کردن می باشند
[46] -Self- regulation
[47] -Wells
[48] -Fallavel
[49] -Metacognitive skills
[50] -Bemboty
[51] -Monitoring
[52] -Moses & Baird
[53] -Planning Strategies
[54] -Control strategies and monitoring
[55] – Regulation strategies
[56] – wolforek
[57] – Kabat Zin
[58] – Automated Guided
[59] – Karged
[60] – Positive bias
[61] – Neutral stimuli
[62] – Mindfulness-Based Relationship Enhancement Training
[63] – Carson
[64] – Mindfulness-based stress reduction
[65] – Mindfulness-based Cognitive Therapy
[66] – Karmdy & Bear
[67] – Ngtsan
سایت های دیگر :
گر به احتمال زیاد از سبک مقابلهای جبران افراطی بهره میگیرند. با این حال در این انتخاب عوامل محیطی نیز نقش بسزایی دارند.
بطور مثال راهبردهایی که مراقبین مهم زندگی فرد به نمایش میگذارند بسیار مهم بوده. لذا راهبردهایی که اتخاذ میشود ماحصل تعامل بین طبع ذاتی و تعامل محیطی است .اما این راهبردها با همه تنوعی که دارند، آثار و پیامدهای متفاوتی به بار میآورند و هر یک از این شیوهها، متناسب با عوامل استرسزا میتوانند سازگارانه، یا ناسازگارانه باشند. با این حال شیوههای مسأله مدار، پیامدهای سازگارانه بیشتری دارند.
در این راستا فقدان شبکههای حمایتی در فضای زندگی زنان سرپرست خانواده و ادراک ایشان از مسئولیتهای خود در محیط خانواده بر انتخاب سبک مقابلهای مؤثر است (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391).
از طرفی میزان برخورداری زنان سرپرست خانوار از حمایتهای اجتماعی (از سوی خانواده، دوستان و سایرین) نقش اساسی در انتخاب راهبرد مقابلهای سلامت روانی، شیوههای فرزند پروری ایشان دارد.
باید توجه داشت کیفیت حمایت اجتماعی از کمیت آن اثرگذارتر میباشد (سیدمیرزایی، عبدالهی، کمربیگی، 1390). چنانچه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی کافی برخوردار باشند ، بهتر با شرایط زندگیشان سازگار میشوند و نقشهای گوناگون خود را در خانواده و جامعه میپذیرند. و این در حالی است که عدم برخورداری از حمایت اجتماعی کافی و راهبردهای مقابلهای مناسب و سازش یافته، نه تنها سلامت روانی و جسمانی زنان سرپرست خانوار را تهدید نموده، بلکه به سلامت اعضاء خانواده، کیفیت زندگی و نوع ارتباط با فرزندان ایشان نیز مؤثر است. کیفیت زندگی در واقع نگرش ذهنی فرد نسبت به جنبههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محیطی است که در آن زندگی میکند و به سادگی قابل توصیف نمیباشد و خود دارای شش بعد جسمانی، روانشناختی، سطوح استقلال، روابط اجتماعی، محیطی و معنوی است (شعبانزاده، زارعبهرامآبادی، حاتمی، زهراکار، 1392). عوامل متعددی کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد که در این بین میتوان به تأثیر حمایتهای اجتماعی و راهبردهای مقابلهای اشاره نمود.
با توجه به اینکه خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی، برای رشد و تحول انسان را فراهم میسازد، در جریان این رشد طبیعی هر کودک، تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را سپری نموده و در این مسیر استرس و تعارضاتی را تجربه می کند، در نیازمند سازگاری بوده و به مشکلات عاطفی/ رفتاری و یا یادگیری، انجامیده که متأثر از شیوههای فرزند پروری میباشد.
فرزند پروری در واقع روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار میگیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و در برگیرنده معیارها و قوانین وضع شده برای ایشان میباشد.
