پسیکوپاتها (روانرنجور)
پسیکوپات حالت روانی خاصی است که علیرغم کاربرد فراوان دارای مفهومی مشخص و معین نیست. مولفان و متخصصان علیرغم مطالعات عمیق در این زمینه هنوز موفق به یافتن فرمول مشترک و مورد وفاق جمعی نرسیدهاند.
پیسکوپات در اصطلاح عام شامل کسی است دچار پیسکوز یا نوروز یا صرع یا مسمومیت مواد مخدر و به طور کلی هر نوع اغتشاش روانی باشد. و در اصطلاح محدودتر پیسکوپات بیماری است که گرفتار پیسکوز یا صرع یا مسمومیت مواد مخدر باشد، ولی نوروزها و کسانی که دارای اغتشاش هوشی هستند از قلمرو آن مستثنی میباشند.[۱]برخی نیز پسیکوپاتی را مبین اغتشاشات مربوط به خلق و منش ناشی از ساختمان جسمی و روانی می دانند[۲].
مختصات این بیماری عدم ثبات و عدم اهلیت برای تحمل شرایط اجباری یکنواخت زندگی و وجود احساس خاص و بالاخره روانی عمیق در بیمار است که عموما غیرقابل توصیف و به زحمت خودآگاه میباشد.[۳]
در خصوص ارتباط آماری بین بزهکاری و حالات پیسکوپاتیک بدواً میتوان گفت که مهمترین خصیصهی پسیکوپات که به چشم میخورد، خصیصهی ضداجتماعی اوست و به موجب آمارهای محققین مختلف تعداد پسیکوپاتها در بین مجرمین فراوان است.
محقق آلمانی به نام اشمید ۱۸ درصد نامتعادل بین ۵۰۲ مجرم ابتدایی یافته است و آلمانی دیگر استمپل ۱۴ درصد بین ۱۶۶ مجرم به دست آورده است.[۴]
هاش-بان (Bann) که به پسیکوپاتی واژه طبی «اغتشاش بنیادی اراده و عواطف» را میدهد، در مورد ۱۰۰ بزهکار در طبقهی پسیکوپاتها ۹۰% پسیکوپات واقعی یافته است. معهذا او تایید می کند که اغتشاشات جسمی و مغزی و وراثتی در این ۱۰% بسیار زیاد بوده است[۵].
نتیجه این مطالعات در قلمرو شخصیت پسیکوپات و آمار داده شده بویژه از نظر تحقیق در زندانها قابل ملاحظه است، زیرا اغلب زندانیان با توجه به تحقیقات انجام شده پسیکوپات یا نزدیک به آن هستند.
همچنین با توجه به اینکه اکثر نظامهای کیفری جهان پسیکوپاتها را مسئول اعمال خود تلقی می کنند، دادگاهها باید با توجه به شرایط خانوادگی و گذشته فرد و با ملاحظه خصوصیات روحی و روانی مرتکب، در تعیین نوع و میزان تدابیر، رعایت حال آنان را بنماید و این همان تجلی اصلی فردیبودن کیفر در راستای اصلاح و تنبه مجرم است که با علومی مانند روانشناسی و روانپزشکی تحقق مییابد.
بند دوم: پسیکوز
روانپریش یا پسیکوز بیماری روانی شدیدی است که زندگی روانی را در سطح خودآگاهی بر عواطف، داوری و بررسی دنیای خارج دچار خدشهی کامل میسازد. این بیماری به طور کم و بیش شدید رابطه بیمار را با دیگری دچار اختلال می کند.[۶]
این بیماری در دوران کودکی کمتر دیده می شود و با اختلالات نوروزی تفاوت اساسی دارد. پسیکوز دارای یک مفهوم عمومی و منظور حالتی است که روان و شخصیت فرد به درجه بسیار شدیدی مختل میگردد، در حالی که نوروز یک حالت ساده عدم تعادل دائمی و تاثیرات روحی است که حدود و خصوصیات یک مریض واقعی را ندارد. تفاوت دیگر نوروز و پسیکوز مربوط به درجه آگاهی شخصی به عدم تعادل خود میباشد، که در مورد پسیکوز شخص قادر به تشخیص آن نبوده ولی در نوروزها این قابلیت وجود دارد.[۷]
در نوروزها احساسات و تجربیات درونی سبب اختلال در رفتار نمی شود، درحالی که در پیسکوز اختلالات رفتاری زیادی به علل احساسات و تجربیات درونی حادث میگردد به علاوه در این بیماران ظرفیت و قابلیت درک افتراقی بین حقایق و تخیلات از بین رفته است و حقایق محیط را تغییر شکل داده و آنها را با هذیانات و توهمات خود تطابق می دهند در حالی که چنین تغییر شکلی در نوروتیکها دیده نمی شود.[۸][۹]
پسیکوز شامل انواع مختلفی از بیماریهای روانی از قبیل شیزوفرنی، پارانویا میباشدکه در ادامه به توضیح مختصر در خصوص برخی از آنها بسنده میکنیم:
اسکیزوفرنی به معنی جنون پیشرس و از دست دادن وحدت شخصیت؛ و از این جهت برای این بیماری به کار رفته که رفتارها، کششها، جریانات فکری، شخصیت شخص مبتلا، دچار یکنوع از هم گسیختگی شده و فرد در عالم مخصوص به خود فرو رفته و از عالم واقع دور می شود.
