دهد. بعد این خوشه ها یا عوامل را با توجه به آنچه به وسیله سؤالهای آزمون اندازه گیری می شوند، نامگذاری می کنند. بنابراین، یک آزمون را می توان بر حسب عواملی که آن را تشکیل می دهند نامگذاری کرد. برای مثال، اگر یک آزمون برای اندازه گیری سازه آفرینندگی درست شده است، ترکیب عاملی آن آزمون باید نشان دهنده عوامل آفرینندگی در آن آزمون باشد. .(بیابانگرد، 1384)
نرم یا هنجار[10] عبارت است از حد متوسط حالات، معلومات، یا خصیصۀ افرادی که در یک آزمون شرکت داشته اند و تعداد حالات، معلومات یا خصایص افراد دیگر را می توان با آن سنجید تا مشخص شود که فرد در مقایسه با افراد متجانس و مشابه خود در چه وضعیتی قرار دارد. به عبارت ساده تر میانگین نمرات گروه مرجع را نرم می گویند. (دالبرگ و همکاران .ترجمۀ کرمی و درودی، 1387)
1- 6 ) تعاریف عملیاتی:
نوجوان[11]: دانش آموزی که در مقطع قبل از دیپلم و روزانه تحصیل می کند.
رضایت[12] از ارتباط نوجوان با والدین : حداقل فاصله میان نظر و انتظار نوجوان در هر مورد سؤال شده.
پایایی: جهت سنجش پایایی آزمون از دوروش زیر استفاده می گردد:
1- دونیمه کردن آزمون و سنجش همبستگی سوالات با فرمول اسپیرمن – براون.[13]
2-روش آلفای کرونباخ، که جهت تعیین پایایی پرسشنامه هایی با مقادیر مختلف پاسخ استفاده می شود.
روایی: سنجش روایی نیز به سه صورت زیر مورد ارزیابی قرار می گیرد:
1- تایید روایی محتوا[14] با نظر متخصصان امور نوجوانان.
2- روایی سازه[15] با بهره گرفتن از ماتریس همبستگی و تحلیل عوامل.
3- روایی همزمان[16] با بهره گرفتن از تعیین همبستگی با مقیاس رابطۀ ولی- فرزندی.
در مرحله دوم پژوهش با بهره گرفتن از آزمونهای مقایسه توابع توزیع ( در حالت پارامتری یا ناپارامتری) تفاوت گروه های مورد نظر در نمره بدست آمده از آزمون بدست می آید.
تعداد صفحه :340
قیمت :37500 تومان
ر می گیرد. سایت SERDEREHI@GMAIL.COM
پایان نامه رابطه ی بین درک خطر ترافیکی، بازداری رفتاری، بازداری شناختی و سبکشناختی
پایان نامه رشته روانشناسی
دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی
پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
عنوان
رابطه بین درک خطر ترافیکی، بازداری رفتاری، بازداری شناختی و سبکشناختی و بررسی میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر فیلمهای ترافیکی بر درک خطر ترافیکی
استاد مشاور
دکتر جواد صالحی فدردی
شهریور/1394
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
فهرست مطالب
چکیده 1
فصل اول
مقدمه پژوهش
بیان مسئله. 2
سؤالات و فرضیههای پژوهش 7
فرضیههای اصلی 7
مطالعه اول 7
مطالعه دوم. 7
فرضیههای فرعی 7
سؤال پژوهشی 7
تعریف عملیاتی متغیرها 7
فصل دوم
پیشینه و مبانی نظری پژوهش
آسیبها و صدمات ناشی از تصادفات ترافیک. 9
تعریف تصادف 10
عوامل مؤثر بر بروز تصادفات ترافیکی 11
نقش عوامل انسانی در بروز تصادفات 12
روانشناسی ترافیک. 12
تکلیف رانندگی 14
خطر و درک خطر. 15
درک خطرات ترافیکی 19
اندازهگیری و سنجش درک خطر ترافیکی 22
عوامل مؤثر بر درک خطر ترافیکی 24
جنسیت. 24
سن و تجربه رانندگی 25
ویژگیهای شخصیتی 30
عوامل شناختی 30
سبکهای شناختی 31
سبکشناختی تحلیلی 33
سبکشناختی کلگرا 33
بررسی سبکشناختی کلگرا- تحلیلی در بین رانندگان 34
سیستمهای شناختی 35
بازداری رفتاری 38
بازداری شناختی 41
بررسی بازداری شناختی و رفتاری در بین رانندگان 42
