امروزه تغییرات ناشی از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی تاثیر بسزایی بر کار و زندگی مردم گذاشته و با همه سبکها و روشهای گذشته به مقابله پرداخته است. بطوریکه هر چه زمان میگذرد ناکارآمدی نظامهای آموزشی بیشتر آشکار می شود و نیاز به تحول در نظام آموزشی متداول بیشتر احساس می شود. اساسا نیاز به تغییر در نظامهای آموزشی نیازی ذاتی است. هر رویکرد جدیدی نیز به هر تقدیر بر نظامهای آموزشی تاثیر گذار هستند. در چنین اوضاعی که ICT به عنوان رویکرد جدید تمام ابعاد زندگی بشر را متاثر کرده است، سادهاندیشی است اگر تصور کنیم این رویکرد بر نظام آموزشی ما بیتاثیر خواهد بود. بنابراین عاقلانهتر آنست که به جای ایستادن در مقابل موج نوآوریهای آموزشی سوار بر این امواج شویم (چوبینه، 1382). با توجه به تاثیرات غیر قابل انکار فناوری اطلاعات و ارتباطات بر کلیهی فرایندهای یاددهی یادگیری در این پژوهش به بررسی نوع و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در روشهای تدریس، نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در تهیه و تولید مواد آموزشی، موانع کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی، مراحل چهارگانه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات، تاثیر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در عملکرد تحصیلی دانش آموزان پرداخته شده است، تا شاید گامی کوچک در جهت روشن نمودن ارزش و سودمندی کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش باشد. جامعهی آماری این پژوهش شامل معلمان و دانش آموزان مدارس متوسطه بابل در سال تحصیلی 88-87 بود. نمونه ی آماری معلمان 196 نفر و نمونهی آماری دانش آموزان شامل کل دانش آموزان مقاطع اول، دوم، سوم رشتههای علوم انسانی، تجربی و ریاضیفیزیک بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده استفاده شده است. ضریب آلفای کرانباخ پرسشنامه 1/78 بود. از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده از پرسشنامه استفاده شد. با بهره گرفتن از روشهای آماری توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، نمودار و جدول) و روش های آماری استنباطی (آزمون T، ضریب همبستگی و U من ویتنی) به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته ها نشان داد که میزان استفاده از ICT در میان معلمان کمتر از حد متوسط است. معلمان بیشترین نقش ICT را در روش تدریس باعث پیاده شدن روش های مورد علاقه دانش آموزان و استفاده از روش های مختلف تدریس و . میدانند. همچنین معلمان بیشترین میزان استفاده از ICT را در تهیه و تولید مواد و منابع آموزشی در تکثیر راحت جزوات با بهره گرفتن از پرینتر و مطالعه اطلاعات گردآوری شده از اینترنت و . و کمترین میزان استفاده را در تهیه و ساخت نرم افزارهای آموزشی و گفتگوی اینترنتی با متخصصان بیان کردند. از مهمترین موانع موجود در مدارس برای استفاده از ICT را تعداد ناکافی رایانه و فرصت زمانی اندک تدریس بیان نمودند. این موانع در مصاحبه نیز کمبود امکانات، تعداد زیاد دانش آموزان و ناآشنایی با ICT را موانع موجود برای استفاده از ICT دانستند. در مشاهده نیز وضعیت مدارس، گویای کمبود امکانات و کمتوجهی به کاربرد ICT بودند. تجزیه و تحلیل مصاحبهها نیز نشان دادند که استفاده از ICT در برخی مدارس در مرحله ظهور کننده و در برخی دیگر در مرحلهی کاربردی قرار دارد. آخرین نتایج این تحقیق نیز حاکی از نقش مثبت استفاده از ICT در مدارس بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشت.
