کمردرد هزینه های زیادی را در بردارد و در تجارت و صنعت، ناتوانی ناشی از آن بالاترین میزان پرداخت خسارت های شغلی را به خود اختصاص داده است. این بیماری پس از بیماری های تنفسی رتبه ی دوم را از نظر مرخصی های اجباری شغلی ناشی از بیماری داشته است. به نظر می رسد آسیب های کمردرد دشواریهایی از نظر درمان و برگشت به حالت اولیه داشته است.
بسیاری از اوقات ما صرف مراقبت و درمان مشکلات کمردرد شده و از دست می رود. درد و هزینه های کمردرد سرسام آور و اساساً غیرضروری هستند؛ اگرچه در درمان کمردرد یک راه حل آسان یافت نمی شود اما روش مناسب و کم هزینه و درمانی که بتواند به توانایی فرد بیانجامد مهم است (افشین جاه، 1380). در سده ی اخیر دانش بشر در مورد کمردرد پیشرفت زیادی کرده است و تئوری های متعددی برای درمان کمردرد پیشنهاد شده است که هر کدام داعیه ی درمان و پیشگیری از کمردرد را داشته اند (عرب، 1379). توانبخشی بیماری های مبتلا به کمردرد از سالها پیش بصورت درمان های فعال[1] و غیرفعال[2] مطرح بوده است. این درمانها شامل لیزردرمانی، ماساژ درمانی، طب سوزنی[3]، آب درمانی[4]، درمانهای التراسوند[5]، کشش[6] و TENS[7] می باشد (آریوشی، 1991).
معالجه و مداوای با آب موضوعی نیست که صرفاً در روزگار کنونی مورد توجه قرار گرفته باشد، بلکه در تمام نقاط جهان آب درمانی بصورت یک تکنیک توانبخشی در میان درمانگران مطرح بوده است (افشین جاه، 1380). کسانی که به کمردرد مبتلا می شوند در شرایط حاد ناچار به استراحت شده و این کار آنها را به سمت آتروفی عضلات شکمی و پشتی و تنه می کشاند. عضلات شکمی و نواحی مهره ای و عضلات خارجی- خاصره ای در ایجاد راستای صحیح ستون مهره ها دخیل هستند (اثباتی، 1384). لگن نیز نقش مهمی در نگهداشتن راستای ستون فقرات در وضعیت ایستاده دارد. تمایل یا انحراف لگن[8] تأثیر زیادی در فعالیت عضلات، بوسیله ی تحمل بار اضافی وزن بدن روی ستون مهره ها دارد واز آنجا که عضلات شکمی ضعیف و عضلات لگن بعد از استراحت طولانی مدت نمی توانند قوس طبیعی بدن را نگهدارند، در نتیجه باعث بدتر شدن وضعیت کمردرد خواهند شد (لی، 2002).
ما فقط در صورتی می توانیم وزن خود را در کنترل خود قرار دهیم که در داخل آب قرار بگیریم (بیکر و همکاران، 2003). بنابراین تمرینات آب درمانی می تواند برای پیشرفت بهبودی و بازگشت یا حفظ عملکرد طبیعی بیماران با ناراحتی های اسکلتی- عضلانی که تحمل وزن در خشکی برایشان مشکل است، درمان مفید و مؤثری باشد (مانیش و همکاران، 1994).
آب درمانی از اوایل قرن بیستم مورد توجه قرار گرفته است و روز به روز طرفداران بیشتری می یابد. براساس این نوع معالجه بدن هنگام غوطه ور شدن در آب فرصت های درمان بی نظیری را فراهم می کند که در تمرینات خشکی امکان آن وجود ندارد. چون در این حالت فشارهای اضافی روی ستون فقرات به آسانی کنترل می شود (آریوشی، 1991). همچنین مقاومت ناشی از اصطکاک آب بعنوان یک روش درمانی برای تقویت عضلات بکار می رود.
