درمان مبتنی بر پذیرش نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در رواندرمانی به کار میرود. این روش یک مداخله روانشناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای پذیرش و توجه آگاهی [2] را به شیوه های مختلفی با راهبرد های تعهد و تغییر رفتار در میآمیزد. این امر با هدف افزایش انعطاف پذیری روانشناختی انجام میشود. این رویکرد در آغاز فاصلهگیری فراگیر نامیده میشد و در اواخر دهه 80 میلادی به وسیله استیون سی. هِیز، کلی جی. ویلسون و کرک استروساهل تدوین شد. مبانی فلسفی آن ریشه در فلسفهای پراگماتیک دارد که بافتارگرایی کارکردی نامیده میشود. این رویکرد بر اساس نظریه چهارچوب رابطهای بنیاد نهاده شده است که نظریهای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخهای از تحلیل رفتاری است. ACT که مخفف رتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوتهایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حسهای بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونیشان ، مخصوصاً آنهایی را که ناخواستهاند، قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری میکند تا با حسی متعالی از خود که “خود -به عنوان- بافتار” شناخته میشود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده افکار، احساسات، حسهای بدنی و خاطرات خود و درعینحال از آنها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزشهای زندگیاش را مشخص کند و بر اساس آنها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرآیند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزودهشده و انعطافپذیری {روانشناختی} او افزایش بیابد. این گروه از درمان ها بیشتر معطوف بر افزایش خود کار آمدی و عزت نفس خواهند بود. 3-1 اهمیت و ضرورت پژوهش مفهوم خود کارآمدی برای نخستین بار توسط باندورا روانشناس آمریکایی (Albert andura) تحت عنوان تئوری شناختی – اجتماعی در سال 1397مطرح شده است. براساس نظریه بندورا خودکارآمدی، اعتماد و اطمینان فرد به توانائی اش در انجام عملی خاص می باشد و پیش نیازمهم تغییر رفتار است. خودکارآمدی در پیش بینی حوادث و خلق ابزار مناسب جهت کنترل آنها نقش اساسی ایفا می کند. به عبارتی دیگر، خودکارآمدی عامل پیش بینی کننده مهم در انجام رفتارهای بهداشتی می باشد. خود کارآمدی به معنای توانایی فرد برای ایجاد یک اثر یا نتیجه مطلوب بوده و به صورت درک یا قضاوت فرد در مورد توانایی انجام یک عمل خاص به طور موفقیت آمیز با کنترل عوامل پیرامون خود تعریف می شود و توانمندسازی، راهکار عملی جهت ایجاد این توانایی در افراد محسوب می شود.افراد دارای سطح بالای خود کار آمدی معمولاً وطایف سخت را به چالش هایی برای تسلط یافتن بر شرایط پیش آمده می شناسند و از آن اجتناب می کنند. عزت نفس به عنوان تجربه یک فرد از صلاحیت سازگار شدن با درگیری های زندگی و شایستگی دریافت شادی است. در بررسی رفتارهای نادرست دخیل در وضعیت سلامتی افراد به ویژه افراد وابسته به مواد اعلب با یک تاریخچه کاهش عزت نفس و خودکارامدی روبرو می شویم که می تواند عامل مهم و تاثیر گذار در گرایش انها به مصرف مواد مخدر باشد. اغلب این احساس در این افراد وجود داشته است که آنها نمی توانند کنترلی ر زندگیشان داشته باشند و نتمی توانند مسایل و مشکلات را مدیریت نمایند و بدین ترتیب گامی عملی مبتنی بر باور در ترک اعتیادشان ندارند. خود کار آمدی و عزت نفس به عنوان واسطه بین دانش و عمل به ان هستند و مهم ترین مولفه های توانمند سازی محسوب می شوند. این دو عنصر می توانند در صورت ارتقا در افراد وابسته به مواد منجر به افزایش انگیزه ترک مواد در آنها گردد. یکی از روش هایی که می تواند منجر به افزایش خود کار آمدی و عزت نفس در افراد وابسته به مواد شود درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. درمان مبتنی بر پذیرش نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در رواندرمانی به کار میرود. این روش یک مداخله روانشناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای پذیرش و توجه آگاهی [3] را به شیوه های مختلفی با راهبرد های تعهد و تغییر رفتار در میآمیزد. این امر با هدف افزایش انعطاف پذیری روانشناختی انجام میشود. این رویکرد در آغاز فاصلهگیری فراگیر نامیده میشد و در اواخر دهه 80 میلادی به وسیله استیون سی. هِیز، کلی جی. ویلسون و کرک استروساهل تدوین شد. مبانی فلسفی آن ریشه در فلسفهای پراگماتیک دارد که بافتارگرایی کارکردی نامیده میشود. این رویکرد بر اساس نظریه چهارچوب رابطهای بنیاد نهاده شده است که نظریهای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخهای از تحلیل رفتاری است. ACT که مخفف رتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوتهایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حسهای بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونیشان ، مخصوصاً آنهایی را که ناخواستهاند، قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری میکند تا با حسی متعالی از خود که “خود -به عنوان- بافتار” شناخته میشود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده افکار، احساسات، حسهای بدنی و خاطرات خود و درعینحال از آنها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزشهای زندگیاش را مشخص کند و بر اساس آنها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرآیند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزودهشده و انعطافپذیری {روانشناختی} او افزایش بیابد. این گروه از درمان ها بیشتر معطوف بر افزایش خود کار آمدی و عزت نفس خواهند بود 4-1 اهداف تحقیق : هدف کلی: هدف تحقیق بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش خود کارمدی و عزت نفس افراد مبتلا به اعتیاد شیشه است تا به این نحو بتوانند با توانمند سازی آنها در جهت ترک این ماده اقدام نمود. 5-1 اهداف جزیی بررسی ارتباط درمان مبتنی بر پذیرش بر خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) بررسی ارتباط درمان مبتنی بر پذیرش بر عزت نفس افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) 6-1 فرضیات پژوهش بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) رابطه وجود دارد بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدر بر عزت نفس افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) رابطه وجود دارد 7-1 تعریف عملیاتی پژوهش الف)تعاریف نظری: پذیرش وتعهد :رویکرد درمانی است که از
|