شیزوفرنی درجات مختلفی دارد. حالت خفیف آن در بریدن از دنیای واقعی و عدم قبول مسئولیتها و بیتفاوت بودن نسبت به اطرافیان است، فرو رفتن در دنیای درون خود متظاهر می شود. در صورت ارتکاب جرم فرد مرتکب اعمالی می شود که مبین حالت روحی وی میباشد؛ مانند ولگردی، تکدی، روسپیگری و در حالت شدید و حاد، بیمار نه تنها به کلی از دنیای واقعی میبرد، بلکه امکان ارتکاب جرایم مهم چون آدمکشی، جرایم جنسی، ایراد ضرب و جرح از ناحیهی وی میرود.[۱۰]
نوع دیگرپسیکوز، پارانوئید میباشد این بیماری را برخی دانشمندان نوعی جنونی جوانی و بعضی بیماری مستقل میدانند. این عارضه مانند شیزوفرنی یک حال هذیانی است. بالاخص در درک و تفسیر وقایع زندگی، که بیمار بر عکس شیزوفرنی با حقایق و عینیتها تماس خود را قطع نمیکند ولی حوادث و مسائل را با طرز تفکر هذیانی خود بررسی مینماید.[۱۱]
پارانوئیاک دارای حالت روحی خاصی میباشد، حسادت، نخوت، خودپرستی، آرمانگرایی در بینش سیاسی و اجتماعی، فرار از اطرافیان، گوشهنشینی، بدگمانی و احساس مظلوم واقعشدن از آن جملهاند[۱۲].
پارانوئید ممکن است منتج به ارتکاب اعمال و جرایم خطرناکی از جمله خودکشی یا دیگرکشی شود. تحت تاثیر این حالات، شخص ممکن است مبادرت به انجام اعمالی چون جرایم خشونتآمیز، ضرب و جرح، دزدی و جرایم دیگر -فقط با این هدف که از افرادی که به زعم او وی را مورد تجاوز و تعدی قرار دادهاند، انتقام بگیرد- بنماید و گاهی نیز دیده شده که بیمار اموال مسروقه را به عنوان انتقام جویی از بین برده است. این بیماری ممکن است شخص را به سوی ارتکاب جرایم سیاسی وجنسی نیز بکشاند.[۱۳]
بند سوم: نوروز (رواننژندی)
نوروز[۱۴] بیماری روانی خفیفی است که کمتر از پسیکوز شخصیت را از هم میپاشاند. این عارضه طی فرایند (Process) بوجود میآید و بنابراین با زمان بر فرد استیلا مییابد. این پروسه دارای ویژگی و عوامل خاصی است.
الف) تحمل ضربات و خشونت های شدید در دوران طفولیت
ب) تلون مزاج (از دست دادن آزادی انتخاب و آزادی رفتار)
ج) وجود تفاوتهای عمیق بین کارکردهای طبیعی غریزه و اندامهای فرد با استفاده عملی فرد از آنها (فاصلهی بین دنیای عمل و آنچه در فرد وجود دارد)
بنابراین رواننژندها متحمل نوعی ضربه و فشار در دوران کودکی شده اند که تشخیص و قضاوت آنان را نسبت به واقعیت دگرگون و ناسازگار کرده است به نحوی که همواره از مسائل عقب هستند و قضاوتهای امروزشان به کار دیروز میآید. لذا این قدرت تشخیص آنان با واقعیت همیشه فاصله دارد و واکنشهای آنان منطبق با نیازهای ناشی از واقعیات نیست.[۱۵]
بنابراین هنگامی که فردی مرتکب عمل مجرمانهای می شود، در پرونده-ی شخصیت وی این موارد قید می-شود که فرد از چه بیماری روانی رنج میبرد و تحت تاثیر آن مرتکب چنین عملی شده است و در صورتی که آن بیماری مانع مسئولیت کیفری وی نباشد، مجازاتی برای وی در نظر گرفته شود که متناسب با ویژگی ها و شخصیت وی باشد.
نوروز دارای انواع مختلفی از قبیل نوروز افسردگی، اضطراب، هیستری، وسواس میباشد که در زیر به توضیح مختصری از دو نوع بیماری روان نژند میپردازیم.
