وبلاگ
توضیح وبلاگ من
ممکن است منجر به افسردگی و سایر اختلالات روانشناختی شود چراکه زمانی برای ناراحتی و غصهخوردن در بین دورههای درمان باروری که زمانبر هست وجود ندارد و در حین این فرایند افزایش سن نیز اتفاق میافتد که این امر روی خوب بودن[101] روانشناختی هم اثر خواهد گذاشت(برنادت[102]،2010).یکی از موضوعات مورد تاکید در پژوهشهای اخیر طرحوارههای هیجانی است که با بسیاری از اختلالات روانی از جمله اضطراب، استرس، افسردگی(لیهی،2011)، تعارضات زناشویی(لیهی،2004)، سندرم خستگی مزمن، سندرم روده تحریکپذیر، اختلال جسمانیسازی، اختلالات خوردن، فوبی اجتماعی، PTSD(لیهی،2002؛ ریمز[103] و چالدر[104]، 2010) و اختلالات شخصیت(لیهی و ناپولیتانو[105]، 2005) ارتباط دارد.درحالیکه عوامل روانشناختی بسیاری بر روی بیماران نابارور تاثیرگذار است اما سطح اضطراب، افسردگی و استرس افراد در طی دورههای مختلف درمان متفاوت است(ویلکینز[106] و همکاران،2010؛ ویلیامز[107] و زاپر[108]،2006) و بسته به اینکه در کدام دوره درمان قرار دارند خانمها در حالتی بین امیدواری و ناامیدی در نوساناند(دومر[109] و همکاران،1992؛ ادنس[110] و همکاران،1999). پژوهش حاضر بر روی خانمهای ناباروری انجام گرفت که در اولین دوره لقاح آزمایشگاهی(IVF) قرار میگیرند، چراکه تحقیقات نشان داده است که بیماران در اولین دوره IVF، سطح اضطراب و استرس و افسردگی متفاوتی از سایر سطوح درمان دریافت میکنند(ورهاک[111] و همکاران،2001).ناباروری از جمله استرسهایی است که ساختار روانی و روابط بین فردی شخص را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد(نجمی و همکاران، 1380). هرچند ناباروری در مراحل اولیه به عنوان یک وضعیت بالینی تلقی میگردد اما تشخیص آن میتواند تاثیرات زیادی بر عملکرد هیجانی زوجین درگیر در این مشکل بر جای بگذارد(ابی[112] و همکاران،1998). این تاثیرات منفی در مطالعات متعدد نشان داده شده است(خیاتا[113] و همکاران،2003؛ مونگا[114] و همکاران، 2004؛ ابی و همکاران، 1992؛ فراهانی،1380؛ حسنپور ازغدی و همکاران،1392؛ نجمی و همکاران،1378).از نظر روانشناختی، ناباروری یک دورهی بحرانی است که از عدم تعادل شناختی و هیجانی بین زوجهایی که انتظار داشتن بچه را دارند و آنهایی که قادر نیستند به هدفشان برسند، ناشی میشود (نیکلز[115] و همکاران، 2001؛ دسسوزا و همکاران، 2014). ناباروری میتواند نوعی بحران زندگی، بحران هویت، یک بیماری مزمن، یک آسیب، یا علتی از اندوه و سوگواری یا یک تجربهی هستیگرایانه و آمیزهای از همهی اینها در نظر گرفته شود (دیاموند و همکاران، 2000). عدهای نیز بر این باورند که ناباروری در بیشتر موارد باعث تنش هیجانی میشود. آنها شدت هیجان ناشی از ناباروری را به عنوان بحران ناباروری توصیف میکنند و معتقدند که ناباروری، در تمام زمینههای شخصی، ارتباطی و شغلی زوجها تاثیر میگذارد (تقوی و فتحی آشتیانی، 1388).هنگامی که زوجی نابارور تشخیص داده میشوند، عمدتا استرسورهای متنوعی را تجربه می کنند که شامل؛ اختلال در زندگی فردی زوج و روابط زناشویی (اسچمیت، 2009؛ جانسون و جانسون، 2009؛ نیلفروشان و همکاران، 1384)، تغییرات در کیفیت هیجانی مثل اضطراب (فردریکسون، 2015) و افسردگی (تورن، 2009)، روابط جنسی و تغییر در روابط زوج با همکاران (نایس[116]،2013)، خانواده و دوستان (خیاتا و همکاران، 2003؛ بلیت، 2003)، کاهش ارتباط با یکدیگر و اطرافیان، اشکال در فعالیت جنسی (علیزاده و همکاران، 1384)، کاهش حمایت عاطفی همسر (مستوبایشی و همکاران، 2004؛ دیسوزا و همکاران، 2014) و حمایت اطرافیان (ماری آنا و همکاران، 2011؛ کالن و هننسی، 2000) و وسواس در مورد باردار شدن، تصمیم گیری در زندگی، اختلال عاطفی و هیجانی (مظاهری و همکاران، 2001) میشود. هیجانات معمول همراه ناباروری طولانی مدت شامل؛ بروز رفتارهای تکانشی و خشمهای پراکنده، اضطراب، از دستدادن کنترل (نیلفروشان و همکاران، 1384)، به خود بستن شکستها، از دست دادن مقبولیت اجتماعی (جاکوب، مککویلان و گریل، 2007)، احساس تنهایی (کارل و همکاران، 2005)، احساس نارضایتی، احساس گناه، و حسادت (بویوین، گریفیث و ونیتیس، 2011) احساس درماندگی و احساس بیارزشی و بیکفایتی، انکار، انزوا (نجمی و همکاران،1380)