وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

بررسی تأثیر اشتراک دانش بر رفتار نوآورانه کارکنان کارکنان با در نظر گرفتن اثر تعدیل گر سرمایه های اجتماعی- قسمت ۱۴

شکل ۴-۲- مدل مفهومی برازش شده در حالت معناداری پارامترها
در این مدل شکل ۴-۱، ضرایب مسیر یا ضریب بتا (β) مشخص شده اند. مقادیر (T- values) نیز در مدل شکل ۴-۲، نشان داده شده است. از دیگر خروجی های نرم افزار که در شکل بالا ملاحظه می شود، ضرایب R2 است که در درون دایره هر متغیر مکنون درون زا (یعنی متغیر مکنونی که فرض شده است تحت تأثیر یک یا چند متغیر مکنون دیگر می باشد) در شکل ۴-۱ آمده است. این ضریب نشان دهنده درصدی از واریانس متغیر مکنون است که توسط متغیرهای مکنون اثرگذار بر آن توضیح داده می شود (کوک،۲۰۱۰). به طور مثال متغیر ترویج ایده درون زا بوده و تحت تأثیر سایر متغیرها می باشد، میزان شاخص R2 برابر با ۱۴۱/۰ تعیین شده است. در ادامه بر اساس نتایج بدست آمده از نرم افزار Smart PLS، به تحلیل و تفسیر مدل درونی و بیرونی (مدل اندازه گیری و مدل ساختاری) و همچنین بررسی فرضیه های تحقیق پرداخته شده است.

۴-۲-۲-۱) تحلیل مدل اندازه گیری:

در این مرحله، تعیین می شود که آیا مفاهیم نظری به درستی توسط متغیرهای مشاهده شده اندازه گیری شده اند یا خیر؟ بدین منظور روایی و پایایی آنها بررسی می گردد. در یک مدل PLS، پایایی هر یک از نشانگرهای[۳۴] متغیرهای مکنون (سازه ها[۳۵])، سازگاری درونی[۳۶] (پایایی سازه[۳۷]) و همچنین روایی همگرا[۳۸] و روایی افتراقی[۳۹] مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

۴-۲-۲-۲) پایایی نشانگر های متغیرهای مکنون:

پایایی هریک از نشانگر های متغیر مکنون، در مدل PLS توسط میزان بارهای عاملی هر نشانگر مشخص می شود. ارزش هریک از بارهای عاملی نشانگر های متغیر مکنون مربوطه می بایست بزرگتر یا مساوی ۵/۰ باشد( فالکر و میلر ۱۹۹۲). در جدول ۴-۶ میزان بارهای عاملی برای نشانگر های متغیرهای مکنون تحقیق قابل مشاهده است.

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

 

 

 

تاثیر هوشمندسازی مدارس بر سبک‌ های یادگیری دانش آموزان پایه‌ی پنجم دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران- قسمت ۱۰

افزایش تاثیرگذاری نقش مدرسه در فرآیندهای توسعه جامعه دانش بنیان و هویت ساز پایدارتولید وتوزیع و انتشار دانش مدارس و اشتراک دانش با سایر ارکان جامعه ی دانش بنیانتوسعه دانش زمینه ای، ذخیره ی اطلاعاتی و سرمایه ی فرهنگی نیروی انسانی مدرسه در ابعاد گوناگون اعتقادی فرهنگی، علمی، آموزشی، پژوهشیفراهم نمودن بسترهای ذخیره سازی دانش و ایجاد پایگاه های دانشی در مدارسافزایش شبکه های ارتباطی، عاطفی و تعاملاتی بین مدیران و کارکنان مدارستوسعه کانال های الکترونیکی بین ارکان مدرسه با محیط بیرونی از جمله اداره، اداره کل، اولیاء و …توسعه مهارت های ادارکی، کلامی، حرفه ای، تخصصی نیروی انسانی برای دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

تواتمندسازی دانش آموزان و معلمان و ارتقای مهارت های آن ها با تحول در محیط یاددهی – یادگیریبهبود فرآیندهای گردش وکاربرد اطلاعات با عنایت به اتخاذ رویکرد جامعه دانش بنیان برای ارتقای جایگاه و منزلت مدرسهتوسعه سیستم های یکپارچه مدیریت مدرسه و یکپارچه سازی این سیستم ها در سطح ادارات

۲-۱۱- ارکان مدارس هوشمند

۱- محیط یاددهی یادگیری: این محیط چهار حوزه را تحت پوشش خود قرار می دهد .
الف- برنامه درسی ب- روش تدریس ج- ارزیابی د- محتوا
۲-مدیریت: منابع و فرآیندهای مورد نیاز محیط یاددهی- یادگیری را پشتیبانی و حمایت می کند.
۳-مسئولیت های افراد و مهارت های مورد نیاز: در رویکرد سیستمی مدیران تبدیل به مدیران یادگیری و مسئولان تبدیل به مدیران آموزشی خواهند شد.
۴-فن آوری: ایجاد محیط یاددهی- یادگیری مدیریت و ارتباطات بیرونی راه حل های مبتنی بر فناوری را الزامی می کند. (سایت مدارس هوشمند استان فارس)

۲-۱۲- اصول مدارس هوشمند

دیوید پرکینز[۵۵] استاد دانشگاه هاروارد اصول مدارس هوشمند را به شرح زیر بیان می کند.

  • یادگیری محصول تفکرات است و تفکر خوب را همه دانش آموزان می توانند فرا بگیرند.
  • یادگیری مستلزم فکر عمیق است و ملازم کاربرد منعطف و فعال دانش است.

به این ترتیب هفت اصل اساسی در مدارس هوشمند باید نصب و راه اندازی شود که این هفت اصل عبارت اند از:

  1. دانش مولد: انتخاب دروس مفید برای دانش آموزان
  2. هوش یادگرفتنی: تلقی از هوش به عنوان امری اکتسابی و قابل دستیابی و نه خصیصه ای ثابت
  3. تمرکز بر درک و تاکید بر فهمیدن
  4. آموزش برای تسلط: آموزش به قصد کسب مهارت و انتقال آن به موقعیت های جدی
  5. ارزیابی آموزش محور: ارزیابی به قصد یادگیری و نه امتحان
  6. مدرسه هم چون سازمان یادگیرنده
  7. استقبال پیچیدگی: پذیرش برخورد با موقعیت های پیچیده (پرکینز، ۲۰۰۷)

۲-۱۳- اهداف مدارس هوشمند

اهداف، مقاصد مورد انتظار در دوره های زمانی بلندمدت می باشند. اهداف مدارس هوشمند به نحوی تبیین شده اند که در راستای اهداف اداره کل آموزش و پرورش بوده، مسیر را برای نیل به این هموار سازند. همچنین اهداف مدارس هوشمند در راستای چشم انداز مدارس هوشمند تدوین گردیده است تا نیل به این اهداف، رسیدن به چشم انداز را ممکن تر سازد. اهداف اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در خصوص هوشمند سازی مدارس عبارت اند از:

    1. استمرار فرایند یادگیری دانش آموزان در خارج از مدرسه
    2. ایجاد محیطی پویا و جذاب برای شکوفایی کامل استعدادها و بروز خلاقیت های فردی و جمعی دانش آموزان
    3. افزایش حضور و پشتیبانی و مشارکت والدین و گروه های ذینفع در فرایند یادگیری دانش آموزان
    4. همراه نمودن کادر آموزشی مدارس با روندهای نوین آموزشی مبتنی بر نیازمندی های جامعه دانش بنیان
    5. ایجاد محیطی مناسب جهت ارزیابی های مستمر و متناسب با استعداد و پیشرفت دانش آموزان
    6. فراهم نمودن فضای مشارکت و تعامل دانش آموزان و معلمان در فرآیندهای آموزشی
    7. ترویج یادگیری تجربی، پژوهش محوری و دانش آموز محوری در فرآیندهای آموزشی
    8. توسعه مهارت های ادراکی، کلامی، اجتماعی، حرفه ای و تخصصی دانش آموزان

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مطالعه فقهی وحقوقی مدیریت اموال عمومی در جمهوری اسلامی ایران- قسمت ۲۱

درباره علت صدور این حدیث شاید بتوان گفت که در مناطق خشکی مثل منطقه عربستان منابعی مانند آب و مرتع محدودند و مسلمًا همیشه بر سر تصاحب آنها نزاع می باشد؛ یعنی گروهی می خواهند بخشی از مرتع ها را به انحصار خود درآورند و از بهره برداری دیگران جلوگیری کنند. از این رو، مراد پیامبر خدا(ص) این است که هیچ کس مجاز نیست از آشامیدن حیوانات از چاه و چشمه های منطقه ای جلوگیری کند تا در نتیجه دیگر مردم نتوانند از مرتعهای آن منطقه استفاده کنند.
چنین روایاتی نشان می دهد که مرتعها در زمره مشترکات است، نه انفال و مباحات، و باید آنها را عمومی دانست و همان گونه که مردم می توانند از پل ها، جاده ها، پارکها و د یگر مکانهای عمومی بهره برند، از مرتع ها نیز می توانند استفاده کنند و کسی نمی تواند مالک آنها شود.