فرد مبتلا به نوروز افسردگی در گذشته مالیخولیایی (ملانکلیک) نامیده میشد، که دارای خصائصی از این قبیل اند: احساس گناه و تقصیر، اختلال در خلق و خو، انجام افعال خفتآور و ذلتآور، علاقه به مرگ، دردهای جسمانی که رشدی روانی دارد و احساس ارتکاب اشتباه و خطا، تمایل به خودکشی و خودزنی و در حالت پیشرفته علاقه شدید به خودکشی یا خودکشی موسع به نحوی که ابتدا دیگران را بکشد و بعد خود را. (در قتلهای خانوادگی که فرد اعضای خانواده را به قتل رسانده و سپس خود را میکشد معمولاَ قاتل چنین حالتی دارد.)
نوروز اضطراب را میتوان تظاهر یک ترس بیدلیل دانست. یک احساس خاص ترس که از ترسهایی که موضوعی حقیقی برای هراس دارند جدا هستند. احساس اضطراب از دیوانهشدن و ترس از مرگ علائم مشخصهی این بیماری است. میتوان گفت که شخصیت مضطرب مواج و در اختیار حوادث است.[۱۶]
بند چهارم: تبیینهای روانشناختی
تبیین یک پدیده شناسایی، تحلیل و بیان روابط علیای است که به شکل گیری آن میانجامد. هدف از تبیین، مشخص ساختن جایگاه آن پدیده در یک مجموعه معنادار وسیعتر و نقش آن، تعیین و سنجش و تفسیر پیوندهای ملموس میان آن و پدیدههای دیگر آن مجموعه است.[۱۸]
بنابراین شناخت دقیق عوامل شکل گیری یک بزه توسط بزهکار، قاضی را در مقام تعیین نوع و میزان مجازات برای متناسبسازی آن مجازات با مجرم، که همان اصل فردیبودن مجازات میباشد، یاری خواهدکرد.
تبیینهای روانشناختی فراوانی از سوی اندیشمندان مطرح شده است که در ذیل به ذکر چند نمونه از آنها بسنده میکنیم.
الف: دیدگاه های روانپویایی
این دیدگاه ها کجروی را ناشی از انواع اختلالات روانی میداند که درآن «من» و «فرامن» قادر به مهار غرایز ضداجتماعی «بن» (که مظهر تمایلات سرشت ضداجتماعی انسان است) نیستند.
به نظر آنان، سرگذشت منحصر به فرد هر کجرو، نشاندهندهی علل خاصی از جمله تعارضهای درونی حلنشده، ناپایداری عاطفی و رویدادهای دوران کودکی است که به نارسایی در کارکرد «من» یا «فرامن» انجامیده است.[۱۹] الگوهای روانکاوی و دلبستگی از جمله تبیینهایی است که در این دیدگاه ارائه شده است.
ب: دیدگاه های شناختی
این دیدگاه ها با تکیه بر متغیر ادراک اجتماعی به نقشی توجه دارند که توانایی دیدن موقعیتها از دید دیگران، در شکل دادن به رفتار دارد و اسن نوع تفاوتهای ادراکی به شکل گیری «سبکهای تفکر» متفاوتی در مجرمان میانجامد که می تواند علت رفتارهای آنها باشد و نکتهی قابل توجه، نقش پررنگ متغیرهای محیطی است تا آنجا که برخی محققان برآنند که آغاز شکل گیری دیدگاه شناختی را در آثار نظریهپردازانی میتوان دید که در تبیین کجروی، بر عوامل محیطی بیش از عوامل فردی تاکید دارند.[۲۰] از نمونه این دیدگاه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد.
۱) نظریه الگوهای تفکر مجرمانه ۲) نظریه تعارض شناختی
ج: نظریه های انگیزشی
نیازهای انسانی و سائقهای اضای آن، از جمله علل اساسی جهتدهی به رفتار و کنترل آن به حساب میآید. البته نظریههایی که در حوزه روانشناسی «انگیزش»، در تبیین این موضوع ارائه شده، مستقیما به تبیین کجروی نمیپردازد، اما از ابعاد متعددی توجه نظریهپردازان کجروی را به خود جلب کرده است و یکی از شالودههای مهم برخی از تبیینهای آن بوده است. نمونه این الگوها، نظریه «نیازهای اساسی» است که مفاد آن، هم در نظریه های یادگیری، به عنوان یک از مبانی کارآمد تشویق و تنبیه معرفی می شود[۲۱] و هم در نظریه « بیسامانی اجتماعی» مرتن، نقش مکمل دارد.[۲۲]
ارائهدهندگان این نظریه، پنج نوع از نیازهای انسان را اساسی دانسته و برآنند که تا این نیازها ارضا نشود، نیازهای متعالیتر و ضرورت تامین آنها اصولا برای افراد مطرح نخواهد شد و در پی بروز هر دسته از این نیازها، درخلال فرآیندی که آن را «انگیزش محرومیت[۲۳]» مینامند، کلیه کنشها و واکنشهای فرد (بهنجار یا نابهنجار) در جهت ارضای آن قرار میگیرد، تا آنجا که همهی رفتارهای فرد را در آن مقطع خاص میتوان نمودی از آن نوع نیاز محسوب داشت.[۲۴]
پنج نیاز اساسی مطرح شده توسط نظریهپردازان عبارت است از: ۱- نیازهای جسمی ۲- نیازهای ایمنی ۳- نیازهای عشق و تعلق ۴- نیاز احترام ۵- نیاز خود شکوفایی
گفتار سوم: مبانی جامعهشناختی
مطالعات زیستشناسی و روانشناسی اساساَ حول محور جسم، روان و شخصیت مجرم متمرکز میباشد. در حالیکه تحقیق در کیفیت اثرگذاری عوامل اجتماعی و ویژگیهای محیط بر پدیده بزهکاری ضرورتاَ با مطالعه ساختار اجتماع، خصوصیات زندگی افراد، وضعیت فرهنگی و غیره، امکان پذیر خواهد بود.
