وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد: مدایح نبوی در احادیث و قرآن

 
تاریخ: 26-07-98
نویسنده: مدیر سایت

1- سخنی است که در آن گوینده به توصیف، تحسین و تمجید کسی بپردازد.[1] 2- شعر یا نثری را گویند که در آن به ستایش و برشمردن خصلت­های نیک ممدوح پرداخته می­شود و گاه شاعر یا نویسنده در بیان این نیکی­ها و سجایا بر سبیل اغراق گام می­نهد.[2]

مدح، در شعر از رونق بیش­تری نسبت به نثر برخوردار است. شاعران و نویسندگان از دیرباز، سروده‌ها و نوشته‌های خود را پس از ستایش خداوند بزرگ، به نعت و مدح پیامبر@ اختصاص داده‌اند، چنان که از همان ابتدای اسلام، در مقابل دعوت ناصحانه­ی آن حضرت و آیات کریمه­ی قرآن مجید که کلام آسمانی و معجزه­ی الهی است، فُصحای عرب چنان خاضع شدند، که دفتر از گفته‌های پریشان بشستند و به جای اشعار ناروا که پیش از آن می‌ساختند، مدایح و مناقب آن حضرت را زیب اشعار خود نمودند.[3]

هرچند که احادیث بسیاری در نهی از مدح به ما رسیده است نظیر؛ أُحثوا فی وُجوه المدّاحین التّراب[4] «برچهره­ی مدّاحان خاک بپاشید»، یا؛ مَن مَدَحَکَ فَقَد ذَبَحَکَ[5] «کسی که مدح تو گوید همانا تو را نابود کرده است»، لیکن باید توجّه نمود که مدح رسول الله@ مدح یک شخصیّت نیست، بلکه مدحِ یک حقیقت است که به امّت و مکتب خاصی اشاره دارد. یعنی در واقع این منقبت­ها به یک شخص برنمی­گردد بلکه به یک امّت می­رسد، همان گونه که درباره­ی حضرت ابراهیم$ در قرآن کریم آمده است: ﴿إِنَّ إِبْراهِیمَ كانَ أُمَّةً﴾[6] «ابراهیم به تنهایی امّتی بود».[7] تفاوت مدّاحانِ پیامبر@ با دیگر مدّاحان نیز از علل دیگری است، که قبح مدح و منقبت را از بین می­برد. غالباً مدّاحان به جهت دریافت صله و پاداش، شعر خویش را پیشکش می­کنند، به خلاف مدّاحان رسول الله@ که نه تنها این ­گونه چشمداشتی ندارند، بلکه از موهبتی که خداوند به آنان عطا کرده شکرگزارند. این ادّعا را می­توان از آنجا ثابت کرد که مدح رسول الله@، پس از رحلت ایشان نسبت به زمان حیات حضرت، رواج بیش­تری پیدا کرد و بعد از گذشت چهارده قرن شاعران و مدّاحان هنوز بر سرِ مسأله­ی منقبت پیامبر به رقابت می­پردازند.

