وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه اثربخشی بازی درمانی در افزایش مهارت‌های شناختی، اجتماعی و حرکتی دانش‌آموزان کم توان ذهنی

درمانگر است زیرا هدف از به‌کارگیری بازی‌ها توجه به جنبه‌های اصلاحی و درمانی آن نیز می‌باشد. به همین دلیل از اصطلاح بازی درمانی که در ارزش‌های بازی جنبه درمانی نیز دارد بهره گرفته شده است.
در واقع در این تحقیق در صدد آن هستیم تا به مطالعه اثربخشی بازی درمانی در رشد مهارت های شناختی، اجتماعی و حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بپردازیم.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
طبق آمارهای بین‌المللی در هر جامعه‌ای حدود 10% کودکان به دلایل مختلف قادر نیستند همسان با هنجارهای گروه سنی خود در حیطه‌های شناختی و اجتماعی و حرکتی عمل نمایند.
و به نوعی تأخیر در این فرایندها دارند و از آنجا که بازی به عنوان یک هدف کلی و بازی درمانی به عنوان یکی از اهداف ویژه بازی می‌تواند زمینه لازم را برای برقراری ارتباط با کودکان و به ویژه کودکان کم توان ذهنی فراهم آورد تا از طریق طرح‌ریزی‌های موقعیتی بتوانیم فرآیند رشد و یادگیری آنان را تسهیل نماییم و تاکنون این فرصت به صورت عملی فراهم نشده است تا بتوانیم اثرات آن را به صورت علمی و تجربی بررسی نماییم. لذا برای فراهم آوری این فرصت جهت کودکان کم توان ذهنی ضرورت‌های زیر به نظر می‌رسد:
1- فراهم آوری روش جدید و مفید برای آموزش کودکان کم توان ذهنی
2- فراهم آوری زمینه جهت رشد مهارت‌های شناختی کودکان کم توان ذهنی از طریق بازی در مدارس
3- بررسی و آزمایش متدهای بازی در جهت رشد مهارت‌های حرکتی و اجتماعی کودکان کم توان ذهنی
4- جلب توجه مسئولان به اهمیت بازی و بازی درمانی به عنوان یک راهکار در آموزش و پرورش کودکان کم توان ذهنی
5- یافتن راه‌های جدید برای کمک به مشاوران، مربیان و معلمان در زمینه کار با کودکان کم توان ذهنی
6- یافتن راه‌های جدید تا ضمن ایجاد نشاط در کودکان کم توان ذهنی از طریق بازی بتوانیم اهداف درمانی را نیز در برنامه‌ها لحاظ کنیم.
7- وجود امکانات و وسایل لازم در مدارس استثنایی و عدم استفاده بهینه از این امکانات در جهت رشد مهارت‌های کم توان ذهنی
8- ضرورت افزایش اطلاعات نظری و کاربردی مربیان در به‌کارگیری و استفاده از روش‌های بازی درمانی در کار با کودکان کم توان ذهنی به صورت سازمان‌یافته
9- ضرورت طراحی بازی‌هایی متناسب با توان رشدی کودکان کم توان ذهنی که مبتنی بر بررسی و پژوهش باشد.
10- در بیشتر مدارس مشاوران اذعان کرده‌اند که استفاده از بازی درمانی در موقعیت‌های آموزشگاهی می‌تواند برای کودکان کم توان ذهنی مفید و موثر باشد که پرداختن به این مسئله می‌تواند موید نظرات آن‌ها باشد.
11- انجام این پژوهش امکان و زمینه را برای پژوهش‌های دیگر فراهم می‌آورد.
12- ضرورت دارد مربیان و کارکنان مدارس استثنایی از متدهای آموزشی جدید در جهت رشد مهارت‌های شناختی، اجتماعی و حرکتی کودکان کم توان ذهنی بهره گیرند.
13- این مسئله می‌تواند اهمیت بازی برای این کودکان را نشان دهد تا از حالت تکراری بودن، وقت‌گذرانی، کسل‌کنندگی به طرف ایجاد نشاط و شادابی و غالباً باهدف آموزشی از پیش طراحی‌شده برنامه‌ریزی و اجرا گردند.
«لاندرت[22] » (1982) اظهار داشت. بازی درمانی را می‌توان در تمام رویکردهای مشاوره‌ای به کار گرفت. از نظر او این شیوه درمانی روش اصلی کار با کودکان 2 تا 12 ساله است. زیرا رشد شناختی آن‌ها محدود است و نمی‌توانند افکار و احساسات خود را به زمان بیاورند. او بازی را جزء جدانشدنی زندگی کودکان و شیوه طبیعی یادگیری و ارتباط برقرار کردن آن‌ها با دیگران معرفی می‌کند و «شافر[23]» (2007) اظهار می‌دارد که در دهه اخیر علاقه شدیدی به موضوع و حرفه بازی درمانی به وجود آمده است (به نقل از حسین نژاد، 1389).
با توجه به سالها سابقه تدریس در دوره ابتدای