محیط جایی است که شخص در آن زندگی می کند و در جامعه شناسی محیط یک مفهوم ثابت لایتغیر نیست، بلکه شرایطی است متحرک، قابل رشد و متحول، ضمن اینکه خود متغیر است و آنچه را که در آن قرار میگیرد متاثر میسازد.
عوامل فردی و روانی عمدتاَ متاثر از شرایط محیطی و اجتماعی است و نقش تعیینکننده و موثرتر را عوامل محیطی بر عهده دارند. هر چند نمیتوان انکار نمود که فرد محصول مشترک عوامل فردی و اجتماعی است و در هیچ شرایطی نمیتوان نقش هر یک را نادیده گرفت، ولی مسئله اساسی، کیفیت و درجه اهمیت تاثیری است که این عوامل میتوانند بر شخصیت فرد و هنجارهای او داشته باشند.[۲۵]
در تبیینهای جامعهشناختی، تاکید بر تفاوتهای فردی به نفع عللی کنار میرود که گروهها را در معرض ارتکاب کجروی قرار میدهد.[۲۶]سخن عمدهی این تبیینها آن است که نهادها و مناسبات کلی اجتماعی را باید به عنوان یک کل نگریست بر همین اساس، کجروی را هم باید در درون و در ربط و نسبت با آنها مطالعه کرد. لذا آنرا با ارجاع به ارتباط میان طبقات اجتماعی، نوع جنس، گروههای مختلف قومی و نژادی، شاغلان و بیکاران و دیگر دسته بندیهای گوناگون اجتماعی تبیین می کنند.[۲۷]
تبیین های کجروی را میتوان به سه دستهی ساختی، خرده فرهنگی و تضاد تقسیم بندی کرد و وجه تمایز آنها متاثر از نوع نگرش هر دیدگاه به ماهیت نظم اجتماعی است. دو دسته نخست، در این نکته هم داستانند که باید رخدادهای اجتماعی را از نقطه نظر نظام اجتماعی و پایبندی افراد به اصول و قواعد حفظ و بقای آن نگریست و در مقابل تبیینهای تضاد فرض را بر این قرار می دهند که جامعه نظامی متشکل از اجزای مرتبط به همپیوسته نیست و نظم موجود، سیاسی است، نه هنجاری و ارزشهای مورد وفاق اعضای جامعه.[۲۸] در این مبحث بدون در نظر گرفتن دستهبندیهای فوق به بررسی برخی از محیطهای اجتماعی که می تواند موثر در تکوین یا پیشگیری از جرم باشد، را بررسی مینماییم.
بند نخست: محیط خانوادگی
انسانها دارای رفتار، منش، بینش و عاداتی خواهند بود که اساس وشالودهی آن در محیط خانواده ریخته شده است. کانون خانوادگی یکی از مهمترین عواملی است که طرز تفکر و روش زندگی اجتماعی آینده فرد را تعیین می کند. سعادت یا بدبختی طفل ارتباط مستقیم با شرایط معنوی و مادی خانواده دارد.
اثرات سالهای عمر بر روی تکوین و تحول آتی شخصیت افراد بسیار بدیهی بوده و اگر خانواده به وظایف تربیتی عمل نموده، و روابط بین والدین و فرزند طبیعی باشد و جو عاطفی و دوستی و محبت بر آن حاکم گردد و نیازهای طبیعی تامین شود، طفل به آسانی جامعهپذیر شده و در محیط خانوادگی و خارج از آن رفتارهای طبیعی و متعادل خواهد داشت. اما اگر شرایط غیر این باشد، یعنی خانواده از نظر مالی و تربیتی دچار نقصان بوده و طفل از کمبود شدید عاطفی رنج ببرد، یا والدین از هم جدا شده باشند، تبعاَ نتایج ضرربار آن دیر یا زود در هنجار طفل مشاهده خواهد شد.