آموزش درک خطر ترافیکی 44
جمعبندی نهایی 48
فصل سوم
روش پژوهش
طرح پژوهش 50
شرکتکنندگان 51
ابزارهای پژوهش 51
آزمون درک خطر ترافیکی 51
آزمون برو/نرو 54
آزمون ایست-علامت. 55
آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ. 58
روش اجرای پژوهش 59
روش تجزیهوتحلیل داده ها 61
فصل چهارم
یافته های پژوهش
یافتهها 62
مطالعه اول 62
یافته های جمعیت شناختی 62
یافته های مربوط به هر فرضیه در پژوهش 64
فرضیه های اصلی 66
فرضیههای فرعی 70
سؤال پژوهشی 72
مطالعه دوم. 73
یافته های جمعیت شناختی 73
یافته های مربوط به هر فرضیه در مطالعه دوم. 75
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
رابطه بین بازداری رفتاری و درک خطرات ترافیکی 77
رابطه بین بازداری شناختی و درک خطرات ترافیکی 79
رابطه بین سبکشناختی کلگرا با درک خطرات ترافیکی 81
فرضیههای فرعی 84
فرضیهی فرعی اول: تفاوت افراد با سبکشناختی کلگرا و افراد با سبکشناختی تحلیلی در نمرات بازداری رفتاری 84
فرضیهی فرعی دوم: تفاوت افراد با سبکشناختی کلگرا و افراد با سبکشناختی تحلیلی در نمرات بازداری شناختی 85
سؤال پژوهشی 86
پیش بینی درک خطر ترافیکی از طریق شاخصهای بازداری رفتاری، بازداری شناختی و تحلیل سبکشناختی 86
مطالعه دوم. 87
اثر آموزش درک خطر بر توانایی درک خطرات ترافیکی 87
نتیجهگیری 88
محدودیتهای پژوهش 89
محدودیت در نمونه: 89
محدودیت در ابزار 89
پیشنهادات 89
منابع. 91
Abstract 103
چکیده
زمینه مسأله و هدف پژوهش: یکی از مهمترین عوامل انسانی مؤثر بر تصادفات ترافیکی ادراک خطر است. پژوهش حاضر شامل دو مطالعه با دو هدف اصلی است: هدف در مطالعه اول بررسی ارتباط بین تواناییهای شناختی شامل سبکهای شناختی، بازداری رفتاری و بازداری شناختی با درک خطر ترافیکی در بین رانندگان و در مطالعه دوم تأثیر آموزش درکخطر ترافیکی از طریق فیلمهای کوتاه بر افزایش توانایی درک خطرات ترافیکی بود. روش: در مطالعه اول، 129 رانندهی مرد (با میانگین 79/37 و انحراف استاندارد سنی 85/8) قسمت حملبار شهر مشهد شرکت کردند. در اجرای مطالعه دوم 42 دانشجوی دارای گواهینامه همکاری داشتند که 27 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش آموزش یک جلسهای درک خطر از طریق فیلمهای کوتاه ترافیکی ارائه شد. نمونه گیری در هر دو مطالعه در دسترس بود. داده ها با بهره گرفتن از آزمونهای درک خطر ترافیکی، ایست-علامت، برو-نرو و تحلیل سبکهای شناختی به ترتیب برای سنجش توانایی درک خطر، بازداری رفتاری، بازداری شناختی و سبک شناختی جمعآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج مطالعه اول نشان داد که بین درک خطر ترافیکی با سبکشناختی کلگرا، توجه و توجه انتخابی، رابطه مثبت و بازداری رفتاری رابطه منفی معناداری داشت. بین درک خطر ترافیکی و بازداری شناختی رابطه معناداری دیده نشد. یافته های مطالعه دوم گویای تأثیر مثبت آموزش مبتنی بر فیلمهای کوتاه ترافیکی بر درک خطر بود. بدین ترتیب که نمرات درک خطر گروه آزمایش پس از دریافت آموزش بطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجهگیری: بهطورکلی، مطالعه حاضر بر نقش توجه، توجه انتخابی و سبکشناختی کلگرا بر درک خطر ترافیکی صحه میگذارد؛ بااینوجود، درمورد تأثیر بازداریهای رفتاری و شناختی بر درک خطر نیازمند پژوهشهای بیشتری است. در انتها، آموزش می تواند درک خطر ترافیکی رانندگان را بهبود بخشد.