طبق گزارش انجمن جراحی کیورتیسو ژاپن بیشتر از 90 درصد بیماران بعد از شش ماه شرکت دربرنامه ی آب درمانی بهتر شده اند. براساس این گزارش ورزش آب درمانی یکی از مفیدترین درمانها برای بیماران مبتلا به کمردرد می باشد (آریوشی، 1991). این تحقیق به مطالعه ی اثرات آب درمانی روی بیماران مرد مبتلا به کمردرد پرداخته است. محقق در این تحقیق درصدد است با ارائه ی یک برنامه ی منتخب آب درمانی برای بیماران مبتلا به کمردرد میزان اثربخشی این برنامه را بررسی نماید.
گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع بش
سایت های دیگر :
و نوجوانان و افراد کمتر از 18 سال قشر عمده ی جمعیت جهان را تشکیل می دهند؛ در کشورهای در حال توسعه سهم این قشر از کل جمعیت، تقریبا به پنجاه درصد می رسد، در کشور ما نیز اکثریت جمعیت را جوانان تشکیل می دهند؛ بنابراین برای شناخت درست این قشر عظیم و کوشش در راه تامین شرایط مادی و معنوی لازم برای رشد جسمانی، عاطفی و فکری آنان باید تلاش کرد، به ویژه اینکه تقریبا تمام مکتب های فکری حاکم بر روانشناسی و روانپزشکی قرن بیستم تجارب و یادگیری های کودکی را به عنوان مهمترین و تعیین کننده ترین جز شخصیت و سلامت روان[1] افراد مورد تاکید قرار داده اند.بنابراین یکی از ویژگی های اساسی روانشناسی کاربردی نوین در ایران، تشخیص درست و به موقع راهنمایی های لازم جهت تربیت انسان هایی سالم، رشدیافته، اجتماعی و مسئول برای جامعه آینده است (مهریار، 1373).[i]
زندگی بدون ارتباط با دیگران امری بی معنی است و سلامت روانی انسان وابسته به گروه و تعامل با سایر انسان ها و در کل محیط می باشد، زیرا بسیاری از نیازهای آدمی از طریق ارتباط با دیگران ارضا میشود. داشتن روابط سالم با دیگران کلید رشد و کمال آدمی است. آنچه ما امروز هستیم و آنچه که در آینده خواهیم بود هر دو معمول ارتباط با دیگران است. ارتباط موثر رابطه ای است که در آن شخص به گونه ای عمل میکند که در آن علاوه بر این که خودش به خواسته هایش میرسد، افراد مقابل نیز احساس رضایت دارند (باستانی، 1386).
ارتباط موثر یکی از رمزهای موفقیت انسان است. هرکسی بتواند با دیگران و اشیا اطراف و حتی لحظه های زندگی خود ارتباط بهتر و موثرتری برقرار کند احساس موفقیت بیشتری خواهد داشت لذا برای برقراری ارتباط موثر لازم است مهارت های ارتباط با دیگران را نیز فراگرفت (قربانی، 1391).
مهارت برقراری ارتباط موثر یکی از مهمترین پیش بینی کننده های سلامت در روابط بین فردی است، به این منظور فنون برقراری ارتباط موثر به عنوان یکی از اصلی ترین قسمت های آموزش مهارت های زندگی باید درنظر گرفته شود (فتی، 1391).