ولی باید پذیرفت که این شیوه و سبک به کار رفته در فرزند پروری خود متأثر از فرهنگ، شرایط اجتماعی، اقتصادی و الگوهای آموخته شده و خلق و خوی کودک و والد میباشد (برک[12]، 2007).
اکنون با توجه به آمار یاد شده زنان سرپرست خانوار و افزایش روزافزون ایشان و مشکلات پیش روی آنها به عنوان بخش عظیمی از جامعه که سرپرستی مجموعهای به نام خانواده را به عهده دارند، هدف این پژوهش بررسی اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابلهای و حمایتهای اجتماعی در کیفیت زندگی، سلامت روانی (نشانگان روانشناختی) و سبکهای فرزند پروری ایشان می باشد .
[1] Nejat
[2] . king & Hinds
سایت های دیگر :
بیماری ، شیوه مؤثری در رهاسازی عواطف و احساسات متراکم و فشارهای درونی به شمار
می رود(دادستان،1384).
آموزش هنرهای تجسمی در بسیاری از مشکلات کودکان به ویژه مشکلات مربوط به یادگیری آنها راهگشاست.در واقع آموزش هنرهای تجسمی می تواند فرایند یادگیری و رشد تمام مهارت های مرتبط با یادگیری را تسهیل کند. مطالعات و بررسی های انجام گرفته در این زمینه نشان می دهد که هر دو نیمکره مغزی هنر را از جنبه های گوناگونی درک کرده و آموزش هنر می تواند مشکلات شناختی و ادراکی را کاهش دهد و نیز برخی بررسی ها حاکی از این مطلب است که هنرهای تجسمی موجب رشد بسیاری از مهارت ها و توانایی های کودک می شود
(زایدل ،2006 ، کیس و دالی ، 2008).
تعداد صفحه :115
قیمت : 14700 تومان
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه. 2
بیان مسئله. 7
اهمیت موضوع پژوهش. 11
اهداف پژوهش. 13
فرضیه های پژوهش 14
متغیرهای پژوهش 15
تعاریف نظری و عملیاتی 16
فصل دوم : بررسی پیشینه های پژوهش
تعریف هنر. 20
طبقه بندی هنر. 21
روانشناسی هنر 24
هنر درمانی. 26
هنر درمانی برای کودکان و نوجوانان. 28
نوروپسیکولوژی هنر. 31
نیمکره های مغز و خلق هنر. 33
اثر ضایعات وارد بر نیمکره راست مغزی در ترسیم و نقاشی. 34
آثار آسیب و ضایعه وارد بر نیمکره چپ در ترسیم و نقاشی 35
رابطه هنر ، خلاقیت و ریاضی. 35
اختلالات یادگیری. 37
علل اختلالات یادگیری. 38
ریاضی و حساب نارسایی 39
مبانی نوروپسیکولوژی حساب نارسایی 40
نظریه های مرتبط با اختلالات یادگیری و حساب نارسایی 41
نظریه غلبه طرفی مغز. 41
نظریه پردازش آگاهی ها و اطلاعات 42
مشکلات کودکان حساب نارسا. 43
میزان شیوع حساب نارسایی در دانش آموزان و ملاک های تشخیص DSM IV برای اختلال حساب نارسایی 44
مهارت های پردازش اطلاعات بینایی 44
مهارت های بینایی – فضایی 45
مهارت های تجزیه و تحلیل بینایی 46
مهارت های بینایی – حرکتی 47
نقص و ضعف در مهارت های پردازش اطلاعات بینایی. 48
مشکلات کودکان حساب نارسا در مهارت های پردازش اطلاعات بینایی. 50
فرآیند یادگیری ریاضی در کودکان حساب نارسا. 53
راهبردهای آموزش مفاهیم ریاضی به کودکان حساب نارسا 54
نقش هنر در پردازش و ادراک بینایی. 55
رشد نقاشی و ترسیم و ناتوایی های یادگیری 57
پیشینه پژوهش. 59
فصل سوم : روش شناسی پژوهش
جامعه پژوهش. 63