به هر حال در میان حامیان رسول الله@، شاید بتوان حضرت خدیجه% و حضرت ابوطالب$[i] را در شمار اوّلین کسانی دانست که در شعر خود به مدح و ستایش پیامبر پرداخته‌اند. ستایش شاعران از پیامبر، همواره شیوه­ی شاعران بوده و مشهورترین منظومه­ی صدر اسلام، در مدح پیامبر اکرم@ و هجو دشمنان وی، دیوان حسّان بن ثابت است. نقد و بررسی این مدایح نیز، موضوعی است که بعدها ذهن منتقدان بسیاری را به خود مشغول کرد، که در آن نویسندگان به بررسی مضامینی چون ولادت، معراج، ختم رسالت، برتری حضرت نسبت به سایر انبیاء و انعکاس آن در جهان ادیان الهی می­پرداختند. به عنوان مثال “بررسی چهره­ی پیامبر@ در شعر معاصر” موضوع مقاله­­ای است که در آن نویسنده بازتاب شخصیّت پیامبر@ در شعر معاصر فارسی را به تصویر کشیده است.[8] همچنین مقاله­ی “مدح رسول از واقعیّت تا روایت” نقد دیگری است که در آن، نویسنده به مقایسه­ی مضامین و محتوای مدح در زمان پیامبر با مدایح دوره‌های بعد پرداخته است و با ذکر شواهدی از اشعار عربی در عهد پیامبر و اشعاری از فارسی و عربی در قرون بعد، نتیجه‌ گرفته است که مدح رسول، در عهد پیامبر بر پایه­ی واقعیّاتِ موجود بنا شده بود. تقریباً همه­ی سروده‌های این دوره که در وصف و مدح پیامبر و احیاناً یاران آن حضرت آمده است، از دروغ، غلوّ و اوصاف مبالغه‌آمیز تهی است. در مقابل، هرچه از عهد پیامبر دورتر می‌شویم، مدایحِ احساسی و خیالی، جای ستایش‌های واقعی را می‌گیرد و جنبه‌های رؤیایی شعر، بر واقعیّت­های آن غالب می­گردد.[9] از آنچه گفته شد می­توان چنین نتیجه گرفت که؛ حتّی شخص پیامبر و اوصافِ صورت و سیرت ایشان خالی از غلوّ و مبالغه­ی اشعار نبوده، برخی از شاعران در این مورد نیز دخل و تصرّف نموده، طبق میل و سلیقه­ی شخصی، تغییراتی ایجاد کرده­اند. مسلّماً اکنون تنها ملاک موجود جهت ارزیابی صحّت و سقم مدایح نبوی، قرآن و احادیثِ مربوط است. بنابراین برای پی­بردن به حقیقت باید اشعار و مدایح را با آیات و احادیث در کنار هم چیده و تطبیق یا عدم تطبیق آن­ها (مدایح) با واقعیّت را مورد بررسی قرار داد. در این مجال دو نمونه­ از مدایح نبوی را باهم مقایسه می­نماییم.

در روایتی آمده است که امام صادق$ نقل مى‏كنند: روزى پیامبر نشسته بود، ناگهان شترى آمده و در مقابل حضرت خوابید در حالی که ضجّه می­زد و ناله ­می­كرد. یکی از صحابه گفت: اى پیامبر خدا! آیا این شتر براى تو سجده مى‏كند؟ اگر او برایت سجده كند، سزاوارتر است كه ما این كار را انجام دهیم. حضرت فرمود: نه، شما براى خداوند سجده كنید. این شتر از صاحبانش شكایت دارد و مى‏گوید كه از كوچكى براى آنان بچه زاییده و كاركرده و حالا كه بزرگ‏ شده و نصف عمرش گذشته و ضعیف ‏است، آنان مى‏خواهند ذبحش‏كنند. در همین حین صاحب شتر رسید و پیامبر@، شتر را ضامن شد. شتر به احترام تعظیم نموده و سر بر قدم ایشان نهاده، ایشان را ستایش کرد. در رابطه با این اتّفاق حضرت خدیجه% شعری سروده­ و فضایل حضرت را  با زبان شعر چنین بیان می­کنند:

نَطَقَ البعیــرُ بفضلِـــ أحـمــــــدَ مُخبِـــراً              هــــذا الّذی شَــــــرُفَت بِهِ اُمُّ القُـــــــری                      هــــذا محـمّـــــدٌ خیــرُ مبعـوثٍ  أتـــی            فَهُــــوَ الشّفیـــعُ وَ خیـــرُ

sabzfile.com

مَن وَطِئَ  الثّـــری                                               یـــا حـــاسِــدیــه! تَمزَّقُــوا مِن غَیظِکُــم            فَهُــــوَ الحـبیبُ وَ لا سَـــواهُ فِـــی الـــوَری[10]

