ان دیده شوند، اما تردید دارند که چنین اتفاقی رخ دهد. و (3) باوری، که آنها نمی توانند آنطور که می خواهند بنظر برسند.
(برای مثال، آنها تصور می کنند تا حدودی شایسته بنظر می رسند در حالی که آنها میخواهند که بصورت افراطی شایسته بنظر آیند). این شرایط منجر به ایجاد اضطراب اجتماعی می شود. به عبارت دیگر، اضطراب اجتماعی زمانی بروز می کند که افراد برای ایجاد تأثیر مطلوب روی دیگران برانگیخته می شوند اما در مورد ایجاد این تأثیر تردید دارند. ناتوانی ادارک شده برای پیش بینی، کنترل و کسب پیامدهای مطلوب، پیشایندهای اصلی اضطراب در نظر گرفته شده است (برای مثال ، سیلیگمن، 1975). همچنین اسکلنکر و لیری ( 1982) معتقد هستند که شرط ضروری اما نه کافی برای بروز اضطراب اجتماعی آن است که افراد برای ایجاد یک تاثیر مطلوب روی دیگران بر انگیخته می شوند. افرادی که چنین اهدافی در موقعیت ندارند نگرانی خاصی در مورد ارزیابی دیگران نخواهند داشت و در نتیجه احساس اضطراب نخواهند کرد.
طی چند دهه گذشته چندین الگوی نظری برای تبیین مکانیزمهای اضطراب اجتماعی ارائه گردیده که برخی از این الگوها بر فرآیند شناختی تأکید دارند. الگوهای شناختی اضطراب اجتماعی بر این ایده مبتنی هستند که باورهای شناختی مانند «باورهای ناکارآمد» و «افکار غیرمنطقی» نقش مهمی در «علت» و «تداوم» اختلال اضطرابی ایفا می کند.(بک[4] و همکاران، 1985).
گاهی اوقات تواناییها بر اساس نشانهها و علائم فیزیولوژیکی مورد قضاوت قرار میگیرند. این نشانهها دربرگیرنده علائم جسمانی ماننداضطراب و تنش هستند که افراد در موقعیتهایی گوناگون آنها را تجربه کرده و به طریقی متفاوت مورد تفسیر قرار می دهند. برای مثال، حضور در موقعیتهای اجتماعی، برای بعضی اشخاص بروز این نشانهها را به دنبال دارد و باعث می شود که وجود اضطراب را در خود نشانه ناتوانی و ضعف تلقی کنند و انتظار موفقیت در آ نها کاهش یابد، بنابراین در موقعیتهای اجتماعی به خوبی عمل نمیکنند. مفهوم اضطراب اجتماعی یکی از اسمهایی است که برای ارجاع به این پیامد و پدیده شناختی احساسی-رفتاری مورد استفاده قرار گرفته است(زیگلر[5]،2005).
اختلال اضطراب اجتماعی یا فوبی اجتماعی به ترس آشکار و مستمر از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد و از این باور فرد ناشی میشود که او در این موقعیتها به گونه ای خجالتآور یا یا تحقیرآمیز عمل خواهد کرد. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بطور معمول از موقعیتهای ترس آور اجتناب می کنند و بندرت خود را مجبور به تحمل موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی مینمایند، اما اگر با این موقعیتها روبرو شوند اضطراب شدیدی را احساس خواهند کرد. برای برخی از افراد تنها بخش کوچکی از موقعیتهای اجرایی از قبیل نوشتن یا صحبت کردن در جمع برای گروهی از شنوندگان ترس آور است، در حالی که برخی دیگر در دامنه گستردهای از عملکردهای عمومی یا موقعیتهای تعامل اجتماعی میترسند و طبیعی است که در هر کدام از موارد فوق «اضطراب اجتماعی» هنگامی بعنوان تشخیص مطرح میگردد که این گونه ترسها بطور مع
(برای مثال، آنها تصور می کنند تا حدودی شایسته بنظر می رسند در حالی که آنها میخواهند که بصورت افراطی شایسته بنظر آیند). این شرایط منجر به ایجاد اضطراب اجتماعی می شود. به عبارت دیگر، اضطراب اجتماعی زمانی بروز می کند که افراد برای ایجاد تأثیر مطلوب روی دیگران برانگیخته می شوند اما در مورد ایجاد این تأثیر تردید دارند. ناتوانی ادارک شده برای پیش بینی، کنترل و کسب پیامدهای مطلوب، پیشایندهای اصلی اضطراب در نظر گرفته شده است (برای مثال ، سیلیگمن، 1975). همچنین اسکلنکر و لیری ( 1982) معتقد هستند که شرط ضروری اما نه کافی برای بروز اضطراب اجتماعی آن است که افراد برای ایجاد یک تاثیر مطلوب روی دیگران بر انگیخته می شوند. افرادی که چنین اهدافی در موقعیت ندارند نگرانی خاصی در مورد ارزیابی دیگران نخواهند داشت و در نتیجه احساس اضطراب نخواهند کرد.
طی چند دهه گذشته چندین الگوی نظری برای تبیین مکانیزمهای اضطراب اجتماعی ارائه گردیده که برخی از این الگوها بر فرآیند شناختی تأکید دارند. الگوهای شناختی اضطراب اجتماعی بر این ایده مبتنی هستند که باورهای شناختی مانند «باورهای ناکارآمد» و «افکار غیرمنطقی» نقش مهمی در «علت» و «تداوم» اختلال اضطرابی ایفا می کند.(بک[4] و همکاران، 1985).
گاهی اوقات تواناییها بر اساس نشانهها و علائم فیزیولوژیکی مورد قضاوت قرار میگیرند. این نشانهها دربرگیرنده علائم جسمانی ماننداضطراب و تنش هستند که افراد در موقعیتهایی گوناگون آنها را تجربه کرده و به طریقی متفاوت مورد تفسیر قرار می دهند. برای مثال، حضور در موقعیتهای اجتماعی، برای بعضی اشخاص بروز این نشانهها را به دنبال دارد و باعث می شود که وجود اضطراب را در خود نشانه ناتوانی و ضعف تلقی کنند و انتظار موفقیت در آ نها کاهش یابد، بنابراین در موقعیتهای اجتماعی به خوبی عمل نمیکنند. مفهوم اضطراب اجتماعی یکی از اسمهایی است که برای ارجاع به این پیامد و پدیده شناختی احساسی-رفتاری مورد استفاده قرار گرفته است(زیگلر[5]،2005).
اختلال اضطراب اجتماعی یا فوبی اجتماعی به ترس آشکار و مستمر از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد و از این باور فرد ناشی میشود که او در این موقعیتها به گونه ای خجالتآور یا یا تحقیرآمیز عمل خواهد کرد. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بطور معمول از موقعیتهای ترس آور اجتناب می کنند و بندرت خود را مجبور به تحمل موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی مینمایند، اما اگر با این موقعیتها روبرو شوند اضطراب شدیدی را احساس خواهند کرد. برای برخی از افراد تنها بخش کوچکی از موقعیتهای اجرایی از قبیل نوشتن یا صحبت کردن در جمع برای گروهی از شنوندگان ترس آور است، در حالی که برخی دیگر در دامنه گستردهای از عملکردهای عمومی یا موقعیتهای تعامل اجتماعی میترسند و طبیعی است که در هر کدام از موارد فوق «اضطراب اجتماعی» هنگامی بعنوان تشخیص مطرح میگردد که این گونه ترسها بطور مع
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...