کلمات کلیدی: درک خطر ترافیکی، بازداری رفتاری، بازداری شناختی، سبکهای شناختی، آموزش مبتنی بر فیلم
بیان مسئله
توسعهی صنعت حملونقل یکی از نشانههای پیشرفت و رشد یک کشور بوده و بسیاری از نیازها را تأمین میکند؛ اما با گسترش زندگی ماشینی و افزایش روزافزون ترافیک در شهرها، میزان بسیار بالای تصادفات رانندگی به معضلی اجتماعی تبدیلشده است (انصاری، محمدی و سعیدی، 1392). طبق آمار بهداشت جهانی (2004) سالانه در جهان 2/1 میلیون نفر به علت حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند و بین 20 تا 50 میلیون نفر دچار آسیب یا ناتوانی میشوند. بیش از 90 درصد تمام مرگهای جادهای در کشورهای پایین و متوسط رخ میدهد و برخلاف کشورهای پیشرفته که تصادفات روندی کاهشی به خود گرفته است، کشورهای درحالتوسعه شاهد افزایش تقریباً 65 درصدی حوادث رانندگی در دو دهه اخیر هستند. در طول 5 سال گذشته میزان تصادفات منجر به مرگ در بسیاری از کشورها رو به افزایش بوده و این خود به نگرانی بزرگی در این کشورها تبدیلشده است. بیش از 55 درصد مورد مرگ در بزرگسالان اروپایی به علت تصادفات رانندگی بوده است (رجبی، نریمانی و حسینی، 1392).
در کشور ایران نیز سالانه بیش از 200 هزار فقره تصادفات منجر به فوت و معلولیت در شهرها اتفاق میافتد؛ اینیکی از بالاترین آمارهای جهان بهحساب میآید، بهطوریکه تقریباً دو برابر میزان مرگ ناشی از تصادفات در کشورهای اروپایی محسوب میشود (رسولی و همکاران[1]، 2008). سوانح و حوادث رانندگی نخستین علّت مرگومیر در سنین زیر 40 سال و سومین علّت فوت برای تمام گروههای سنی محسوب میشود. بر اساس گزارشهای رسیده، ایران دارای بالاترین نرخ مرگومیر در تصادفات رانندگی میباشد و به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت کشور، 36 نفر در تصادفات کشته میشوند (توکلی و سنایی نسب، 1385). پژوهشهای متعدد خارجی و داخلی به بررسی عوامل مؤثر متعددی (فردی، شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی) در بروز تخلفات رانندگی و تصادفات پرداختهاند (برای مثال، مویلنبرگ و همکاران[2]، 2007؛ مولر و گرگرسن[3]، 2008؛ رجبی و همکاران 1392؛ طبیبی و امین یزدی، 1389). در پژوهش حاضر سعی میشود عوامل شناختی دخیل در ادراک خطر در رانندگان بررسی شود.
خطر[4] فقط به رویدادی گفته میشود که برای انسان مضر و آسیبرسان باشد (دهال[5]، 2008). رفتارهای پرخطر به رفتارهایی گفته میشود که خطرهای بالقوهای در پی دارد اما درعینحال امکان دریافت پاداشهای فوری نیز فراهم میکند (پمیلی[6] و همکاران، 2003) و طیف گستردهای از رفتارهای رشدنیافته را در برمیگیرند (اختیاری و همکاران، 1387). عدم واکنش مؤثر توسط قربانیان فاجعه و رفتارهای نامناسب و پرخطرشان در برابر حوادث و تصادفات، مکرراً به ضعیف بودن ادراک خطر آنها نسبت داده شده است (دهال، 2008). توانایی درک خطر یک مهارت شناختی است (طبیبی و امین یزدی، 1389) و بر اتخاذ راهبردها و پاسخهایی که سبب کاهش احتمال بروز آن میشود، تأثیر مثبتی میگذارد (دهال، 2008). درک راننده از خطر[7] یا «خواندن جاده[8]» یعنی افزایش اطلاعات درباره موقعیت جاده و ترافیک، تحلیل و درنهایت انجام پاسخ مناسب که یکی از عوامل شناختی مؤثر در بروز تصادفات ترافیکی محسوب میشود (کانتول، ایزلر و استارکی[9]، 2013). ادراک خطر در رانندگی به شناخت بهموقع خطرات (بالقوه)، جستجوی مناسب بصری، استفاده از آینه و درک میزان جدیت خطر در موقعیت اشاره میکند (لرنر و همکاران[10]، 2010). جستجوی دیداری و توجه نقش مهمی در شناسایی خطرات بهطور مؤثر دارد و اسکن ناکافی میدان دیداری به کاهش آگاهی از خطر منجر میشود و درنتیجه احتمال وقوع تصادفات افزایش مییابد (کانتول، ایزلر و استارکی، 2013).