نمونه و روش نمونه برداری 63
روش پژوهش 63
ابزار اندازه گیری. 64
آزمون پیشرفته رشد ادراک بینایی فراستیگ. 65
آزمون ریاضی ایران – کی مت 65
آزمون آندره ری. 66
روش تجزیه و تحلیل آماری. 67
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه 69
روش های آماری 70
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری. 95
محدودیت های پژوهش 101
پیشنهادهای پژوهشی. 102
پیشنهادهای کاربردی. 102
منابع فارسی
منابع لاتین
پیوست ها
چکیده انگلیسی
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش هنرهای تجسمی بر افزایش مهارتهای پردازش اطلاعات بینایی کودکان حساب نارسا انجام شد . جامعه پژوهش عبارت بود از همه دانش آموزان حساب نارسای پایه های دوم و سوم دبستان که در منطقه 3 شهر تهران درس می خواندند. روش نمونه گیری به صورت غربالگری بود. نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه های دوم و سوم دبستان بود . ابزار مورد استفاده عبارت بودند از : آزمون ریاضیات ایران کی مت ، فراستیگ و آندره ری و روش اجرای پژوهش روش نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نتایج با بهره گرفتن از روش های آمار توصیفی و مدل آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش هنرهای تجسمی بر تمامی مهارتهای پردازش اطلاعات بینایی به غیر از درک ثبات شکل مؤثر بوده بطوری که تفاوت معناداری بین سه گروه نقاشی، سفال و کنترل وجود دارد.
مقدمه :
هنر مانند دانش و فلسفه وسیله ای است برای شناخت واقعیت علم و نقش تخیلی در هنر بیش از علم است و نقش تعقل و انتزاع در علم بیش از هنر است. هر اثر هنری تجلی تازه ای از پیکار دائم انسان ها با طبیعت است که برای شناخت بیشتر صورت گرفته و در این پیکار هر لحظه آفرینش تازه ای در هنر به وجود می آید و هر کدام از پدیده های هنری یا نظریه های مربوط به هنر با این فرض آغاز می شود که انسان در برابر شکل ، سطح و حجم اشیائی که حاضر به حواس او باشند واکنش نشان می دهد و بعضی از آرایش ها در تناسب شکل ، سطح و حجم اشیاء لذت بخش شده و حس تشخیص روابط لذت بخش یا همان حس زیبایی شناختی را در فرد القا می کند. در هر صورت ، هنر بیان هر آرمانی است که هنرمند توانسته باشد آن را به صورت تجسمی تحقق بخشد (گاردنر[1] ، 1980، به نقل از سعدی پور و فرامرزی 1379 ،سعدی پور ،1380).
شیلر[2] جامعه شناس آلمانی و هربرت اسپنسر[3] معتقدند که هنر و انواع آن ناشی از غریزه بازی اند در صورتی که مارشال[4] معتقد است که هنر به هر شکل که باشد برای تزیین و جلب نظر دیگران پدید آمده است و به اعتقاد افرادی چون فروید[5] هنرها همگی از عقده های جنسی سرچشمه می گیرند. در واقع تمامی این نظریه ها به نوعی هنر را به غریزه نسبت می دهند و به اعتقاد برخی نیز آفرینش هنر یا هنر آفرینی نوعی بازی است که برای کسب قدرت و تسلط بر مقتضیات زندگی به کار می رود و افرادی چون گروس به این اصل اعتقاد داشتند و بیان کردند که هنر از تجلیات غریزه بازی است (آریان پور ، 1370 ،آرین ، 1378).
