وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه شناسایی مکانیسم های دفاعی ، سلامت روان و خودافشاگری درافراد راست برتر و چپ برتر

قنبری، زرندی،1390).
دفاع هرنوع سازوکار برای گریز از احساسات واقعی است و مقاومت استفاده از دفاع های یاد شده در موقعیت درمانی است. به همین دلیل دفاع، که ماهیت خودفریبی دارد، در موارد مرضی هویت خودتخریبی یافته و واقعیت درونی و بیرونی را تحریف می کند. دفاع ها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند دفاع های اصلی و دفاع های تاکتیکی، دفاع های اصلی را فروید کشف کرد و آنا فروید بسط داد، این دفاع ها با هدف پیشگیری از هوشیاری به افکار و احساساتی به کار می روندکه تهدیدآمیز تلقی می شوند. دفاع های تاکتیکی را دوانلو1990 مفهوم سازی کرد، این دفاع ها اولین سطح لایه های دفاعی بیمار هستنند که تمایز کامل آنها از دفاع های اصلی ممکن نیست، و عمدتا جهت پیشگیری از صمیمیت و نزدیکی احساسی به کار می روند، بنابراین می توان گفت که دفاع های اصلی عمدتا ماهیت درون روانی دارند و دفاع های تاکتیکی عمدتا ماهیت بین شخصی(قربانی،92).
دفاع های اصلی به دو دسته تقسیم بندی می شوند:دفاع سرکوب گرا، دفاع واپس گرا، دفاع های سرکوب گرا شامل عقلانی سازی، دلیل تراشی،ناچیز انگاری، جابه جایی و واکنش وارونه می شود و دفاع های واپس گرا شامل انکار،فرافکنی، جسمانی سازی است. همچنین دفاع های تاکتیکی به دو دسته کلامی وغیرکلامی تقسیم می شوند، دفاع های تاکتیکی کلامی شامل مبهم حرف زدن وتمایل به رک گویی است که در آن عبارات متضاد، طعنه زدن وکنایه گویی و گفتگوهای بیهوده یا از شاخه ایی به شاخه دیگر پریدن استفاده می شود. برخی دفاع های تاکتیکی غیرکلامی عبارتنداز: اجتناب از ارتباط چشمی ، لبخند زدن وبا خنده حرف زدن وگریه کردن، یا فاصله بدنی گرفتن. ژست های بدنی بسیار خشک و بدون انعطاف یا بسیار نرم و وانهاده که نشانگرسد دفاعی بیمار در برابر رابطه نزدیک هیجانی و برقراری صمیمیت است(دلاسلوا،1996 ،ترجمه یوسفی لویه و نوربخش،1391).
مکانیسم های دفاعی به دلیل اهمیت ویژه ایی که در مفهوم پردازی اختلالهای روانی و درمان آنها از دیدگاه روان پویشی دارند، مورد توجه بالینی و پژوهشی خاصی قرار گرفته اند. در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مکانیسم های دفاعی همراه است و دفاع ها نقش مهمی در سلامت روانی افراد ایفا می کنند بررسی های متعددی از این فرض حمایت کرده اندو در تحقیقات مشخص شده است که سلامت جسمی و روانی افراد به طور معناداری با مکانیسم های دفاعی آنها در ارتباط است(افضلی،آشتیانی،فلاح،1387).
طبق پزوهشهای انجام شده استفاده از مکانیسم های دفاعی با برتری جانبی نیمکره های مغز در ارتباط است. مطالعات در زمینه جانبی شدن عاطفی نیز به یافته های جالبی منتهی شده اند و در این زمینه دو فرضیه را مطرح می گردد. در فرضیه اول بحث اختصاصی نیمکره راست به عواطف منفی ونیمکره چپ به عواطف مثبت و در فرضیه دوم غلبه نیمکره راست در تمام جنبه های رفتار هیجانی مطرح می شود(قربانی،1392).
مطالعات در زمینه عملکرد اختصاصی نیمکره های مغزی اینطور نشان می دهند که نیمکره غالب، نیمکره ی عمل گرا و نیمکره

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه ی بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان در بین کارکنان

غلی رابطه ای منفی و معنادار بود .  از این رو هدف از پژوهش حاضر  تعیین رابطه بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان در بین کارکنان آموزش و پرورش شهر کرمانشاه است.