شتر به سخن درآمده، به فضیلت احمد خبر داد؛ این شخصی است که مکّه از وجودش شرافت یافت.* این، محمّد بهترین پیامبر فرستاده شده است، پس او شفیع و بهترین کسی است که قدم بر زمین نهاده.* ای حسودان! از خشمتان پاره، پاره شوید که فقط او محبوب است و جز او محبوبی در میان مردم نیست.*

نکته­ی قابل توجّه آن که؛ مصرع اول از بیت سوم این شعر با آیه­ای از قرآن نیز مطابقت دارد که اساساً ممکن است از همین آیه الهام گرفته شده باشد! البتّه این آیه ﴿قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِكُم﴾[11] از سوره­ی مبارکه­ی آل­عمران است که در مدینه نازل شده، پس یا باید این ادّعا را با توجیه پذیرفت، یعنی این شعر منسوب به حضرت خدیجه و اصالتاً از شخص دیگری است، یا این آیه در مکّه نازل شده است! به هر حال، این نمونه مدح با احادیث و آیات قرآن هماهنگی دارد، یعنی هم احادیث و هم آیات قرآن تصدیق کننده­­­ی چنین اوصافی از پیامبر اکرم هستند. در واقع این شعر مؤیّدِ معجزات و فیض وجود ایشان، برای عالم امکان –که در فصل آخر ذکر خواهد شد- می­باشد. در مقابل، مدایحی نیز وجود دارد که غیر واقع یا توأم با غلوّ است. مثلاً در شعر زیر اگر منظور شاعر محبّت محض باشد و هیچ تلاشی برای بخشوده شدن گناهان خود نکند، نوعی مغالطه درون آن به چشم می­خورد.

فیـــا خـــاتــم الرّســل الکـــرام و من به       لنـــا مِن مهمـــولات الذُنـــوبــ تخلــــص                          أَغِثنـــا أَجــِـرنــــا مِن ذُنـوبـ تعـــاظمت                فــــأنت شفیــــعُ الـــــوَری و مَخلــــص                      وَ مـــا لِـــــی مِن وَجـــهٍ  و لا مِن وسیلة               سَوی أن قلبـــی فِــی المحبّـــة مُخلـــص[12]

ای آخرین پیامبرِ گرامی! کیست که ما را، از انبوه گناهان رهایی بخشد؟*

به دادِمان رس، ما را پناه ده از گناهان سنگین، زیرا تو شفیع و رهایی­بخش همه­ی مردم هستی.*

مرا نه راهی و نه وسیله­ای مانده جز آن که دلم در محبّت تو خالص است.*

با مقایسه­ی دو شعر فوق می­توان به این برداشت دست یافت؛ شعری که بر اساس واقعیّت سروده شده علاوه بر آن که دلنشین است و خواننده از آن لذّت محسوسی می­برد، -سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند- سازندگی، درس­آموزی و هدایتگری در دلش نهفته است. در مقابل، اشعاری که توأم با غلوّ و مغالطه سروده شده­اند، نه تنها شیوایی کلامشان کم­رنگ­تر است، بلکه هیچ­ گونه پند و اندرزی درون خویش ندارند  و حتّی گاهی مضرّ و زیانبارند، در واقع این امید واهی به خواننده نیز منتقل شده و ممکن است وی را گمراه کند. در شعر دوم آنجا که پیامبر را شفیع گناهان قرار داده است، اگر مراد شاعر این باشد که صرفاً به جهت محبّتی که در دل دارد خود را مستحقّ شفاعت می­داند، سخت به بیراهه رفته است. ما به این مضمون (شفاعت) در شعر اول نیز برخورد می­کنیم، لیکن شفاعت در آنجا به طور مطلق بیان شده است. همان گونه که در قرآن نیز به شفاعت پیامبر اشاراتی شده، ولی پیامبر@ را وکیل گناهان مردم قرار نداده است ﴿وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَیْهِمْ وَكِیلًا﴾[13] ولی از شعر دوم این معنا (وکالت) برداشت می­شود.[ii]

