سایت های دیگر :
سایت های دیگر :
ایت عدالت اجتماعی، فراهم نبودن فرصتهای شکوفایی برای افراد، وجود تبعیضهای غیرمنطقی و عدم ایجاد امنیت اجتماعی اشاره نمود(پورافکاری1382). استرسهای روانی عوامل دیگری هستند که میتوانند سلامت روان افراد را به خطر اندازند. بررسیهای گوناگون در جهان نشان دادهاند استرسهای روانی، برای هر فرد و سازمانی، هزینه و خسارات زیادی را به همراه دارند. در محیطهای کاری استرس موجب کاهش کارآیی، غیبت و جابجایی کارگران را موجب میگردد و آموزش نیروی جایگزین به جای کارگرانی که به علت ابتلا به بیمـاری روانی کار خود را از دست میدهـند، هزینههـای سنگینی را بر سـازمان و مـؤسسه تـحمیل می کنند(هاشمی نظری،1384). تاکنون مطالعات متعددی در زمینه بررسی وضعیت سلامت روان در موقعیتهای مختلف انجام گرفته است. نتایج این بررسیها همگی مؤید این مطلب میباشنـد که مطالعه وضعیت سلامت روان افـراد میتـواند اطلاعـات ارزشمنـدی را در زمینه برنامه ریزیهای آموزشی، درمان و پیشگیری از بروز اختلالات روانی در اختیار مسئولان، برنامهریزان و مدیران سازمانها و مراکز ارائه دهنده خدمات قرار دهد(هاشمی نظری،1384).
جامعهشناسان بر این باورند که سلامتی و بیماری روانی، صرفاً واقعیاتی زیستشناختی و یا روانشناختی نیستند، بلکه به طور همزمان، دارای ابعاد و ماهیت اجتماعی نیز میباشند. عوامل اجتماعی، همانگونه که میتوانند نقش مهمی در ایجاد، حفظ و ارتقاء سلامتی ایفا نمایند؛ در بروز، شیوع و تداوم بیماری نیز دارای سهمی اساسیاند. به دیگر سخن، گرچه تردیدی نیست که افراد در میزان آسیبپذیری نسبت به بیماریهای روانی با یکدیگر تفاوتهای زیستی و فردی دارند، اما مسئله این است که میزان این تفاوتها تحت تأثیر مـوقعیت اجتمـاعی و حـتی مـهمتر از آن، بـرداشتی که افـراد از آن مـوقعیت دارنـد به مـراتب بیشتر میشود(کوکرین، 1376). از این رو، توجه به عـوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت روان اهمیت بسیار مییابد که یـکی از مـهمترین این عـوامل، مـیزان حـمایت اجتماعـی ادراک و یا دریـافـت شـده تـوسـط افـراد میباشد(ریاحی1389).
اکثر پژوهشهای انجام شده به بررسی ارتباط حمایت اجتماعی با سلامت روان پرداخته و تأثیرآشکار حمایت اجتماعی ادراک شده بر سلامتی و آسایش روانی را تأیید نموده اند(کورنمان و همکاران، 2003 ). بخش اعظم این تلاشهای پژوهشی، بر این فرض متمرکز شده اند که سطح پایینتر حمایت اجتماعی، خطر ابتلا به نشانه های افسردگی را افزایش میدهد(ریاحی1389). هندرسون(1992) با انجام یک فراتحلیل، به این نتیجه رسید که علیرغم به کارگیری مقیاسهای متفاوت برای سنجش میزان حمایت اجتماعی و افسردگی، در تمام پژوهشهای انجام شده، نتایج ثابتی راجع به اثرات مثبت حمایت اجتماعی در کاهش ابتلای به افسردگی، مشاهده شده است(ترونر ترونر،306:1999 به نقل از ریاحی1389).
نتایج پژوهشها نشان می دهند که سطوح بالاتر حمایت اجتماعی با سطوح پایینتر افسردگی و اضطراب، مرتبط است و تصور میشـود که حـمایت اجتمـاعی، به عنوان سپری ضربه گیر در مقابل استرس عمل می کند(لاندمن پیترز و همکاران، 2005 ). همچنین، بین میزان افسردگی با منابع ساختاری حمایت اجتماعی (عضویت گروهی، اندازه شبکه و پیوند قوی) رابطه معناداری
سایت های دیگر :
افزایش قابل ملاحظهای یافته است و به همین علت از جمله موضوعات مهم مورد توجه در بهداشت روانی به ویژه در جوانان موضوع اقدام به خودکشی میباشد. اما دلایل متعدد موجب میشود که بررسی موضوع خودکشی در جامعه ما با محدودیت هایی مواجه گردد از جمله این که همانند اغلب کشورها، دسترسی به آمار دقیق خودکشی به ویژه اقدام به خودکشی بسیار دشوار است.