دلایل دیگری که بر توانایی افراد در درک خطر تأثیرگذار است میتوان به ظرفیت و سرعت پردازش شناختی، میزان حواسپرتی و بار اضافه ذهنی اشاره نمود. اهمیت و ظرفیت شناختی و توانایی بازداری توجه از انحراف به عاملهای نامربوط و حواسپرت کننده برای رشد مهارت درک خطر افراد در مطالعات طبیبی و ففر[11] (2003،2007) مورد تائید قرار گرفت. پیشگیری از رفتار پرخطر مستلزم توانایی درک خطرات و مهارت بازداری است. در پژوهش حاضر دو عامل توانایی بازداری (شناختی و رفتاری) و سبکهای شناختی بررسی خواهد شد.
بازداری به توانایی سرکوب یک پاسخ الزامآور ولی نامتناسب با تکلیف و درعینحال انتخاب ارادی پاسخ متناسب به تکلیف اشاره میکند که از رفتارهای انعطافپذیر و معطوف به هدف در محیطهای در حال تغییر حمایت میکند (وربورگن و لوگان[12]، 2008). افرادی که تصمیمات مخاطرهآمیز میگیرند یک لذت آنی را فدای اهداف بلندمدت میکنند و بهطور مکرر رفتار نابهنجاری را بدون در نظر گرفتن عواقب آن انجام میدهند (صفریزدی و نجاتی، 1391؛ لجوییز[13]، 2003). بروز مکرر اینگونه رفتارها عمدتاً به دلیل نقص در بازداری رفتاری عنوانشده است. بهبیاندیگر، نقص در بازداری رفتاری به عدم کنترل رفتاری و رفتارهای غیرارادی و تکانشگرانه منجر میشود که احتمال بروز رفتار مخاطرهآمیز را افزایش میدهد (حمزهلو و مشهدی، 1389).
بر اساس نظریه بارکلی[14] (1997) بازداری رفتاری یک سازه چندبعدی است که شامل سه فرایند بههمپیوسته است: الف) بازداری پاسخ غالب، ب) توقف پاسخ یا الگوی جاری و ایجاد وقفه در تصمیم گیری برای شروع و یا ادامهی یک پاسخ و ج) نگهداری این وقفه برای مدت بیشتر و ارائه پاسخهای خود-کنترل همراه با قطع پاسخهای وسوسهانگیز (کنترل تداخل[15]). وی اعتقاد دارد، بازداری رفتاری باعث میشود که به یک رویداد با تأخیر و نه بیدرنگ پاسخ داده شود یا اصولاً پاسخ داده نشود و در این فرصت فرایند خودکنترلی میتواند اعمال شود (خود نظم جویی) (مشهدی و همکاران، 1389).
درحالیکه در بازداری رفتاری، توانایی فرد برای جلوگیری از فعالیت، توقف یا به تأخیر انداختن یک عمل مطرح میشود (کلارک[16]، 1996)، بازداری شناختی به توانایی فرد در ممانعت از ورود اطلاعات نامربوط به تکلیف، به حافظه کاری، گفته میشود (نیگ[17]، 2000). درواقع باید گفت که مؤلفه اصلی کنشهای اجرایی، بازداری شناختی است (وربورگن و لوگان، 2009). مکانیسم بازداری شناختی عبارت است از توانایی غربال کردن دادههای نامربوط در سیستم پردازش اطلاعات که در طیف توجه هشیارانه به اطلاعات مربوط و بازداری اطلاعات نامربوط صورت میگیرد. به نظر میرسد نقص در بازداری اطلاعات نامربوط موجب میشود تا فرد با مجموعه آشفتهای از دادههای طبقهبندی نشده یا نامربوط مواجه شود که عملکردهای شناختی او را تحت تأثیر قرار میدهد (عابدینی نسب، رحیمی و گودرزی، 1390).