کهن ترین شکل های شناخته شده هنر به نقاشی تعلق دارد. نخستین نمونه های شناخته شده شعر به عصری بس متأخر تعلق دارد در پی منشأ هنرهای تجسمی به ویژه نقاشی که از نقاشی های غارنشینان عصر دیرینه سنگی به ما شناخته شده است ، برجسته ترین نکته ماهیت فوق العاده نمایشی آنهاست و از آن زمان تا کنون همواره هنرمندان در زمینه هنرهای تجسمی چون نقاشی و مجسمه سازی برای تجسم تخیل خود مهارتی را به کار می برند که آفرینش خود را به زیبایی های فریبندگی ظاهری به وحدت کمال رسانیده که اینها همه از ذهن آگاه آنها سرچشمه می گیرد(آرنولد ، 1976 ،به نقل از فرامرزی ،1363).
هنرمندان تجسمی نظیر نقاشان ، طراحان و مجسمه سازان که در کارها و آثار هنری شان خلاقیت و زیبایی شناسی خاصی وجود دارد اغلب در زمینه حل مسائل ریاضی و مفاهیم آن نیز خلاقیت نشان می دهند. این افراد اغلب دانشمندان و محققین را ترغیب می کنند که پروژه ها و طرح های پژوهشی خود را با دیدگاهی تازه و جدید بررسی کنند. بر خلاف قوانین سخت و بعضاً خشک علمی ، قوانین مربوط به هنر از زیبایی و انعطاف پذیری خاصی برخورداربوده و هنرمندان آزاد و موفق آزادانه به ذهن و فکر خویش اجازه پرواز داده و این آزادی فکر و اندیشه همراه با خلاقیت موجود در مغز آنها به عنوان یک فرایند جریان یافته و به خلق آثار بزرگ و اساسی و حل مسائل پیچیده علمی کمک می کند. هنر همواره ذهن خالق خویش را منعکس کرده . این انعکاس با خلاقیت و ادارک هنر رابطه مستقیمی دارد (زایدل[6] کاشر[7] ،2005).
هنر که پدیده ای است همراه با خلاقیت موجب بهبود و تغییرات در ادراک و شناخت افراد می شود و کل این فرایند در مغز رخ می دهد به گونه ای که نوروپسیکولوژیست ها همواره در جستجوی پاسخ به این مسأله که چگونه سازماندهی و پردازش اطلاعات در مغز می تواند بر فرایند درک هنر مؤثر باشد و بالعکس بررسی ها و مطالعات گوناگونی انجام داده اند. پژوهشگران بر اساس مطالعات خود به این نتیجه رسیده اند که جنبه ها و ابعاد گوناگون سازماندهی مغز نقش مهمی را در خلق هنر و درک آن ایفا می کند و تجربه ادراکی هنر از طریق فرایند فعالی که دربرگیرنده اطلاعات حسی ، پردازش آنها ، یادآوری تجربیات گذشته و انگیزه ها و اهداف فعلی است ایجاد می شود. بر اساس یافته ها و پژوهش های گوناگونی که نوروپسیکولوژیست ها در این زمینه انجام داده اند مشخص شده که انتقال دهنده های شیمیایی در مغز به ویژه «سروتونین»ها در خلاقیت ، درک و بیان هنر مؤثرند. نقش این انتقال دهنده ها و مواد شیمیایی موجود در مغز در خلاقیت افراد به ویژه افرادی که با کارهای هنری ، تجسم ، تخیل و ادراک فضایی سرو کار دارند از طریق کالبدشکافی و بررسی مغز برخی افراد هنرمند یا ریاضی دان بدست آمده است. یافته های این پژوهش ها حاکی از آن است که سطح سروتونین در مغز این افراد طبیعی و گاهی بالاتر از حد طبیعی است. بعضی دیگر از نوروپسیکولوژیست ها همین مطالعات را علاوه بر ریاضی دانان و هنرمندان روی مغز افراد عادی که گاهی کارهای هنری و عملیات تجزیه و تحلیل و محاسبه را انجام می دهند ، انجام داده و یافته های بررسی های آنها مشابه نتایج قبلی بود(زایدل و همکاران ،2005 ، لووی[8] ، 2004 ، اوتسکا[9] ، 1996).
