وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه ارشد : تعیین رابطه‌ی بین سبک های دلبستگی و مکانیسم‌های دفاعی

ی تحولی مراحل زندگی او می گذارند. این اثرات اغلب در سطوح رفتاری، شناختی، انگیزشی و به طور کلی شخصیتی انسان، پایدار و نافذ هستند. مطالعۀ نظریه های گوناگون تحولی، نشانگر این تاثیرات حساس اولیه هستند . نظریه‌ی دلبستگی (بالبی، 1969، 1973، 1980) مبتنی بر این امر است که پیوندهای عاطفی نخستینی که بین کودک و مادر(مراقب) در قالب مدل‌های ذهنی[1]درون‌سازی می‌شوند، به گستره وسیع روابط بین شخصی کودک در آینده تعمیم می‌یابند و الگوی این روابط، یعنی سبک‌های دلبستگی[2] در طول زندگی نسبتا پایدار می‌مانند (برترتون، 1991: مین، کاپلان و کسیدی، 1995؛ وست و شلدن؛ 1994؛ میکولینسر، 2007).
یکی از مهمترین وجوه شخصیتی انسان، سبکهای دلبستگی او در روابط انسانی می باشد که بنابر نظریه های تحولی متعدد، در خلال سالهای اولیۀ زندگی تشکیل می یابد و در سراسر زندگی انسان کماکان بلاتغییر باقی می ماند و اثرات خود را در تمام وجوه زندگی فرد نشان می دهد. یکی از وجوه نیز شیوه های دفاعی پایگاه من شخصیت افراد است. اساسا از مشخصه های مهم شخصیتی افراد، نوع و تعداد مکانیسم های دفاعی ای می باشد که در موقعیت های مختلف بدان‌ها متوسل می شوند. چنانکه سبک‌های دلبستگی تأثیرات عمیق شخصیتی در طول روند تحولی داشته باشند، اصولا می باید مکانیسم های دفاعی مورد استفاده فرد نیز تحت تأثیر این سبک ها قرار گرفته باشند. در این پژوهش صحت و سقم و همچنین چگونگی و نیز میزان این تأثیر را بررسی خواهیم نمود. .