مفهوم سبکشناختی[18] در بسیاری از رشتهها همچون علوم تربیتی و روانشناسی، رایانه، مدیریت و علم اطلاعات بهطور وسیعی بهکاربرده میشود. همه این رشتهها یک هدف مشترک دارند و آن این است که بدانند افراد چگونه اطلاعات را پردازش می کنند (میرزابیگی صنعتجو و دیانی، 1391). باربوسا، جرهارت و کیکول[19] (2007) در پژوهش خود به این نتیجه دستیافت که سبکهای شناختی میتوانند خطرپذیری (گرایش به خطر) را تقویت یا بازداری کنند. سبکهای شناختی به شیوه عادتهای فرد در حل مسئله، تفکر، ادراک و به خاطر سپاری گفته میشود (الپورت[20]، 1937؛ به نقل از کاسیدی[21]، 2004). رایدینگ و چیما[22] (1991) بیش از سی پژوهش انجامشده درباره سبکهای شناختی را مطالعه کردند و همه سبکهای شناختی را در قالب دو بعد شناختی اصلی «کلگرا-تحلیلی[23]» و «کلامی-تصویری[24]» یکپارچه کردند و برای هر بعد ویژگیهایی را متذکر شدند.
سیستمهای کلگرا و تحلیلی اساساً به روشهای متفاوتی عمل میکنند. سیستم کلگرا عموماً بهعنوان شهودی[25]، اتوماتیک[26]، طبیعی[27]، غیرکلامی[28]، روایتی[29] و تجربی[30] مشخص میشوند. ورسکی و کانمان[31] (1983) نشان دادند که استدلال شهودی مربوط با سیستم کلگرا (تجربی) در ایجاد قضاوتهای احتمالی نقش مهمی دارد (این افراد بیشتر احتمالات ممکن را در نظر میگیرد). در مقابل سیستم تحلیلی توسط جنبههای تحلیلی[32]، مشورتی[33]، کلامی[34] و عقلانی[35] مشخص میشوند (ایپستین[36]، 1994). این دو سیستم به شیوهای مشابه و موازی عمل میکنند؛ بنابراین دو پردازش همزمان اطلاعات، قضاوتها و ادراک و بهویژه ادراک و قضاوت درباره خطر را شکل میدهند (بوزن، آرتز و برق[37]، 2009).
بعد کل گرا-تحلیلی یک سبک عادتی، غالب و پایدار است که افراد بر اساس آن اطلاعات را پردازش و سازماندهی میکنند. افرادی که سبکشناختی آنها تحلیلی است اجزای تشکیلدهندهی اطلاعات را پردازش میکنند. افراد با سبکشناختی کل گرا، سعی دارند دید کلی و عمومی را حفظ کنند. افرادی که در پردازش اطلاعات هم به جزئیات و هم کلیات تمایل دارند، در گروه بینابینی قرار میگیرد (شکری،1384). میرزابیگی، صنعتجو و دیانی (1391) در پژوهش خود چنین نتیجه گرفتند که چون گروههای کلگرا برای قضاوت در مورد مرتبط یا نامرتبط بودن، به متن وابستگی دارند، نیازمند کمک بیشتری از سوی نظام بازیابی اطلاعات هستند. در پژوهش رایدیگ و کرایگ[38] (1998) به این نتیجه رسیدند که کلگراها بهاحتمال کمتری نسبت به تحلیلیها سازمانیافته رفتار کنند و درنتیجه آنها ممکن است فاقد سیستم خودکنترلی بوده و کمتر رفتارهای خود را محدود کنند. پس بهطورکلی انتظار میشود کلگراها درزمینهی کنترل رفتارشان بهخوبی تحلیلیها نباشند. یونال[39] (2006) بیان می کند که رانندگان باتجربه موقعیت خطر را بیشتر بهصورت کلی کاوش می کنند و این در حالی است که رانندگان بیتجربه تمایل دارند که به جنبههای بسیار محدودی تمرکز کنند و به همین خاطر است که آنها طرحوارهی رشد یافتهی کاملی از محیط ترافیکی خود ندارند. با توجه به ویژگیهایی که ذکر آنها رفت، میتوان نتیجه گرفت که کلگراها برای درک زیرمجموعههای مختلف و ترکیب درک تصویر بیشتر از طرحوارههای یکپارچهسازی و ساخت معنی استفاده میکنند. در مقابل این گروه، تحلیلیها با تقسیم کردن مسئله به قسمتهای کوچکتر، مشکل را بهسرعت تشخیص میدهند اما نمیتوانند یک تصویر جامع از مشکل را بسازند.