ارتباط عالی ترین دستاورد بشر و اصلی ترین مقوله ی زندگی انسان هاست؛ ما انسان ها به عنوان موجوداتی اجتماعی که بدون برقراری ارتباط قادر به ادامه زندگی نیستیم بخش مهمی از زندگی خود را در ارتباط با دیگران و بودن با آنها میگذارنیم. یکی از جلوه های مناسبات انسانی، تعامل با یکدیگر است. این تعامل از شکل ساده ی آن تا پیچیده ترین وجه، در مناسبات انسانی بروز میکند، و بر این اساس انسان نمی تواند خود را از تعامل با دیگران دور نگه دارد. به طوری که تعامل انسانی به میزان زیادی تحت تاثیر ابزارهای نوین ارتباطی و رسانه ای قرار گرفته و شکل های جدید تری از این ارتباط را به وجود آورده است (رضا پور، 1387). دانشمندان به اهمیت آموزش در یادگیری مهارت های اجتماعی تاکید کرده اند (سارو خانی، 1386). و نیز آموزش این مهارت ها در افزایش کارآمدی و تداوم ارتباط موثر و زندگی مشترک اهمیت به سزایی دارد (تهرانی، 1384). برقراری ارتباط مهارتی است که هر کس از آن بهره ای دارد. با ارتباط داشتن با دیگران می توانید دیدگاه و اندیشه هایتان را به آنها منتقل کنید، و از نظرات و افکار دیگران نیز سود ببرید. ارتباط یکی از مهمترین زمینه های سلامت زندگی اجتماعی و منشا فرهنگ و به عنوان زمینه و مبنای حرکت و ارتقای انسانی است که اگر ویروسی شود بی شک پایه اصلی زندگی می لغزد و رضایت از آن محو میشود. در این میان ارتباط موثر با دیگران مهارتی است که انسان را در موقعیت ممتاز و بهتری قرار می دهد و دستیابی موفقیت و خوشبختی را سهل تر میسازد (امیر حسینی، 1387).
مهارت های ارتباطی[2]، یعنی توانایی ارتباط موثر با دیگران، طوری که منظور ما را به طرف مقابل برساند. ارتباط تنها وسیله ی انتقال اطلاعات به یکدیگر و تنها وسیله ی دریافت اطلاعات از یکدیگر است،
سایت های دیگر :
برای دستیابی به حقایق، آدمی فطرتا کنجکاو آفریده شده و تمایلات طبیعی او بر آن است که هرچه بیشتر بتواند حقایق را کشف و رابطه ها را معلوم و مشخص نماید، زیرا انسان برای پاسخ دادن به امیال فطری خود همیشه به تحقیق مبادرت ورزیده یعنی در واقع پژوهش را می توان کوشش های سازمان یافته و منظمی در نظر داشت که پژوهشگر را در دستیابی به حقایق و روشن نمودن حقایق یک موضوع یاری می نماید (زارعی، 1388، ص 2).
آلبرت الیس[1] گروهی از باورهای غیر منطقی را مسبب مشکلات رفتاری می داند. وی متوسل شدن به این عقاید را زمینه ی اضطراب می داند. آلپورت[2] یکی از نخستین روانشناسانی بود که توجه خود را به شخصیت سالم معطوف داشت. از نطر وی افراد سالم در سطح معقول وآگاه عمل می کنند، از قید وبند های گذشته آزادند واز نیروهایی که آنها را هدایت می کند کاملا آگاه اند و میتوانند بر آنها چیره شوند(میلانی فر،1386،ص26).
رضایت زناشویی،انطباق بین وضعیتی که مورد انتظار است می باشد. گبق این تعریف رضایت زناشویی وقتی وجود دارد که وضعیت موجود فرد در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. خانه ای که آرامشگاه است، مناسب ترین سکوی اعتلای وجود است و همسری که آرامش بخش است و مطلوب ترین همدل و همراه می باشد. آرامش خاطر و آسایش روان همسران زمانی به شایستگی فراهم می گردد که ارتباط متقابل ایشان بر پایه محبت، عطوفت، مهربانی و گذشت استوار باشد.
بنابراین سلامت وسعادت جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده وابسته است وسلامت وتعادل وتعالی نظام خانواده نیز به کیفیت روابط زن و شوهر، والدین و فرزندان بستگی دارد
(عیسایی، 1387ص 3).
همچنان که الیس اشاره کرد تفکر منطقی بقای فرد را تضمین میکند. در این راستا مسأله اصلی واساسی آن است که پژوهشگر بتواند میزان تأثیر تفکرات غیر منطقی را و جهت رشد تفکر منطقی که باعث سلامت و رشد شخصیت جامعه می شود، و نیز افزایش رضایت زناشویی دانشجویان گامی هر چند کوچک بردارد.
در پژوهش حاضر که موضوع آن بر اساس علاقه و تجارب شخصی انتخاب شده است، میزان تأثیر تفکر غیر منطقی بر رضایت زناشویی دانشجویان متأهل رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور واحد ملایر مورد سنجش قرار می دهد.