2-1) بیان مسأله

دلبستگی یک پیوند عاطفی است که با تمایل به جستجو در مجاورت یک فرد یا شئ و  ماندن ‌به ویژه درموقعیت ها ی استرس زا مشخص میشود ،  بالبی(1969) دلبستگی پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است، به طوری که یکی از طرفین کوشش میکند نزدیکی یا مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده وبه گونه ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می یابد(فوگل،1997 بالبی،1969)معتقد  هستند که این گره های هیجانی متقابل که به نزدیکی منجرمی شود، نخستین تجلیات دلبستگی محسوب می شوند. دلبستگی نگه دارنده نزدیکی متقابل بین دو فرد در تمام مراحل زندگی است.
بالبی)1969) اظهارمی داردکه پیوند کودک به مادر حاصل فعالیت تعدادی ازنظام های رفتاری است که درآن نزدیکی و مجاورت به مادر یک نتیجه قابل پیش بینی است. بالبی در تاکید بر اهمیت ارتباط مادر  کودک معتقد است آن چه که برای سلامت روانی کودک ضروری است، تجربه یک ارتباط گرم ، صمیمی و مداوم با مادر یا جانشین دائم اوست. به عقیده او بسیاری از اشکال آزردگی ها و اختلالات شخصیت حاصل محرومیت کودک از مراقبت مادرانه و یا عدم ثبات دلبستگی کودک باچهره دلبستگی است (خانجانی،1379).
نظریه دلبستگی (بالبی،1980) مبتنی بر این امر است که پیوندهای عاطفی نخستینی که بین کودک و مادر(مراقب) در قالب مدل های ذهنی درونسازی میشوند،به گستره وسیع روابط بین شخصی کودک درآینده تعمیم می یابند و الگوی این روابط ، یعنی سبک های دلبستگی، در طول زندگی نسبتا پایدار می مانند)برترتون،1991،کسیدی،1985).
مکانیسم های دفاعی شیوه‌های غیر  ‌ارادی و ناخودآگاهانه هستند که من به‌کارمی‌گیرد تا از طریق تحریف یا انکار واقعیت ، موفق به کاهش اضطراب و مدارا با هیجانات منفی شده و موقتا تعادل و یکپارچگی شخصیت را تا یافتن راه حل واقعی حفظ نماید)احمدوند،1382(.
شواهد تجربی نشان داده اند که مکانیسم ها و سبک های دفاعی را میتوان بر حسب سلسله مراتبی از سازش یافتگی تنظیم کرد (ویلانت، 1994؛ویلانت، 1998).مکانیسم ها وسبک های دفاعی سازش یافته با پیامدها ی سلامت جسمانی و روانی در ارتباط قرار می گیرند )ویلانت، 1998؛ویلانت، 2000) و مکانیسم ها و سبکهای دفاعی سازش نا یافته با بسیاری از شاخص های منفی سلامت روانی مانند اختلال های شخصیت و افسردگی مرتبط اند )پری، 1992؛ویلانتودارکی، 1985).
مکانیسم های دفاعی که مسئولیت محافظت از من را در مواجهه با شکل های مختلف اضطراب بر عهده دارند ، بر  حسب نوع کنش‌وری ممکن است بهنجار یا نابهنجار و کارآمد یا ناکارآمد باشند(فروید،1923). اندروز و همکاران براساس طبقه بندی سلسله مراتبی ویلند در مورد مکانیسم های دفاعی20 مکانسیم را به سه سبک دفاعی )رشدیافته،نوروتیک و رشدنایافته)تقسیم کردند)اندروز، 1993؛ویلانت،  1976 ).مکانیسم های دفاعی رشدیافته به منزله ی شیوه های مواجهه ی انطباق ، بهنجار و کارآمد محسوب می شوند در حالی که مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته ، شیوه های مواجهه ی غیرانطباقی وناکارآمد 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه : بررسی رابطه بین منبع کنترل و انگیزش پیشرفت با اضطراب امتحان در جامعه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات در سال تحصیلی90-1389

