وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : زبان های دگر در تأملات هستی‌شناسانه

 
تاریخ: 11-07-98
نویسنده: مدیر سایت

هراس، ترس، ملالت.. 45

هنر و اثر هنری.. 48

هستی: پیش‏درآمد. 51

هستی و زمان. 54

پروا، دلمشغولی، دگرمشغولی.. 58

وجدان و گناه 62

ادای سهمی به فلسفه (درباره رویداد) 65

دازاین.. 67

مرگ و مردن. 70

تفاوت، هستی‏شناختی.. 73

زمین، جهان، خدایان، انسان. 77

ماهیت.. 80

رویداد، پیشامد، رخداد. 84

هرروزگی.. 88

اگزیستانس… 90

تجربه. 93

سقوط.. 96

تقدیرفردی و سرنوشت.. 99

پایان‏پذیری.. 102

فراموشی و وانهادگی هستی.. 106

آزادی.. 109

آینده 112

خدا و الهیات.. 116

بنیان و ورطه. 119

هرمنوتیک و دور. 123

تاریخ‏نگاری.. 126

تاریخ و حیث‏تاریخی.. 130

تاریخ هستی.. 133

(بی)خانه(مانی) و بی‏مأوا 136

افق. 138

 مقدمه

 زبان های دگر در تأملات هستی‌شناسانه

دیدگاه نامتعارف هایدگر درباره زبان و شیوه تجدیدنظرطلبانه‌ی خوانش او از متون سنت فلسفه‏ی غربی و آن ‌چه در این متون بیان یا به عبارتی دقیق‌تر پنهان می‌شود، یکی از وجوه بسیار مهم تفکر اوست. توجه ویژه‏ی او را به زبان باید در پرتو تلاش یکپارچه و دائمی او برای غلبه کردن و فائق آمدن بر متافیزیک فهمید؛ متافیزیکی که بنیاد و اساس شیوه‏ی تفکر غرب مدرن را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر هدف هایدگر روشن کردن فهم پیشاهستی‌شناسانه‌ای از هستی است که سنت غربی درست آن ‌گاه که بر آن تکیه دارد، آن را می‌پوشاند و پنهان می‌کند. این فهم پیشاهستی‌شناسانه که متعلق حقیقی پرسش از معنای هستی است، در زبان خانه کرده است. و از همین رو است که تلاش برای آشکارسازی این فهم بنیادی، ما را از سویی ملزم به درگیری اجتناب‌ناپذیری با زبان متون سنت غربی و ساخت‌گشایی این زبان و از سوی دیگر تلاش برای دستیابی به زبانی نوین که متناسب فهم هستی باشد، می‌کند. هر دو مسیر این جستجو را می‌توان در پاراگرافی از ابتدای هستی و زمان یافت: «ما این وظیفه را ]کشف حجاب از سنت به سوی پرسش از هستی[ به‏مثابه وظیفه‌ای می‌فهمیم که در انجام آن باید با راهنمایی گرفتن از پرسش از هستی، درون‌مایه‏ی سنتی اونتولوژی باستان را ساخت‌گشایی کنیم تا به آن تجربه‌های اصیلی برسیم که در آن‌ها نخستین تعین‌های هستی را که از آن پس هدایت‌کننده‏ی ما بودند به چنگ آوریم» (هایدگر، 1389، 31).