کلید واژه ها: فناوری اطلاعات و ارتباطات، برنامه درسی، روشها و فنون تدریس، مواد آموزشی
مقدمه
از جمله عرصههایی که در چند سال اخیر مورد هجوم فناوری اطلاعات قرار گرفته، عرصه آموزش و یادگیری است. با وجود اینکه از دوهزار سال قبل تا کنون، بسترها و سیستم های آموزش و یادگیری – در مقایسه با سایر مقوله ها نظیر پزشکی – تغییرات بسیار کمی داشته است، لیکن اکنون به مدد فناوری اطلاعات مدتی است که تحولات آغاز شده است. اگر دهه آخر قرن
سایت های دیگر :
://teh.altervista.org/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%85%db%8c%d8%b2%d8%a7%d9%86-%d8%a2%da%af%d8%a7/">ادامه مطلب
سایت های دیگر :
فهرست شکلها |
|||||
شکل شماره 2-1: چرخهی شش سیگما . | 27 | ||||
شکل شماره 2-2: معیارهای نُهگانهی الگوی تعالی سازمانی و امتیاز آنها . | 42 | ||||
شکل شماره 4-1: امتیازهای کسب شدهی جامعهی مورد بررسی از معیارهای الگوی تعالی سازمانی . | 120 | ||||
شکل شماره 5-1: تأثیر پذیری مدیریت فناوری اطلاعات از مؤلفههای مشتریان و تغییرات . | 125 |
1-1- مقدمه
مدیریت، بهعنوان مرکز ثقل و بنیاد فعالیتهای سازمانها به حساب میآید و چالشهای فراروی مدیران و شیوه های مقابله با آنها از اساسیترین وظایف این حوزه تلقی میشود. همانطور که مدیریت مدبرانه، هوشمندانه و علمی می تواند تأثیر شگرفی بر ارتقاءِ وضعیت یک سازمان بگذارد، فقر ناشی از اقدامات شتابزده، خالی از اندیشه و غیر علمی، در این حیطه، قادر است هر سازمانی را به ورطهی نابودی نزدیک گرداند.
بدون شک، تصمیم گیری یکی از وظایف اصلی مدیریت است، لیکن با توجه به اینکه تصمیم گیری بدون وجود اطلاعات و برقراری ارتباطات لازم میسر نیست، پایهی اجرایی چنین وظیفه ای، فراهم آوردن اطلاعات لازم برای مدیریت است. مدیران سازمانهایی که اطلاعات اندکی در اختیار دارند، مجبورند که بهطور ناگهانی یا در تاریکی تصمیم گیری کنند که بالطبع خسارات ناشی از اینگونه تصمیم گیریها، جبران ناپذیر است.
در مقابل این وضعیت، میزان تأثیر مثبتِ تصمیمهای راهبردی صحیح و بهموقع، بر کسی پوشیده نیست. اما نکتهی درخور توجه این است که در دست داشتن اطلاعات بهموقع، صحیح، مناسب و برقراری ارتباطات در کلیهی سطوح مدیریت، خود نیازمند بهره گیری از فناوریهای اطلاعاتی[1] است تا با اتکاء به آن، تصمیم گیری، برنامه ریزی و کنترل وظایف اجرایی برای مدیر، تسهیل شود. بدون شک، “سازمانهایی که در آنها پیاده سازی و استفاده از فناوری اطلاعات با موفقیت همراه باشد، با دستاوردهای عملکردی قابل توجهی روبرو خواهند بود” (ناخدا و حری، 1384، ص. 57). با توجه به خصیصههای فناوری اطلاعات، مدیریت این فناوریها بهعنوان بخش جدیدی در دیدگاههای مدیریت مطرح شده است که میبایست به ملزومات بهکارگیری، عملکرد و محیط اجرایی آنها ضمن بررسی ابعاد، منابع اطلاعاتی و کاربردشان توجه داشت.
همانطور که فرج پهلو (1992، ص. 46) نیز بیان میدارد، بقای ملتهای امروزی، به کسب اطلاعات و بهره گیری از فناوریهای پیشرفتهای وابسته است که در جهان امروز نقش مسلطی را در چرخهی زندگی روزانه ممالک پیشرفته ایفا مینمایند. البته، پیادهسازی و بهره گیری از فناوریهای اطلاعاتی که همواره درحال تغییر و تحولاند، نیازمند مدیریتی است که علاوه بر داشتن دانش لازم و کافی از فناوریهای اطلاعاتی مورد نیاز سازمان، قادر به همگامی با رشد فزاینده و تغییرات دنیای فناوریهای اطلاعات باشد که البته اطمینان از حصولِ این امر، مستلزم سنجش عملکرد به منظور ایجاد زمینه مساعد برای رشد و پویایی سازمان است.