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر ویژگی های استرس زای مادر- کودک در پرستاران

 انسان معنا و آرامش به ارمغان می آورد. وحدانیت، احساس مسئولیت در مقابل همه، احساس تعهد همه جانبه و روشی برای برقراری ارتباط فداکارانه با دنیای پیرامون خود و بازتابی از یکپارچگی ذهن ، جسم و روح می باشد که حاصل آن رحم و شفقت است.
6 – اعتقاد به معاد ( دگرگونی): اعتقاد به معاد یعنی اعتقاد به پیوستگی معنوی و تولدی دوباره.
تاثیر مذهب و معنویت در درمان مشکلات و اختلالات در مطالعات مختلفی مورد تایید قرار گرفته است. در مطالعه ای که توسط فیسجر[22] و همکاران (2010)، به عنوان رابطه بین هویت مذهبی و استراتژی های مقابله ای انجام شد مشاهده گردید که وابستگی های مذهبی می توانند درجهت کنار آمدن با مشکلات و رویدادهای آسیب زا به فرد کمک کننده باشند.
معنویت و مذهب می توانند باعث بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان گردد به عبارتی زنانی که دارای سرطان رحم بودند اگر از لحاظ معنوی اعتقادات قوی تری داشتند، کیفیت زندگی خود را نیز بهتر ارزیابی می کردند و درمان آنها در زمان کوتاه تری طول می کشید ( آندرا[23]و همکاران، 2005).
اهمیت و ضرورت مسئله
انسان موجودی چند بعدی است و ترکیب ابعاد مختلف او باعث شکل گیری یک کلیت می گردد. امروزه نگاه بیشتر متخصصان سلامت به انسان یک نگاه کل گرا است و همواره سعی می کنند در کنار نیازهای جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی، نیازهای معنوی بیماران نیز مد نظر گرفته شود( مظاهری و همکاران،1388). اهمیت بعد معنوی انسان به اندازه ای است که حتی برخی روان شناسان معتقدند که نیمی از متغیرهای مربوط به سلامت روانی افراد بالغ به وسیله باورهای مذهبی تبیین می شود، این متخصصان معتقدند مذهب به انسان کمک می کند تا معنای حوادث زندگی را بیشتر درک کند، فهم بالاتری نسبت به دردناک و اضطراب انگیز بودن برخی مشکلات زندگی پیدا کند و در نتیجه احساس دلگرمی و خرسندی کند. (ظهوری و توکلی، 1382).
شغل پرستاری همانگونه که در بالا اشاره گردید یکی از استرس زا ترین مشاغل انسانی است و می تواند در وجوه مختلف زندگی فرد تاثیر فراوانی داشته باشد. یکی از مواردی که مستقیماً تحت تاثیر شغل پرستاری در مادران که شغل آنها پرستاری است  قرار می گیرد، رابطه با فرزندان است که به علت طبیعت این شغل، استرس محل کار، اشتغال در شیفت شب، مشاهده حوادث ناگوار و مرگ در ساعات کاری و غیره . یک ارتباط خارج ار عرف طبیعی است، مسئله ای که باعث می شود قسمتی از استرس محل کار به محیط خانوادگی منتقل شود و بر رابطه مادر و فرزند تاثیر چشمگیری بگذارد.
بنابراین با توجه جایگاه مهارتهای معنوی در کاهش و مهار استرس و همچنین حساسیت رابطه مادر و فرزند هدف از پژوهش حاضر هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش معنویت، مهارتهای معنوی و معنویت درمانی در استرس و کاهش عوامل استرس زا مادر کودک می باشد.
گزاره های پژوهش(اهداف / فرضیات)
اهداف
تبیین اثربخشی مهارتهای معنوی در کاهش استرس و رابطه استرس زای کودک -مادر
فرضیات
فرضیه 1 –  آموزش مهارت های معنوی بر کاهش استرس شغلی مادران پرستار موثر است.
فرضیه 2 – آموزش مهارت های معنوی بر سازش پذیری کودکان مادران پرستارموثر است.
فرضیه 3- آموزش مهارت های معنوی بر پذیرندگی کودکان مادران پرستارموثر است.
فرضیه 4- آموزش مهارت های معنوی بر فزون طلبی کودکان مادران پرستارموثر است.
فرضیه 5- آموزش مهارت های معنوی بر 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی

ر است که تغییرات زندگی واقعیییت هایی معمول هستند و به منزله موقعیت ها و آوردگاه­هایی برای مبارزه تلقی می شوند نه تهدید. این باورها می توانند نقش محافظتی داشته باشند زیرا ویژگی استرس زایییی یک حادثه را کاهش می دهند و در نتیجه تأثیر عامل استرس زا بر سلامت روانی را تحلیل می برند (بشارت، 1388، 3).
سرسختی روانشناختی سازه ای است که به عنوان یک ویژگی شخصیتی و با نقش موثر خود در تعدیل پیامدهای استرس، مطالعات گسترده ای را تا کنون به خود اختصاص داده است. فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی در طول سالها تحقیق، افراد بسیاری را مشاهده کردند که به دلیل ویژگی های شخصیتی معینی، بهتر با موقعیت های ناخوشایند زندگی، سازگار بودند (سامانی و همکاران، 1386، 290).
در فرهنگ عامه نیز افرادی هستند که با صفاتی چون «مقاوم» و «صبور» شناخته می شوند، این افراد ظاهراً بهتر از سایرین، مشکلات را تحمل می کنند و دیرتر از پای در می آیند. تا سه دهه اخیر، پژوهش های بسیار اندکی در زمینه ویژگی های شخصیتی (رفتاری و شناختی) چنین افرادی انجام شده بود. در اواخر دهه 1970 یک تیم تحقیقاتی به سرپرستی سالواتور مدی و سوزان کوباسا یک پژوهش طولی در زمینه شغلی انجام دادند. آنها میان افرادی که در شرایط شغلی همراه با استرس شدید، در کارشان موفقیت کسب کرده بودند و کسانی که در شرایطی مشابه، دچار مشکلات عملکردی شده بودند، تمایز قایل شدند. آنها باور سرسختی را به عنوان یک سیستم حیاتی برای حفظ سلامت و عملکرد، در برابر استرس پیشنهاد کردند و فرض کردند که سرسختی از اثرات زیان آور فشار روانی جلوگیری می­ کند و به این ترتیب شخصیت سرسخت از بیماریهای وابسته به فشار روانی محافظت می­ کند (مجیدیان، 1386، 120).
کییز (1998، 2) بهزیستی­اجتماعی را به عنوان گزارش شخصی افراد از کیفیت ارتباطات آنها با دیگران تعریف می­ کند.
از ابتدا نیز بهزیستی اجتماعی به عنوان ادراک  افراد از یکپارچگی آنها با جامعه پذیرش دیگران، پیوستگی با اجتماع و احساس فرد از مشارکت با جامعه تعریف می شد (لارسون، 1996، 38).
کییز (1998، 2) درک کیفیت، سازمان بندی و قابل فهم بودن دنیا را عنصر پیوستگی و کیفیت ارتباط با جامعه را عنصر یکپارچگی در نظر می گیرد.
از نظر او شناخت و پذیرش دیگران، عنصر پذیرش و ارزش فرد به عنوان یک شریک اجتماع عنصر تشریک مساعی و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعی عنصر شکوفایی بهزیستی اجتماعی است. این عناصر می تواند وحدت اجتماعی، تشریک مساعی، پیوند اجتماعی و حس ظرفیت برای رشد مداوم جامعه و میزان راحتی افراد را در پذیرش دیگران ارزیابی کنند (کییز، 2005، 83) و در مجموع وجود یا عدم وجود سلامت روان را مطرح می کند.

  • اهداف پژوهش:

هدف از این پژوهش کمک به زنان در راستای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی برای افزایش توانایی در رویارویی با سختی ها و زندگی و مهارتهای ارتباطی می باشد.
1-5-1- هدف اصلی پژوهش:
بررسی تفاوت اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی
1-5-2- اهداف فرعی پژوهش:

  • بررسی تفاوت سرسختی روان شناختی بین زنان شاغل و خانه دار
  • بررسی تفاوت بهزیستی اجتماعی بین زنان شاغل و خانه دار

    • فرضیه های پژوهش:

      • فرضیه اصلی پژوهش:



آموزش مهارتهای زندگی بر سرسختی روان

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رشد اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی شهر ماهیدشت