    پس از هستی و زمان، زبان به مهم‌ترین دغدغه‏ی هایدگر تبدیل شد. هستی‌شناسی بنیادین دازاین در هستی و زمان، هایدگر را به سوی توجه به این نکته سوق داد که کار خطیر فلسفه حفظ نیروی بنیادی‌ترین کلماتی است که دازاین خویشتن را در آن‌ها اظهار می‌کند. توجه به نیروی بنیادی‌ترین کلمات با آن چه که هایدگر از ماهیت زبان در نظر دارد ارتباط ویژه‌ای دارد. هایدگر زبان را به سادگی وسیله‌ای برای بازنمایی چیزها یا اندیشه‌ها و رسانه‌ای برای ارتباط با دیگران نمی‌داند. زبان   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید به نزد هایدگر با مفهوم پیچیده و مهم «جهان» در هستی و زمان و «الثئیا (aletheia)» یا «حقیقت» در دوره دوم تفکرش قرین است. «تنها آن‌جا که زبان هست جهان هست.» (Heidegger, 2000a, p56). زبان در بنیاد خود یک اثر هنری و یک انکشاف و آفرینش شاعرانه است. زبان آن چیزی است که جهانی را که در آن اقامت داریم به روی ما می‌گشاید و زبان است که در اصل سخن می‌گوید و نه انسان‌ها. «دقیقاً این زبان است که سخن می‌گوید. انسان نخست آن‌گاه و تنها زمانی به سخن می‌آید که با گوش سپردن به فراخوان زبان به آن پاسخ می‌دهد.» (Heidegger, 1966, p216). تلقی بنیادی هایدگر درباره‏ی زبان و فهم ماهیت آن در پیوند با هستی، تفکر او را از نمونه‌های مشابه فلسفه در قرن معاصر متمایز می‌کند. به نزد هایدگر زبان مجموعه‌ای از گفت و شنود‌ها و حرکات دست و سر و زمان‌بندی و از همه مهم‌تر سکوت است و به دلیل همین گستردگی پدیداری‌اش باید آن را به عنوان محیط فراگیر و تعیین کننده‌ای دانست که افقی مشترک را که درون آن فهم امکان‌پذیر می‌شود، می‌گشاید و آن را حفظ می‌کند. این محیط فراگیر را بر خلاف تصور بسیاری از فیلسوفان زبان‌شناس معاصر و فلاسفه‏ی تحلیلی انگلیسی آمریکایی، نمی‌توان درون یک دستگاه علائم و یک نظام مدون دستوری یا گونه‌ای طبقه‌بندی انواع کنش‌های گفتاری و ساختاری از دال و مدلول به طور کامل محصور ساخت. از سوی دیگر اقامت تاریخی ما در زبان و تلقی ما از اهمیت سکوت‌ها و گوش سپردن به ندای زبان راه‌گشای تلاش هایدگر برای ساخت‌گشایی از متون سنت متافیزیک غربی و خواندن ناگفته‌های این متون است. این برداشت گسترده از زبان و نسبت آن با حقیقت هستی به زبان و شیوه‏ی اندیشه‏ی فلسفی هایدگر شکل و شمایل خاصی بخشیده است که از آن میان، ابهام و پیچیدگی زبان او شهره‏ی خاص و عام و دست‌آویز مهمی برای نقد و رد او از جانب دیگر فیلسوفان معاصر است.

    تشخیص افراطی هایدگر درباره بنیاد متافیزیکی زندگی و تفکر غربی و ضرورت گسستی کامل از این سنت و باز کردن راه برای پرسش از معنای هستی و شنیدن فراخوان آن، وی را درگیر بحثی پردامنه درباره معنای متون فلسفی و شاعرانه سنت غربی کرده است. این درگیری با سنت فرهنگی غربی، در دهه‏ی سی با اقدام سراسیمه‌ هایدگر در پیوند با خیزش ملت آلمان منظره‌ای غریب را پیش چشم خواننده‏ی آثار او ترسیم می‌کند. گذشته از رفتار عجولانه‏ی او در همراهی با جریان نازی آلمان، نحوه‏ی خوانش و تفسیر او از متون شاعرانه‏ی هولدرلین و فیلسوفان غربی و تلاش برای ساخت‌گشایی از این متون و راه‌یابی به ژرفای هستی‌شناسانه این متون یکی از اصلی‌ترین موجبات بدبینی نسبت به وثاقت تفکر اوست. اصل راهنمای او برای تفسیر این متون توجه‌دادن به این نکته است که راه یکه و ساده‌ای برای عبور از متافیزیک وجود ندارد و در عوض ما باید دگرگونی بردبارانه و اندیشمندانه‌ی سنت‌های خودمان را به انتظار بنشینیم؛ دگرگونی‌ای که در مقطعی از رشد تفکر او به صورت ساخت‌گشایی از متون غربی برای دستیابی به نااندیشیده‌های نهفته در این متون رخ نمایانده است.