قعیت های ارزشیابی دیگر دچار نگرانی و تردید می شود سخن از اضطراب امتحان به میان می آید (ساراسون، 1984).
اضطراب امتحان به عنوان تجربه‌ای ناخوشایند با درجات مختلف، حیطه‌های نگرانی و هیجان پذیری را تحت تأثیر قرار داده و از کسب معلومات، چگونگی پردازش صحیح اطلاعات و عملکرد تحصیلی تا انگیزه‌ها، باورها، استعدادها را تحلیل می‌برد و بدین سان مانع رشد و پیشرفت تحصیلی فراگیران می‌گردد (صبحی، 1385).
دانش آموزان و دانشجویانی که اضطراب امتحان را تجربه می کنند معتقدند که ،برای یادگیری و یاد آوری مطالب مشکل چندانی ندارند ولی در جلسه امتحان دچار اضطراب می شوند ،تعا دل عاطفی آنها بهم می خورد، اختلال احشایی ،فیزیولوژیکی  و علایم جسمانی در آنها ظا هر می شود و در بهره گیری کا مل از اندوخته های قبلی خود ناتوان می مانند و ناراحت و ناراضی جلسه امتحان را ترک می کنند(بیابانگرد،1378).
با توضیح مختصری که در رابطه با اضطراب امتحان ارائه شد از عواملی که در این تحقیق فرض می شود نقش اساسی در تعیین اضطراب امتحان داشته باشند منبع کنترل و انگیزش پیشرفت در دانشجویان است.
منبع کنترل: این اصطلاح محور نظریه یادگیری اجتماعی راتر است. این مفهوم به انتظار یا باور کلی افراد در  خصوص عوامل مؤثر بر پاداش یا تنبیه اشاره دارد. افرادی که از منبع کنترل درونی برخوردارند رویدادهای زندگی خودشان را ناشی از عوامل درونی می‌دانند. به عبارت دیگر این افراد بر این باورند که عملکردشان به میزان توانایی و کوشش خاصی بستگی دارد که در جهت انجام امور به کار می‌گیرند، ولی در مقابل افرادی که از منبع کنترل بیرونی برخوردارند رویدادهای زندگی خودشان را ناشی از عوامل بیرونی می‌دانند. به عبارت دیگر این افراد بر این باورندکه عملکردشان به عواملی چون شانس یا دشواری تکلیف بستگی دارد(پروین[13]، 1989، ترجمه جوادی و کدیور، 1374).
سلیگمن[14] (1975) معتقد است هنگامی که همه تلاش‌های افراد در کنترل موقعیت به شکست منجر شوند، آنها مضطرب می‌شوند (دیماتئو، 1991، ترجمه هاشمیان و همکاران، 1378).
افرادی که داری منبع کنترل درونی هستند در موقعیت های استرس زا کنترل بهتری بر روی اعمال خود دارند و عملکرد بهتری از خود نشان می دهند(دهقانی 1380 به نقل از ابراهیم پور 1387).
در بررسی های دیمن و همکاران (1991) و فیدر و ولکمر (1990)بین اضطراب امتحان و منبع کنترل درونی همبستگی منفی گزارش شده است.افراد داری کنترل بیرونی بر خلاف درونی ها مضطرب تر  پرخاشگرتر شکاک تر بودند و همچنین اضطراب امتحان بیشتری راتجربه می کنند(ابولقاسمی و نجاریان 1378).
انگیزش پیشرفت: منظور از انگیزش پیشرفت اشتیاق برای کسب موفقیت وشرکت در فعالیت هایی است که موفقیت در آنها به کوشش و توانایی شخص وابسته است(اسلاوین[15] ،2006 ترجمه، سید محمدی 1385).
افرادی که نیاز شدیدی به کسب موفقیت و شایستگی دارند تمایل دارند محیط خود را تحت کنترل و تسلط در آورند و موجب اتفاق چیزی شوند آنها نمی خواهند به طور منفعل منتظر بمانند که چیزی اتفاق بیفتد و تمایل دارند نتیجه کار را تحت تاثیر خود قرار دهند و روی مسئله و مشکل خود کار کنند (هرسی و بلانچاد[16]،ترجمه، علاقه بند 1381).
پلات و ایشمن دریافتند که همبستگی رفتاری کسانی که منبع کنترل درونی دارند شبیه همبستگی رفتاری کسانی است که نیاز به پیشرفت بالا دارند برای مثال همه آزمودنی‌ها با منبع کنترل درونی و نیاز بالا به پیشرفت هر دو وقت زیادی را برای تکلیف صرف می‌کنند و ترجیح می‌دادند که به جای بخت و اقبال، مهارت و تلاش تعیین‌کننده نتیجه باشد (ابراهیمی صدر آبادی، 1383).
بعضی از افراد از اضطرابشان برای بالا بردن انگیزش و نیروی انسانی برای انجام کار استفاده می کنند دیگر افراد با تضعیف ذهنی و هیجانی به عملکردشان ضرر می رسانند(آلپرت و هابر[17]؛1960 به نقل از سرو،1387).
انگیزش شرط اصلی رشد شخصیت، رضایت