گروگر[40] (2000) به نقل از بوچ و اوچز[41] (2010) بیان می کنند که درک خطر قابلآموزش است و به نظر میرسد افرادی که این آموزش را دریافت کردهاند در مقایسه با افراد دیگر عملکرد بهتری در آزمونهای درک خطر داشتند. شواهد روزافزونی وجود دارد که آموزش مبتنی بر رایانهای و یا فیلمهای کوتاه میتوانند عملکرد افراد را در آزمونهای درک خطر برای جمعیتهایی که خطرپذیری بالایی (افرادی با ادراک خطر و یا پاسخدهی به خطر پایین) دارند مانند افراد بالای 65 سال و یا رانندگان تازهکار را بهطور معناداری افزایش میدهد (هاورس و همکاران[42]، 2012؛ پولسن و همکاران[43]، 2010). در پژوهش طبیبی و کیافر (1391) درک خطرات ترافیکی کودکان پیشدبستانی از طریق ماکت افزایش داده شد. بنیاد تحقیقات ایمنی جاده[44] هلند (SWOV) در سال 2010 تصریح می کنند افرادی که آموزش درک خطر ترافیکی دریافت کردند نهتنها در پسآزمونهای درک خطر بهتر عمل کرده بودند بلکه در موقعیتهای واقعی رانندگی نیز بهبود داشتند. پولسن و همکاران (2010) در پژوهش خود با بهره گرفتن از فیلمهای آموزشی، درک خطرات ترافیکی افراد با اختلال بیشفعال و فزون کنشی را افزایش و زمان پاسخدهی این افراد به خطرات ترافیکی ادراکشده را کاهش دادند. هاورس، سیمونز و کوادلو[45] (2000) بیان می کنند درک خطر ترافیکی افراد باتجربهای که مورد آموزش درک خطر قرارگرفتهاند نسبت به افراد باتجربهای که این آموزش را ندیدهاند بهطور معناداری بیشتر بوده است.
ادراک خطر را میتوان از طریق روشهای گوناگون سنجید که این روشها عبارتاند از پرسشنامه، فیلمهای کوتاه ترافیکی از زندگی واقعی، عکسها و یا شبیهسازهای رانندگی (یونال، 2006). آزمونهای درک خطر مبتنی بر فیلمهای کوتاه شامل صحنههایی واقعی رانندگی میشوند که آنها را قبل و بعد از مداخلات اجرا می کنند. آنچه در این آزمونها برای سنجش درک خطر اهمیت دارد و تحلیل میشود، زمان پاسخدهی آزمودنیهاست (پولسن و همکاران، 2010).
پژوهش حاضر دو هدف اصلی و کلی دارد. 1. پیشبینی و بررسی رابطه سبکهای شناختی (کلگرا-تحلیلی)، بازداریهای شناختی و رفتاری با درک خطرات ترافیکی بود. 2. بررسی تأثیر آموزش درک خطر ترافیکی از طریق فیلمهای کوتاه بر افزایش توانایی درک خطرات ترافیکی. این دو هدف در دو مطالعه موردبررسی قرار گرفت.