۴-۳-۶-۴- نظریه برگزیده درباره روش تعیین ماهیت فقهی منابع طبیعی

همان طور که بیان شد، قائلان به این نظریات به روایاتی استناد نموده اند. به نظر می رسد با توجه به فلسفه تشریع انفال و احکام مربوط به آن، می توان گفت که آنچه در روایات به عنوان انفال، مشترکات و یا مباحات به آن اشاره شده است، صرفًا مصادیقی از نمودهای اِعمال حق حاکمیت حاکم اسلامی است ؛ یعنی با توجه به اهمیت منابع طبیعی در حفظ و بقای جامعه و اهمیت آن برای مصالح جامعه، این حق از طرف شارع به حاکم اسلامی داده شده است که در مواردی کنترل اختیار برخی منابع را به دست خویش گرفته، با آن رفتاری مالکانه داشته باشد (انفال) یا اینکه با توجه به ماهیت مورد، استفاده و بالتبع مالیت آن را برای عموم بلامانع قراردهد(مباحات) یا این که ضمن جلوگیری از تملک خصوصی آن توسط مردم، اجازه استفاده از آن را به عموم بدهد (مشترکات). این که هر یک از منابع طبیعی در کدام یک از این سه دسته بندی قرار می گیرد، پرسشی است که باید با توجه به عوامل گوناگونی همچون مقدار فراوانی، شرایط آب و هوایی آن کشور، شرایط سیاسی و… پاسخ آن را داد؛ مثلا در کشورهایی مانند ایران که دارای اقلیم خشک هستند، مسلمًا شرایط اقتضا می کند که منابع آبی تحت کنترل حاکم بوده، استفاده از آنها نامحدود نباشد، در حالی که در کشورهای دیگری که میزان بارندگی در آنها زیاد است، ممکن است طبق قوانین آن کشورها، منابع آبی جزء مباحات قلمداد گردد.
بنابراین شاید ملاک دیدگاه عقلا نسبت به یکی از منابع طبیعی که متجلی در قوانین آن کشور می شود، ملاک فی الجمله مناسبی برای طبقه بندی منابع طبیعی باشد. براین اساس و نیز با توجه به آنچه درباره نظریه دوم برای ملا ک تعیین مصادیق انفال گفتیم، می توان نتیجه گرفت که در روزگار ما نظریه انفال بودن مراتع، به صواب نزدیکتر است ؛ چرا که اولا بسیاری از مراتع چون عرفًا بوسیله کشاورزی احیا نشده اند، ملک بی صاحب به شمار میروند و از طرفی با توجه به کمبود مراتع غنی و سرسبز در ایران، مصلحت جامعه اقتضا می کند که این منابع با توجه به اهمیت آنها در حفظ حیات طبیعی کشور و نیز تأمین علوفه برای دام ها، در تملک و اختیار حاکم اسلامی باشند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۴-۳-۷- تعیین وضعیت جنگل از دیدگاه فقه و حقوق

آنچه درباره مراتع و وضعیت حقوقی آنها گفتیم، می تواند درباره جنگلها هم گفته شود؛ چون در روایات مربوط به احصای موارد انفال، نامی از جنگل برده نشده است. بنابراین جای آن است که ببینیم جنگل در زمره کدام یک از انواع سه گانه انفال، مباحات یا مشتر کات است. از آنجا که در مورد مرتع به صورت کامل بحث شد، در این جا از تکرار آن خودداری می شود. با توجه به نظریه برگزیده و با توجه به اینکه جنگل از اموری نیست که قابل تملک خصوصی باشد و نیز اینکه در همه دنیا سیره رایجی وجود دارد که بر اساس آن منابع طبیعی و در رأس آن جنگل، به خاطر رعایت برخی مصالح ملی از قبیل حفظ ثروت های کشور و جلوگیری از بهره برداری انحصاری، در اختیار حکومتها قرار دارند، مسلمًا جنگلها جزء انفال خواهند بود. به عبارتی ماهیت جنگل اقتضا می کند که اختیار استفاده و بهره برداری از آن در اختیار حاکم کشور باشد و این خود فلسفه تشریع احکام مربوط به انفال است.

فصل پنجم

 

بحث ونتیجه گیری

 

۵-۱- نتیجه گیری

بصورت کلی می توان در این رابطه اینگونه نتیجه گیری کرد:
در اسلام ، کلیه منابع ثروت جهان ، (چنانکه گفتیم و تعداد آن را بیان خواهیم کرد)از قبیل : دریاها، جنگلها، معادن ، کوهها، واراضی موات انفال است واختیار آن با رهبر حکومت اسلامی است واو، براساس علم و آگاهی و مدیریت کاملی که دارد، در تحت برنامه معینی ، مورد بهره برداری قرار می دهد تا جامعه مستغنی و مستقل و مقتدر و خالی از فقر و نابسامانی ، به نام جامعه اسلامی و نمونه به وجود بیاورد که شرح داده خواهد شد.
همانطور که ولی فقیه ، در نتیجه تخصص در علوم اسلامی و آگاهی کافی از اوضاع و شرایط جهان و عصر و زمان خود و داشتن مدیریت کافی و شهامت لازم ، قلمرو نفوذ خود را، در جهت تامین استقلال فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ، هدایت می کند واین قلمرواسلامی رااز نفوذ فرهنگ و سیاست بیگانگان و دشمنان اسلام ، حفظ می نماید، نقش بسیار موثری را نیز، در رابطه با مسائل اقتصادی جامعه ، عملی می سازد.
هر چند، نقش ولی فقیه در مسائل اقتصادی بسیار دامنه داراست ، ولی برای نمونه دو مطلب را دراین رابطه ذکر می کنیم :