این که پیامبر گرامی اسلام وسیله­ای برای تقرّب­جویی به خداست و این که ایشان واسطه­ی فیض الهی است، بر کسی پوشیده نیست، امّا این امر، دلیل بر امید واهیِ عدّه­ای نمی­شود که گناه کرده، بدون توبه و تلاشی در این رابطه انتظار شفاعت داشته باشند. ضمن آن که در شعر دوم بیش­ترِ مدح از دلسوزی شاعر نسبت به خویش است نه ستایش پیامبر@، در حالی که شعر اول اختصاص به مدح حضرت دارد. هنگامی که این دو قطعه شعر در کنار هم قرار گیرد، به وضوح این پیام دریافت می­شود که؛ در شعر اول هدف شاعر پُررنگ نشان دادنِ ممدوح (پیامبر@) و در واقع نشان دادن چهره­ی حقیقی از ممدوح است، امّا در شعر دوم مقصودِ شاعر نجات دادنِ خویش به واسطه­ی ممدوح و در حقیقت، چنگ زدن به دامان عصمت به جهت رهایی­بخشیِ خویش است. با توجّه به مطالبی که تا کنون بیان شد این مسأله به ذهن خطور می­کند که مدایح نبوی تا چه حدّ با قرآن و احادیث مطابقت می­کند و آیا در توصیف پیامبر (چه از نظر ظاهر چه از نظر باطن) غلوّی صورت گرفته است یا نه؟ جهت دسترسی به تطبیق یا عدم تطبیق این مدایح با قرآن و روایات ما در این پژوهش تلاش می­کنیم مدایحِ دو دوره­ی ابتدایی (صدر اسلام و اموی  سال 609 – 750م) را در اشعار عربِ حجاز مورد نقد و بررسی قرار داده تا پاسخگوی این مسأله باشیم، إن شاء الله

اهداف
هدف اصلی این پژوهش رسیدن به واقعیّت درباره­ی شخصیّت رسول الله@ (چه از نظر صورت، چه از نظر سیرت) است. که از طریق مقایسه­ی مدایح و مناقب آن حضرت با آیات قرآن و روایات و احادیث به دست می­آید. البتّه اهداف دیگری نیز در همین زمینه وجود دارد که به برخی از آن­ها اشاره می­شود:

بررسی آیاتی که رسول الله@ را مدح کرده و صفات برجسته­ی ایشان را الگو قرار داده است، مانند: ﴿وَ إِنَّكَ لَعَلىَ‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾[14] «و تو اخلاق عظیم و برجسته­ای داری».[15]
بحث درباره­ی روایاتی که در مدح رسول خدا@ سخن گفته و چینش این احادیث در کنار آیاتِ مربوط.
پژوهش در اشعار عرب (دو دوره­ی ابتدایی صدراسلام و اموی) و نگرش به تغییر رویه­ی شعراء، بعد از اسلام نسبت به قبل از آن و نیز بعد از رحلت پیامبر اسلام@ نسبت به زمان حیات ایشان.
تحقیق در مدایح نبوی و بررسی تطبیق یا عدم تطبیق این مدایح با آیات قرآن و احادیث.
تمییز حقیقت از غیرِحقیقت در اشعار عرب، با ملاک قرار دادن قرآن و روایات.
شناساندن شخصیّت پیامبر اکرم@ تا حدّ امکان و توان.
نشان دادن کمال از دیدگاه قرآن با برشمردن کمالات پیامبر عظیم الشّأن اسلام@
پرسش­ها
در این تحقیق تلاش بر آن است که به پرسش­های ذیل پاسخ داده ­شود.

