حاملگی زودرس، نداشتن مهارت برای ورود به بازار کار، افسردگی و مشکلات تحصیلی را متحمل میشوند (لطفی، 1389). بنابراین ضروری است که اولا با فرهنگ سازی، آمار این ازدواجهای زودرس را در این مناطق کاهش دهند و دوما با حل مشکلات زناشویی در دانش آموزان متأهل تا حد امکان از بروز آسیبهای بعدی جلوگیری شود.
در حال حاضر دیدگاههای متعددی با رویکردهای مختلف به دنبال تبیین و حل تعارضهای زناشویی هستند. مانند خانوادهدرمانی که مسئولیت عمده آن بالا بردن احساس همبستگی و وحدت خانواده و فعال کردن نقش طبیعی خودالتیامبخشی خانواده است (عامری، نوربالا، اژهای و رسولزادهطباطبایی، 1382). درمان دیگری که در زمینه حل تعارضات زناشویی بکار برده میشود، درمان مبتنی بر نظام عاطفی بوون[44] است که نقش مهمی در زمینه رشد نظری و کار بالینی خانوادهدرمانی داشته است. در این شیوه اعتقاد بر این است که نوعی نظام عاطفی بر ساختار خانواده حاکم است که قابلیت انتقال بین نسلی دارد و سلامت روانی فرد در گرو سطح تفکیک و جدایی وی از این نظام است (بوون، 1976؛ نقل در یوسفی، 2012). علاوهبر این روشها، یانگ روش دیگری را مبتنی بر طرحواره برای حل اختلافات بهوجود آورده که طرحواره درمانی نام دارد.
طرحواره درمانی، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتا بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روشهای درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بنا شده است و هدف نهایی آن بهبود طرحواره است. این شیوه درمان، دارای دو مرحله سنجش و آموزش[45] و مرحله تغییر است. در مرحله اول، طرحواره درمانگر به بیماران کمک می کند تا طرحوارههای خود را بشناسند و به ریشه های تحولی طرحوارهها در دوران کودکی و نوجوانی پی ببرند. در این مرحله، مدل طرحواره به بیماران آموزش داده میشود و بیماران یاد میگیرند سبکهای مقابلهای ناکارآمد (تسلیم، اجتناب و جبران افراطی) خود را بشناسند و ببینند چگونه پاسخهای مقابلهایشان باعث تداوم طرحوارههای آنها میشوند. هدف این است که بیماران هم از نظر عقلانی، عملکردهای طرحوارههای خود را بفهمند و هم اینکه این فرایندها را در سطح هیجانی تجربه کنند. سنجش یک فرایند چند بعدی است که شامل مصاحبه درباره تاریخچه زندگی، تکمیل پرسشنامه طرحواره، تکالیف خود-بازنگری و تمرینهای تصویرسازی ذهنی است. در فرایند سنجش، طرحوارهها از نظر هیجانی برانگیخته میشوند و به بیماران کمک میشود بین مشکلات فعلی و تجارب دوران کودکی خود، ارتباط هیجانی برقرار کنند. در پایان این مرحله، درمانگر و بیمار، مشکل بیمار را در قالب مدل طرحواره، مفهومسازی می کنند. در مرحله دوم، درمانگر بسته به نیازهای بیمار، راهبردهای شناختی، تجربی و رفتاری و بین فردی را در هر جلسه، بهگونهای انعطافپذیر بهکار میگیرد (یانگ و همکاران ، 1389).
از همین رو با توجه به اهمیت رضایت زناشویی و نقشی که طرحوارههای ناسازگار اولیه در کیفیت روابط زناشویی زوجین دارد، این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که آیا مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی می تواند فعالیت طرحوارههای ناسازگار اولیه را کاهش و رضایت زناشویی را افزایش دهد؟
2-1 سؤالهای پژوهش*
سؤال اول: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره محرومیت هیجانی اثربخش است؟
سؤال دوم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره وابستگی/ بیکفایتی اثربخش است؟
سؤال سوم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره بازداری هیجانی اثربخش است؟
سؤال چهارم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره بیاعتمادی/ بدرفتاری اثربخش است؟
سؤال پنجم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموز
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...