ه خود باعث می شود که زوجین نتوانند از استعداد ها و ظرفیت های بالقوه خود جهت ارائه راه حل مشکلاتشان استفاده کنند در این مورد رویکردهای درمان خانواده می توا نند به زوج در مسیر رشد و تکامل یاری رسانند . رویکرد درمان کوتاه مدت را ه حل محور از رویکرد های مهم در عرصه خانواده درمانی است که توسط استیودشیرز و اینسو کیم برگ شکل گرفته است . درمان گر راه حل محور به خانواده کمک می کند تا از طریق صحبت راه حلی ( solution – talk) باور کنند که واقعیت در ذهن آنها است ، تا بتوانند راه حل های منطبق بر ادراک خود را خلق کنند . راه حل های قابل کاربرد از همکاری اعضای خانواده منتج می شوند و در اثر آن ، خانواده ادراکات جدید و نیرو بخشی درباره خود به دست می آورد . اگر مراجعان بتوانند با موفقیت به یک تغییر شناختی و احساسی برسند توانایی آنها برای حل و منترل مشکل نشان داده می شود .
دیدگاه راه حل محور یک دیدگاهی غیر بیماری شناختی نسبت به مراجع دارد و به مراجعین کمک می کند تا برای مشکلات کنونی خودراه حل بیابند .این دیدگاه بر این جا واکنون و هم چنین آینده تاکید دارد .بر اساس دیدگاه درمان راه حل محور ، تغییر و دگرگونی امری اجتناب ناپذیر بوده و مخصوصا تغییرات سازنده امکان پذیر است .
لذا در این نوع درمان ،تمرکز بر روی مسایلی است که احتمال تغییر درآنها و نه به زمینه های سخت و غیر قابل تغییر وجود دارد. به همین علت ، درمان و مشاوره راه حل محور به مشاوره امید واری شهرت یافته است (7). تحقیقات نشان می دهد که این رویکرد می تواند به نتایج مطلوب بیانجامد و حتی در موارد اورژانسی خوب عمل می کند
این دیدگاه به دلیل محدودیت جلسات درمانی از طرف مراجعین نیز مورد استقبال قرار گرفته است و برای خانواده ها روش درمانی با ارزشی است . امروزه خانواده درمانی کوتاه مدت راه حل محور مقبولیت فزاینده ای پیدا کرده است . اما علی رغم این مقبولیت تحقیقات بر روی آن کم صورت گرفته است .
مطالعه هایی که در مرکز خانواده درمانی کوتاه مدت در میلواکی صورت گرفته ، دامنه موفقیت از 72% تا 80% را در درمان مشکلات مراجعان گزارش می کند .
رابطه زوج داوطلبانه است و هر دو می دانند که ناگزیر به ازدواج نیستند . این حقیقت که ازدواج یک انتخاب است می تواند زوج ها را وادار تا آن را سر زنده نگه دارند . به همین ترتیب ماهیت اختیاری بودن ازدواج ، خروج از آن را آسان می کند .
رابطه زوج مستلزم آن است که هر شخص در هویت و فردیت شخصی منحصر به فرد خود جدا باقی بماند و در عین حال توانایی آن را داشته باشد که این هویت را در لحظاتی برای سلامت و بهبود رابطه کنار بگذارد . همچنین یکی از عواملی که زوج را در کنار یکدیگر نگه می دارد احترامی است که هر فرد برای هویت جدای دیگر قائل است .
خانواده های دو شغلی بزرگترین گروه خانواده های غیر سنتی هستند . در این نوع خانواده ها ، زن و شوهر هر دو کار می کنند و از در آمد مشترکشان زندگی خانوادگی را اداره می کنند . این الگو با خانواده های سنتی که در آن شوهر مسئولیت نان آوری خانه را بر عهده دارد و زن صرفا به خانه داری می پردازد ، کاملا مغایر است . مسائل هویتی برای زنان شاغل می تواند برجسته و شاخص باشد . این مسائل بیشتر برای زوج هایی مطرح است که آنها در خانواده هایی که زن و مرد شاغل هستند بزرگ شده اند . نقش های جنسیتی و ارزش هایی که در اوایل زندگی درونی شده اند ، ممکن است با نقش های غیر سنتی زن و شوهر در تعارض باشد و ابهام در نقش و هویت را به وجود آور .جای تعجب بسیار است که از نظر روابط جنسی نیز زوج های شاغل کمتر از ازدواج های سنتی مشکل دارند ( اوری – کلارک ، 1986). بر اساس برخی یافته ها (توماس ، آلبرت و وایت ، 1984؛ یوگیو ،1983) ، در روابط زوج های هر دو شاغل مشکلات زوجی مهمی ( بین فردی و درون فردی ) وجود دارد که به تقسیم میزان مراقبت از فرزند و کار در خانه وابسته است .
در مقایسه با میانگین طلاق ، طلاق در این
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...