عکس مرتبط با اقتصاد

۵-۱-۱- قلمرو قانونگذاری

ولی فقیه ، با توجه به ضوابط و دلائلی که از منابع پویا و همیشه زنده اسلام ، که کلیه ادواراعصار و شرایط را در زیر چتر خود جای می دهد، در دست دارد، لازم است براساس اجتهاد و آگاهی خود، قوانین و مقرراتی وضع کند. که در میان آن خودکفایی واستقلال کامل کشوراسلامی را تامین کند. به طوری که ، علاوه براین که از کلیه وابستگی هایی که ممکن است حیثیت و عزت مسلمانان را خدشه دار کند، مصون و محفوظ بماند، در حیات اقتصادی به طور روزافزون ، رو بتکامل برود به نحویکه نه تنهااز کاروان زمان دراقتصاد عقب نماند، بلکه پیشرو کاروان علم و زمان باشد و بالاخره از لحاظ فرهنگی واقتصادی ، جامعه ای به وجود بیاورد که همیشه در آغوش خود،ابن سیناها، فارابی ها،ابوریحان ها، محمدزکریا رازیها، شیخ مفیدها، شیخ طوسی ها، محقق ها، علامه حلی ها وامام خمینی ها بپرورد.
هر چند این موضوع ،از لحاظ کلی مسائل اقتصادی اسلام ، روشن است ، ولی ذکر یک نمونه دراین مورد لازم است :
چنانکه می دانیم: اسراف و تبذیراز موضوعاتی است که :اسلام با شدت هر چه تمامتر با آن مبارزه می کند و آن را در زمینه اقتصاد، یکی از گناهان بزرگ، معرفی می نمایداما باید توجه داشته باشیم که اسراف، به معنای تجاوزاز حد است. حد و مرز نیز، براساس احتیاج تعیین می شود مثلا، حداحتیاج کسی که مریض است با یک فرد سالم فرق دارد و حداحتیاج سیستان و بلوچستان ، مثلا، با حداحتیاج فارس و خراسان تفاوت دارد.
بنابراین ، لازم است در درجه اول تمام احتیاجات یک جامعه ،از لحاظ فرهنگی ، نظامی ، سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی و نیزاحتیاج دولتی وافراد جامعه ،از دورترین نقطه گرفته تا نزدیکان مراکز قدرت ، مورد نظر قرار بگیرد. و از طرف دیگر، کلیه امکانات آن جامعه نیز،از جهت امکانات طبیعی و نیروهای انسانی ، در نظر گرفته شود. به علاوه ، مراتب احتیاجات نیز،از لحاظ شدت و ضعف ، باید مورد توجه قرار بگیرد، تا با رفع نشدن احتیاجات درجه اول ،اموال وامکانات ، در راه تامین احتیاجات درجه دوم ، مصرف نشود و همچنین تانیازمندیهای درجه دوم تامین نشده است ، پولها وامکانات در راه تامین نیازمندیهای درجه سوم به کار گرفته نشود که مسامحه و تقصیر در شناخت این مراتب و حد و مرزها و خرج کردن اموال وامکانات و نیروها، در راه تامین احتیاجات درجات بالاتر، پیش از رفع احتیاجات مراتب پائین تر، که شدیدتراست ، خود، یک نوع اسراف و تجمل گرایی است و باعث سرکوب شدن احساسات و کشته شدن استعدادها و خاموش ساختن عواطف بشری است .
بنابراین ، برای این که نقشه اقتصادی صحیحی ، که مورد توجه اسلام است ، تنظیم شود و چرخ اقتصاد جامعه ، بر محوراعتدال بچرخد و تولید و توزیع براساس عدالت اقتصادی کامل ، صورت بگیرد تا در نتیجه :از هدر رفتن مواد و نیروها، در راه تولید کالاهای غیرضروری ، واز زیاده روی و مصرف بیجا واسراف ، در رابطه با توزیع ، جلوگیری شود وازافراط و تفریطها و به وجود آمدن فاصله ها و شکافها در جامعه ، ممانعت به عمل بیاید و تمام استعدادها، در راه شکوفایی اقتصادی پروبال بگشاید، باید: هم به کلیه احتیاجات دولتی وافراد جامعه ، با تعیین این حدها و مرزها، مشخص شود و هم ، مقدارامکانات مالی و نیروهای انسانی معین گردد و آنگاه موازنه دقیقی بین این دو، صورت بگیرد و براین اساس ، قوانین و ضوابطی از طرف ولی فقیه ، وضع شود و گرنه دامنه فقر و فاصله بین طبقات جامعه روزبروز، وسیعتر خواهد شد.
لازم است ، همواره ، طنین این گفتار حضرت پیغمبر(ص )را که اصلی از نظام اقتصادی اسلام است ، با گوش جان بشنویم :

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

من اقتصد فی معیشه رزقه الله و من بذر حرمه الله. (حرعاملی، ۱۴۱۴: ۲۲۰)

یعنی : هراجتماعی که در زندگی اقتصادی خود، راه اعتدال و موازنه را پیش بگیرد، خداوند وسیله ارتزاق واسباب حیات اقتصادی آن را فراهم و مرتب می کند و به عکس ، هر جامعه ای که موازنه واعتدال را پشت سرانداخته ، در راه تبذیر واسراف گام بردارد، خداوند آن را به فقر و محرومیت اقتصادی محکوم می گرداند.

۵-۱-۲- قلمرواجرای قانون

ولی فقیه ، همانطوری که عهده دار وضع قوانین لازم در حیات اقتصادی است ، در رأس قوه مجریه نیز قراردارد و لذا لازم است ، علاوه از قیام به وضع قوانینی که ذکر گردید، بواسطه داشتن اشراف کامل براجرای قوانین ، دراجرای قوانین اقتصادی نیز کوشا باشد.
ناگفته پیداست که : قوانین زندگی هر قدر کامل باشد، بدون اجرای صحیح ، سعادت و رفاه انسانها را ببار نخواهد آورد. چنانکه یک نقشه ساختمانی هراندازه صحیح و کامل باشد، بدون پیاده کردن آن ، جز در عالم خیال و تصور، جای نخواهد داشت.
اکنون ، نتیجه ای که از آنچه ذکر شد به دست می آوریم ،این است که : خداوند متعال ، که مالک همه موجودات جهان است ، برای این که حیات اقتصادی بشر، براساس عدالت اقتصادی واجتماعی تحقق پیدا کند، منابع ثروت جامعه اسلامی را دراختیار یک انسان کامل یعنی ، عالم به منطق دین و متخصص در معارف اسلامی و پاک و عادل و مدیر و مدبر قرار داده است ، تا از طرفی در راه ایجاد و کار واشتغال و زنده کردن نیروی خلاقیت و ابتکار، تمام نیروها واستعدادها را، در راستای استفاده ازاین منابع خداداد، به کار بگیرد و در نتیجه کشور آباد شود و نوراستقلال و عزت و عمران ، در سیمای آن بدرخشد و فقر و پریشانی و نابسامانی و کمبود، به کلی ،از بین برود واز طرفی با وضع قوانین عادلانه که گفته شد، راه تعدی و تجاوز زورمندان و مستکبران را نیز بگیرد تا تراکم ثروت و تکاثر پدید نیابد.این نکته نیز روشن است :افرادی که قدرت کارکردن ندارند باید با وضع آبرومندانه ای ، در سایه ضوابط اسلامی ، اداره شوند.
باید توجه داشت انفال، که اکنون مورد بحث ماست ، به این منظور مطرح می شود که : عمق واهمیت بیان حضرت امام ، رضوان الله تعالی علیه که فرمودند: لازم است مسائل فقهی با توجه به احتیاجات واوضاع زمان بررسی شود، روشن گردد.

۵-۲- راهکارهای پیشنهادی

اجرای راهکارهای پیشنهادی زیر در جهت حفظ و حراست و استفاده کارا از اموال دولتی ضروری به نظر می رسد.
۱-    امنای اموال باید از میان افراد امین توانمند و آشنا به قوانین و مقررات و همچنین به فنون حسابداری و نرم افزارهای کاربردی انتخاب شوند. فارغ التحصیلان رشته های مدیریت و حسابداری در اولویت باشند.
۲-    ایجاد انگیزه در امنای اموال از طریق پرداخت فوق العاده ویژه موضوع ماده ۲۳ آئین نامه امین اموال
۳-    کنترل و نظارت مستمر ذیحسابان به عنوان نمایندگان وزارت دارائی، ذیحسابان علاوه بر کنترلهای قبل از خرج در خصوص نحوه مصرف اعتبارات دستگاه ها باید کنترلهای بعد از خرج در خصوص نحوه استفاده از اموال اعمال نمایند ( این قسمت از کنترلها مورد غفلت واقع شده است)
۴-    برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت برای امنای اموال و حتی کارکنان توسط دفتر آموزش و پژوهش استانداری، سازمانهای امور اقتصادی و دارائی و ذیحسابان
۵-    برقراری کنترلهای داخلی عملیاتی به منظور استفاده صحیح، مناسب و بجا از اموال دولتی، نحوه دسترسی به آنها و جلوگیری از هر گونه حیف و میل، سوء استفاده، سرقت، آتش سوزی و نظایر آن.
۶-     تقویت بخش بازرسی اموال اداره اموال و اوراق بهادار سازمانهای امور اقتصادی و دارائی استانها در جهت اجرای هر چه بهتر ماده ۱۰۶ قانون محاسبات عمومی کشور

  1. تشویق کارکنانی که در حفظ و نگهداری اموال سازمان فعال و کوشا می باشند.

