با بهبود عملکرد اجتماعی ، بهبود سازگاریهای زناشویی و بهبود سازگاریهای روانی همراه است
جنبه قابل توجه دیگر این انجمن شکل گیری روابط صمیمی و یاری گرانه اعضاء با همدیگر است.
گرو[14] بیان می داردکه حمایت اجتماعی را مکانیسم اساسی این انجمن می دانند و ادامه می دهند که شبکه های اجتماعی و حمایتی گرم بیشترین ارزش را برای بهبودی دارند و علاوه بر این حمایت اجتماعی مکانیسمی در موثر بودن برنامه دوازده قدمی در گسترش دادن سبک زندگی عاقلانه است. فرد معتاد از یک خلا معنوی رنج می بردو بر همین اساس برنامه های انجمن در جهت تقویت جنبه های معنوی افراد کار می کند. اریک[15] بیان می دارد که اعضاء انجمن معتادان گمنام پس از شرکت در جلسات گروهی دوازده قدمی جهت گیری معنوی[16] بیشتری کسب می کنند.( به نقل از حدادرحمانی،1390).چنانچه در پژوهش های مختلف تایید شده است که معنویت یکی از جنبه های مهم سلامت روان و کارکرد اجتماعی مناسب به شمار میرود.
بهزیستی روانشناختی[17] و سازگاری اجتماعی[18] از جمله مولفه هایی هستند که تحت تاثیر اعتیاد قرار می گیرند.بهزیستی روانی جزء روانشناختی کیفیت زندگی است که به عنوان درک افراد از زندگی خودشان در حیطه رفتارهای هیجانی و عملکرد های روانی و ابعد سلامت روانی تعریف شده است .بهزیستی روانی ساختار مهمی است که در سطح پایین منجر به افسردگی و انزوای اجتماعی و باعث فقدان احساس رضایت و اعتماد به نفس و احساس نبود اراده یا هدف در زندگی شده و به کاهش سلامت روانی و جسمانی منجر می شود.
رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد هر شخص محسوب می شود .معیار اندازه گیری رشد اجتماعی فرد ،میزان سازگاری او با دیگران است. سازگاری اجتماعی ، هماهنگی بین محیط و مهارت های شخصی و فعالیت در زمینه های مختلف اجتماعی،توانایی درک نیازهای دیگران و علاقه به رفاه آن ها ،عزت نفس بالا ،کارآمدی ادراک،مسولیت پذیری،مقابله با ناکامی ،تحمل اضطراب،احساس امنیت و تمایل به همکاری و همنوایی در موارد خاص ،ویژگی های اصلی افراد دارای سازگاری اجتماعی است(شوهان[19] 1991).
با توجه به تحقیقات انجام شده و گسترش فعالیت برنامه معتادان گمنام و تاثیر گذاری اعتیاد بر جنبه های روانی و اجتماعی فرد ،پژوهش حاضر به این سوال خواهد پرداخت که :
آیا برنامه معتادان گمنام بر بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی معتادان تاثیرگذار است؟
1-2اهمیت و ضرورت
اعتیاد به ویروس شباهت دارد –سرایت می کند و به همه جنبه های زندگی شخص ، شامل حیطه های معنوی ، هیجانی، جسمانی، روانشناختی ، خانوادگی ، اجتماعی ، تفریحی و شغلی گسترش می یابد. اختلالات اعتیادی درمان نشده ، به جای اینکه با گذشت زمان بهبود یابند ، مانند بیماریهای قلبی درمان نشده سیر می کنند –یعنی، با زمان و استرس کافی ، فرد دچار یک حمله
سایت های دیگر :
سایت های دیگر :
و نوجوانان می دهند؟ هنوز شائبه های مترادف قلمداد کردن جسارت با گستاخی و بی ادبی بین ما رواج دارد. جرأت ورزی امکان خروج از کلیشه ها و پویایی و نوآوری در زندگی را فراهم می کند. برنامه ى آموزش جرأت ورزی در مدارس بدین منظور طرح ریزی می شود تا عقاید و رفتارهای جرأ ت مندانه ى افراد را بهبود بخشد؛ به طوری که آ نها بتوانند با دیدی بهتر به خود بنگرند، به”خود اعتمادی” برسند، عواطف و تفکرات فردی خود را به طور مناسب نشان دهند و در نتیجه روابط میان فردی مؤثرتری با دیگران برقرار کنند(دکتر شهناز هاشمی مجله پژوهش های مدیریتی شماره3، 1389).