ریاضیات برای عامه مردم موضوع مهمی تلقی شده و در واقع این فعالیت ذهنی که دارای سیستم های پیچیده ای از مفاهیم بینایی ، فضایی و هندسی است بسیار انتزاعی است و شکست در یادگیری مفاهیم و مهارت های بنیادی آن بسیار آزار دهنده است و همواره دانش آموزان در مدارس با ترس از شکست در یادگیری ریاضی مواجه اند و گاه از اولین سال ورود به مدرسه این ترس آغاز شده و گاهی هرگز پایان نمی پذیرند. طی سه دهه اخیر تعداد دانش آموزان که دارای مشکلات در یادگیری ریاضی هستند رشد چشمگیری پیدا کرده و حدود 6 درصد کودکانی که در سنین مدرسه هستند در فرآیند یادگیری ریاضی مشکلاتی دارند و حالتی که سبب به وجود آمدن مسائل دائمی در محاسبه فرایند عددی می شود اغلب به عنوان «حساب نارسایی» نامیده می شود(سوسا[10]،2001 ،به نقل از استکی ، 1386 ، کاپلان و سادوک ،2008).
مطالعات نشان داده که دسته ای از کودکان با نارسایی های ویژه ،در یادگیری « حساب نارسا[11]» هستند. حساب نارسایی ، اساساً عبارت است از نا توانایی در انجام مهارت های مورد انتظار مربوط به حساب با توجه به ظرفیت هوشی و سطح آموزشی که با آزمون های میزان شده فردی ارزیابی می شود. کودکان حساب نارسا در یادگیری و به یادآوری اعداد و ارقام دچار مشکل بوده و در مهارت های محاسبه نظیر جمع ، تفریق ،ضرب و تقسیم کند و فاقد دقت و تمرکز لازم هستند و در بسیاری از موارد این اختلال تؤام با اختلالات خواندن و نوشتن به ویژه نارساخوانی است. حساب نارسایی تا حدودی به علت عوامل ژنتیکی و نیز نقص نورولوژیک در ناحیه پس سری نیمکره راست مغز ایجاد می شود اما عوامل محیطی ، آموزشی ،شناختی ، تکاملی ، هیجانی ، و اجتماعی و فرهنگی نیز در بروز آن بی تأثیر نیستند(کاپلان و سادوک ،2005 ، گاردنر ،2005 ، آندریاس[12] ، 2005).
پژوهشگران طی مطالعاتی گوناگون نشان داده اند که کودکان حساب نارسا در واقع در پردازش اطلاعات مشکل دارند و یکی از مهم ترین فرایندهای مربوط به پردازش در آنها پردازش اطلاعات بینایی[13] است. مهارت های پردازش اطلاعات بینایی از جمله ادراک روابط فضایی ، حافظه بینایی و تجسم ، تشخیص شکل از زمینه و ثبات شکل همگی نقش مهمی را در یادگیری کودکان ایفا می کنند و اگر به مواد آموزشی ارائه شده در مدارس توجه کنیم اهمیت این مسأله روشن می گردد زیرا تقریباً 70 درصد اطلاعات جهت یادگیری مواد درسی از طریق بینایی ارائه می شود و در انجام تکالیف منزل نیز این مهارت های پردازش اطلاعات بینایی نقش مهمی را ایفا می کنند و در کنار راهکارهای ارائه شده چون رویکردهای حسی ، حرکتی و ادراکی حرکتی پژوهشگران همواره از راهبردهایی با خلاقیت و تجربه خود نیز استفاده می کنند تا بلکه بتوانند مشکلات پردازش اطلاعات بینایی کودکان با نارسایی های ویژه در یادگیری را بر طرف کنند(لرنر[14] ، 1996 ، دانش ، 1384 ، عشایری ، 1368 ، به نقل از علی نژاد ،1385).