فهرست منابع

 

منابع فارسی
کتاب ها:
ابن قدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، دار الکتاب العربی للنشر و التوزیع، بی تا.
ابن سعد، ابوعبدالله محمد؛ الطبقات، بیروت، دار بیروت للطباعه و النشر، ۱۴۰۵ق، ج۱٫
ابنعبد ربه،احمد بن محمد بن عبد ربه الاندلسی (۱۳۶۷ق)؛ العقدالفرید، تحقیق احمد امین، لجنهالتألیف و الترجمه والنشر، ، الطبعهالثانیه، ج۵٫
اردبیلى، المقنعه، چ جامعه مدرسین؛ مجمع الفائده و البرهان، ، ج ۱۰، چ جامعه مدرسین.
افتخاری طرقی، نسرین؛ (۱۳۸۹)، نقش دولت در تخصیص منابع – مقایسه ای بر فصل ۴ کتاب دکتر پژویان و دکتر دادگر.
امام الخمینی سید روح الله « ۱۳۶۸ » تحریر الوسیله ترجمه علی اسلامی چاپ اول تهران دفتر انتشارات اسلامی.
امام خمینی تحریر الوسیله کتاب الخمس ج ۱ (قم موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین).
امام خمینی، صحیفه نور، مجموعه رهنمود های امام خمینی، ج۲۱، انتشارات سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی.
امام خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، چاپ دوم، قم، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ ق.
امامی، سید حسن؛ حقوق مدنی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، چاپ نوزدهم، بهار ۱۳۷۷، جلد اول،

تأثیر برنامه ریزی فرهنگی از طریق برنامه تلویزیونیاز تو می پرسند بر رفتار فرهنگی موردکاوی مردم شهر تهران،مناطق۱،۳،۴،۵،۱۰،۱۵_۳- قسمت ۱۹

آموزش و پرورش ، به عنوان اولین مرحله از آموزش همگانی نقش و رسالتی عظیم در پرورش و شکوفایی استعداد و قابلیت های بالقوه دانش آموزان بر عهده دارد. همچنین، این دوره به لحاظ تاثیر بر کسب مهارت های فردی، اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان در مرحله ها بعدی و ایجاد پایه و اساسی استوار در توسعه و پیشرفت کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و بی شک دوره متوسطه(هنرستان) از حساس ترین و مهمترین مقطع های تحصیلی در نظام آموزش و پرورش رسمی هر کشوری محسوب میشود. در این فرایند معلمان به عنوان عامل اصلی نظام آموزشی محسوب میشوند که نقشی اساسی در تسهیل فرایند یاددهی و یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان و پیشبرد تحقق هدفها و رسالتهای نظام آموزشی و اثربخشی آن ایفا میکنند. بنابراین، هر چه معلمان از قابلیت و توانایی بالاتری برخوردار باشند بهتر میتوانند نظام آموزشی را در رسیدن به هدفهای والای خود یاری داده و کارآمدی و اثر بخشی نظام آموزشی را تامین کنند. بدین جهت لازم است تا به قابلیت حرفهای معلمان به عنوان اساسی ترین و مهم ترین عنصر موفقیت دانش آموزان و دست یابی نظام آموزشی به هدف های خود توجه کرد.
هوش معنوی به عنوان هوش غایی که مسائل معنایی و ارزشی را نشان می دهد و ظرفیت های سازگاری روانی را در برمی گیرد، بر جنبه های غیر مادی و غیر جبری بنا شده و در برگیرنده ی منابع معنوی، ارزش ها و ویژگی هایی است که عملکرد و تندرستی روزانه را افزایش می دهد. افراد با نمره هوش معنوی بالا از حد جسم و ماده فراتررفته، حالات اوج هوشیاری را تجربه می کنند و از منابع معنوی برای حل مسائل استفاده می کند و خصوصیاتی هم چون تواضع، بخشش، حق شناسی و ترحم یا گذشت را در آنان می توان دیدبا دارا بودن این ویژگی ها و دید مثبت نسبت به دنیا، این افراد از زندگی خود رضایت دارند و برای بهبودی آن می کوشند .از انجایی که هوش معنوی یکی از نیاز های درونی انسان بوده و برخی از صاحبنظران، آن را متضمن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی – اخلاقی و تلاش همواره آدمی برای معنا بخشیدن به زندگی و پاسخ به چرا های زندگی می دانند و هوش معنوی، به عنوان زیر بنای باور های نقش اساسی را در زمینه های گوناگون به ویژه ارتقا و تامین سلامت روانی، شادکامی، رضایت، انگیزش بالا محسوب می گردد،پس توجه به هوش معنوی به عنوان یکی از عواملی که می تواند بر بهره وری کارکنان تاثیر بگذارد از اهمیت بالایی بر خوردار است هوش معنوی را به این صورت تعریف می کنند: هوشی که از طریق آن مسائل مربوط به معنا و ارزش های را حل می کنیم، هوشی که فعالیت ها و زندگی ما را در زمینه ای وسیع تر، غنی تر و معنادار قرار می دهد. هوشی که به ما کمک می کند بفهمیم کدام اقدامات یا کدام مسیر معنادار تر از دیگری است در متون علمی، هوش به عنوان یک مفهوم عمومی جهان شمول که با توانایی ادراکی ارتباط دارد، تعریف شده است این مفهوم، عموماً به توانایی یادگیری و تفکر مرتبط بوده و غالباً برای توصیف به کارگیری مهارتها و وقایع به کاررفته است افراد از نظر سطح هوش با هم متفاوتند. این تفاوت، ناشی از ترکیب متغیر فطری، وراثت و ویژگیهای اکتسابی آنهاست. پیشرفت صنعت و تکنولوژی، قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش وصلح و اطمینان را از انسان سلب کرده است.
محدودیت های پژوهشی:

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

    1. این پژوهش در بین دانش آموزان هنرستان انجام شده لذا جهت کاربرد و تعمیم آن در دیگر مدارس باید جانب احتیاط رارعایت کرد.

 

  1. امکان تاثیر گذاری متغییر های مداخله گر بر نتایج تحقیق و اعتبار بیرونی و درونی تحقیق.

پیشنهاد های تحقیق:
الف) پیشنهادهای کاربردی:
۱- از انجا که در نتایج تحقق هوش معنوی با عملکرد رابطه دارد پس به مدیران پیشنهاد می شود که از نگرش های معنوی افراد غافل نشود.

 

    1. از انجا که در نتایج تحقیق سلامت روانی با عملکرد رابطه دارد پس به مدیران پیشنهاد می شود که محیطی آرام را برای افراد فراهم کند.

 

  1. دادن اختیارات لازم به کارکنان تا بتوانند فراتر از الزامات رسمی به کارشان ادامه دهند.

ب) پیشنهادهای پژوهشی:

 

      1. متغیر های مورد استفاده در این پژوهش یعنی هوش معنوی و سلامت روانی با عملکرد تحصیلی را در سایر مراکز اعم از بیمارستان ها، بانک ها و… مورد آزمون و بررسی قرار گیرد.

     

    1. پیشنهاد می شود که در تحقیقات بعدی به بررسی رابطه بین هوش معنوی با سایر عوامل مانند، جو سازمانی و … پرداخته شود.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

 

    1. پیشنهاد می شود که این تحقیق در جامعه و نمونه وسیع تری صورت پذیرد.

 

    1. پیشنهاد می شود که در آینده پژوهشگرهای دیگر، در مقاطع زمانی مختلف و در رده های شغلی مختلف مشابه پژوهش را جهت مقایسه نتایج و تعمیم به جامعه های دیگر انجام دهند.

 

  1. در صورت امکان از سایر ابزارهای پژوهش علاوه بر پرسشنامه در رابطه بین هوش معنوی و سلامت روانی استفاده گردد.

