پیشـینه
پیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده و کسلر به هنگام تبیین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جست و جو کرد. وکسلر در صفحه 103 گزارش 1943 خود درباره هوش می نویسد کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوش عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارند که می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند. نمیتوانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم. مگر اینکه آزمونها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در بر داشته باشند. وکسلر در کارهای خود به تلاشهای دال حسی به سنجش حیات غیر شناختی هوش نیز اشاره کرده است. نتیجه کوشش های دال در مقیاس رشد اجتماعی وایلند منعکس است.
پیر (1984) نیز بر این باور بود که تفکر هیجانی بخشی از تفکر منطقی است و به این نوع تفکر یا به معنای کلی تر هوش، کمک می کند. روان شناس دیگری نظیر مایر (1993) و سالووی نیز پژوهش های خود را بر جنیه های هوشی هیجانی متمرکز کردهاند (جلالی 1381) پیش از 1990 پاین (1968) برای نخستین بار واژه هوش هیجانی را به کار برد و چنین نوشت:
یکی از دلایلی که بسیاری از پژوهشگران در حال حاضر هوش هیجانی را مورد مطالعه قرار می دهد. این است که افرادی هوش هیجانی بالایی دارند در برخی جنبه های از دیگر افراد جامعه مؤثرترند.
هوش هیجانی، احساس و تفکر را به کار می گیرد و موفقیت افراد را به زندگی بهترین نحو پیش بینی می کند (بس 1996 و هنگ 1996 به نقل از مایر سالوی و کارسو 2000)
شایان ذکر است که ایده هوش هیجانی پس از 50 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983) استاد روان شناس دانشگاه هاروارد دنبال شد. وی هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگونی چون زبانی، موسیقیایی، منطقی ریاضی جسمی میان فردی و درون فردی می داند. گاردنر وجوه شناختی مختلفی را با عناصر از هوش شناختی یا به گفته خودش شخصیتی ترکیب کرده است. بعد غیر شناختی مورد نظر او مشتمل بر دو مؤلفه کلی است که وی آنها را با عناوین استعدادهای درونی و مهارت های میان فردی معرفی میکند. به نظر گاردنر هوش هیجانی متشکل از دو مولفه هوش درون فردی و هوش میان فردی است.
طی یافته های کلمن (1998) سالووی و مایر (1990) اولین تعریف رسمی از هوش هیجانی مطرح می شود. در همان سال نیز مایر و سالوی همراه با دی پائولو اولین آزمون توانایی های هوش و هیجانی را به ثبت رساندند یک آزمون توانایی به جای اتکا به گردش دادن شخصی توانایی ها. توانایی های واقعی را می سنجد از آن پس از هر کسی در زمینه تحول مفهوم هیجانی به عنوان هوش حقیقی شناخته شده اند.
بار آن هوش غیر شناختی را عامل مهمی در تعیین توانمندی افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفه- یعنی وضعیت روانی یعنی و در مجموع سلامت هیجانی- در ارتباط مستقیم می بیند. بار آن برای اولین بار بهره هیجانی (EQ) را در برابر IQ که اصطلاح
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...