زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم میکند (درویزه، 1382)، درکنار هوش اخلاقی که مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه است، قرار نگرفته است، تامشخص شود که آیا ابعاد این دو هوش به طور همزمان بر روی ابعاد کیفیت زندگی اثرگذار هستند؟ علاوه براین، در پژوهش سالووی (2002) نیز این نتیجه حاصل شد که هوش هیجانی بالا رابطۀ مستقیمی با همدلی دارد و قادر است توان همدلی با دیگران که از عناصر اصلی تعامل صحیح است را پیشبینی کند، اما در هیچ پژوهشی همدلی به عنوان متغیر میانجی و واسطه بین دو هوش اخلاقی و عاطفی و کیفیت زندگی قرار نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر طبق شکل1 -1، بررسی اثر هوش عاطفی درکنار هوش اخلاقی به عنوان متغیرهای برونزاد بر روی کیفیت زندگی به عنوان متغیر درونزاد با توجه به نقش واسطهای سازه همدلی است.
[1] – Campil, Sils, Cohan & Austin
[2] – Schutte, Malouff, Thorsteinsoon, & Rooke
[3] – Saklofske, Austin & Minski
[4] -Hebel
[5] -Freedman
[6] -Subkoviak
[7] -Coyle
[8] – Rye
[9] -Coates
[10] -Mccullough
[1] – Terjesen, Jacofsky, Froh & Diguseppe
[2] – Seligman & Csikszentmihalyi
[3] – Campil, Sils, Cohan & Austin
[4] -quality of life
[5] – McCall
[6] – Hagerty, Cummins, Ferris, Land & Michalos
[7] – Subjective Approach
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...