منابع و ماخذ
اتکینسون،د.(۱۹۹۳).زمینه روانشناسی، ترجمه: یحیی سید محمدی (۱۳۷۸)، جلد ۲، تهران. اتنتشارات رشد، چاپ ششم.
امانی طهرانی، محمود.(۱۳۸۰). دو دیدگاه طیفی نه دیدگاه قطبی در روش یاددهی یادگیری علوم تجربی بر مبنای طرح جدید آموزش علوم، نشریه رشد آموزش ابتدایی، ویژه نامه آموزش علوم
انصاری، اکبر. (۱۳۸۹). بررسی تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد فروشندگان، همایش ملی هوش سازمانی، ۲۹ و ۳۰ اذرماه ۱۳۸۹٫
آزاد، ح.(۱۳۷۵). آسیب شناسی روانی، تهران، انتشارات بعثت.
باقری،مسعود.(۱۳۹۱). بررسی رابطه بین هوش معنوی با خلاقیت و انگیزه پیشرفت مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه ناحیه یک کرمان،کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان
بود وآلن، خلاقیت در آموزشگاه، مترجم: خانزاده. (۱۳۸۵).، انتشارات جهر تهران.
بیابانگرد، اسماعیل. (۱۳۷۸). روش های پیشگیری از افت تحصیلی،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
بیرامی،منصور؛ هاشمی تورج؛ قهرمانزاده،علی؛ علائی،پروانه (۱۳۹۰). بررسی رابطه سلامت روانشناختی و هوش هیجانی با فرسودگی شغلی در پرستاران بیمارستان های دولتی تبریز،مجله تحقیقات علوم رفتاری،دوره ۹؛ شماره ۲: ۱۳۹۰
بیلر،رابرت.(۱۳۷۳). کاربرد روانشناسی در آموزش، مترجم: کدیور، پروین، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
پلاچیک،ر.(۱۹۸۷). ترجمه: رمضان زاده، (۱۳۶۶)، هیجانها و حقایق ونظریه ها، انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.
پناه، محمد.(۱۳۹۰). روش تدریس ساخت گرایی، نشریه رشد آموزش ابتدایی.
پیر خائفی، علیرضا.(۱۳۷۹). پرورش خلاقیت، تهران، رشد.
پیرخائفی، علیرضا.(۱۳۷۹). پرورش خلاقیت، تهران: رشد.
جویس، بروسی،ویل،مارشا،شاورز، بورلی، الگوهای جدید تدریس، ترجمه بهرنگی، محمدرضا. (۱۳۷۸). تهران: انتشارات گلچین.
حسین زاده تقوایی،م.(۱۳۸۸). اثر بخشی اجرای درمان هیجانی محور بر تغییر سبک دلبستگی وافزایش سازگاری زناشویی، رساله دکتر ی دانشگاه علوم وتحقیقات تهران.
حسینی، ایرج.(۱۳۸۸). دیدگاه ارزشیابی برای یادگیری، اصفهان، انتشارات آموخته.
حسینی،س.(۱۳۷۸). مفاهیم واهداف بهداشت روانی،فصلنامه علمی ـ پژوهش اصول بهداشت روانی سال اول شماره ۲٫
حسینی، افضل السادات. (۱۳۸۷). یادگیری خلاق، کلاس خلاق، تهران، انتشارات مدرسه.
حسینی، سید سلیمان. (۱۳۸۵). بررسی رابطه خلاقیت و انگیزش تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال اول درودزن، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
حق جو،م.(۱۳۸۸). بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیت، سلامت روان با کار آفرینی در بین جوانان شهر مرودشت، پایان نامه کارشناسی ارشد، گروه مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
حقیقت، شهربانو. (۱۳۷۷). بررسی ویژگی های شخصیتی دانش آموزان خلاق و تعیین رابطه خلاقیت و جنسیت، طبع اجتماعی، هوش و پیشرفت تحصیلی، شورای تحقیقات استان فارس.
حقیقی، ج. موسوی، م.مهرابی زاده هنرمند، م، شلیده.(ک.(۱۳۸۵). بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی وعزت نفس، دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه، مجله علوم تربیتی وروانشناسی، دوره سوم، سال سیزدهم، شماره ۱ ص ۷۸ – ۶۱٫
دهش،ز.(۲۰۰۸). بررسی تأثیر مشاوره تلفیقی (رفتاری وهیجان محور) بر کنترل عواطف دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کشکوئیه رفسنجان،پایان نامه کارشناسی ارشد. گروه مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
دیندارلو،سیاوش. مرتضایی، حدیثه. (۱۳۹۰). بررسی رابطه بین هوش معنوی و خلاقیت با توانمند سازی اعضای هیات علمی در دانشگاه ازاد واحد مرودشت،همایش ملی فیرو زاباد .
رابینز، استیفن.(۱۹۹۳). مبانی رفتار سازمانی، ترجمه پارساییان، علی،اعرابی،سیدمحمد (۱۳۸۷)،، تهران، تندیس، چاپ بیستم.

 

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

لذات معنوی ۹۱

ی پیدایش این حالت معنوی است.