به سبب بروز مسائل خاص، این دوره، با نوعی سردرگمی همراه با کاهش عزت نفس، خود کم بینی و خودپنداره منفی[11] همراه با احساس خشم و اضطراب همراه است که سبب کاهش فعالیت های طبیعی و تعاملات اجتماعی می شود. به وسیله آموزش مهارت های اجتماعی به نوجوان می توان وی را برای ادامه ی یک زندگی مطلوب یاری نمود. بنابراین توجه به نقاط مثبت، تقویت اعتماد به نفس و احساس خودباوری و خود ارزشمندی از مهمترین کارهایی است که بزرگان دین و علمای تعلیم و تربیت به آن توجه خاصی داشته اند. تکریم شخصیت چیزی است که نوجوانان سخت بدان نیاز دارند. از این رو ترغیب و تشویق نوجوان، ایجاد الگوهای رفتاری موفق، تقویت مهارت های اجتماعی وی، اجتناب از هرگونه رفتار تنبیهی و تحقیرآمیز و یاددهی شیوه های صحیح غلبه بر ناملایمات زندگی از مهم ترین اقداماتی است که می توان در مسیر کمک به نوجوانان انجام داد. فردی که می خواهد خود را کارآمد و ارزشمند بداند و حرمت خود بالایی[12] داشته باشد از سلامت روانی بیشتری بهره مند بوده و در برابر اضطراب، مشکلات روانی و حوادث طبیعی توان مقابله بیشتری خواهد داشت(شجاعی، 1383).
فردی که با جرأت است می تواند ارتباط نزدیک با دیگران برقرار کند، خودش را از سوء استفاده دیگران دور نگه دارد و دامنه وسیعی از نیازها و افکار مثبت و منفی را ابراز نماید، بی آنکه احساس گناه و اضطراب کند و یا به حقوق دیگران لطمه بزند (واتلر ،1998) کودکانی که با همسالان خود ارتباط اندکی دارند، موقعیت هایی را که مهارت های اجتماعی – شناختی و نیز اخلاقی را میسر می سازند از دست می دهند. همچنین از نظر اجتماعی منزوی هستند، تمایل به افسردگی و تنهایی دارند و در مدرسه عملکردهای کمتری دارند(گرین ، بک[13] ، وسک، ١٩٨٠ ).
در آموزش جرأت ورزی به فرد آموخته می شود که چگونه رفتار مبتنی بر جرأت و جسارت از خود نشان دهد. فرد با تلاش برای کشف و تعریف مشکل، پیگیری هدف های مورد نظر همواره با رفتار توأم با جرأت تکرار نقش گذاری، واژگون سازی نقش و ارائه تدریجی و متوالی رفتارهای مطلوب، شیوه های مناسب مبتنی بر جرأت را برای بیان خواسته های خود می آموزد(سادوک، ساد، 1387).
بنابراین کمک به نوجوانان در رشد و گسترش مهارت های اجتماعی مور نیاز برای زندگی مؤثر، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آن و همچنین کمک به آنها در رشد و تکامل عواطف و مهارت های اجتماعی لازم جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی مؤثر و سازنده در جامعه ضروری به نظر می رسند . بهترین توصیف دوره نوجوانی، فرایند پیشرفت است که مشخصه ی آن افزایش توانایی تسلط بر چالش پیچیده ی تکالیف تحصیلی، بین فردی و هیجانی و در عین حال جستجوی استعدادها، هویت های اجتماعی و علایق جدید است (سادوک، ساد، ترجمه رضاعی 1387).
1-4- اهداف تحقیق[14]: (شامل اهداف علمی، کاربردی و ضرورتهای خاص انجام تحقیق)
1-1-4- هدف کلی
– تعیین تأثیر آموزش جرأت ورزی بر اضطراب اجتماعی، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان.
– دستیابی به یافته های کاربردی جهت پیشبرد اهداف تحصیلی و سلامت روان[15] دانش آموزان.