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

دانلود پایان نامه ارشد : نقش و جایگاه زنان در نظام آموزشی ایران وعربستان


کلید واژه :
زنان ، نظام آموزشی ، پیشرفت و توسعه ، ایران ، عربستان

مقدمه‏
زنان نقش بسیار مهمى در آموزش جامعه و در سطح اولیه در خانواده خود دارند. ایشان به دلیل جایگاه و نقش بارز و مشخصى که در تربیت و رشد نسل‏هاى آینده دارند، از مهم‏ترین عوامل منتقل‏کننده فرهنگ و یا به عبارتى آفرینش انگارهاى فرهنگى به شمار مى‏روند. به واسطه زنان بسیارى از سنت‏ها و آمیزه‏هاى فرهنگى و اجتماعى و آموزشى و فردى پایدار و به نسل بعد منتقل مى‏شود، یا در اثر نادیده انگاشتن و کم‏اهمیت جلوه دادن از سوى آنها، کمرنگ شده و یا از بین مى‏رود. اگر دقیق‏تر بنگریم اولین نقش زنان آموزش است. به جرئت مى‏توان گفت اولین شغل زنان در جهان معلمى است. وقتى کودکى متولد مى‏شود باید به وى آموخت که چطور راه برود، حرف بزند، با دیگران ارتباط برقرار کند و . بیشتر اینها توسط مادر آموزش داده مى‏شود و این مهم نشان مى‏دهد از نقش‏هاى اصلى زنان، آموزش در خانواده است.
مادر در سطوح بالاتر دانش‏آموز را آموزش مى‏دهد، به دانشجویان درس مى‏دهد، به کارمندان خود شیوه فعالیت را مى‏آموزد و .
کودکان در خانواده اطلاعات اولیه چگونه بودن، چگونه سخن گفتن و چگونه با دیگران ارتباط برقرار کردن را یاد مى‏گیرند؛ مواردى که نقش کلیدى در موفقیت یا شکست فرد در فعالیت‏هاى خانوادگى و اجتماعى وى در آینده دارد.
بنابراین بنیان جامعه، خانواده است و خانواده‏هاى آموزش‏دیده، جامعه‏اى آموزش‏دیده را در پى دارند. از منظرى دیگر، اگر آموزش را از ارکان توسعه بدانیم بدون در نظر گرفتن زنان که نیمى از جمعیت کشور هستند، دستیابى به توسعه و آموزش عمومى میسر نخواهد بود. زنان معلمان واقعى جامعه‏اند. آنچه زنان انجام مى‏دهند، اثر بسزایى بر بیشتر پروژه‏هاى توسعه‏اى دارد، حتى اگر نقش زنان به روشنى در طراحى و اجراى برنامه‏ها در نظر گرفته نشده باشد.

1-1-  بیان مسئله:
فرآیند پیشرفت و توسعه یا عقب ماندگی کشور در مقایسه با کشور های دیگر ، یک مقوله چند وجهی است و از ابعاد متعددی قابل بررسی می باشد . امروزه با توجه به اینکه توسعه از اهدا ف دولت ها و ملت ها می باشد ،  انتظار می رود نظام آموزشی در این زمینه تاثیر قابل توجه و یا حتی اساسی داشته باشد . به نظر می رسد آموزش و پرورش از طریق تحولاتی که در رفتار فردی و نگرش های اجتماعی ایجاد می کند ، در رشد و پویایی سیاسی و ا قتصادی و فرهنگی جامعه موثر باشد .
آموزش و پرورش علاوه بر انتقال دانش و علوم ،ارزش هایی چون نظم و انظباط و تعهد و اطاعت و احساس مسئولیت را در نوجوانان ایجاد و تقویت می کند و موجب کاهش آسیب های اجتماعی شده و افراد را تواناتر و قدرت مشارکت آنان در فعا لیت های اجتماعی – اقتصادی را بیشترمی کند . از طرفی دیگربا تغییراتی که در نگرش ها و هنجار های فردی بوجود می آورد ، م

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

دانلود پایان نامه ارشد : نقش بازخوردهای مثبت و منفی در خود ارزیابی آزمودنیهای افسرده و غیر افسرده