 

1-3  اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

 

خسارات اجتماعی ناشی از استرس تاکنون بسیار بالا بوده ، به طوری که همچنان سیر صعودی خود را طی می کند. جامعه ، هزینه های خدمات اجتماعی همچون ارائه خدمات پزشکی برای افرادی که در اثر استرس شدید دچار بیماری می شوند ، حقوق بازنشستگی زود هنگام برای افرادی که به علت بیماری های ناشی از استرس شدید از کار افتاده اند و هزینه های معلولیت ناشی از حوادث که به علت استرس بالا به وجود آمده اند  مانند تصادفات را متحمل می شود؛ علاوه بر آن ، استرس اغلب ، مردم را تند مزاج می کند و این امر روی کیفیت کلی زندگی افراد تأثیر می گذارد. استرس بلند مدت ، یکی از شایعترین علل بیماری هایی مانند فشار خون بالا و سایر بیماری های قلبی ، شناخته شده است . امروزه اعتقاد بر این است که استرس بلندمدت می تواند خطر ابتلا به بیماری های روحی _روانی را افزایش دهد و موضوع تحلیل قوای کارکنان یا فرسودگی شغلی در حال حاضر، یک مشکل شایع دراکثر سیستم های کاری و اداری است. به طوری که طبق آمار موجود از هر هفت نفر شاغل در پایان روز، یک نفر دچار تحلیل می شود(فروغ،1373). اداره اطلاعات کل آمریکا نشان می دهد که در میان مشاغل موجود، مشاغل بهداشتی­­ _ درمانی بالاترین میزان صدمات شغلی و از جمله فرسودگی شغلی را دارند (پورالمشی،1380). از آنجا که فرسودگی شغلی باعث کاهش بازده کاری، افزایش غیبت از کار، افزایش هزینه های بهداشتی و جابجایی پرسنل، تغییرات رفتاری و فیزیکی و در برخی موارد مصرف مواد ، (فلتون[7]،1998). کاهش کیفیت خدمات ارائه شده  و بدنبال آن نارضایتی از خدمات می شود ، بنابراین شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در ار تقاء بهداشت روانی افراد و ارتقاء سطح کیفیت خدمات ارائه شده، نقش بسزایی خواهد داشت .بنابراین ضرورت  انجام پژوهش حاضر احساس می شود. از طرف دیگر با توجه به اینکه شغل محقق حاضر، تدریس در دبیرستان  و پیش دانشگاهی می باشد لذا به بررسی رابطه استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان پرداخته شد .

 

1-4   اهداف پژوهش

 

1-4-1- هدف کلی

 

بررسی رابطه ی بین استرس شغلی و فرس

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه هوش هیجانی با رضایت شغلی و منزلت اجتماعی پلیس شهر کرمانشاه