1-2-4- اهداف جزئی
سایت های دیگر :
برخلاف فیض کاشانی، آیتالله مصباح(1380) ، امید را امری شناختی قلمداد و بیان میکند : ” امید یک حالت روانی است که از علم معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل میشود” .
درکنار دارمان های دارویی ، شیمی درمانی ، پرتو درمانی[16] و گاهی اوقات درمان های طب سنتی در بیماران سرطانی که ظاهرا فقط نیاز های جسمانی فرد را تامین می نماید و به نیازهای روحی بیمار توجه کمتری دارد ، درمان های مکمل که شامل مجموعه ای از فنون و تکنیکهای روانشناختی و مشاوره ای به جهت بالا بردن سطح سلامتی و بهتر شدن وضعیت کنونی بیمار به کار می رود . کمک های مشاوره روانی به افرادی که دچار مشکلات روانی اجتماعی وخانوادگی شده اند یکی از اهداف بهداشت روانی است ، زیرا مشاوره مقاومت فرد را در برابر پیامدهای زیانبار ویا عوارض درمان های صورت گرفته بیماری افزایش میدهد . برآیند حاصل ازمشاوره با بیماران باعث کاهش تنش های روانی آنان شده ؛ به طوریکه راهنمایی و یاری دیگران رابرای سازگاری با هیجانات خودلازم دانسته اند ( رمضانی ،1380) .
واقعیت درمانی[17] یکی از رویکرد های جدید مشاوره روان درمانی محسوب می شود . اصطلاح واقعیت درمانی توسط ویلیام گلاسر[18](1961) ابداع شد . این رویکرد درمانینوعی روش رفتار درمانی است که درآن سعی میشود با توجه به مفاهیم واقعیت ، مسولیت وامور درست و نادرست در زندگی فرد به رفع مشکلات اوکمک شود . در این روش از طریق تبیین طبیعت انسان تعیین قوانین رفتاری وطرح چگونگی فرایند درمانی به افرادی که نیازمند کمک و روان یاری هستند کمک می شود . دراین نظریه انسان مسئول اعمال ورفتارهایش است و فرد قربانی تحت تاثیرمحیط[19] و وراثت[20] نیست .
در واقعیت درمانی واژه بیماری روانی کمتر به کار میرود و در نتیجه تشخیص وطبقه بندی اختلالات روانی در این مکتب رایج نیست.کسی بیمار میشود که نتواند دو نیاز اساسی خود رادر حیطه واقعیت وپذیرش مسئولیت وتشخیص موارد درست ونادرست ارضاء کند.
شدت بیماری هم به درجه وعدم توانایی فرددرارضای نیازهایش بستگی دارد.
گلاسر معتقد است رفتار غیر مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی است نه اینکه ناراحتی روانی باعث غیرمسئول بودن فرد شود .تمرکز بر بعد مسئولیت هسته اصلی واساسی کارتعلیم وتربیت روان درمانی است و پذیرش مسئولیت به مثابه نشانه بارز سلامتی روان تلقی میشود (حبیب زاده 1384) .
هدف اصلی واقعیت درمانی این است که به درمان جویان کمک کند با افراد انتخابی دنیای کیفی خود ارتباط یا ارتباط مجدد برقرارکنند . هدف اصلی این درمان علاوه بر ارضاء کردن این نیاز به محبت وتعلق پذیری این است که به درمان جویان کمک کند راه های بهتر ارضاء کردن تمام نیاز های خود رایاد بگیرند (کوری[21] ، 1992) .
بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا مشاوره گروهی[22] با رویکرد واقعیت درمانی میتواند بر کیفیت زندگی و امید به زندگی[23] در بیماران مبتلا به سرطان اثر بخش باشد ؟
ضرورت و اهمیت انجام پژوهش
سایت های دیگر :
ی چشمگیر تحت تاثیر عوامل شناختی قرار دارد چون افراد با مجموعه ای از انتظارها و باورها درباره همسران و رفتار آنها، و به گونه کلی درباره ازدواج، پا به این عرصه می گذارند؛ و به نظر می رسد بسیاری از این باورها غیر واقع بینانه و غیر منطقی است. به همین دلیل به تدریج روابط به سمت سردی، نا امیدی و بی اعتمادی می رود.