کنند که افسردگی و فقدان تقویت به هم وابسته اند. بسیاری از این نظریه پردازان به شدت تحت تاثیر مطالعات اسکینر بوده اند. عقاید ناشی از کار اسکینر با تاکید بر تعامل اجتماعی، خصوصا روی لینکه چطور رفتار افراد دیگر می تواند بعنوان تقویت عمل کند، اصلاح شده اند. لوینسون[8] و همکارانش(1974) در زمره پیشگامان تحقیق روی افسردگی از نقطه نظر رفتاری بوده اند. بطور کلی، آنها تاکید دارند که میران پایین بازده رفتار و احساس غم و ناراحتی همراه با افسردگی ناشی از میزان پایین تقویت مثبت است. این پژوهش با تمرکز بر نظریات لوینسون و رهم به بررسی نقش شکست ها و موفقیت های محیطی در خودارزیابی آزمودنی ها می پردازد.
 بیان مساله
در دو دهه اخیر افسردگی جای تشویش و اضطراب را که در دو دهه بعد از جنگ بین الملل دوم به عنوان مهمترین عارضه روانی تلقی می شد گرفته است و اینک رایج ترین ناراحتی روانی افراد بالغ را تشکیل میدهد( کلارک ، 2000[9]). این اختلال بخش عمده ای از پژوهشهای روانشناسان بالینی ، مشاوران ، روانپزشکان و عصب شناسان را به خود اختصاص داده است. در عرصه روانشناسی ، مکاتب مختلف مربوط به آسیب شناسی روانی و رفتار نابهنجار شامل روانکاوان ، طرفداران دیدگاه زیستی- پزشکی و رفتارگرایان هر کدام تبیینی از سبب شناسی افسردگی را بیان کرده اند. اگرچه رویکردهای رفتاری فعلی برای اختلالهای افسردگی در فرضهای نظری و روش های خاص درمانی متفاوت هستند ولی همه اینها در اصل بنیاد و منشا واحدی دارند. یکی از این منابع ، نظریه کنشگر اسکینر می باشد. اسکینر اصول شرطی سازی عاملی را شکل داد و برای تحلیلهای تجربی رفتار یک چهارچوب اساسی برای روش شناسی ، فرضهای نظری و کاربردهای بالینی آنها بوجود آورد.کاربردهای بالینی آنها بوجود آورد. کاربرد مدلهای رفتاری برای رفتارهای پیچیده بشر منجر به پیدایش بعضی نظریه ها گردید که این چهارچوب را وسیع تر کرد.برای مثال نظریه یادگیری اجتماعی به علت تاکید آن بر نقش انتظارات درونی شخص و ارزش ومعنایی که تقویت برای فرد دارد ، دارای پدیده های شناختی بود . علیرغم اینها وجه مشخصه تمام درمانگران رفتاری این است که بین رفتارهای قابل مشاهده و عملی و شرایط دقیقی که آنها را کنترل و معین می کند پیوند برقرار کرده و نیز بر نقش پاداشها یا تقویت به عنوان تعیین کننده های رفتار و تغییرات رفتاری تاکید دارند ( لیبرت و میشل به نقل از صبوری مقدم،1375). در اواخر دهه 1960 آثاری از علاقه رفتارگرایان به توجیه رفتاری افسردگی و ارائه راه حلهایی هرچند ساده و ابتدایی برای درمان آن به چشم می خورد ( همان منبع). نظریه پردازان رفتاری فرض می کنند که افسردگی و فقدان تقویت به هم وابسته اند. بسیاری از نظریه پردازان یادگیری بطور وسیعی تحت تاثیر مطالعات اسکینر بوده اند. بسیاری از دانشجویان مبتدی روانشناسی با تغییر رفتار حاصل از تشویق کبوتر با غذا وقتی که تکمه خاصی را در قفس یا جعبه اسکینر فشار می دهد آشنا هستند. آزمایشها نشان داده اند که رفتارهای آدمی می تواند به طریقی مشابه دستکاری شود. عقاید ناشی از کار اسکینر با با تاکید بر تعامل اجتماعی ، خصوصا روی اینکه چطور رفتار افراد دیگر میتواند بعنوان تقویت عمل کند اصلاح شده اند. پیتر لوینسون[10] و هم

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه ارشد :مقایسه ی سلامت روان و رضایت شغلی معلمان دانش آموزان عادی با استثنایی