مسائلی از قبیل تامین احتیاجات معنوی، اخلاقی و عاطفی، عدم وجود جو مناسب عاطفی و پر از احساس امنیت در خانواده، احساس کمبود عواطف مادری و پدری در طفل، فقدان تربیت صحیح، خشونت و تندروی والدین، طلاق و جدایی والدین از همدیگر، فساد اخلاقی یا اعتیاد والدین عواملی هستند که میتوانند زمینهساز بزهکاری طفل در همان سنین کودکی و نوجوانی و حتی بزرگسالی شوند و قاضی صادرکنندهی حکم در راستای فردیسازی مجازات و تناسب آن با شخصیت و ویژگیهای مجرم میبایست پیشینه خانوادگی و تربیتی، بزهکار را از طریق تحقیقات محلی و روانشناسان و مددکاران اجتماعی، مشخص کند و با توجه به آنها مجازاتی متناسب تعیین نماید.
در متون روایی و اسلامی تاکید فراوانی بر تربیت صحیح فرزندان و اجتناب از بدرفتاری با آنان شده است. برای مثال امام سجاد (ع) در رسالهی حقوق در باب حق فرزندان بر پدر و مادر میفرمایند «و اما حق فرزندت این است که بدانی او از تو و در زندگی دنیا و خیر و شر آن وابسته به توست، و تو در سرپرستی او مسئول حسن تربیت و راهنماییاش بر خدای عزوجل و کمک او بر طاعت و فرمانبرداری خدا هستی، پس در مورد او چنان عمل کن، که خود را در مقابل نیکی به او ماجور و در مقابل بدی به او معذب و معاقب بدانی»[۲۹]
حضرت امام علی (ع) نیز در نامهی ۳۱ نهجالبلاغه خطاب به فرزند خودشان می فرمایند:
«ای پسرم! نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرارده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند؛ ستم روا مدار آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش …»[۳۰]
بند دوم: عوامل اقتصادی
اختلاف طبقاتی و بحرانهای اقتصادی و نتیجتاَ محیطی که از آن به نام محیط اقتصادی نام میبریم از زمره مسائل دقیقی است که در تکوین جرم باید بدانها توجه کرد.[۳۱]
کم بودن درآمد باعث میگردد که خانواده از نقطه نظر پوشاک آن طور که باید نیاز فرزندان را تامین ننماید و به علت دوندگی فراوان برای بدست آوردن اندک درآمد، امکان و فرصت تربیت مناسب فرزندان برای والدین وجود ندارد.
یکی از عوارض نظام اقتصادی نامطلوب درصد بالای بیکاری است که خود به تنهایی می تواند زمینهساز بسیاری از جرایم علیه اموال و اشخاص گردد. طبق آمارهای موجود، تعداد زیادی از افراد مجرم دارای وضع اقتصادی نامناسب بوده و از زمره افراد بسیار کم درآمد یا فاقد درآمد میباشند. آمارها در فرانسه نشان میدهد ۷۵% از بزهکاران را کارگران و حقوق بگیران بخش کشاورزی تشکیل می دهند.[۳۲]
در متون دینی و روایی اسلام نیز اثرات منفی فقر ذکر شده است، برای مثال امام علی(ع) در حکمت ۳۱۹ خطاب به پسرشان محمد حنفیه می فرمایند:
ای فرزند، من از تهیدستی بر تو هراسانم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.[۳۳]
و در جایی دیگر میفرمایند: انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است یا در جایی دیگر کاد الفقر ان یکون کفرا، به همین علت است که تلاش برای بدست آوردن روزی برای خانواده در حکم جهاد در راه خدا شمرده شده است.
البته فقر نمیتواند یک عامل قاطع و تعیینکننده و توجیهکننده برای جرم باشد، بسیاری از فقرا به علت باورهای اخلاقی و دینی و غنای معنوی در برابر سختیهای اقتصادی مقاومت می کنند، لکن همهی مردم در یک سطح از نظر معنویت نیستند و عامل فقر می تواند آنها را به سوی بزهکاری سوق دهد در این جاست که قاضی صادرکنندهی رای بایستی به شرایط اقتصادی جامعه و اوضاع و احوالی که مجرم در آن به ارتکاب جرم دست زده است توجه نموده و مجازاتی متناسب تعیین کند، بخصوص در شرایط اقتصادی فعلی که شاهد تورم بسیار بالا و بیکاری جوانان هستیم.
یکی دیگر از عوارض شرایط اقتصادی نامطلوب، مهاجرت به شهرهای بزرگ جهت یافتن شغل است، شغلهایی با درآمد پایین که موجب شکل گیری حاشیهنشینی و آلونکنشینی می شود. برای نمونه، تحقیقات میدانی در شهر خود رو و غیررسمی پاکدشت در سال ۸۱ نشان دادهاست که میانگین ماهیانه درآمد خانوارهای این شهر برای خانوار ۵ نفره معادل ۱۳۰ هزار تومان بوده و انحراف معیار آن عدد ۷۲ هزار تومان بدست آمده است.[۳۴] که این خود عامل جرمزایی محسوب می شود که در صورت زمینهسازی برای ارتکاب جرم، در مرحلهی تعیین مجازات و متناسب سازی آن با شخصیت مجرم، این موضوعات بایستی مد نظر قرارگیرد.
