(2-1) بیان مسئله
از آنجا که تمامی فعالیت های جسمانی و روانی تحت کنترل مغز می باشد، آسیب به سلولهای مغزی بدلیل سکته مغزی سبب ایجاد اختلال در فعالیت های جسمی و ذهنی فرد می گردد. این اختلالات جسمی و ذهنی تأثیرات شدیدی بر کیفیت زندگی می گذارد. تحقیقات نشان داده اند که دلیل اصلی اختلال عملکردی در فعالیت های روزمره زندگی پس از سکته مغزی، فلج اندام فوقانی است با وجود تأثیرات مهمی که اندام فوقانی بر فعالیت های روزمره زندگی زندگی فرد مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن و . دارد، آسیب در این ناحیه کیفیت زندگی را کاهش داده و پیامدهایی مثل افسردگی و کاهش اعتماد به نفس را در پی خواهد داشت [1].
کاردرمانی به عنوان بخشی از توانبخشی می تواند سهم مهمی در بهبودی و مدیریت بیماران سکته مغزی داشته باشد. کاردرمانگر به دلیل وسعت جنبه های درمانی که شامل: درمان در حیطه حرکت، شناخت و درک بیمار است؛ معمولا بیشترین زمان درمانی را نسبت به سایر اعضای تیم درمانی با بیمار صرف می کند، همچنین با بهره گرفتن از تکنیک های درمانی موثر که بیمار فعالانه در آن درگیر می شود باعث بهبودی اندام فوقانی می گردد. به واسطه این تکنیک های درمانی مهارت های عملکردی در بیمار تقویت می شود، آموزش مهارت های عملکردی باعث پیشرفت در بهبودی همه جانبه فعالیت های روزمره زندگی[2] و ارتقاء فعالیت های روزمره با بهره گرفتن از ابزار[3] می شود [4]. در این راستا هدف کاردرمانی بازگردانی بیماران به حداکثر توانایی فیزیکی، ذهنی و اجتماعی است. اساس فلسفی کاردرمانی، درمان فعالانه بیمار است؛ بطوریکه بتواند توانایی های فیزیکی و ذهنی موجود را در جهت بهبودی روز افزون بکار گیرد. انجام فعالیت های هدفمندی که سلامت روان و محیط اجتماعی و فیزیکی را میسر سازد. برای نیل به این مقصود کاردرمانگر پیشبرد همه جانبه بیمار را در نظر گرفته و مطابق با آن برنامه درمانی مؤثر را با بهره گرفتن از مدالیته مناسب که بهترین کیفیت درمان و در عین حال کوتاهترین و کم هزینه ترین نیز می باشد را بکار می بندد [2].
از آنجا ییکه معلولیتهای ناشی از سکته منجر به کاهش عملکرد روزانه و مشارکت اجتماعی افراد مبتلا می شود لذا کاردرمانی بعنوان بخش مهمی از توانبخشی برای رسیدن فرد به حداکثر استقلال کمک کننده است. برای دستیابی به این اهداف بلند مدت اهداف کوتاه مدتی در نظر گرفته می شود، از آن جمله: افزایش آگاهی از الگوهای حرکات طبیعی و پیشرفت پاسخ های ارادی و غیر ارادی، کاهش سینرژی های اکستنسوری یا فلکسوری، کاهش رفلکسهای مزاحم، کاهش اسپاستیسیته، افزایش قدرت و تحمل الگوهای حرکتی طبیعی، افزایش هماهنگی، کاهش یا رفع محدودیت دامنه حرکتی مفاصل، حمایت از عضو دردناک در موارد شانه درد[4] و افزایش دامنه حرکتی مفاصل، مشارکت فعالانه بیمار در فعالیت ها و کسب حداکثر استقلال در عملکرد روزمره زندگی می باشد [1]. در این پروسه از درمان های متفاوتی استفاده می شود. یکی از روش هایی که می توان جزء مداخلات درمانی توانبخشی سکته مغزی قرار داد، بیوفیدبک تراپی است.
سالهاست که استفاده های متفاوتی از بیوفیدبک در طب بالینی بیماریهای اسکلتی عضلانی و بیماران مغزی-نخاعی صورت گرفته است که در هر جنس و گروه سنی مطالعه شده است. در کار با بیوفیدبک بیشترین تأکید بر دریافت پاسخ نسبتاَ سریع بیمار، ایجاد مشارکت فعال بیمار، آموزش این تکنیک به بیمارجهت استفاده در منزل، افزایش استقلال بیمار و کاهش هزینه های بهداشتی می باشد. بیوفیدبک یک درمان نسبتا ساده و مؤثر برای بیماری های عصبی عضلانی است که برای گسترش مکان درمان حتی می توان آن را به خانواده بیمار آموزش داد [5].
در پروسه ایجاد سکته مغزی راه های حرکتی مرکزی اصلی که تنظیم تون نرمال را برعهده دارند آسیب می بینند و عملکرد آنها دچار اختلال می شوند ولی ممکن است برخی راه های حرکتی که قبلا بدون استفاده بوده اند بواسطه سکته مغزی آسیب نبینند، بیماران می توانند یاد بگیرند که این راه های حرکتی غیر فعال را فعال کنند، این عمل با آموزش بیوفیدبک به بیمار میسر است [6, 7].
درمان توانبخشی در سکته مغزی با تعامل بین تراپیست و بیمارهمراه است، وجود برخی ابزارها و مدالیته های پیشرفته در این
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...