وهی، سازمانی و جمعی در تمام جوامع بشری است و از عناصر کلیدی مهم بین افراد یک گروه به شمار می­رود. (میر سپاسی، 1373)
هود[1](2006) در پژوهشی تحت عنوان «منزلت اجتماعی پلیس» نشان داده است که بین اقتدار پلیس و منزلت اجتماعی آن رابطه­ معناداری وجود دارد. منظور او از اقتدار، قدرت و توان پلیس در به سامان رساندن ماموریت­ها و مداخله­ی مؤثر و کارآمد در جرائم اجتماعی است. همچنین هود از پژوهش جامعی یاد می­ کند که نشان داده است بین میزان شیوع کجروی­ها و جرایم اجتماعی در جامعه و میزان شأن و منزلت اجتماعی پلیس، همبستگی معکوس معنا­­داری وجود دارد. به زعم او «زمانی که جرائم و کج­روی­ها در جامعه رواج می­یابند، مردم اعتمادشان را به پلیس و نها­دهای امنیتی از دست می­ دهند، به همین سبب در چنین شرایطی منزلت اجتماعی پلیس و نهادهای امنیتی به شدت تقلیل می­یابد».
در چند سال اخیر نیز برخی از محققان، پژوهش­های خود را معطوف به بررسی رابطه­ احساس امنیت[2]، نشاط[3]و شادابی شهروندان با منزلت اجتماعی پلیس نموده ­اند. به عنوان مثال ارجایل[4] (2000) نشان داده است که با افزایش احساس نشاط شهروندان یک جامعه، بر میزان ارج و احترامی که آنان برای پلیس قائل می­شوند افزوده می­گردد. او در تبعیین این یافته اذعان نموده است که مردم یک جامعه، بخشی از ایمنی، شادابی و آسودگی خاطر خویش را حاصل تلاش های حرفه­ای و اقدامات ماهرانه­ی پلیس می­دانند، به همین سبب وقتی نشاط آنان فزونی می­یابد ارج و احترام فزون­تری برای پلیس قائل می­شوند. گذشته از آن، شواهد زیادی وجود دارد که نشان می­دهد (برای مثال کار ترجمه­ی پاشا شریفی و نجفی زند، 1385) شهروندان برخور­دار از سلامت و نشاط بالا، نگرش مطلوبی به اقشار و گروه­های مختلف اجتماعی به ویژه پلیس دارند و آنان را دارای ارج و منزلت بالا می­دانند. گذشته از آن، با کاهش کج روی در جامعه، بر سطح نشاط مردم افزوده می­شود و در نتیجه بر منزلت پلیس افزوده می­شود. (محسنی، 1386)
منزلت و اعتبار پلیس در ذهن مردم ناشی از اعمال و ظاهر پلیس نیز می­باشد. آنگونه که شیهان[5] تأکید می­ کند تصویری که یک مامور پلیس از خود نشان می­دهد بخش مهمی از قدرت و اقتدار آن افسر است. (شیهان، 1994) پیلانت نیز اشاره می­ کند: وضعیت ظاهری می ­تواند در امور و اجرای قانون همه چیز باشد. افسری که ظاهرش مثل یک رختخواب مرتب نشده است هرگز تصویری از اطمینان و اقتدار در ذهن کسی که اخیرا به خانه­اش دستبرد زده شده یا وسیله نقلیه او را برده­اند به وجود نمی­آورد. (پیلانت[6]، 1992)
بنابراین ویژگی­های ظاهری پلیس یکی از عوامل اثر گذار بر منزلت پلیس است، قدرت و اقتدار پلیس نیزاز جمله عوامل مهم در شأن و منزلت پلیس است. زیرا از این نهاد انتظار می­رود که با خشن­ترین مسائل جامعه نظیر قاچاق، قتل، سرقت مسلحانه و .دست وپنجه نرم کند. اگر در مقابله با ناهنجاری­های اجتماعی به طور کلی موفقیت آمیز عمل کند آنگاه این قدرت و اقتدار پلیس تبدیل به مأمنی برای شهروندان در جهت حفظ نظم و امنیت جامعه می­شود و برآیند این پدیده نگرش مثبت به پلیس و افزایش­شأن وحیثیت اجتماعی پلیس خواهد بود.
کار پلیس چیزی بیش از دستگیری مجرمان و کاری پیچیده و خسته کننده است که مستلزم داشتن طیف گسترده­ای از توانایی­ها و مهارت­های سطح بالا می­باشد. (پیس[7]،1991) به گفته کلاکرز[8] دخالت پلیس در بیش از 90 درصد مشکلاتی که به آن­ها رسیدگی می­ کند؛ در پاسخ به درخواست شهروندان است. (کلاکرز، 1991)
بیشتر فعالیت­های پلیس هیچ ربطی به اجرای قوانین کیفری ندارد­؛ بلکه نوعی خدمت به جامعه است. این خدمت شامل: حفظ صلح و آرامش؛ جلوگیری از خودکشی؛ جستجو برای یافتن کودکان گمشده و یا فراری؛ حل و فصل منازعات و پیشگیری از وقوع جرم می­باشد. بنابراین جامعه و پلیس؛ متکی به یکدیگرند و در این میان منزلت و اعتبار اجتماعی پلیس؛ نقش به سزایی را ایفا می­نماید؛ زیرا اگر اعتبار و حیثیت دستگاه کارگزار امنیت در نزد افکار عمومی مخدوش و متزلزل گردد و اگر اعتماد مردم نسبت به صحت عمل و حسن نیت نیروی انتظامی از میان برود نتیجه­ای جز ضعف ناجا و باز شدن دست تبهکاران برای اقدامات خلاف کارانه و مجرمانه نخواهند داشت.

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه ناگویی هیجانی و درون/برون گرایی با رضایت زناشویی