بند سوم: عوامل فرهنگی
فرنگ غنی بزرگترین سد و مانع انحرافات و کجرویهاست و برعکس، فرهنگ نامناسب حتی در صورت وجود سایر شرایط مادی، نه تنها از عهده هدایت افراد برنیامده بلکه خود عامل مضاف و مخرب در این زمینه است.
علیرغم تامین بسیاری از نیازهای اولیه، بالا بودن سطح زندگی مردم، بهداشت، امکانات رفاهی مناسب، ناهنجاری و انحرافات در جوامع توسعهیافته، نگرانکننده است و به نظر میرسد علت اصلی انحراف رفتاری در چنین جوامعی را باید در مولفههای فرهنگی، تزلزل اخلاقیات، سستی روابط و معیارهای اصلی خانوادگی، گسیختن از معیارهای سنتی و جهش به سوی زندگی صرفاَ مادی و صنعتی جستجو کرد.[۳۵]
نقطهی اوج در آمار بزهکاری آنجایی خواهد بود که دو مولفهی فقر مادی و فرهنگی در کنار یکدیگر قرار گیرند. که در این صورت تقریبا قانون جنگل حاکم خواهد بود و هر کس برای بقا و دوام بیشتر خود به هر وسیله-ی بهنجار و یا نابهنجاری دست مییازد.
به همین علت است که دین مبین اسلام تاکید بسیاری بر تقویت فضائل اخلاقی مانند صبر و بردباری، امانتداری، قناعت، عفت، اعتدال، میانهروی و… دارد و از رذایل اخلاقی مانند حسد، خواهشهای نفسانی، خشم، ستم و ستگری و … نهی می کند.[۳۶]
استفاده از امکانات امروزی منجمله رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون ، سینما، روزنامه، کتب و… می تواند در جهت آموزش و تربیت و رشد باورهای صحیح فرهنگی، تعالی فکری، رشد اخلاقی مردم یک جامعه موثر باشد که خروجی آن عبارتست از جامعهای سالم و با حداقل آمار بزهکاری (البته با وجود فراهم بودن سایر شرایط). بهره برداری نامناسب و غیر اصولی از این ابزار باعث واردآمدن شدیدترین ضربات بر فرهنگ و اخلاق جامعه خواهد شد که به تبع آن جرم و بزهکاری نیز افزایش خواهد یافت.[۳۷]
هنگامی که فردی تحت تاثیر فرهنگ نادرست که ممکن است از باورهای ناصواب یک جامعه نشأت گرفته باشد یا اینکه رسانههای جمعی مانند سینما و تلویزیون یا اینترنت و … آنرا به مخاطب القا کرده باشند، مرتکب جرم می شود، قاضی در مقام تعیین مجازات بایستی این عوامل و محرکها را در نظر گرفته و مجازاتی متناسب با شخصیت و ویژگیهای فرد و موقعیتی که فرد در آن دست به جرم زده است تعیین نماید تا منتهی به تنبه و اصلاح وی گردد.
بند چهارم: عوامل محیطی
منظور از محیط، دنیای اطراف است که فرد درآن قرار دارد. در جرم شناسی چندین محیط تشخیص داده شده است. یکی محیط طبیعی و جغرافیایی و دیگری محیط اجتماعی. محیط اجتماعی خود به دو قسمت محیط اجتماعی عمومی که نتایج مشترکی برای تمام شهروندان یک کشور به بار میآورد و دیگر محیط شخصی که بر عکس نوع اول به اطرافیان بیواسطه فرد مربوط می شود، تقسیم می شود.[۳۸]و تاکید ما بر روی قسمت دوم است.
محیطهای شخصی مانند محیط دوستان، محیط همسایگی، تحصیلی، حرفهای، یا محیطهای اتفاقی مانند دوران سربازی، زندان و … در صورتی که دارای فضایی جرمزا و محرک باشند، میتوانند تاثیر بسیار زیادی بر روی رفتار و کردار فرد داشته باشند که این خود می تواند منتهی به ارتکاب رفتارهای کجروانه و مجرمانه شود.
در متون دینی و روایی دین اسلام نیز از زندگی در محیطهای آلوده و کفرآمیز نهی و بر انتخاب محیط سالم جهت زندگی تاکید شده است. خداوند متعال در سورهی نساء آیه ۹۷ خطاب به افرادی که از سرزمین کفر هجرت ننمودند میفرماید” فرشتگان از آنان میپرسند در چه حالی بودید؟ گویند ما در زمین مستضعف بودیم. فرشتگان گویند آیا زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید، پس جایگاه آنان جهنم است.[۳۹]”
بنابراین محیط تاثیر بسزایی در سعادت و شقاوت فرد دارد. همچنین حضرت علی(ع) در نامهی ۶۹ خطاب به حادث همدانی میفرمایند «از دوستی با بیخردان و خلافکاران بپرهیزد زیرا هر کس را به دوستش میشناسند.»[۴۰]
بنابراین هنگامی که فردی تحتتاثیر چنین محیطهایی دست به عمل مجرمانه میزند قاضی در مقام تعیین مجازات بایستی به این زمینهها و عوامل توجه نموده و به مجازاتی متناسب که منتهی به اصلاح و تنبه وی شود، حکم دهد.