بسیاری از پژوهشگران ، روانشناسان و متخصصین از گذشته های دور تا کنون همواره در صدد بودند که در کنار درمان های متداول اختلالات ذهنی ، جسمی و روانی از هنر در قالب آموزش هنر و هنر درمانی نیز بهره مند شوند. مطالعات و بررسی ها نشان داده که هنر به ویژه استفاده از هنرهای تجسمی نظیر نقاشی و سفال می تواند در کاهش و بهبود مشکلاتی چون اختلالات رفتاری ،ارتباطی ، کمبود توجه ، تمرکز و بیش فعالی ، اختلالات نافذ رشدی ، سندرم دان و حتی اختلالات یادگیری مؤثرباشند. در رابطه با بهره گرفتن از ابزار هنری چون نقاشی و سفال در زمینه اختلالات یادگیری پژوهشگران مطالعات زیادی انجام داده و یافته ها حاکی است که هنرهای تجسمی می تواند مشکلات یادگیری کودکان نارسانویس ، حساب نارسا و نارسا خوان را به حداقل برساند و هدف از استفاده از ابزار هنری این است که بتوان مشکلات آنها را برطرف کرده و با فعالسازی نیمکره های مغزی آنها از طریق درک هنر به ارتقاء و پیشرفت تحصیلی آنها کمک کرد(کیس و دالی [15] ، 2008 ، زایدل ، 2006 ،آندریاس ، 2005 سیلور[16] ، 2001 ، گاردنر ، 2001).
بیان مسئله
هنر به عنوان پدیده ای زیبایی شناختی از قدرت خاصی برخوردار است به گونه ای که می تواند نیروهای متعارض درون فردی ، بین فردی ، و جامعه را بهبود بخشیده و سازگاری بهتری را برای صاحب اثر هنر ایجاد کرده و بعضاً مشکلات او را حل کند. علاوه بر درک و فهم حالات هیجانی و عاطفی مراجع به وسیله هنر از هنر می توان برای بهبود قدرت شناخت و ادراک افرادی که در شناخت و ادراک خود مشکلاتی دارند استفاده کرد و این خود پایه و اساس هنر درمانی است و هنر درمانی نیز خود شامل طیف گسترده ای از کاربردهای درمانی عناصر هنر است که در یکسوی این طیف ، هنر به عنوان وسیله ای برای ارتباط غیر کلامی مؤثر است و هنر در پیوند با تداعی کلامی و تفسیر آن وآثار هنری امکاناتی را فراهم می کند برای درک و فهم حالات هیجانی که در مراجع وجود دارد و در سوی دیگر طیف ، درمان از خود فرایند هنری مشتق می شود. در رابطه با این قدرت درمانی هنر مطالعات گوناگونی انجام گرفته و بررسی ها نشان می دهد که یکی از بخش های مهم هر درمانی ، که می تواند بسیار مفید باشد ، «هنرهای تجسمی[17]» است (عناصری ، 1380 ، میرزا بیگی ،1382 ، لاندگارتن[18] ، 2003 به نقل از هاشمیان و ابوحوزه ، 1386).
هنرهای تجسمی چون نقاشی ، طراحی و سفال از مهم ترین عوامل در بیان مقاصد ،افکار ، عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب می شوند که از دیرباز تا کنون همواره مورد استفاده انسان بوده است. اشتغال به این فعالیت خلاقه اعم از آفرینش و خلق یک نقاشی ، درست کردن یک مجسمه و یا کاربرد آن می تواند علاوه بر پرورش حس زیبایی و ذوق هنری انسان ، نقش مؤثری در رشد شخصیت ، شناخت ، بینش و حل مشکلات و نابسامانی های روانی و درمان وی داشته باشد.(لاندگارتن ،2003 ،کیس و دالی ، 2008).