باتوجه به اینکه باورهای غیرمنطقی، ریشه در اوهام و تخیلات دارد وحتی باعث بروز اختلالات رفتاری می گردد، بنابراین دانستن میزان تفکرات غیرمنطقی دانشجویان جهت برنامه ریزی زندگی بهینه ی آنان بسیار ضروری می رسد(خراسانی،1389، ص4)در پژوهش دیگری تحت عنوان «بررسی میزان تأثیر تفکر غیرمنطقی بر رضایت زناشویی در بین معلمان متأهل شهر تهران» نتایج بدست آمده دال برآن است که بین زنان و مردان متأهل در زمینه ی تفکر غیرمنطقی (توقع تایید از دیگران، انتظار بالا از خود داشتن، سرزنش کردن خود و واکنش با درماندگی، اجتناب از مشکل، درماندگی برای تغییرکمال گرائی) تفاوت معنی داری مشاهده شده است و در سایر باورها تفاوت معنی داری وجود ندارد (فرح بخش، 1386، ص4).
آنچه از دیرباز سهمی از تلاش های فکری اندیشمندان، فیلسوفان، جامعه شناسان و روان شناسان را به خود اختصاص داده، تحقیق و تفحص در مقوله ارزش هاست. گذشت قرون و سال ها نه تنها از اوج واعتبار چنین حوزه ای نکاسته، بلکه با توجه به الزام های خاص خود بر اهمیت آن افزوده است. اکنون در آستانه ی قرن بیست ویکم، انسان مضطرب، افسرده و بحران زده بیش
سایت های دیگر :
بین ، عزت نفس و پرخاشگری در بین دانشجویان سودمند باشد.
کلید واژه: عزت نفس، پرخاشگری، دانشجویان
فصل اول
مقدمه و معرفی
امروزه اکثر روان شناسان عزت نفس را عامل مهمی در سلامت روانی انسانها می دانند و عقیده دارند که یکی از علل بیماریهای روانی پایین بودن عزت نفس افراد می باشد.راجرز(198۸عزت نفس را به معنی ارزیابی فرد از خویشتن خویش می داند و می گوید این صفت خاصیتی عمومی است و در همه ی انسانها وجود دارد.
مزلو (1970) معتقد است که همه ی افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و استوار از خود یا عزت نفس نیاز مند است .ارضای نیاز به عزت نفس یا احساساتی از قبیل: اعتماد به نفس ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد.اما بی اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت.ضعف و درماندگی خواهد شدکه این احساشسات به نوبه ی خود به وجود آورنده ی یاس و دلسردی خواهد بود ویا اینکه بیماریهای روانی را در انسان به وجود خواهد آورد (اسلامی نسب، 1373).
پاترسون (1989) معتقد است که بین اعتماد به نفس و عزت نفس تفاوت وجود دارد.اعتماد به نفس حس عمومی از نظارت بر خود و محیط است و به خود اثر بخشی بندورا نزدیک است.در حالیکه عزت نفس بیشتر حس عاطفی از قبول کردن از خویش واحساس ارزش خود است.بنا بر این اعتماد به نفس می تواند در عزت نفس شرکت داشته باشد اما این دو مترادف نیستند (اسلامی نسب، 1373).
عزت نفس به معنی ارزشمند بودن است.این حس از مجموعه ی افکار، احساسها، عواطف وتجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود.می اندیشیم که فردی با هوش و کودن هستیم، احساس می کنیم که که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، خود را دوست داریم یا نداریم، مجموعه ی هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا بر عکس احساس نا خوشایند بی کفایتی داشته باشیم.افراد صرف نظر از سن، جنس، زمینه ی فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند.چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا شود، نیازهای گسترده تری نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند(هریس کلمز، 1988).
عزتنفس میزان ارزش و اعتباری است که یک فرد در زمینههای مختلف زندگی بویژه در زمینههای خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی، جسمانی و هوشی برای خود قائل است (بیابانگرد، 1378).