تاکیدرویکرد انسانگرایی بر انتخابهای[17] افراد می باشد. حرکت به سوی کارکرد روانشناختی به شکل نتیجه ای از پذیرش مسئولیت[18] فردی برای اعمال خود و توانایی داشتن انتخابهایی که از انگیزه های درونی نشات می گیرند تا انگیزه های بیرونی دیده شده است. رویکردهای درمانی در سنت انسان گرایی بر منابع داخلی درمانجو[19] برای تغییر تاکید می کنند که مخالف تکنیکهای سایر درمان گران است(جوزف[20] ، 2008). مهمترین دغدغه های روانشناسی انسانگرا عبارت است از : توجه بیشتر به موجود انسانی، توجه به پرورش علایق و استعدادهای او، ایجاد رفاه بیشتر برای انسان، استفاده از روش های عقلانی برای حل مسایل انسانی، جستجوی روشهایی برای سوق دادن به سمت مسئولیت فردی و تاکید بیشتر بر کارکرد بهینه نسبت به آسیب شناسی در روانشناسی(نلسون– جونز[21] ، 2003).
از آنجا که درمانهای انسانگرایی افراد را قادر می سازند تا از تجارب هدفمند خود آگاه شوند و پتانسیل های خود را برای رشد فردی بکار گیرند(جوزف، 2008)،از این رو، شناسایی و اندازه گیری این عقاید و باورها و تامل در مورد آنها برای حل مشکلات عاطفی و رفتاری همسران و افزایش شادکامی آنها بسیار سودمند خواهد بود.
زندگی زناشویی بخشی از زندگی واقعی است که در درون خود هزاران مسئله دارد و نیازمند برخورد مناسب و یافتن راه حل درست است. در غیر این صورت وجود هر مسئله در زندگی ماشه چکان زوال کانون خانواده خواهد بود.
مخصوصأ در همان هفته ها و ماه های اول ازدواج، عدم توافق های جدی و مکرری تولید میگردد که چنان چه حل نگردند، می توانند رضایت و ثبات این واحد را تهدید کنند(تالمن و هسیاأ[22] ، 2004) حال اگر زوج ها هنگام عبور از مراحل تحول، به روشهایی برای تعارضهای خود مجهز نباشند، چه رخ خواهد داد؟ کانون خانواده ای که با یک دیدگاه آرمانی نگر می بایست آرامش را به زوجها اعطا کند، مبدل به صحنه ی جدالی خواهد شد که پایانی بر آن متصور نیست. همسران درگیر، به دلیل مواجهه با تعارضها از کمبود انرژی روانی رنج خواهند برد و در ایفای نقش خود چه به عنوان همسر و چه به عنوان والد، دچار مشکل خواهند شد(صیادپور، 1383).
عدم رضایت زناشویی یکی از مشکلات شایع موجود در جامعه امروزی است که اشکال گوناگون داشته و گاهی به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، اعتیاد، رشد رفتار اختلال آمیز بین فرزندان، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز نموده و نهایتأ منجر به طلاق گردد(سایرز، کهن، فرسکو[23]، 2001).
نوع اخیر شایع ترین نحوه بروز تعارض است و گواه آن آمار بالای طلاق در کشورهای غربی است، به طوری که شیوع آن به بیش از 50 درصد می رسد(رایس[24] ، 1997؛ گلدنبرگ و گلدنبرگ[25] ، 1998 و 1996؛ ویکس و تریت[26] ، 2001 ؛ دای[27] ، 2003؛ کریچلر، رودلر، هولز و میر[28] ، 2001).
اگر چه تعارض و اختلاف در زندگی زناشویی طبیعی است و گاهی مفید می باشد در عین حال در صورت تشدید شدن می تواند اثر بدی بر سلامت روانی اعضای خانواده داشته باشد(هالفورد، بوما، کلی و یانگ[29] ، 1999).
ورباگ[30] (1979) گزارش می کند که طلاق و جدایی موجب ناتوانی، مشکلات پزشکی جدی و مزمن در افراد بزرگسال می گردد. لذا آرام کردن و کاهش پریشانی زوج به خاطر پیامد های منفی شدید مرتبط با آن، حائز اهمیت است(بیرن، کار و کلارک[31] ، 2004). در این راستا مشاوه زناشویی می تواند راه حل مناسبی با هدف امکان حفظ ازدواج و در عین حال کوشش ب
سایت های دیگر :