اتمی و همکاران، 1387). شغل نقش حیاتی در بهزیستی جسمی و روان شناختی[1] افراد دارد. علاوه بر اینکه درآمد و دیگر منابع مادی را برای فرد فراهم می­ کند، منبع و شاخصی از پایگاه اجتماعی، رضایت­مندی از زندگی و هویت خود است. با این حال، شغل افراد ممکن است تأثیرات نامطلوبی بر افراد داشته باشد (بورگ[2]، 1991). اولین قدم در جهت رسیدن به کادر آموزشی موفق درک عواملی است که بر کیفیت فعالیت معلمان مؤثر است. یکی از این عوامل، رضایت شغلی معلمین است، چرا که رابطه مستقیمی بین رضایت شغلی افراد با عملکرد آنان وجود دارد و کسانی که رضایت داشته باشند، کار خود را بهتر انجام می دهند (بورگ[3]، 1991). رضایت شغلی به عنوان متغیری تأثیر گذار در عملکرد شاغلان، سال­هاست مورد توجه پژوهشگران مختلفی قرار گرفته است. رضایت شغلی به عنوان میزان لذتی که افراد از شغل خود کسب می­ کنند (اسپکتور، 1997)، یا یک حالت هیجانی مثبت یا خوشایند که از ارزیابی خود شغل یا شرایط شغلی به دست می­آید (اسکالویک و اسکالویک، 2011) تعریف شده است. حوزه مفهومی رضایت شغلی بسیار گسترده است، به این معنی که همه ی ویژگی­های خود شغل، محیط کار، روابط انسانی و رسمی حاکم بر کار، خصوصیات شخصیتی و جمعیت شناختی شاغلین، جایگاه اجتماعی شغل، سلسله مراتب قدر و مزایای اقتصادی آن را در بر می­گیرد (دمیرتاش، 2010). از آنجا که رضایت شغلی نقش مهمی در کیفیت زندگی حرفه ای و شخصی کارکنان دارد، نهایتا در سطح کلان می ­تواند با رشد اقتصادی جوامع و بهره وری بیشتر نیز در ارتباط باشد (جاستینا [4]و دیگران، 2007). ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭﻳﮋﻩ­ﺍﻱ ﺩﺭ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﭘﻴﺶ­ﺑﻴﻨﻲ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎی ساﺯﻣﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻧﻈﻴﺮ ﺗﺮﻙ ﺷﻐﻞ، ﺗﺄﺧﻴﺮ، ﻛﻢ ﻛﺎﺭﻱ، ﻏﻴﺒﺖ ﻭ . ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﺮ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﺴﺰﺍﻳﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﻓﺮﺩ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ؛ ﻓﺮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﻮﺩ؛ ﺳﻼﻣﺖ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﻓﺮﺩ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﮔﺮﺩﺩ؛ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺍﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ؛ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍﺿﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﻬﺎﺭﺗ­ﻬﺎﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﺷﻐﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﺴﺮﻋﺖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﺒﻴﻨﺪ. از این رو الگوهای مختلفی تدوین شده اند که هر یک با تکیه بر متغیرهای متفاوت به دنبال تبیین و پیش ­بینی رضایت شغلی هستند. برخی از این الگوها کانون توجه و مطالعه خود را ویژگی­های شغل و برخی دیگر ویژگی­های فرد شاغل قرار داده­اند. در این بین معلمان به عنوان گروهی تأثیر گذار در رشد و پیشرفت جامعه و انتقال دانش و اندیشه به نسل بعد همواره مورد توجه محققان بوده و مدل های نظری مختلف رضایت شغلی روی معلمان آزمون شده اند. در سال­های اخیر مدل جدید توسط براون و لنت (2008) با عنوان مدل شناختی – اجتماعی ارائه شده است که در آن تلاش گردیده مدل یک پارچه ای از طریق ادغام رویکردهای رضایت شغلی شخص محور و موقعیت محور تدوین گردد که تمام متغیرهای مهم و موثر را در برگیرد. تمام این متغیرها به شکل جدا­گانه در مطالعات دیگر با رضایت شغلی ارتباط داشته اند (لنت، لوپز، هانگ-بین و لوپز، 2011). مدل رضایت شغلی لنت با بهره­ گیری از نظریه شناختی- اجتماعی بندورا و نظریه شناختی اجتماعی حرفه[5] (لنت و همکاران، 1994) طراحی شده است. مدل لنت فرض می­ کند که ترکیب عوامل شخصی، بافت و تجربه شکل دهنده علائق، اهداف، اعمال و پیامدهای مربوط به کار هستند. بر این اسا

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
مداحی های محرم