مبحث دوم: اهداف اصل فردی کردن مجازات در حقوق اسلام و ایران
حق حیات ، حق آزادی ، حق برخورداری از آسایش و امنیت ، حق مالکیت افراد از جمله حقوق و امتیازاتی است که هیچکس حق ندارد به آنها آسیبی وارد کند. لکن چنین نیست که همگان همواره حقوق دیگران را محترم شمارند و متعرض حقوق و امتیازات دیگران نشوند. حال اگر کسانی به حقوق خویش قناعت نکنند و با تجاوز به حقوق دیگران نظم و تعادل برقرار شده را مختل سازند ، ناگزیر جامعه باید از خود عکسالعمل نشان داده و متجاوزان را مجازات نماید. بنابراین مجازات یکی از عوامل حفظ نظم و حقوق افراد در جامعه است.
برای شناخت هرچه بهتر اهداف یک نهاد و تاسیس مذهبی یا جامعوی ، بایستی ابتدا به مفهوم دقیق و فلسفه ایجاد آن دقت نمود و پس از شناخت کامل ماهیت و فلسفهی نهاد ، اهداف آنرا بررسی و تعیین نمود. لذا در این مبحث ابتدا به مفهوم مجازات در حقوق اسلام و ایران و سپس به بررسی اهداف اصل فردی کردن مجازات خواهیم پرداخت.
[۱]- پیناتل، ژان، جرم شناسی، ترجمه رضا علومی، تهران، ۱۳۴۵، ص ۸۷٫
[۲] - ر.ک به دکترکولی، هیستری جدید، آرشیو انسان شناسی جنایی، ۱۸۹۹، ص ۱۹۴ تا ۲۱۲ و ال کولونا و هاش-لو، نامتعادل، پسیکوتیک یا نوروتیک مجموعه اثباتی تجربی، ۱۹۷۸، ص۳۴۹۴ تا ۳۵۰۴ .
[۳] - نوربها، رضا، زمینه جرم شناسی، ص ۱۴۷
[۴] - ترمینولوژی که از نظر محققین در این مورد مختلف است برخی را به این مطلف کشانده که طبقه بندی های مختلفی ارائه دهد. به عنوان مثال پیناتل وقتی از کارکتریل صحبت می کند منظور پسیکوپوتیک ها و نوروتیک ها هستند در حالی که لئوته کارکتیل را در طبقه ی نامتعادلین پسیکوپات قرار می دهد، همان ص ۱۴۸ به نقل از استفانی، لواسو، ترامبو مرلن، جرم شناسی و علوم زندانها ص ۱۸۶٫
[۵] - همان، ص ۱۴۹ به نقل از هاش-بان چند یادآوری در مورد ارتباط بیین مجرمین حرفه ای و به عادت نامتعادل روانی، مجله ی علوم کیفری ۱۹۵۶ صفحات ۶۴۲۸ به بعد.
[۶] - جرج ولد، توماس برنارد، جفری اسفیپس، جرم شناسی نظری (گذری بر نظریه های جرم شناسی)، ترجمه عالی شجاعی، چاپ چهارم، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۹۰، ص ۱۴۳٫
[۷] - نجفی توانا، علی، جرم شناسی، ص ۱۸۵ به نقل از Petrot(a); cite par stefani(d); ouv dite, p-146
[۸] - مان، فرمان ل، اصول روانشناسی، ترجمه و اقتباس محمد ساعتچی، جلد اول، چاپ دهم، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۸، ص ۱۲۰
[۹] - کرمانی، ابراهیم جعفری، نوجوانی، بحثی درباره ی مسائل روانی و اجتماعی و نوجوانان، چاپ اول، انتشارات چهره، تهران، ۱۳۵۷، ص ۷۱
[۱۰] - حسینعلی آذربایگان، طبقه بندی بیماران روانی، شماره ۲۹ و ۳۰، مجله فقه، موسسه تحقیقاتی اهل بیت، قم، ۱۳۸۲، ص ۶۰
[۱۱] - صابری، محمد، روانشناسی جنایی، جزوه درسی کارشناسی ارشد، تهران، دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری، ۱۳۸۹، ص ۲۲٫
[۱۲] - پور مقدس، علی، روانشناسی انگیزه و عواطف، چاپ دوم، انتشارات مشعل، اصفهان، ۱۳۶۷، ص ۱۱۴٫
[۱۳] - نجفی توانا، علی، جرم شناسی، ص ۱۸۷٫
[۱۴] - کلمهی نوروز برای اولین بار در سال ۱۷۷۶ توسط دکتر کولن به کار برده شد. نوربها، رضا، زمینه ی جرم شناسی، ص ۱۴۵٫