و مشکلات گوناگون مواجه ساخته است . کنار آمدن با این فشارهای زندگی و کسب مهارت های فردی و اجتماعی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده و در ادوار متفاوت زندگی او، به اشکال گوناگونی تجلی یافته است. در دوره ی کودکی این تعارض ها جلوه ی چندانی ندارند، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و محیطی بیشتر تظاهر پیدا می کنند. به منظور ارتقاء سطح توانایی افراد جهت حل مؤثر این مسائل و مقابله با مشکلات موجود، نیاز به توجه جدی و برنامه ریزی دقیق وجود دارد. زیرا توانایی در حل مسائل و مشکلات نقش تعیین کننده ای در تأمین سلامتی روانی، موفقیت فردی و زندگی سالم دارد(شاملو،1387،93).بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل  زندگی فاقد توانایی لازم هستند . وهمین امر آنان را در مواجه با مشکلات و مسائل روزمره زندگی ناتوان وآسیب پذیر ساخته است. و بسیاری از این مشکلات و اختلالات به علت عدم داشتن برخی مهارت های لازم زندگی است. انسان ها برای مقابله سازگارانه با موقعیت های تنش زا وکشمکش های زندگی ، نیازمند آموختن برخی از مهارت ها هستند ،یکی از مؤثرترین برنامه هایی که به افراد کمک می کند تا زندگی بهتر و سالم تری داشته باشندآموزش مهارت های زندگی است(وفایی بور بور،1387).از سوی دیگر در عصر حاضر که تکنولوژی با سرعت سرسام آوری پیش می‌رود، جامعه بیش از هر زمان دیگر نیازمند افراد هوشمند، خلاق و نوآور است. یکی از وظایف نظام آموزشی، پرورش افرادی است که توانایی حل مسأله و گشودن گره‌ها و معضلات را دارند؛ نه انباشت اطلاعات و دانش‌هایی که به سرعت منسوخ می‌شوند (سرهنگی و دیگران، 1389،ص 2). امروزه به رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه زندگی و تجددگرایی، بسیاری از افراد از رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره زندگی ناتوان و آسیب پذیر ساخته است. پژوهش های بی شماری نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی، عاطفی، ریشه های روانی- اجتماعی دارند. حل مسئله یکی از مهمترین فرآیندهای تفکر است که به افراد کمک می کند تا مقابله موثری با مشکلات و چالش های زندگی داشته باشند و در سلامت روانی و اجتماعی افراد نقش مهمی بازی می کند. انسان ها برای مقابله سازگارانه با موقعیت های تنش زا و کشمکش های زندگی، نیاز به آموختن برخی مهارت ها دارند(کلینکه، 2010). هدف از ارائه این مهارت، کمک به افراد در جهت شناخت هرچه بهتر خود، برقراری روابط بین فردی مناسب و موثر، کنترل هیجانات، مدیریت داشتن بر شرایط تنش زا و حل کردن مسائل و مشکلات افراد است. در سایه تامین چنین هدفی، توانایی های روانی- اجتماعی افراد افزایش پیدا می کند. یک عامل مهم دیگر که به هنگام رویارویی با مسائل، توجه بدان ضروری است، آگاهی از فرآیند حل مسئله است. واقعیت این است که بسیاری از ما انسان ها نمی دانیم چگونه بایدبا مشکلات مقابله کنیم. به عبارت دیگر، راهکار مشخصی برای حل مسأله خود نداریم. روانشناسان معتقدند که حل مسئله، یک فرایند است و اگر فرد بخواهد برخورد درستی با مسئله خود داشته باشد بهتر است مراحلی را در این فرآیند طی کند(امامی نائینی، 1391).متخصصان علوم رفتاری معتقدند یکی از مؤثرترین برنامه هایی که به افراد کمک می کند تا زندگی بهتر و سالم تری داشته باشند آموزش مهارت های زندگی است. هدف این برنامه کمک به افراد جهت شناخت هر چه بهتر خود ، برقراری روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، کنترل هیجانات ، مدیریت شرایط تنش زا و حل کردن هرچه بهتر مسائل ومشکلات افراد است. در سایه تأمین چنین هدفی ، توانایی های روانی اجتماعی افراد یک جامعه ، می توان سطح بهداشت روانی را در آن جامعه بالا برد و از بروز آسیب های اجتماعی پیشگیری کرد(امامی نائینی،1387).
مهارت های زندگی می تواند به افراد کمک کند تصمیمات خود را باآگاهی اتخاذ نمایند، به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند ، مهارت ها ی مقابله ای و مدیریت شخصی خود را گسترش دهندو زندگی سالم و بار آوری داشته باشند. آموزش مهارت های زندگی از یک سو باعث می شود که افراد شناخت بیشتری از خود پیدا کنند و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و در جهت نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت خود بکوشند. ایجاد آگاهی در مورد نقاط قوت و 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی

ناسازگارانه مقابله با استرس و جستجوی لذت هستند (رهسنوف، مارتین و مونتی[36]،2005).
تکنیک های مدیریت استرس و تمرین آرمیدگی می توانند از طریق کاهش سطح استرس فرد به کاهش تاثیر استرسها کمک کنند. مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر آن است تا حس کنترل، خودکارامدی، عزت نفس، مقابله کارامد و حمایت اجتماعی را در فرد استرسی افزایش دهد. این تغییرات حالات خلقی منفی و انزوای اجتماعی را کاهش می دهد و کیفیت زندگی را ارتقاء می بخشد (آنتونی[37]و همکاران، ترجمه آل محمد و همکاران، 1388). برنامه درمانی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری ترکیبی از تکنیک های آرمیدگی و تکنیک های شناختی-رفتاری است. این برنامه شامل ترکیبی از انواع گوناگون آرمیدگی (برنشتاین و برکووک[38]، 1973)، تصویر سازی و دیگر تکنیک های کاهش اضطراب را با دیگر رویکرد های شناختی- رفتاری معمول، مانند بازسازی شناختی (بک وامری[39]، 1979)، آموزش مقابله ای موثر (فولکمن[40]و دیگران، 1991)، آموزش ابرازگری و مدیریت خشم (ایرونسون[41]و دیگران، 1989) است. این تکنیک ها همگی در یک برنامه گروهی که شامل 10 مبحث هفتگی است گرد آمده اند، همچنین در این برنامه برخی از استرس زاهای موقتی زندگی بیماران به منظور کاربرد این تکنیک های مدیریت استرس مطرح شده است ( آنتونی و همکاران، 2007؛ ترجمه آل محمد و همکاران، 1388).
2-1) بیان مسئله
درباره نقش استرس در شروع، تداوم و عود اعتیاد پس از درمان توافق بر این نکته است که فشار روانی خودبه خود سبب ساز نمی باشد، بلکه عاملی در این میانه نقش واسطه را بازی می کند و آن فقدان مهارت های مقابله ای است ( شعاع کاظمی، 1387).
سوء مصرف مواد و الکل ممکن است زمانی که خواسته های موقعیتی فراتر از توان مقابله فرد باشد رخ دهد و مصرف الکل و سایر مواد به عنوان تنها روش دستیابی به پیامدهای مطلوب تلقی گردد ( ابرامز و نایورا[42]، 1987). بنابراین ناتوانی در رویارویی با عوامل استرس زا و این باور که مصرف الکل و مواد نتایج مطلوبی را در پی خواهد داشت، پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد  است ( مک کی، هینسون و وال[43]، 1998).
در پژوهشی که توسط آندرسون، ریمو و بران[44](2006) با هدف بررسی نقش مهارت های مقابله ای و استرس زندگی در بازگشت به مصرف در بین افراد نوجوان صورت گرفت، نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای به عنوان یک عامل حمایت کننده در پیشگیری از عود مواد در مرحله بعد از درمان و به ویژه در افراد با اختلالات همبودی که سطوح بالایی از استرس زندگی را دریافت کرده اند موثر بوده است. نتایج پژوهش جندقی نیز نشان داد که مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری منجر به کاهش مشکلات روانشناختی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون می شود (جندقی،1390).
در این پژوهش از برنامه ای که شامل تکنیک های مدیریت استرس به شیوه شناختی_رفتاری همراه با تعداد قابل توجهی از روش های آرمیدگی است در جهت کمک به افراد وابسته به مواد در نشان دادن واکنش مناسب نسبت به استرس ها، ارتقاء تاب آوری و کاهش باورهای غیر منطقی استفاده خواهد شد.
با توجه به مطالب ذکر شده در بالا و همچنین کمبود منابع پژوهشی در زمینه مداخلات روان درمانی مرتبط با وابستگی به مواد، سوالی که پژوهشگر در این پژوهش دنبال می کند این است که آیا برنامه مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث پایین آمدن میزان باورهای غیر منطقی و یا باعث بالا رفتن میزان تاب آوری در معتادان به مواد مخدر می شود یا خیر؟
 3-1) اهمیت و ضرورت پژوهش
اعتیاد به مواد مخدر، علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی از قبیل ابتلا به بیماریهای عفونی واگیر دار همچون ایدز، هپاتیت و سل ، عوارض و مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرم های مرتبط با مواد مخدر همچون جنایت، سرقت، فقر، تکدی گری و هدر رفتن سرما

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
مداحی های محرم