سایت های دیگر :
هوش عاطفی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی نامناسب است. یعنی این که فرد بتواند در شرایط مختلف امید را در خود همیشه زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود برای بدست آوردناداش بزرگتر، پاداش های کوچکتر را نادیده بگیرد ، نگذارد نگرانی قدرت استدلال و تفکر او را مختل نماید. برابر مشکلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید.هوش عاطفی نوعی استعداد عاطفی است که تعین می کند از مهارت خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک می کند فرد در سازمان در مسیری درست به کار گرفته شود.(شفقی زاده ، امیرحسین، 1387،2 ) اما متاسفانه علیرغم اثبات تاثیرات مثبت آن در سازمان مدیران سازمان ها کمتر به مساله هوش عاطفی پرداخته اندو برای سنجش و تقویت آن در کارکنان و تثبیت آن در سازمانها عملا کار اندکی صورت گرفته است. ما در این پایان نامه به این سوال بر میخوریم که، آیا هوش عاطفی بر عملکرد کارکنان در ادارات برق شهر همدان تاثیر دارد؟
بعضی از صاحب نظران بر این نظر هستند که امروزه هوش عاطفی بهسرعت مورد توجه شرکتها و سازمانها قرار گرفته است و اهمیت آن از توانایی های شناختی و دانشهای تکنیکی بیشتر شده است. و دلیل این امر آن است که،مدیران دریافته اند که از این طریق پیوستگی درونی و تعادل شخصی و سازمانی افزایش پیدا خواهد کرد.همانطور که می دانیم سازمانها مجموعهای از گروه ها هستند که تعاملات موفق آمیز گروه ها به انعطاف پذیری سازمانی و انطباق پذیری و اعمال تغییرات در سازمان کمک می کند.بنابراین سازمانها برای اینکه اثربخشی سازمان را بالا ببرند از مهارت هایی که مبتنی بر عواطف می باشند استفاده می کنند.علت این است که سازمان برای اینکه به توانمندی برسد باید یکسری از متغیرها را مورد توجه قرار دهد که بعضی از این متغیرها از کنترل ما خارج هستند و با تجزیه و تحلیل این متغیرها نمی توان آینده سازمان راپیش بینی کرد. بنابراین سازمان می تواند از مهارت های عاطفی در این زمینه کمک بگیرد تا برنامه هایی برای توسعه کارمندان طرح ریزی کند و عملکرد افراد و در نتیجه اثر بخشی سازمان را بالا ببرد.البته هوش عاطفی باتاثیر بر زمینه هایی چون بکارگیری و حفظ و نگهداری کارکنان، توسعه و به سازی افراد مستعد و نیز در گزینش افراد برای احراز شغل و ارتغای شغلی آنان و غیره، به اثربخشی سازمان کمک می کند.
علاوه بر اینها هوش عاطفی در کارا بودن سازمان نقش بسیار بسزایی دارد زیرا نتایج حاصل از پژوهش های انجام شده پیرامون هوش عاطفی و کارایی مدیریت نشان می دهد که در بین معیارهای هوش عاطفی معیار مهارت های اجتماعی در بروز کارایی نقش یسزایی دارد.بنابراین توصیه می شود که سازمانها برای اینکه هوش عاطفی مدیران خود را بالا ببرند شش روش پیشنهاد ویزینگر را مورد استفاده قرار دهند.این روش ها عبارتند از:رشد و توسعه خودآگاهی، مدیریت عواطف واحساسات، ایجاد انگیزش در خود، توسعه ی مهارت های ارتباط موثر، توسعه مهارت های فردی، یاری نمودن دیگران برای خود یاری.همچنین تحقیقات نشان می دهد که موثرترین مدیران کسانی هستند که توانایی شناخت احساسات کارکنان را درباره وضعیت کارشان داشته باشند و زمانی که کارکنان دچار یاس و ناامیدی یا نارضایتی می شوند وضعیت آنها را بهبود دهند.
ماخذ کتاب هوش هیجانی برای همه تالیف استیو هین انتشارات سفیر اردهال، چاپ اول 1386
سایت های دیگر :