موفقیت و تداوم زندگی زناشویی میزان درون گرایی و برون گرایی زوجین است(برشتاین و برشتاین[16]، 2002،ترجمه سهرابی،1373). با توجه به این مسئله  که نارضا مندی زناشویی و طلاق ، موجب بروز اختلالهای جسمانی و روانی زوجین شده اند(ساپینگتون[17]،1999؛ترجمه حسین شاهی برواتی،1382). ودر نهایت ، از جانب خانواده های ناسالم ، جامعه نیز آسیب خواهد دید،  همه این  امور محقق را وادار می کند تا در پی کشف مولفه های  رضامندی زناشویی بوده تا بتواند عوامل آن را شناسایی کند.از این رو پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا بین درون/برون گرایی و ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی رابطه دارد؟
1-3-اهمیت و ضرورت پژوهش
در زندگی مشترک، غالبا به هنگام مواجهه با مشکلات احساس ناکامی تحقیرو.احساسات وهیجانات به جای عقل و منطق بر همسران غلبه میکند لذا شناخت وهدایت هیجانات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است. با توجه به پژوهش­های انجام شده درخصوص روابط همسران به نظر می­رسد که مولفه­های هوش هیجانی میتوانند در رضایت زناشویی موثر باشد.روابط صمیمانه زوجین نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد از قبیل توجه افراد به مسایل از دید همسرانشان وتوانایی درک هم دلانه ی آنچه همسرشان تجربه نموده است وهمچنین حساس و آگاه بودن از نیازهای او(گاتمن[18] وهمکاران، 1976)  همسرانی که از خودآگاهی بالاتری برخوردارند(خویشتن داری)ودر نحوه ی ابراز احساسات و هیجانات خود نسبت به دیگران خصوصا همسرشان تسلط دارند مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوتفاهمات در زندگی زناشویی خود می­شوند(پارسا،1387). رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می آید، زیرا لازمه آن انطباق سلیقه ها ، شناخت وی‍ژگیهای شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای مراوده است (احمدی،1382).
از آنجاییکه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی هم نقطه ی عطفی در رشد و هم پیشرفتی  شخصی تلقی می شود و از آنجا که بی تردید یکی از مهمترین تصمیم های که در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است (برنشتاین و برنشتاین،2002؛ ترجمه سهرابی،1373) اهمیت مسئله ایجاب می کند  که در هنگام همسر گزینی، علاوه بر عوامل عینی  نظیر مذهب ، طبقه اجتماعی، نحوه لباس پوشیدن، سن، قیافه و سطح تحصیلات به عوامل زیر بنایی از جمله وی‍ژگیهای شخصیتی نیز توجه شود تا با انتخاب درست در سایه ی خشنودی و رضایت زناشویی از ازدواجی مناسب، محیطی سالم و سازنده فراهم شود که پایه و اساس نسل های آینده، پیشرفت جامعه، اعتلای فرهنگ و انتقال ارزش ها در آن  میسر گردد(دانش،1384).
با توجه به اهمیت کارکرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه استحکام بخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر میرسد (ثنایی و همکاران،1389). شخصیت به صورت مستقیم و به عنوان عاملی تاثیرگذار بر فرایند ارتباطی زوج ها اثر میگذارد و بالطبع رضایت زناشویی زوج ها را نیز متاثر می سازد. شخصیت یک نفرانواع معین ومتفاوتی از واکنش ها را از طرف مقابل فرامی خواند که در کل بر رضایت آن ها مؤثر است (کاگلین[19] و همکاران، 2000). هیجانات دارای کیفیت بالایی هستند به این صورت که می توانند باعث واکنش مثبت و منفی در افراد شوند (گروس[20]،1998). بنابراین اگر رفتارهای شخصیتی بالاخص درون /برونگرایی و نحوه صحیح ابراز احساسات را جزو معیارهای اولیه انتخاب همسر قرار دهیم، بدون شک بسیاری از مشکلات رفتاری و مشکلات مشابه به خودی خود ازبین می رود.همچنین با ارتقا سطح رضامندی زناشویی از رضایت از زندگی، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی خواهند پرداخت و خانواده ها نیز از این پیشرفت سود خواهند برد (ثنایی و همکاران،1389).
1-4-هدف های پژوهش:
هدف اصلی:
هدف کلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ناگویی هیجانی و درون گرایی/برونگرایی با رضایت زناشویی می باشد.

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه مقابله های مذهبی، سبک های حل مسئله و نشخوار فکری با سلامت روان والدین