در نقاشی ها و ترسیمات کودکان می توان اطلاعات مناسبی از ویژگی های شخصیتی آنها به دست آورد و توانایی های ذهنی ، شاختی ، ادارکی ، ویژگی های عاطفی و خصوصیات هیجانی ، ناکامی ها ، فشارها و تمایلات درونی کودک را می توان از طریق نقاشی های او بازشناسی کرد. این قبیل فعالیت های هنری علاوه بر کمک به تشخیص نوع اختلالات ، مشکلات و
بیماری ، شیوه مؤثری در رهاسازی عواطف و احساسات متراکم و فشارهای درونی به شمار
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل محتوای کتاب فارسی دوره ی دوم ابتدایی(کلاس های چهارم، پنجم و ششم ) از منظر اهداف شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی می باشد. در این پژوهش با شیوه توصیفی- استنباطی بررسی چگونگی ارتباط متون نوشتاری، تصویرها و تمرینها با هدفهای کتابهای درسی «بخوانیم و بنویسیم» دوره دوم ابتدایی صورت گرفته است . جامعه مورد مطالعه در این پژوهش محتوای کتابهای فارسی دوره دوم ابتدایی(پایه چهارم ،پنجم،ششم) می باشد.در این پژوهش، تجزیه تحلیل اطلاعات براساس روش تحلیل محتوا می باشد و ابزار گردآوری اطلاعات، جداول مقوله بندی بوده و به منظور پاسخ به پرسشهای اساسی تحقیق از روش های آمار استنباطی ( آزمون خی دو 2 متغیری و آزمون کروسکال-والیس) استفاده شده است. در یک جمع بندی کلی از روش های آمار توصیفی به کار گرفته شده در این تحقیق می توان گفت، تعداد اهداف شناختی، عاطفی و روانی _ حرکتی در کتاب های فارسی کلاس های چهارم، پنجم و ششم به ترتیب برابر با 182 هدف ( 44.83 درصد )، 110 هدف (22.09 درصد ) و 114 هدف (28.08 درصد ) می باشد که در کل 406 هدف را تشکیل می دهند. همچنین تعداد موارد انطباق محتوای متن، تصویر و تمرین در کتاب های فارسی کلاس های چهارم، پنجم و ششم با اهداف تعیین شده، به ترتیب برابر با 321 مورد ( 47.07 درصد )، 282 مورد ( 26.69 درصد) و 179 مورد ( 26.25 درصد ) می باشد که در کل 682 مورد را تشکیل می دهند. نتایج آمار استنباطی نشان داد که در کلاس چهارم، بین محتوای متن، تصویر و تمرین کتاب و اهداف شناختی، عاطفی و روانی – حرکتی رابطه معنادار وجود ندارد. درکلاس پنجم، بین محتوای متن و تصویر کتاب و اهدف شناختی، عاطفی و روانی – حرکتی رابطه معنادار وجود ندارد. اما، نتایج حاکی از آن است که بین محتوای تمرین کتاب و اهداف شناختی و عاطفی رابطه معناداری برقرار است، در حالیکه بین محتوای تمرین و اهداف روانی-حرکتی رابطه معناداری مشاهده نشد. در کلاس ششم، بین محتوای تصویر و تمرین کتاب فارسی با هیچ یک از اهداف شناختی، عاطفی و روانی – حرکتی رابطه معناداری از نظر آماری وجود ندارد. اما، نتایج حاکی از آن است که بین محتوای متن کتاب و اهداف روانی-حرکتی ارتباط معناداری برقرار است.درحالیکه بین متن کتاب و اهداف شناختی و عاطفی نیز زابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد، بین بعد شناختی و روانی- حرکتی کتاب فارسی در سه پایه چهارم، پنجم وششم تفاوت معنی دار وجود دارد؛ اما در بعد عاطفی بین سه پایه تفاوت معنی داری دیده نشد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه فصل اول -کلیات تحقیق