۲٫۷٫۲٫ عوامل ذکر

مهم ترین مسأله در این فصل، شناخت اسباب و عوامل ذکر و عوامل تداوم آن در زندگی است. آن چه -با الهام از قرآن و احادیث اسلامی- در تبیین این مسأله می توان گفت این است که مهم ترین عوامل یاد خدا و تداوم آن از این قرارند:
۲٫۷٫۲٫۱٫ پیکار با موانع یاد خدا
نخستین اقدام لازم برای تحصیل ذکر و تداوم آن، آفت زدایی از ذکر و مبارزه با موانع یاد خداست. بر پایه رهنمودهای قرآن و احادیث اسلامی هر کاری که قدرت تعقل را در انسان ضعیف و ناکارآمد می کند (مانند دنیا پرستی، شرابخواری، قمار بازی، سرگرمی های نامشروع، آرزوی دراز و پرخوری) موجب سلطه یافتن شیطان بر مجاری ادراکی انسان و مانع از یاد خدا است.
فراموشی خدا و روز جزا غفلت نامیده می شود. در بیانی امام۷ می فرمایند:
وَیْلٌ‏ لِمَنْ‏ غَلَبَتْ‏ عَلَیْهِ‏ الْغَفْلَهُ فَنَسِیَ الرِّحْلَهَ وَ لَمْ یَسْتَعِدَّ[۲۱۰]
وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کرده، پس بار بستن (از دنیا) را فراموش کرده و برای آن آماده نشده است.
مولای متقیان امیرالمومنین۷ در خطبه ای می فرمایند:
فَیَا لَهَا حَسْرَهً عَلَى‏ کُلِ‏ ذِی‏ غَفْلَهٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّهً وَ أَنْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَه[۲۱۱]
پس حسرت و اندوه بر آن غافلى باد که عمرش (در قیامت) بر او حجّت و دلیل باشد (باینکه چرا در دنیا که همه جور وسیله برایت مهیّا بود سعادتمند نگشتى) و ایّام زندگانیش او را به بدبختى رساند (بر اثر نافرمانى در دنیا بعذاب ابدى گرفتار گردد).
۲٫۷٫۲٫۲٫ تقویت خداشناسی
پس از آفت زدایی از ذکر، هر اقدامی که به تقویت بنیه ی خداشناسی انسان بینجامد، به تداوم یاد او کمک می کند؛ زیرا خداوند متعال، کمال و جمال مطلق است و هر چه بر معرفت انسان نسبت به او افزوده شود، محبتش به او افزون می گردد و هر چه او را بیش تر دوست داشته باشد، بیش تر به یاد اوست. عاشق نمی تواند به یاد معشوق خود نباشد. از این رو شیرینی یاد محبوب در کام اهل معرفت شیرین تر از خواب است و چنان که در حدیث قدسی آمده است:
کذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیل ُنَامَ عَنِّی أَلَیسَ کلُّ مُحِب ٍّیحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِه[۲۱۲]
دروغ می گوید کسی که مدعی است مرا دوست دارد اما چون شب می شود می خوابد. مگر نه این است که هر عاشقی دوست دارد با معشوقش خلوت کند؟
۲٫۷٫۲٫۳٫ یاد مرگ
در کنار آفت زدایی از یاد خدا و تقویت بنیه ی خداشناسی، یاد مرگ و پیامدهای آن نیز می تواند در توجه بیش تر انسان به خداوند متعال موثر باشد. امام صادق۷ درباره ی خواص یاد مرگ چنین می فرمایند:
ذِکرُ الْمَوْتِ‏ یُمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یَقْطَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَهِ وَ یُقَوِّی الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ یُرِقُّ الطَّبْعَ وَ یَکسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَى وَ یُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یُحَقِّرُ الدُّنْیَا[۲۱۳]
یاد مرگ، شهوات و تمایلات نفسانى را از قلب آدمى نابود کرده، ریشه‏هاى غفلت را از دل کنده، قلب را به وعده‏هاى الهى تقویت نموده، طبیعت و فطرت انسانى را لطیف و نرم ساخته، نشانه‏هاى هوى و هوس را مى‏شکند، آتش حرص و طمع را خاموش کرده و دنیا و زندگى دنیوى را در نظر انسان کوچک و خوار مى‏گرداند.
همچنین امیرالمؤمنین۷ در نهج البلاغه چنین می فرمایند:
أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکرُ الْمَوْتِ‏ وَ إِنَّهُ لَیَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَان‏[۲۱۴]
به خدا قسم یاد مرگ مرا از بازى و نسیان آخرت او (عمرو بن عاص) را از گفتن حق باز مى‏دارد.
همچنین می فرمایند:
یَا بُنَیَّ أَکثِرْ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ وَ ذِکرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ حَتَّى یَأْتِیَک وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَک وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَک وَ لَا یَأْتِیَک بَغْتَهً فَیَبْهَرَک‏[۲۱۵]
پسرم! مرگ و موقعیتى که ناگهان در آن مى‏افتى و بعد از مرگ به آن مى‏رسى را زیاد به یاد آر تا وقتى مرگ برسد خود را مهیّا کرده و دامن همت به کمر زده باشى. مبادا که مرگ از راه برسد و تو را مغلوب نماید.
امیرالمؤمنین۷ نتیجه ی کثرت یاد مرگ را چنین بیان می فرمایند:
مَنْ أَکثَرَ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ‏ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیر[۲۱۶]
کسى که زیاد یاد مرگ کند از دنیا به کم و اندک راضى گردد.
۲٫۷٫۲٫۴٫ دعا برای الهام شدن ذکر
یکی از مهم ترین عوامل ذکر، الهام است. به تعبیری که در حدیث نبوی آمده، الهام شدن ذکر خدا به دل، بزرگ ترین نعمت الهی است.
ما من الله تعالی علی عباده بمثل ان یلهمهم ذکره
خداوند متعال به بندگانش نعمتی نداده که چون الهام کردن یاد خود به آنان باشد.
یکی از بزرگان اهل معرفت می فرمود:
تلاش کنید که خداوند متعال خود ذکرش را به شما الهام کند. الهامِ ذکر، همه ی لوازم آن و از جمله تداوم

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

ذکر را به همراه دارد.
بر اساس رهنمود های اهل بیت:، دعا یکی از موثرترین تلاش ها برای دستیابی به الهام ذکر و چشیدن حلاوت آن است. لذا پیشوایان اسلام در ضمن دعای مکرر از خداوند متعال می خواهند که ذکر خود را به قلب آن ها الهام نماید، چنان که در روایتی از امیرالمؤمنین، امام علی۷ آمده:
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکرِک‏ إِلَى‏ ذِکرِک‏[۲۱۷]
خداوندا! با یادت در من شیدایی به یاد خودت را الهام کن.

۲٫۸٫ انس با خدا

انس با خدا همچنان لذت بخش است که اگر برای کسی چنین انسی پیدا شود، از مردم کناره می‏گیرد و در میان مردم نیز احساس تنهایی خواهد کرد، همان طور که در حدیث از امام حسن عسکری۷ منقول است که فرمودند:
مَنْ آنَسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ النَّاسَ و عَلَامَهُ الْأُنْسِ بِاللَّهِ الْوَحْشَهُ مِنَ النَّاسِ[۲۱۸]
کسی که با خدا انس داشته باشد، از مردم وحشت پیدا می کند و نشانه ی انس به خدا احساس تنهایی در میان مردم است.
نمونه بارز کسی که در اثر تربیت نبوی و علوی به چنین جایگاهی دست پیدا کرد، جناب ابوذر غفاری است. آن گونه که در گزارش‏ها از بدرقه ی ابوذر توسط امیرمؤمنان و حسنین: و برخی دیگر آمده است ابوذر غفاری در هنگام ترک مدینه خطاب به موالیان خویش چنین عرضه می‏دارد:
وَ آلَی بِاللَّهِ لَیسَیرُنِی إِلَی بَلْدَهٍ لَا أَرَی فِیهَا أَنِیساً وَ لَا أَسْمَعُ بِهَا حَسِیساً وَ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أُرِیدُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِباً وَ مَا لِی مَعَ اللَّهِ وَحْشَهٌ حَسْبِی اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِین[۲۱۹]
و (عثمان) به خداوند سوگند یاد کرده است که مرا به سرزمینی بفرستد که هیچ انس و هم دمی در آن سرزمین نمی بینم‏و هیچ صدایی، حتی صداهای آهسته و پنهان را نشونم. در حالیکه من، به خدا قسم، جز خداوند عزوجل هم نشینی نمی‏خواهم و به همراه خداوند وحشتی ندارم.
انس با خدا تا آن حد دلنشین و لذت بخش و جبران کننده ی گرفتاری‏ها و بی مهری هاست که در روایتی آمده است: هنگامی که یوسف۷ را از چاه بیرون آوردند و به عنوان غلام به فروختند، شخصی به خریداران یوسف گفت هوای این غریب را داشته باشید و به آنان سفارش خیر کرد. جناب یوسف۷که در آن روزگار در سن هفت یا نه سالگی قرار داشت، به آنان چنین فرمود:
مَنْ کانَ مَعَ اللَّهِ فَلَیْسَ‏ لَهُ‏ غُرْبَه[۲۲۰]
کسی که با خدا باشد، غربتی برای او نیست.