آن ها می شود (شاملو،1382).
یکی از سازه هایی که با سلامت روان ارتباط دارد، مقابله است. پژوهش های اخیر نشان داده اندکه مقابله نه تنها سلامت روان، بلکه بهزیستی جسمانی فرد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد (ایرلند[17] و همکاران،2005). مقابله فرآیندی است که از طریق آن افراد استرس های ناشی از عوامل استرس زا را کنترل می کنند و هیجانات منفی ایجاد شده به وسیله این عوامل را تحت کنترل در می آورند. به عبارت دیگر مقابله تلاش شناختی، هیجانی و رفتاری شخص برای کنترل درخواست های بیرونی و درونی ویژه ای است که فرد را تهدید می کند، یا به مبارزه می طلبد (کلینکه[18]،1999). در زمینه ارتباط سلامت روان با روش های مقابله کارآمد، کولینز(1999) معتقد است که پاسخ مقابله ای می تواند بر سلامت روان فرد با تعدیل فشار روانی تاثیر بگذارد.
یکی ازانواع مقابله ها، مقابله مذهبی است. مقابله مذهبی به عنوان روشی تعریف شده است که فرد از منابع مذهبی مانند دعاونیایش، توکل و توسل به خداوند برای مقابله با استرس ها استفاده می کند (پارگامنت،2000). یافته های اخیرنشان داده اند ازآن جا که این نوع مقابله ها، هم به عنوان منبع حمایت عاطفی وهم وسیله ای برای تفسیرمثبت حوادث زندگی هستند و می توانند به کارگیری مقابله های بعدی راتسهیل نمایند، از این رو به کارگیری آن ها برای والدین کودکان مبتلا به سرطان مفید واقع می شود (کارور[19]،2002). تحقیقات متعددی نشان میدهند بیماران مبتلا به سرطان و یا بیماری های تهدید کننده زندگی وهم چنین خانواده های آنان، در مقابله با چنین بیماری هایی به مذهب روی می آورند(هکسم[20]،مولن[21]،کارول[22]،لنکتت[23]وفودتنر[24]،2011؛والوروپالی[25]،لودردال[26]،بالبونی[27]،فیلپز[28]،بلوک[29]،نگ[30]،کاچنیک[31]،واندرویل[32] وبالبونی[33]؛2012؛راگسدال[34]،کوتون[35]،ولدریگ[36]،گریمز[37]،سید[38]،2010).با این حال دراتچاس[39] وآناندراجاح[40](2014)، گزارش داده اند که باورهای مذهبی و معنوی، هم می تواند سازگاری با بیماری های مزمن مانند بیماری سرطان را بهبود دهد و هم می تواند مانع بهبود بیماری شود. در این زمینه، شاید پژوهش در مورد انواع مقابله های مذهبی موثر و مفید باشد. پارگامنت و همکاران(1998)، مقابله های  مذهبی را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کردند. «مقابله مذهبی مثبت» سبک هایی از مواجهه با رویدادهای منفی زندگی است که در آن فرد با بهره گیری از ارزیابی ها و تفسیرهای مثبت مرتبط با یاری پروردگار به استقبال رویدادها می رود (پارگامنت و همکاران،1998). برای مثال فرد معتقد است که در هنگام مواجهه با یک رویداد دردناک، خدا او را تنها نخواهد گذاشت. این الگوی مقابله ای به طور تجربی با سازگاری روان شناختی سالم مرتبط است (آنو[41]،وسکانسلز[42]،2005). والدین کودکان سرطانی وقتی از باورهای مذهبی برخوردار باشند به راحتی می توانند با بیماری فرزندشان مقابله کنند و از سلامت روان بیشتری برخوردار شوند (شعاع کاظمی،1388). اما در شکل دیگری از مقابله که با نام «مقابله مذهبی منفی» نام گذاری شده است، فرد رابطه اجتنابی و نامطمئن با خدا برقرار می نماید (پارگامنت و همکاران،2005). مقابله مذهبی منفی در واقع کشمکشی است که فرد به هنگام مواجهه با مشکلات و سختی های زندگی درباره عقاید و باورهای مذهبی خود دارد که دربردارنده مسائلی نظیر شک کردن به قدرت خدا، رها کردن خداوند، عصبانی شدن از دست خداوند، شک کردن به وجود خدا، پس دادن تقاص گناهان و تنبیه شدن توسط خدا است (فاگین،2008). توجه جدی به مقابله های مذهبی منفی ضروری است و می تواند از اثرات جدی بر سلامت روان والدین پیشگیری کند (کوتون،2010).
یکی از عوامل مرتبط با سلامت روان، حل مسئله است. حل مسئله فرآیندی شناختی-رفتاری است که توسط فرد هدایت می شود و بدان وسیله فرد سعی می کند راه حل های موثری برای مشکلات خاصی که در زندگی روزمره خود با آن روبرو می شود، کشف کند یا به دست آورد (دزوریلا[43]،1992، به نقل از دهقانی زاده،1384). کسیدی[44] و لانگ [45](1996)، شش سبک حل مسئله شامل مهارحل مسئله، حل مسئله خلاق، اعتماد به حل مسئله، سبک روی آوردی، سبک اجتنابی و سبک درماندگی را معرفی کردند. حل مسئله خلاق به برنامه ریزی و درنظرگرفتن راه حل های متنوع در موقعیت

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
مداحی های محرم