    تمرکز هایدگر بر روی متون فلسفی و شاعرانه نباید به سادگی چنین نتیجه گرفت که او فلسفه و شعر را بنیاد انتیک زندگی غربی می‌داند. به همین ترتیب خوانش‌های او از این متون را نباید از سنخ ‌خوانش‌های انتیکی دانست که از سویی به دنبال بیرون کشیدن منظور و معنای مورد نظر نویسنده یا شاعر است و یا از سوی دیگر این متون را به اسنادی تاریخی صرف فرومی‌کاهد. بلکه او در تفسیر متون شاعرانه و فلسفی به دنبال سویه‌ی نااندیشیده‌ی اندیشه‌ی نهفته در متن است که دقیقاً همین امر نااندیشیده که خود را در ناگفته‌های متن همزمان آشکار و پنهان می‌کند است که کار را برای فائق آمدن بر آن متن و راه‌یابی به سوی درک حقیقت هستی‌شناسانه‌ی تاریخی متن می‌گشاید. هایدگر در ساخت‌گشایی از متون غربی تلاش می‌کند تا با راه‌یابی به معنای بنیادی کلیدی‌ترین واژه‌ها و اصطلاحات محوری متن معنای تاریخی آن‌ها را آشکار کند. این معنای تاریخی را باید در ارتباط با مفهوم ژرف ‌تاریخ یا Geschichte هایدگری فهمید. این معنای تاریخی درون متن، به ظاهر بدیهی و بسیار نااندیشیده است و با سایه افکندن بر متن امکان سخن گفتن متن را و معناداری‌اش را می‌گشاید. به عبارت بهتر معناداری متون بنیادی سنت غربی باید در نسبت با جهانی فهمیده شود که زبان متن آن جهان را می‌گشاید. دقیقا همین جهان‌مندی و تاریخ‌مندی متن است که امکان راه‌یابی ما به آغازی‌ترین تجربه‌ها و از سر گیری آن‌ها را برای پرداختن به حقیقت هستی را فراهم می‏کند.

    به علاوه دیدگاه هایدگر درباره خوانش متن فلسفی و تفسیر آن برای بازگشایی پرسش از هستی، با آن‌چه سنت انگلیسی زبان به عنوان تفسیر متن می‌شناسد بسیار بیگانه است. چنانکه ژاک دریدا می‌نویسد، برای فلسفه تک‌معنایی بودن زبان یعنی آرمان زبانی خالی از ابهام و با یک معنای روشن، گوهر یا به عبارت بهتر غایت زبان است و هیچ فلسفه‌ای به خودی خود از این آرمان صرف نظر نکرده است. بلکه این آرمان خود فلسفه است (دریدا، 1982، 247). بر این اساس و در سنت انگلیسی آنچه را که معمولا نخستین نشانه مباحثه فلسفی به شمار می‌آورند تبدیل اصطلاحات شخص به زبان و مفاهیمی تک معنا و دقیق است. این هم‌سطح‌سازی زبانی یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های متافیزیکی است که هایدگر به نبرد با آن برخاسته است. هایدگر از پیدایی و یکسویگی واژگان بیزار است. این هم‌سطح‌سازی و یکنواختی مانع انکشاف شاعرانه و اصیل هستی است. متافیزیک با


فرم در حال بارگذاری ...

« مقاله رشته معماری : روش شناسی بررسی امکانات توسعه گردشگری با تکیه بر توانایی های زیست بوم ایراندانلود سمینار ارشد مهندسی برق الکترونیک: احساس و کنترل الکترونیکی شتاب سنج mems »