بیان مسئله:
خودکشی به مثابه رودخانه در حال جریانی است که از میان تمام جوامع منجمله جامعه ما در گذر است و به آبشار خطرناکی در انتها ختم می شود . برخی از علایم هشدار دهنده وجود دارند که خطرات رفتن به رودخانه را گوشزد می کنند. اما به خاطر برخی دلایل که مهمترین آن عدم شناخت کافی مسأله است، ساحل این رودخانه به خوبی جاده ها و بزرگراه های جامعه علامت گذاری نشده است. به هر حال کسی که عمدأ وارد این رودخانه شود ، خطر رسیدن به آبشار و صدمه دیدن یا مرگ را به همراه خواهد داشت. وظیفه روان شناس به عنوان یاریگر جامعه در این زمینه به مثابه محافظ زندگی است ، وظیفه او آن است که با کمکهای خود قبل از اینکه این افراد به آبشار برسند آنها را از داخل این رودخانه هولناک به ساحل هدایت کند . اگر روان شناسان بدانند که چرا برخی از افراد، علایم پیشگیری را نادیده می گیرند و وارد این رودخانه هولناک می شوند و اگر بدانند که چه چیز سبب پریدن آنها می شود، می توانند تغییرات لازم را برای آنکه جوامع نسبت به خودکشی ایمن شوند را ایجاد کنند . این امر ممکن است نیاز داشته باشد به ساختن سدَی در خلاف جریان آب یا ساختن مانعی در طول ساحل رودخانه. متأسفانه علل دقیق خود کشی شناخته شده نیستند و نقشه منفرد و طرح پیشگیری کاملی حتّی در جوامع پیشرفته وجود ندارد. برخی افراد همواره وارد این رودخانه می شوند و تعمداً خودشان را در خطر می اندازند . وظیفه اصلی روان شناس و مراقب جامعه آن است که تا سر حد امکان درباره این علایم ، نشانگرها و تخمین زنها بداند . دریابد که چرا برخی افراد جامعه به خطری که ممکن است برایشان صدمه زننده و کشنده باشد نزدیک می شوند ؛ البته باید متذکر شد که خودکشی از جمله پدیده هایی است که در تمام جوامع بشری ، چه ابتدایی و چه پیشرفته وجود داشته و دارد و هنوز هیچکس به طور قطع و یقین نمی داند که چرا آدمی خود را می کشد، چگونه بعضی افراد در سخت ترین شرایط با مشکلات زیاد، به زندگی خود ادامه داده و هیچگاه فکر خودکشی و اقدام به آن را نمی کنند در حالیکه گروهی در کمال رفاه و آسایش با یک سرخوردگی و مشکل بی اهمیّت اقدام به خودکشی می نمایند. با وجود اینکه بقا و زیستن از مهمترین انگیزه های زندگی هر فردی است اما مشاهده می شود گاه در شرایط نه چندان دشوار و بدون وجود بیماری خاص،بعضی افراد تسمیم به خودکشی می گیرند.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
سایت های دیگر :
لاس با ایجاد ساختار تبحری براهمیت یادگیری و تحول ذهنی تاکید خواهد داشت در حالی که با ایجاد ساختار عملکردی در کلاس تاکید بر گرفتن نمره خوب یا دادن جواب درست خواهد بود. براساس یافتهها ادراک دانش آموزان از تبحری بودن ساختار کلاس یا پیامدهای مثبت تحصیلی از جمله باور به خودکارآمدی زیاد (ولترز، 2004)، و ادراک از عملکردی بودن ساختار کلاس با پیامدهای منفی مرتبط است (میگی واردن، 2001).
ساختار کلاس که نوع ارزشیابی را در خود در برمیگیرد با بالا بردن و افزایش انگیزش دانش آموزان در ارتباط است. در یک کلاس با ساختار رقابتی، دانشآموزانی که توانایی بالا دارند احساس غرور خواهند کرد اما در مورد دانشآموزانی که توانایی آنها کم است میزان انگیزش کاهش مییابد. در کلاس با ساختار غیررقابتی، اثرات شکست حتی شکستهایی که پس از تلاش بسیار اتفاق میافتد آن چنان ویرانگر نیست. زیرا در این گونه کلاسها یادگیری انفرادی را مورد تاکید قرار می دهند به این ترتیب خودبهبودی از خودکوشی پدید میآید (گیج و برلاینر، 1373).
ساختار کلاس به عنوان یک میانجی نیرومند از متغیرهای مختلف انگیزشی، همانند پیشایندی برای پیامدهای عملکرد تحصیلی است (دورمان، فریزر و مکروبین، 1997؛ فریزر، 1986؛ هر دو به نقل از مان، 2008).
با توجه به پژوهش بهرامی و رضوان (1385) در داخل کشور که به بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اصفهان با ویژگیهای آموزشگاهی آنها پرداخته شده است و تحقیقات مشابه خارجی دیگر هم چون گرانلاند (1989) و پینتریچ و دی گروت (1990) به نقش عوامل آموزشگاهی که یک عامل و عنصر آن ساختارهای کلاس درس است و مرتبط با موضوع تحقیق حاضر میباشد توجه شده است. زیرا عوامل آموزشگاهی متفاوتی میتوانند در ایجاد انگیزش تحصیلی موثر باشند مثل اسنادهای دبیران، کلاس درس، سیستم تنبیه و تشویق در مدرسه، روابط عاطفی درون مدرسه، روش تدریس و آراستگی دبیر. این تحقیقات انگیزش به محیط تربیتی ارتباط دادهاند و این رابطه را میتوان در دلایلی که دانش آموزان برای انجام تکالیف دارند و باورهای دانش آموزان در مورد
تواناییهایشان برای انجام تکالیف و انتظارات آنها از عملکردشان و واکنشهای عاطفی آنها جست و جو نمود. با توجه به اهمیت موضوع انگیزش و نتایج این تحقیقات و نظر به این که مسئله مورد توجه محقق در این پژوهش تاثیر محیط کلاس درس و ساختار ارزشیابی و نحوه نمره دهی معلمان بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی میباشد این تحقیق در این راستا صورت گرفته است. و هدف آن روشن نمودن نقش ساختار کلاس درس ادراک شده توسط دانش آموزان با مجموعه عوامل موثر در فرآیند آموزش از جمله انگیزش، پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی میباشد.
تعداد صفحه :108
قیمت : 14700 تومان147000
سایت های دیگر :