۲٫۹٫ لذت و شادی در دوره ی ظهور امام زمان۷

با توجه به اینکه در دوران ظهور امام زمان۷ بندگی خداوند رسمیت می یابد و آیینی که خداوند به آن راضی است همه جا گسترده می گردد، پیدا است که خداجویان و خدا خواهانی که لذتشان در ذکر خداوند و سرور و شادمانیشان در انس با خداوند متعال است، بسیار شادمان می شوند. تا جایی که بنابر تعبیری که امام صادق۷ در ذیل آیه شریفه سوره روم فرموده اند، این سرور و شادمانی در هنگام قیام امام زمان۷ بروز و نمود خاصی پیدا می کند. خداوند در سوره ی روم چنین فرموده است:
وَ یوْمَئِذٍ یفْرَحُ الْمؤمنونَ بِنَصْر ِاللَّه[۲۲۱]
و در آن روز، مؤمنان به سبب یاری خدا شادمان می شوند.
امام صادق۷ آن روز را به هنگام قیام حضرت ولی عصر۷ تاویل نمودند. همچنین امیرالمومنین۷ در وصف زمان ظهور می فرمایند:
وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِی الْمَرْأَهُ بَیْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَبِیلُهَا لَا یُهَیِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ[۲۲۲]
اگر قائم ما قیام کند، آسمان باران خود را فرو می ریزد و زمین نباتات خود را بیرون می دهد، و کینه‏ها از دل بندگان خدا زایل مى‏شود، و درندگان و حیوانات با هم ساخته از یک دیگر رم نمى‏کنند، تا جایى که زنى که می خواهد راه عراق و شام را بپیماید همه جا قدم بر روى سبزه و گیاهان مى‏گذارد و زینت هاى خود را بر سردارد- و کسى طمع به آن نمی کند- نه درنده‏اى به او حمله مى‏آورد و نه او از درندگان وحشت دارد.
امام حسن۷ نیز به نقل از پدر گرامی خود، عصر ظهور را اینگونه وصف می کنند:
یَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ کَلَبٍ مِنَ الدَّهْرِ وَ جَهْلٍ مِنَ النَّاسِ یُؤَیِّدُهُ اللَّهُ بِمَلَائِکَتِهِ وَ یَعْصِمُ أَنْصَارَهُ وَ یَنْصُرُهُ بِآیَاتِهِ وَ یُظْهِرُهُ عَلَى الْأَرْضِ حَتَّى یَدِینُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً وَ بُرْهَاناً یَدِینُ لَهُ عَرْضُ الْبِلَادِ وَ طُولُهَا لَا یَبْقَى کَافِرٌ إِلَّا آمَنَ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السِّبَاعُ وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبْتَهَا وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ بَرَکَتَهَا وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ یَمْلِکُ مَا بَیْنَ الْخَافِقَیْنِ أَرْبَعِینَ عَاماً فَطُوبَى لِمَنْ أَدْرَکَ أَیَّامَهُ وَ سَمِعَ کَلَامَهُ[۲۲۳]
خداوند در آخر الزمان و روزگارى سخت در میان جهل و نادانى مردم، مردى را برمى‏انگیزد و او را با فرشتگان خود تأیید می کند و یاران او را حفظ می کند و با آیات و نشانه‏هاى خودش نصرت مى‏دهد و بر کره زمین غالب می گرداند تا آنجا که مردم پاره‏اى از روى میل و گروهى با اجبار به دین خدا می گروند. سپس او زمین را پر از عدل و داد و نور و برهان می کند. تمام مردم جهان در برابر وى خاضع می شوند. هیچ کافرى باقى نمی ماند، جز اینکه مؤمن مى‏شود، و هیچ بدکارى نمی ماند جز اینکه اصلاح می گردد. در دولت او درندگان آزادانه زندگى می کنند و زمین چنان که باید گیاهان خود را بیرون می دهد و آسمان برکات خود را فرو می فرستد. گنجها (و معادن) زمین براى او آشکار مى‏شود و چهل سال در بین مشرق و مغرب عالم سلطنت می کند[۲۲۴] خوش به حال آن ها که روزگار او را درک می کنند و سخنان او را می شنوند.

۲٫۱۰٫ گریه

یکی از لذت بخش ترین عبادات و طاعات برای اهل بندگی خداوند، اشک ریختن و گریستن است. کسانی که این لذت را چشیده اند، کم تر لذتی را با این لذت برابر می دانند و در واقع علامت معینی است برای حال معنوی شخصی که می گرید. گریه ای که در آموزه های دینی مطلوب خداوند است، چند نوع است:
۲٫۱۰٫۱٫ گریه در هنگام یاد اهل بیت:
یکی از گریه هایی که به شدت مطلوب شارع مقدس است، گریه در عزای ائمه ی اطهار: است. در حدیثی از امام صادق۷ آمده است:
من ذَکَرَنا او ذکرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَینَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر[۲۲۵]
کسى که از ما یاد کند یا نزد وى از ما یاد شود و از چشمانش به اندازه پر مگسى اشک بیرون آید، خداوند گناهان او را -اگر چه بیش تر از کف دریا باشد- مى‏آمرزد.
در این میان گریه بر سیدالشهداء۷ جایگاه ویژه ای در کلمات نورانی اهل بیت: دارد. آن گونه که در حدیثی از حضرت رضا۷ آمده است:
فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیبْک الْبَاکونَ فَإِنَّ الْبُکاءَ عَلَیهِ یحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام[۲۲۶]
پس بر مانند حسین باید گریست که این گریه، گناهان بزرگ را می ریزد.
معاویه بن وهب از اصحاب امام صادق۷ چنین نقل می کند:
اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقِیلَ لِی ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِی مُصَلَّاهُ فِی بَیْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلَاتَهُ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یَقُولُ: یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکرَامَهِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّهِ وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَهَ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ مَا بَقِیَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَا اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ … فَارْحَمْ تِلْک الْوُجُوهَ الَّتِی قَدْغَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْک الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبَتْ عَلَى حُفْرَهِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ ارْحَمْ تِلْک الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَهً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْک الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ‏ الصَّرْخَهَ الَّتِی کانَتْ لَنَا[۲۲۷]
برای حضور در محضر امام ششم۷ اجازه خواستم، به من گفته شد داخل شو. پس داخل شدم و امام۷ را مشغول نماز یافتم. نشستم تا نماز حضرت تمام شد، شنیدم که حضرت این چنین مناجات می فرمودند: ای کسی که ما را به کرامت و وصیت مخصوص کردی و به ما وعده ی شفاعت دادی و علم گذشته و آینده را به عطا نمودی و قلوب مردم را به سوی ما متمایل گرداندی؛ من و برادرانم و زوار قبر علی بن الحسین۸ را ببخش … رحم کن به آن چهره هایی که آفتاب آن ها را تغییر داده و رحم کن به صورت هایی که بر سر قبر ابی عبدالله۷ دگرگون شده است و رحم کن به آن چشم هایی که اشک هایش از سر رحمت به ما جاری شده است و رحم کن به آن قلب هایی که برای ما جزع کرده و آتش گرفته است و رحم کن بر فریادی که برای ما (بلند شده) است
همچنین در دعای ندبه چنین می خوانیم:
فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا، فَلْیَبْک‏ الْبَاکونَ، وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُدَرَّ الدُّمُوعُ، وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَ یَعِجَّ الْعَاجُّونَ[۲۲۸]
پس باید بر پاکان اهل بیت پیامبر: و امیرالمؤمنین۷ گریه کنند اهل گریه و ندبه کنند اهل ندبه و برای مثل این بزرگواران باید اشک ها جاری شود و باید فریاد بلند بزنند اهل فریاد و ضجه بزنند و شیون کنند.
گریه بر مصائب ائمه ی اطهار:، نه تنها عملی لذت بخش است، بلکه خود باعث پاک شدن گناهان و تقرب به خداوند عز و جل می شود.
۲٫۱۰٫۲٫ گریه از خشیت خداوند
امام باقر۷ در این باره فرموده اند:
مَا مِنْ قَطْرَهٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَهِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیلِ مَخَافَهً مِنَ اللَّهِ لَا یرَادُ بِهَا غَیرُهُ [۲۲۹]
هیچ قطره ای نزد خداوند عزوجل محبوب تر از قطره های اشکی نیست که در سیاهی شب به خاطر ترس از خداوند، ریخته شود و جز خدا ترسی، انگیزه ی دیگری برای آن وجود نداشته باشد.
گرچه لذت بخش بودن گریه های معنوی و الهی برای کسی که حتی یک بار آن را تجربه کرده باشد امری وجدانی و واضح است، اما در کلمات نورانی امیرالمؤمنین۷ که به خصوص در نهج البلاغه آمده است، عباراتی به چشم می خورد که توصیف زیبا و ویژه ای از گریستن دارند:
وَ بَقِی رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِکرُ الْمَرْجِعِ، وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَر[۲۳۰]
در این میان گروه انگشت شماری هستند که یاد معاد و هنگام بازگشت، چشمانشان را بر همه چیز فرو بسته و هول محشر ریزش اشک هایشان را افزون و افزون تر کرده است.
وَ بِاللَّهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلُوبُکمُ انْمِیاثاً وَ سَالَتْ عُیونُکمْ مِنْ رَغْبَهٍ إِلَیهِ وَ رَهْبَهٍ مِنْهُ دَماً ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیا مَا کانَتِ الدُّنْیا بَاقِیهً مَا جَزَتْ أَعْمَالُکمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیئاً مِنْ جُهْدِکمْ لِنِعَمِهِ الْعِظَامِ عَلَیکمْ وَ هُدَاهُ إِیاکمْ إِلَی الْإِیمَان[۲۳۱]
به خداسوگند اگر از عشق یا
ترس او قلب هایتان بگدازد و خونابه ی آن اشک جاری چشمانتان شود و با چنین وضعی اگر به درازای روزگار فرصت زیستن بیابید، این اعمالتان هر چند که تمام تلاش خود را در آن به کار برید، هرگز پاسخگوی شکر نعمت های الهی نخواهد بود. به خصوص این نعمت که شما را به ایمان هدایت کرده است.
إِذَا ذُکرَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ هَمَلَتْ أَعْینُهُمْ حَتَّی تَبُلَّ جُیوبَهُمْ، وَ مَادُوا کمَا یمِیدُ الشَّجَرُ یوْمَ الرِّیحِ الْعَاصِفِ، خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، وَ رَجَاءَ الثَّوَابِ[۲۳۲].
و هر گاه از خداوند یاد می شد از هول کیفر و امید پاداش چنان می گریستند که گریبانشان را اشک فرو می گرفت و چونان بید در گذر تند باد ها به خود می لرزیدند
إِنَّ الزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیا تَبْکی قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِکوا وَ یشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا وَ یکثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنِ اغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا[۲۳۳]
بی گمان زاهدان در این جهان از عمق دل می گریند، هر چند ظاهری خندان دارند و به اندوهی سخت دچارند گرچه شاد به نظر آیند؛ و از خود بسیار خشمگین اند گرچه از برای بهره های معنوی فراوان مورد غبطه ی دیگران اند.
۲٫۱۰٫۳٫ عوامل زیاد شدن گریه
۲٫۱۰٫۳٫۱٫ بر طرف کردن موانع
آنگونه که از کلام امیر المؤمنین۷ بر می آید، مهم ترین مانع گریستن قساوت قلب است و مهم ترین عامل قساوت قلب، زیادی گناهان.
مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکثْرَهِ الذُّنُوبِ[۲۳۴]
اشک ها خشک نمی شود مگر به سبب قساوت دل ها ودل ها قسی نمی شوند جز به خاطر زیادی گناهان.
قساوت، بدترین بیماری قلب است که انسان را به شقاوت ابدی مبتلا می سازد. خداوند متعال در سوره ی زمر چنین می فرماید:
فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فی‏ ضَلالٍ مُبین‏[۲۳۵]
پس واى بر سخت‏دلانى که یاد خدا در دلهاشان راه ندارد، که در گمراهى آشکار هستند.
قساوت قلب باعث می شود که آدمی از لذات معنوی بهره ای نبرد. همانطور که در روایت امام۷ فرموده اند، قساوت قلب موجب خشکی چشم می شود و آدمی از لذت گریه ی از خشیت خداوند و یا گریه در مصائب ائمه: محروم می شود.
برای درمان این بیماری روحی، انسان خطا کار باید به درگاه خداوند متعال توبه و انابه کند و با توسل به ائمه ی طاهرین: درمان این بیماری مهلک را بخواهد.
۲٫۱۰٫۳٫۲٫ بالا بردن معرفت
کسی که معرفت بالایی نسبت به خداوند متعال دارد آنچنان دلش غرق در خشیت خدا می گردد (من عرف الله خاف الله) و نیز آنچنان محبت خدا به دلش می افتد که نمی تواند مانع سرازیر شدن اشک چشمی -که از سر خشیت یا محبت جاری می گردد- بشود و همچنین کسی که معرفت بالایی نسبت به چهارده معصوم: دارد، با شنیدن مصائب آنان و یا حتی با ذکر آنان، برای موالیان خویش خواهد گریست. شایسته است که اشاره کنیم گریستن در فراغ وجود مقدس امام زمان۷ جایگاه ویژه ای در میان گریه های مؤمنین دارد.
یغِیبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا یغِیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمؤمنین ذِکرُه [۲۳۶]
حضرت موسی بن جعفر ۷می فرمایند: شخص او (حضرت مهدی۷) از چشمان مردم غایب می گردد اما یاد او از دلهای مؤمنان نمی رود.
۲٫۱۰٫۳٫۳٫ دعا و درخواست از خداوند متعال
گریه، یک نعمت و لذت معنوی بزرگ موهبت الهی است و چه بهتر که با تضرع و توجه، از خداوند متعال درخواست شود. همانگونه که در دعا آمده است:
اعوذ بک اللهم… من عین لا تدمع[۲۳۷]
خداوندا به تو پناه می برم از چشمی که نمی گرید.
تذکر مهم: اگر کسی چشم گریان دارد و از حال معنوی خوبی بهره مند است، نباید تصور کند که –الزاماً- مشکلی در امور معنوی او وجود ندارد و وضعیت آخرتی او مطلوب است و نباید عجب و خود پسندی او را فراگیرد. کسی که چشم گریان دارد باید بداند که ممکن است عاقبت کار، به نحوه ی دیگری باشد و یا به نوعی استدراج معنوی دچار شده باشد. همان طور که در مورد بدعت گزار گفته شد که شیطان گریه و خشوع را بر او القاء می کند. واقعاً ممکن است بر خلاف آن چه بسیاری از عوام می پندارند، کسی با کسب مال حرام به سفر حج یا عمره مشرف شود و در کنار خانه ی خدا نیز بسیار اشک بریزد، اما مهم این است که از او پذیرفته نمی گردد چرا که امام باقر۷ فرموده اند:
خداوند هیچ حج یا عمره ای که با مال حرام انجام شود را نمی پذیرد.
خلاصه باید دانست در مورد حال معنوی و لذت دعا و مناجات و گریه، قانون تغییر ناپذیر قرآن کریم حاکم است و آن این است که “انما یتقبل الله من المتقین” همانا خداوند از فقط پرهیزگاران می پذیرد.