مقدمه.2
1-1. بیان مسئله2
1-2. اهداف تحقیق
1-2-1. هدف کلی.4
1-2-2. اهداف فرعی.4 1-3. اهمیت تحقیق5 1-4. سؤالات تحقیق
1-4-1. سؤال اصلی تحقیق.6
1-4-2. سؤالات فرعی تحقیق6
1-5. متغیرها
1-5-1. انواع متغیرها.7
1-5-2. تعریف عملیاتی متغیرها.7
1-5-3. تعریف مفهومی متغیرها.8
1-6. روش تحقیق10
1-7. قلمرو تحقیق.10
1-8. محدودیتها و مشکلات تحقیق10
فصل دوم- مطالعات نظری
مقدمه.12
2-1. آموزش ابتدائی13
2-2. برنامهریزی درسی در آموزش ابتدائی
2-2-1. برنامه درسی.14
2-2-2. تعریف برنامهی درسی .14
2-2-3. برنامهی درسی به عنوان فهرست رئوس مطالب15
2-2-4. برنامهی درسی بهعنوان محصول15
2-2-5. برنامهی درسی بهعنوان فرایند16
2-3. طراحی برنامهی درسی17
2-3-1. الگوی مبتنی بر موضوعات درسی مدون بهعنوان منبع اطلاعاتی.18
2-3-2. الگوی مبتنی بر دانشآموز به عنوان منبع اطلاعاتی19
2-3-3. الگوی مبتنی بر جامعه به عنوان منبع اطلاعاتی. 20
2-3-4. سایر طرحهای برنامهی درسی 21
2-4. تحلیل محتوای کتابهای درسی24
2-4-1. تحلیل محتوای توصیفی25
2-4-2. تحلیل محتوای ارتباطی رسانههای آموزشی25
2-4-3. تحلیل محتوای استنباطی رسانههای آموزشی27
2-5. تعریف یادگیری.28
2-5-1. تغییر یادگیری در مراحل رشد.28
2-5-2. آیا یادگیری به تقویت وابسته است؟.29
2-5-3. نظریه نگرش در یادگیری.30
2-6. فرایندهای زیستی، شناختی و عاطفی ـ اجتماعی
2-6-1. فرایندهای زیستی32
2-6-2. فرایندهای عاطفی ـ اجتماعی.32
2-7. الگوی رشدبا توجه به دورههای حیات.32
2-8. تغییرات مؤثر بر فرایند رشد34
2-9. رشد روانی اجتماعی39
2-10. ویژگیهای عاطفی، شناختی و حرکتی کودکان 11-6 ساله41
2-10-1. ویژگیهای عاطفی کودکان 11-6 ساله 42
2-10-2. ویژگیهای شناختی کودکان 11-6 ساله.43
2-10-3. ویژگیهای حرکتی کودکان 11-6 ساله45
2-11. تفکر49
2-11-1. کارکردهای اصلی تفکر.51
2-11-2. راهبردهای تفکر.51
2-12. اعمال و کارکردهای شناختی.52
2-13. اعمال و کارکردهای فراشناختی53
2-14. انگیزه.54 2-15. طبقهبندی بلوم از اهداف آموزشی.54
2-15-1. حوزهی شناختی.54
2-15-2. حوزهی عاطفی55
2-15-3. حوزهی روانی ـ حرکتی.56
2-16. اصول حاکم بر برنامهی درسی فارسی در دورهی ابتدائی.57
2-17. اهداف مشترک برنامهی درسی فارسی با دیگر بررنامههای درسی 57
2-18. هدفهای کلی بنامهی درسی فارسی در دورهی ابتدائی . 58
2-19. فلسفهی وجودی ماهیت و ساختار مادهی درسی . 60
2-20. اهداف کلی برنامهی درس فارسی پایههای چهارم، پنجم و ششم. 61
2-21. پیشینهی تحقیق.62
2-21-1. سوابق مرتبط63
فصل سوم – روش شناسی تحقیق
مقدمه77
3-1. روش تحقیق.78 3-1-1. نوع تحقیق با توجه به هدف. 78
3-1-2. روش 79
3-2. جامعه آما
سایت های دیگر :