[۱۵] - نجفی ابرندآبادی، علی حسین، جرم شناسی، همان، ص ۱۴۹۰٫
[۱۶] - از نظر جرم شناسی، مبتلایان به اضطراب افرادی معمولی می باشند ولی در صورت ارتکاب جرم رفتار و واکنش خاص خود را دارند. این افراد به علت حالت روانی خاص، همیشه سعی در پنهان نمودن اعمال خود برای جلوگیری از افشاء آن دارند و در صورت ارتکاب جرم، با ارتکاب جرم دیگر، سعی در پنهان نمودن جرایم گذشته می نمایند. نجفی توانا، جرم شناسی، ص ۱۹۲٫
[۱۷] - نوربها،رضا، زمینه جرم شناسی،ص۱۴۶
[۱۸] - سلیمی، علی، داوری محمد، جامعه شناسی کجروی، ص ۲۶۵٫
[۱۹]. دادستان، پریرخ، روانشناسی جنایی، ص ۷۱ و کی نیا، مهدی، مبانی جرم شناسی، جلد دوم، جامعه شناسی جنایی (بخش دوم)، ص ۶۱۶
[۲۰]. Wrightsman, L.S.M.T.Nitsel & W.H.F.Aune (1998).Pschology and the legal system.(4th ed). USA: broks/cole publishing company, P114
[۲۱]. مزلو، ابراهام (چ)، انگیزش و شخصیت،ترجمه احمد رسولی، چاپ اول، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۸، ص ۱۱۰
[۲۲] - رفیع پور، فرامرز، آنومی یا آشفتگی اجتماعی، چاپ اول، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۸، ص ۳۷٫
[۲۳] - Deprivation Motivation
[۲۴]. مزلو، ابراهام اچ، انگیزش و شخصیت، ص ۱۱۲
[۲۵]. نجفی توانا، علی، جرم شناسی، ص ۱۹۶ و ۱۹۷٫
[۲۶]. فرجاد، محمد حسین، روانشناسی و جامعه شناسی جنایی، چاپ اول، نشر همراه، تهران، ۱۳۶۹، ص ۲۲٫
[۲۷]. وایت، رابرت، فیوناهینز، جرم و جرم شناسی، ص ۵۹٫
[۲۸]. سلیمی، علی، داوری، محمد، جامعه شناسی کجروی، ص ۳۲۰
[۲۹]. امام سجاد (ع)، رساله ی حقوق، ترجمه مرتضی انصاریان، نرم افزار امام سجاد (ع)، شرکت چهار نسل امواج، آبان ۸۷، ص ۴۲
[۳۰]. امام علی (ع)، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ اول، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، بهار ۱۳۸۵، ص ۵۱۱
[۳۱]. نوربها، رضا، زمینه جرم شناسی، ص ۱۸۱
[۳۲]- نجفی توانا، علی، جرم شناسی، ص ۲۱۵
[۳۳]-امام علی(ع)، نهج البلاغه، ص ۶۹۱
[۳۴]- شاه حسینی، پروانه، تبیین فرایند شکل گیری و ناهنجاری های کالبدی ، اقتصادی سکونتگاه های خودرو و نمونه مورد بررسی شهر پاکدشت، رساله ی دکتری دانشگاه تهران، سال ۸۲، ص ۱۰۲ .
[۳۵]- حاجی ده آیادی، محمد علی، ارتباط اخلاق و سیاست جنایی، پایان نامه دوره ی کارشناسی ارشد، رشته ی حقوق جزا و جرم شناسی، قم، دانشگاه مفید، نیم سال دوم ۱۳۷۸-۱۳۷۹، ص ۱۲۴
[۳۶]- امام علی(ع)، نهج البلاغه موضوعی، عباس عزیزی، نرم افزار نهج البلاغه موضوعی، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه، اصفهان، ۱۳۸۵، ص ۱۲۸۷
[۳۷]- دهشیری، محمدرضا، رسانه و فرهنگ سازی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره ی دوم، شمارهی ۸، زمستان۸۸، ص۲۰۳٫
[۳۸] - گسن، دیموند، جرم شناسی نظری، ترجمه مهدی کینیا، چاپ چهارم، انتشارات مجد، تهران، ۱۳۸۸، ص ۱۸۲٫
[۳۹] - قرآن کریم، سورهی نساء، آیه ی ۹۷، ترجمه آیه الله مشکینی، چاپ هفتم، انتشارات الهادی، قم، ۱۳۶۸، ص ۹۴٫
[۴۰] - امام علی (ع)، نهج البلاغه، محمد دشتی، نامه ۶۹، ص ۵۱۹٫
فرم در حال بارگذاری ...