بخش سوم

 

عوامل محرومیت از لذات معنوی

 

فصل اول: قساوت قلب

 

۱٫۱٫ تعریف قساوت

در کتب لغت قساوت به معنای صلابت و غلظت آمده است. لسان العرب می نویسد:
صُلْب. و أَرض‏ قَاسِیَهٌ: لا تُنبت شیئًا[۲۳۸]
صلب. زمین با قساوت: زمینی که چیزی از خود نمی رویاند.
با توجه به معنای کلمه ی قساوت، به دنبال معنای قساوت قلب و قلب قسی می رویم. لسان العرب در ادامه می گوید:
فتأْویل‏ القَسْوَه فی القلب ذَهاب اللِّین و الرحمه و الخشوع منه‏[۲۳۹]
پس تأویل قساوت در قلب، رفتن نرمی، رحمت و خشوع از آن است.
آیت الله ضیاء آبادی در این باره می فرمایند:
«بنا بر معنایی که از لغت به دست آمد، قلب قسی و جان با قساوت، آن دل و آن روحی است که یک نوع صلابت و غلظت و خشونت پیدا کرده و در مقابل عوامل معنوی و مذکرات روحانی، تکانی نمی خورد و به اهتزاز در نمی آید، هیچ گونه لینت و نرمی از خود نشان نمی دهد، گل های تقوا و فضیلت از خود نمی رویاند، حال مجذوبیت نسبت به خدا و حیات ابدی آخرت در او پیدا نمی شود، از اعمال و اخلاق زشت و منفورش، نادم و پشیمان نمی گردد.
مانند زمینی سخت که هرچه قطرات پی در پی باران بر آن می بارد، نه لینتی پیدا می کند و نه گیاهی می رویاند و همچون شب دیجور و فضای ظلمانی است که نه نوری در آن به چشم می خورد و نه راه از چاه تشخیص داده می شود. همچنان یک عمر با کوردلی و سنگین گوشی نسبت به کمالات انسانی و معارف آسمانی که سعادت جاودانی آدمی در گرو آن هاست زندگی کرده و می میرد. وای که چنین آدمی چه بدبختی های دردناکی پشت سر دارد و چه سوز و گدازهای بی پایان به بار می آورد[۲۴۰]…»

۱٫۲٫ قساوت، بیماری مهلک

قساوت، بدترین بیماری قلب است که انسان را به شقاوت ابدی مبتلا می سازد. در وحی الهی ، هشدار بزرگی در این مورد

 
مداحی های محرم