یکی از حوزههای رفتاری که تقریباً در اواخر قرن گذشته موردتوجه روانشناسان قرار گرفته، رفتارهای ترافیکی بوده است. گیبسون و کروکز (1938، نقل از گروگر، 2002) دو روانشناس مشهور اشاره میکنند که “در اوایل ظهور زندگی ماشینی از میان همهی مهارتهایی که زندگی متمدن از انسان طلب می کند رانندگی اتومبیل یکی از مهمترینهاست، حداقل به این دلیل که خطا در آن بزرگترین تهدید زندگی اوست”. ازآنجاکه حوزههای مختلف روانشناسی، مخصوصاً روانشناسی رانندگی به بررسی رفتارهای پیچیده رانندگی در سه حوزه اصلی آن یعنی شناختی، عاطفی و حسی-حرکتی میپردازند (جیمز، 1985؛ به نقل از فرهودیزاده، 1389). روانشناسان به دنبال آن هستند که علل و ریشه ایجاد برخی از عادات و رفتارهای ترافیکی خاص را در رانندگی و عابران پیاده تبیین کند و در تلاشاند که ارتباط میان جنبههای مختلف تأثیرگذار بر رفتار مانند شخصیت، هیجان، احساس، ادراک، خطاهای ادراکی و. با انواع رفتارهای ترافیکی را مشخص می کند. علاوه آنچه گفته شد، از بین عوامل انسانی مؤثر بر تصادفات، داشتن یک رانندگی ایمن مستلزم تسلط افراد بر دامنهای از مهارتها و تواناییهای شناختی میباشد. بر همین اساس، از میان تمام دیدگاههای روانشناسی مربوط به حوزه رانندگی و ترافیک، اخیراً بعد شناختی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. در مطالعات اخیر سعی میشود تا بیشازپیش تأثیرات ظرفیتهای شناختی بر رانندگی ایمن و در نقطهی مقابل آن تصادفات مخصوصاً در میان رانندگان و حتی در میان عابران پیاده را موردمطالعه و بررسی قرار دهد. اهمیت عوامل شناختی بر رانندگی و مخصوصاً در تصادفات از جنبههای گوناگونی موردمطالعه قرار گرفته است؛ از این میان، هدف اصلی در برخی از پژوهشهای اخیر، بررسی تأثیر عوامل شناختی بر درک خطر است؛ بنابراین، هدف اصلی و کلی پژوهش حاضر شناسایی، بررسی و پیش بینی برخی از این عوامل شناختی بر درک خطر برخی رانندگان میباشد و درنهایت یافتههای این مقاله می تواند در روانشناختی رانندگی راهگشا باشند.
تصادفات ترافیکی یکی از معضلاتی است که اکثر کشورهای دنیا بدان گرفتارند و هرساله میزان زیادی از مرگومیرها به علت این تصادفات ایجاد میشود و گاه اثرات جبرانناپذیری را به بار میآورد. این در حالی است که بسیاری از این معضلات با آموزش و ایجاد نگرش صحیح در افراد نسبت به پدیدهی رانندگی را میتوان کاهش داد. یکی از گروههایی که وظیفهی خطیر این آموزش و سببشناسی آن را بر عهده دارند روانشناسان هستند. هدف دیگری که این پژوهش در مطالعه دوم خود دنبال می کند این خواهد بود که تأثیر آموزش درک خطر ترافیکی از طریق فیلمهای کوتاه را بررسی کند. نتایج این تحقیق می تواند برای روانشناسی رانندگی و راهنمایی و رانندگی مورد استفاده قرار گیرد.
سؤالات و فرضیههای پژوهش
فرضیههای اصلی
مطالعه اول
- کاهش نمرات بازداری رفتاری با کاهش نمرات درک خطرات ترافیکی بهطور مستقیم و معنادار رابطه دارد.
- کاهش نمرات بازداری شناختی با کاهش نمرات درک خطرات ترافیکی بهطور مستقیم و معناداری رابطه دارد.
- افزایش شاخص سبکشناختی که بیانگر کلگرایی است با افزایش نمرات درک خطر رابطه مستقیم معناداری دارد.
مطالعه دوم
بین دو گروه آزمایش که آموزش درک خطر دیدهاند و گروه کنترل در میزان درک خطر ترافیکی تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیههای فرعی:
سؤال پژوهشی:
تعریف عملیاتی متغیرها:
در این پژوهش متغیرهای درک خطر، سبکهای شناختی کلگرا و تحلیلی، بازداری شناختی و بازداری رفتاری بررسی شد.
درک خطر، نمرهای است که افراد از آزمون مبتنی بر فیلم[46] درک خطر محقق ساز به دست میآورد؛ که از قطعات فیلمهای کوتاه مرتبط به موقعیتهای ترافیکی ساختهشده است و شرکتکنندهها باید موقعیتهایی که در آنها خطری را درک کردهاند را شناسایی کرده و به آنها در
سایت های دیگر :