امیدواریم پژوهش حاضر به روشن سازی عوامل موثر بر سازگاری زناشویی کمک کرده ورتوی نو به این عرصه از روابط انسانی بیفکند.
2-1 بیان مسأله
خانواده نظامی اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد پس از ازدواج هر یک از همسران انتظار دارند خانواده جدید همان شکلی را پیدا کند که برای او مطلوب و آشناست هر کدام می کوشند واحد زن و شوهری را در راستای مطلوب و پذیرفته خود سازمان دهد و دیگری را برای هم سازی با خود تحت فشار گذارد (مینوچین، 1380). سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند (سین ها و ماکرجک، به نقل از احمدی، 1382). معمولا رفتارهای فردی موجب شکل گیری قواعد مراودات در بین زوجین می شود بنابراین پذیرش سلیقه ها و رفتار همسر و یا به عبارتی دیگر ، بروز رفتارهای مقبول از سوی همسر می تواند روابط دوتایی را شکل دهد و زمینه را برای برقراری تفاهم در بین زوجین ایجاد کند و در واقع می توان گفت رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می دهد (احمدی، 1382).
پدید آمدن اختلاف و تعارض بین زن و شوهر طبیعی است و به دلیل ماهیت کنش ورزی همسران گاه پیش می آید که اختلاف دیدگاه روی دهد یا نیاز ها بر آورده نشود و در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم ناامیدی و ناخشنودی می کنند. بعضی از موضوع های شناخته شده ای که می تواند پدید آورنده اختلاف های زناشویی باشد چنین است پول، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، خیانت جنسی، مشکلات عاطفی، مشکلات مالی، مشکلات ارتباطی(گفت و شنود)، درگیری های کاری و مانند این ها (ثنایی و ذاکر، 1378) اختلافات زناشویی می توانند نتایج زیان باری را به همراه داشته باشند و همانطور که مازلو در سلسله مراتب نیاز ها بیان می کند که ارضای نیازهای بالاتر مستلزم ارضا نمودن نیازهای پایین تر است، زوجین نیز با وجود تعارضات و به دلیل برآورده نشدن نیاز آنها به عشق و محبت و احترام ممکن است نتوانند به خود شکوفایی دست یابند.
از نظر بسیاری از اندیشمندان در حوزه های اجتماعی و روانشناختی، عواملی همچون تناسب اعتقادی و مذهبی، تناسب فرهنگی، حسن خلق، تناسب ظاهری، تناسب سنی، تناسب هوشی، تناسب خانوادگی، سلامت جسمانی، سلامت روانی و عقلی بر سازگاری و رضایت زناشویی موثرند. علاوه بر عوامل یاد شده، متغیرهای متعدد دیگری نیز بر رضایت و سازگاری زناشویی تأثیر می گذرند که می توان آنها را به عواما اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، و فردی تقسیم نمود. در حیطه علم روانشناسی عوامل فردی اهمیت بیشتری دارند و از این جهات ما تنها به عوامل فردی و در این پژوهش از میان عوامل متعدد فردی ما به عامل مهم سلامت روانی خواهیم پرداخت.
با توجه به این که اختلالهای روانی آثار عمیق دارند و این اختلالها امور روزانه را مشکل و گاهی اوقات غیرممکن می سازد و بنیان روابط فرد با خانواده، دوستان و همکاران را تخریب می کند، حتی اگر فرد مبتلا به چنین اختلالی بتواند ظاهری فریبنده و عادی به دیگران نشان دهد، اضطراب، افسردگی یا تنهایی طاقت فرسایی را تحمل می کند. داشتن اضطراب مزمن نه تنها لذت بردن از زندگی را غیرممکن می کند بلکه این احساسات مانع از این می شوند که فرد با تمام ظرفیت عمل کند (ژاندا، به نقل از احمدی، 1382).
از این جهت مشکلات روانی تأثیرات عمیقی بر روابط بین فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد دارند و در صورت کژکاری و نقص در عملکردها روانی، حوزه های یاد شده دچار مشکل خواهند شد. بدین لحاظ به نظر می رسد سلامت روانی نقش عمده ای در سلامت عملکرد فرد نقش های اجتماعی و خانوادگی داشته باشد.
با این فرض در این پژوهش بر آن شده ایم که رابطۀ سلامت روانی را با سازگاری زناشویی که دو وجه بسیار مهم از زندگی انسان ها می باشند را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...