سنجش عملکرد[2] که بخش مهمی از مدیریت مطلوب است، در تعیین اهداف و اولویتها به مدیران کمک، و هدایت و نظارت بر فعالیتهای سازمان را تسهیل مینماید. البته بدیهی است که ارائه صرف آمار و ارقامی که حاصل مطالعات سنجش عملکرد میباشند، تصویرِ تمام نمایی از چگونگی عملکرد ارائه نمیکند و بهره گیری از شاخصهایی که بتوان کیفیت ارائه خدمات را بهواسطهی آنها مورد سنجش قرار داد، از اهمیت زیادی برخوردار است (ابوت
سایت های دیگر :
صفحه
شکل 2-1) مراحل توسعه مدیریت دانش (دالکر، 2005؛ به نقل از قلیچ لی، 1388).22
شکل 2-2) خلاصه فعالیتهای کلیدی چرخه مدیریت دانش (ویگ، 1993).29
شکل 2-3)چرخه مدیریت دانش یکپارچه دالکر (دالکر، 2005)35
شکل 2-4)مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکچی (1995).47
شکل 2-5)عوامل مؤثر در استقرار مدیریت دانش (انصاری و شائمی، 1385)53
شکل 2-6) سطوح سرمایه اجتماعی (اقتباس از صالحی و کاوسی، 1387)91
شکل 2-7)مدل نظری پژوهش.98
چکیده:
بررسی رابطه ی مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی در آموزش و پرورش از دیدگاه معلمان دوره متوسطه نظری استان هرمزگان
به منظور شناسایی ارتباط بین سرمایه اجتماعی با مدیریت دانش در آموزش و پرورش استان هرمزگان پژوهشی به روش کاربردی از نظر هدف، و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی-پیمایشی انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان خبره آموزش و پرورش استان هرمزگان به تعداد 4239 نفر بود. که برای تعیین نمونه از فرمول کوکران و 251 نفر از آنها به طور تصادفی انتخاب شد. برای گرداوری داده ها از پرسشنامه مدیریت دانش و پرسشنامه سرمایه اجتماعی استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 909/0 و 912/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف ،رگرسیون، ضریب پیرسون، استفاده شد. نتایج بدست آمده از داده های گردآوری شده نشان می دهد که ابعاد سرمایه اجتماعی به شرح زیر با مدیریت دانش در آموزش و پرورش در استان هرمزگان رابطه دارد.
در فرضیه اول ادعا شده بود که بین اعتماد و مدیریت دانش رابطه ی معناداری وجوددارد، تجزیه تحلیل آماری بین این دو نشان می دهد که این فرضیه مورد قبول قرار می گیرد ،در فرضیه دوم ادعا شده بود که بین شبکه ها و مدیریت دانش رابطه ی معناداری وجود دارد، تجزیه تحلیل آماری نشان می دهد که این فرضیه نیز تایید می شود، در فرضیه سوم ادعا شده بود که بین همکاری و مدیریت دانش رابطه ی معناداری وجود دارد که تجزیه تحلیل آماری نشان می دهد که این فرضیه نیز مورد تایید قرار گرفته است، در فرضیه چهارم ادعا شده بود که بین روابط و مدیریت دانش رابطه ی معناداری وجود دارد که تجزیه تحلیل آماری نشان می دهد که این فرضیه درست است در فرضیه پنجم ادعا شده بود که بین ارزش ها و مدیریت دانش رابطه ی معناداری وجود دارد که تجزیه تحلیل آماری نشان می دهد که این فرضیه درست است، در فرضیه ششم ادعا شده بود که بین فهم متقابل و مدیریت دانش رابطه ی معناداری دارد که تجزیه تحلیل آماری نشان می دهد که این فرضیه درست است، در فرضیه هفتم ادعا شده بود که بین تعهد و مدیریت دانش رابطه معناداری وجود دارد که این فرضیه درست است.
واژگان کلیدی: سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش،استان هرمزگان.
1-1)مقدمه
امروزه دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و استراتژیک و یک دارایی مطرح است و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امری سخت و گاه غیر ممکن است. بنابراین مدیریت دانش فرایند ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و کاربرد دانش است و این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش برای یک سازمان زمینه آموزش، بازخورد و آموزش مجدد را فراهم می آورد که معمولاً برای ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و احیاء قابلیت های سازمان مورد استفاده قرار می گیرد. برای دانستن هر چه بیشتر معیارهای توسعه پی بردن به فرایند دانش و چارچوبی که در حال حاضر
سایت های دیگر :
6]، چامورو- پریمیوزیک[7] و مک دوگال[8]، 2003؛ بوساتو[9] و همکاران، 2000 ).
