(موریس[4]1990؛ نقل از گادزالا[5]وبالوگلو[6]، 2001) بر عوامل پنجگانه تنیدگیزا (ناکامیها، تعارضها، فشارها، تغییرات و تنیدگی خود تحمیل شده) و واکنشهای چهارگانه به این عوامل(فیزیولوژیکی، رفتاری، شناختی، هیجانی) تأکید کرد. میشی[7] و گلاچان[8] و بری[9] (2001) بر اساس نتایج مطالعات ابوذری (1994)، کوپر[10](1988، نقل از میسرا[11] و کاستیلو[12]، 2004) و فیشر[13](1994، نقل از میسرا و کاستیلو، 2004) بر نقش با اهمیت و تعیین کننده استرس تحصیلی در شکلگیری تجارب دانشجویان، در کنار متغیرهای ششگانه (سن، جنس، انگیزه ادامه تحصیل، عزت نفس کلی، مفهوم خود تحصیلی) دیگر تأکید کردند. کاروس[14]،گیز[15]، موس[16] (1996) در بیان عوامل استرسزا در دوران دانشجویی بر نقش با اهمیت تجربه محدودیت زمانی دانشجو در دستیابی به دانش گسترده تأکید میکنند. ابوذری (1994) کلم و فرازر[17] (1986، نقل از میسرا، کاستیلو، 2004) خاطر نشان ساختند که دانشجویان در مقاطعی از هر نیم سال تحصیلی، برای مثال در هنگام امتحان و در رقابت با دوستان خود به منظور دستیابی به نمرات بالاتر، استرس بیشتری را گزارش میکنند.
مرور ادبیات پژوهش نشان میدهد که علاقه فزایندهای نسبت به توصیف و بررسی بهزیستی دانشجویان وجود دارد (کوک، بویک[18]، بارکام[19]، برادلیوآدین[20]، 2006). نتایج مطالعهها، دوملا[21]، اردمن- سیجر[22]، ماری[23]، فان[24]، سوکاس[25] و یوکوزوکا[26](2000) نشان داد که دانشجویان با تجربه تنیدگی بالا علاوه بر علاوه بر اجتناب از تمرین رفتارهای مربوط به سلامت؛ سطوح پایینتری از عزت نفس و ادراکات مرتبط با وضعیت سلامت را گزارش کردند. نتایج مطالعه انگ و هوان[27](2006) نیز در بررسی رابطه بین تنیدگی تحصیلی و عقاید خودکشی بر نقش میانجیگر افسردگی تأکید کرد. به عبارت دیگر، نتایج این مطالعه نشان میدهد که تنیدگی تحصیلی از طریق پیشبینی نمرات افسردگی افراد به طور غیرمستقیم بر عقاید خودکشی تأثیر میگذارد. پولتاوسکی[28]و فرارو[29](2003) در پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین تجربه تنیدگی تحصیلی و بیماری جسمی در دانشجویان دختر و پسر آمریکایی و روسی نشان دادند که دختران در مقایسه با پسران تنیدگی ادراک شده بیشتر و سطوح بالاتری از بیماریهای جسمانی را گزارش کردند.
یکی از نظریههای مطرح در عرصه طرحوارهها، نظریه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ[30] است. یانگ (2005) در نظریه خود پانزده طرحواره معرفی کرده که در نتیجه ارضا نشدن پنج نیاز هیجانی مهم، شامل نیاز به پیوند و پذیرفته شدن[31]، خودگردانی[32]، شایستگی و هویت[33]، آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم[34]، خودابرازی، خود انگیختگی و لذت[35] و جهتگیری از درون[36] ایجاد میشوند. این طرحوارهها عبارتاند از: محرومیت هیجانی[37] (عقیده به اینکه دیگران با ما همدلی ندارند و به موقع نیازهای ما ر ا بر آورده نمیکنند)، رهاشدگی/ بی ثباتی [38](در این حالت شخص احساس میکند که نزدیکانش از او حمایت عاطفی نمیکنند نمیتوانند از او محافظت نمایند)، بی اعتمادی / بدرفتاری[39](عقیده به اینکه دیگران به ما آسیب میرسانند و به ما دروغ میگویند، تا امتیازات ما را بگیرند)، انزوای اجتماعی[40](اعتقاد به این موضوع که فرد با دیگران متف
مرور ادبیات پژوهش نشان میدهد که علاقه فزایندهای نسبت به توصیف و بررسی بهزیستی دانشجویان وجود دارد (کوک، بویک[18]، بارکام[19]، برادلیوآدین[20]، 2006). نتایج مطالعهها، دوملا[21]، اردمن- سیجر[22]، ماری[23]، فان[24]، سوکاس[25] و یوکوزوکا[26](2000) نشان داد که دانشجویان با تجربه تنیدگی بالا علاوه بر علاوه بر اجتناب از تمرین رفتارهای مربوط به سلامت؛ سطوح پایینتری از عزت نفس و ادراکات مرتبط با وضعیت سلامت را گزارش کردند. نتایج مطالعه انگ و هوان[27](2006) نیز در بررسی رابطه بین تنیدگی تحصیلی و عقاید خودکشی بر نقش میانجیگر افسردگی تأکید کرد. به عبارت دیگر، نتایج این مطالعه نشان میدهد که تنیدگی تحصیلی از طریق پیشبینی نمرات افسردگی افراد به طور غیرمستقیم بر عقاید خودکشی تأثیر میگذارد. پولتاوسکی[28]و فرارو[29](2003) در پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین تجربه تنیدگی تحصیلی و بیماری جسمی در دانشجویان دختر و پسر آمریکایی و روسی نشان دادند که دختران در مقایسه با پسران تنیدگی ادراک شده بیشتر و سطوح بالاتری از بیماریهای جسمانی را گزارش کردند.
یکی از نظریههای مطرح در عرصه طرحوارهها، نظریه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ[30] است. یانگ (2005) در نظریه خود پانزده طرحواره معرفی کرده که در نتیجه ارضا نشدن پنج نیاز هیجانی مهم، شامل نیاز به پیوند و پذیرفته شدن[31]، خودگردانی[32]، شایستگی و هویت[33]، آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم[34]، خودابرازی، خود انگیختگی و لذت[35] و جهتگیری از درون[36] ایجاد میشوند. این طرحوارهها عبارتاند از: محرومیت هیجانی[37] (عقیده به اینکه دیگران با ما همدلی ندارند و به موقع نیازهای ما ر ا بر آورده نمیکنند)، رهاشدگی/ بی ثباتی [38](در این حالت شخص احساس میکند که نزدیکانش از او حمایت عاطفی نمیکنند نمیتوانند از او محافظت نمایند)، بی اعتمادی / بدرفتاری[39](عقیده به اینکه دیگران به ما آسیب میرسانند و به ما دروغ میگویند، تا امتیازات ما را بگیرند)، انزوای اجتماعی[40](اعتقاد به این موضوع که فرد با دیگران متف
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...