اصلی

آیا مدایح نبوی با آنچه در قرآن و احادیث آمده است مطابقت دارد؟
فرعی

ادبیات متعهّد از نظر شیعه چه تفاوتی با سایر فرق و مذاهب دارد؟
مدّاحان پیامبر به چند دسته تقسیم می­شوند؟
شعر و شاعری از منظر قرآن به چند دسته تقسیم می­شود؟
چرا پیروان شعراء در قرآن گمراهان معرفی شده­اند؟
قرآن­کریم از کدام ویژگی­های پیامبر@ به عنوان شاخصه و الگو نام برده است؟
ویژگی­های خُلقی و خَلقی پیامبر از دیدگاه قرآن و روایات چیست؟
فرضیه­ها
آنچه در پاسخ پرسش­های فوق به ذهن می­آید چنین است:

مدایح نبوی دو دسته­اند، که بعضی مطابق با قرآن و احادیث و برخی مخالف با آن هستند یا حداقل با قرآن و احادیث در یک­راستا نیستند.
ادبیات متعهّد از نظر شیعه همان است که اسلام و قرآن، آن را تأیید می­کنند.
مدّاحان پیامبر به سه دسته تقسیم می­شوند؛ متعهّد، غیرمتعهّد و متغیّرالسیره.
به نظر می­رسد معیار قرآن محتوای اشعار و راه شعراء باشد، نه شعر محض. بنابراین شعر و شاعری نیز به دو دسته­ی مقبول و مردود تقسیم می­شود.
قرآن با این که پیروان شعراء را گمراه معرفی کرده، لیکن این خطاب باید استثنائی نیز داشته باشد.
قرآن­کریم بیش­تر، مباحث اخلاقی پیامبر@ را برای مردم الگو قرار داده است.
ویژگی­های خُلقی و خَلقی پیامبر در قرآن و روایات بسیار ذکر شده است که البتّه این مدح به شخص رسول الله@ برنمی­گردد بلکه به صفات نیک و درست اشاره دارد.
پیشینه­ی تحقیق
مدح در اشعار شاید به زمان ابتدایی پیدایش هنر شاعری برگردد. لیکن آنچه مورد بحث این تحقیق است (مدایح نبوی) از زمان خودِ رسول الله@ شروع شده و تا کنون ادامه دارد. از همان آغاز نبوّت به ویژه پس از هجرت، اشعار در مدح پیامبر نقش بسزایی داشت. مدایح نبوی یکی از انواع ادبیات مذهبی است، ولی هیچ­ یک از مورّخان به تاریخ شکل­گیری این نوعِ ادبی در زبان عربی اشاره نکرده­اند، زیرا این نوع شعر مانند سایر انواع شعری، ظاهر و آشکار نبوده است. مدایح مذهبی، فنّی است که در میان صوفیان و اشعار سروده شده، به وسیله­ی آنان شکل گرفته است. عدّه­ی اندکی غیر از صوفیان نیز به این امر روی آورده­اند. از میان منقبت­سرایان عرب می­توان به حسّان بن ثابت، عبدالله بن رواحه، نابغه جعدی و کعب بن زهیر که در زمان حیات حضرت مدایحی سروده­اند، اشاره نمود. مدایح نبوی بیش­تر پیرامون شکوه و عظمت پیامبر، قرار گرفتن نام پیامبر در کنار نام خدا، معراج رسول الله@، برتری پیامبر نسبت به سایر پیامبران، مقام شفاعت و… سروده شده­اند.[16]

نکته­ی قابل ذکر این که در زمان رسول الله@ غلوّ در اشعار بسیار کم­رنگ بود و (چون صحابه مستقیماً با کرامات آن حضرت مواجه بودند) شاعران به راحتی از طبع شعر خود استفاده کرده و تصویری واقعی -تا حدّ امکان- از پیامبر اکرم در مدایح خود ترسیم می­نمودند. پس از رحلت رسول خدا@ چند عامل باعث بروز غلوّ در مدح ایشان گشت که از آن جمله می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

فقدان رسول خدا@ و عدم آگاهی شاعران پس از ایشان، از معجزات پیامبر و… .


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمان­های خصوصیسمینار کارشیناسی ارشد رشته برق:بررسی مدل های ANN/HMMو fuzzy HMM در بازشناسی گفتار اتوماتیک (ASR) »
 
مداحی های محرم