در این پژوهش سعی بر این است تا رابطه سبک مدیریت کلاس و یادگیری خود تنظیمی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان مؤسسات آموزش عالی شهرستان کرمان سنجیده شود. امید است این پژوهش بتواند نقشی مؤثر در راستای بهبود وضعیت آموزشی و یادگیری دانشجویان و در نهایت پیشرفت تحصیلی آنان ایفا نماید.
1-2. بیان مسئله
یکی از عواملی که امروزه معلمان، مدیران و سیاست گذاران آموزش و پرورش به عنوان موضوعی مهم و اساسی به آن توجه دارند، عامل مدیریت کلاس است که به عنوان پیچیده ترین موضوع در بهبود کیفیت آموزش شناخته شده است. مدیریت عبارت از هدایت فعالیتهای افراد در جهت اهداف معین می باشد، به عبارت دیگر مدیریت به فعالیتی اطلاق می شود که توسط یک یا چند نفر برای اداره و هدایت فعالیتهای یک یا چند نفر در جهت برآوردن یک یا چند هدف معین و از پیش تعیین شده، انجام می پذیرد. عمل مدیریت مستلزم مهارت مدیر در سه جنبه انسانی، فنی و ادراکی می باشد. هیچکدام از این مهارتها نمی تواند از طریق تجارب فردی کسب شود و حتی اگر چنین شود مستلزم بصیرتی زیاد و مدت زمانی طولانی خواهد بود. مضاف بر آن هیچ کس هم نمی تواند مهارتهای فوق را به طور مادرزادی داشته باشد، در نتیجه علاوه بر خود مدیریت به عنوان یک رشته علمی، عمل مدیریت هم مستلزم مهارتهایی است که باید به روش علمی کسب شود. ولی در عین حال تجربه فردی می تواند به آن کمک نماید و به کارگیری مایه هنری نیز – مثل انجام هنرمندانه هر عمل دیگر، نه فقط مدیریت – می تواند بر ظرافت و دقت آن افزوده و تأثیر آن را افزایش دهد (سید عباس زاده، 1386 ).
به طور کلی مدیریت کلاس درس عبارت است از رهبری دانش آموزان از طریق طراحی و سازماندهی منابع، فعالیت ها و محیط کلاس، نظارت بر پیشرفت امور و پیش بینی مسائل بالقوه به منظور افزایش اثربخشی و کارایی عملکرد کلاس درس ( رنجبر، 1391 ).
در بسیاری از کلاس ها معلمان سعی می کنند دستورالعمل هایی را به عنوان روش مدیریت کلاس به شاگردان بدهند و انتظار دارند که شاگردان نیز از آن خواسته ها و انتظارات پیروی کنند. در برخی از کلاس ها نیز می بینیم که معلم به عنوان راهنما و تسهیل کننده یادگیری عمل می کند. همچنین در بعضی از کلاسها شاهد اشتراک مساعی و همکاری جمعی معلم و شاگردان هستیم. پژوهش ها نشان می دهد که در کلاس های نوع اول ( کلاس های معلم مدار )، شاگردان به یادگیری دانش های موجود در کتابها دست می یابند، اما در کلاس های نوع دوم ( یعنی کلاس هایی که مبتنی بر روابط متقابل و حرمت جمعی است )، شاگردان قادر می شوند که به ساختن دانش در ذهن خویش دست یابند ( ایورتسون[10] و راندولف[11] ، 1995 ).
نظریه پردازانی چون؛ وانگ[12] (1998)، بامریند[13] (1971)، ایمر و اوسیکر[14] (1990)، )، طبقه بندی هایی از سبک ها ارائه داده اند، در این میان ولفگانگ[15] و گلیکمن[16]، در کتاب خود به نام ” حل مسائل انضباطی کلاس” چارچوبی بسیار جامع بر اساس نظریه های مدیریت کلاس و روانشناسی یادگیری ارائه داده اند که در آن سه رویکرد اساسی به مدیریت کلاس مطرح شده است؛ این رویکرد در یک پیوستار کنترل به ترتیب: رویکرد مداخله گرایان[17]، رویکرد تعامل گرایان[18] ، و رویکرد غیر مداخله گرایان[19] هستند. در این پیوستار هرچه از مداخله گرایی به سمت غیر مداخله گرایی پیش رویم، میزان کنترل کم و در مقابل مشارکت و مسئولیت دانش آموز در کلاس افزایش می یابد ( به نقل از عالی و امین یزدی، 1387 ).
رویکرد غیر مداخله گر بر اساس این باور
سایت های دیگر :