چکیده تحقیق: محیط فوق رقابتی امروزه، نه تنها بر ساختار رقابتی اجزاء آن، که بر ساختار مدیریتی سازمان ها نیز فشار فزاینده ای را وارد می سازد؛ چالش هایی که شرکت ها را وادار می سازد به کاهش هزینه در طول زنجیره تامین بپردازند؛ زمان کلی تولید و میزان موجودی ها را کاهش دهند؛ انتخاب محصولات و تنوع آن را گسترش دهند؛ زمان تحویل مطمئن تری را فراهم نمایند؛ کیفیت و کارآیی را بهبود داده و تقاضا، عرضه و تولید را هماهنگ سازند. این خود، شرکت ها را به مدل های همکاری و رقابت های مبتنی بر آن ترغیب می کند. در این راستا شرکت ها بایستی بطور فزاینده ای اطلاعات داخلی خود را با تامین کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان تسهیم نموده و در عین حال از ریسک های مرتبط با چنین اشتراکی پرهیز نمایند. بمنظور تحقق این اهداف، سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی بصورت روزافزون مورد کاربرد شرکت ها و سازمان های مختلف در سراسر جهان، واقع می شود. علیرغم چنین اقبالی، میزان شکست پروزه های پیاده سازی ERP ها در سازمان ها بالاست و گزارشات متعددی بر این موضوع صحه گذاشته اند. از این رو فرآیند ارزیابی آمادگی سازمان، پیش از پیاده سازی ERPاز جایگاه مهمی در سازمان ها برخوردار است. مدل های متنوعی در خصوص ارزیابی آمادگی سازمان برای پیاده سازی ERP وجود دارد که هر یک، از رویکرد ویژه ای برخوردارند. این رویکردها هر یک، به ارزیابی ابعاد مختلفی از جمله منابع انسانی، ساختار سازمان، سیستم و زیرساختارهای مرتبط با فناوری اطلاعات سازمان می پردازد. این تحقیق تلاش دارد تا با ارائه یک چارچوب ارزیابی جدید، ضمن ارزیابی آمادگی سازمان، نواحی مسئله زای سازمان را تشخیص داده و سازمان را به اخذ راهبردهای اقتضائی آماده سازی رهنمون سازد. علاوه بر آسیب شناسی و جنبه های مدیریت مخاطرات در مدل ارائه شده؛ برقرای پیوند میان وضعیت ارزیابی شده سازمان و مجموعه استراتژی های اقتضائی قابل اخذ جهت آماده سازی سازمان، از دیگر خلأهایی است که این تحقیق سعی در پوشش آن دارد. فصل اول: کلیات تحقیق 1-1) مقدمه محیط فوق رقابتی امروزه، نه تنها بر ساختار رقابتی اجزاء آن، که بر ساختار مدیریتی سازمان ها نیز فشار فزاینده ای را وارد می سازد؛ چالش هایی که شرکت ها را وادار می سازد به کاهش هزینه در طول زنجیره تامین بپردازند؛ زمان کلی تولید و میزان موجودی ها را کاهش دهند؛ انتخاب محصولات و تنوع آن را گسترش دهند؛ زمان تحویل مطمئن تری را فراهم نمایند؛ کیفیت و کارآیی را بهبود داده و تقاضا، عرضه و تولید را هماهنگ سازند. این خود، شرکت ها را به مدل های همکاری و رقابت های مبتنی بر آن ترغیب می کند. در این راستا شرکت ها بایستی بطور فزاینده ای اطلاعات داخلی خود را با تامین کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان تسهیم نموده و در عین حال از ریسک های مرتبط با چنین اشتراکی پرهیز نمایند. بمنظور تحقق این اهداف، سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی[1] بصورت روزافزون مورد کاربرد شرکت ها و سازمان های مختلف در سراسر جهان، واقع می شود. اگر چه دلیل عمده کاربرد این سیستم ها یکپارچه سازی و مدیریت مالی بهتر پروژه های سازمانی است؛ منتهی دلایل دیگری همچون پردازش بلادرنگ[2] اطلاعات و افزایش گستره بازه زمانی ارائه خدمات و تولید بصورت 24 ساعت در شبانه روز و 7 روزکاری در هفته؛ از جمله عللی هستند که اقبال شرکت ها را به پذیرش این سیستم ها افزایش داده است. علیرغم چنین اقبالی، میزان شکست پروزه های پیاده سازی ERP ها در سازمان بالاست و گزارشات متعددی در این خصوص وجود دارد. لِنجین والتر (2000) گزارش می کند که میزان شکست پروژه های پیاده سازی ERP را می توان در دامنه ی 40 تا 60 درصد و بالاتر در نظر گرفت. آمیل و آمیل (2002) عنوان می کند که بین 50 تا 75 درصد شرکت های امریکایی به نوعی شکست در پیاده سازی ERP را تجربه کرده اند. ماسکاتلو و پارنت (2006) نرخ شکست پروژه های پیاده سازی را در مجموع بالغ بر 50 درصد ؛ وَنگ و همکاران (2007) این نرخ را 70 درصد و شرکت مشاورین پانوراما (2011) این نرخ را در سال 2010 بالغ بر 60 درصد گزارش کرده اند. 1-2 تعریف موضوع، اهمیت و ضرورت تحقیق موفقیت در پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) و تحقق اهداف از پیش برنامه ریزی شده، از موضوعاتی است که توجه پژوهشگران این حوزه را به خود معطوف داشته است. این موضوع عمدتاً ناشی ازسرمایه گذاری بالای بکارگیری چنین سیستم هایی درسازمان ها می باشد. باتوجه به نرخ بالای شکست پروژه هایERP، ارزیابی اولیه میزان آمادگی سازمان ها در پیاده سازی چنین سیستم هایی می تواند در کنترل ریسک پیاده سازی و اجتناب از شکست احتمالی پروژه تاثیرگذار باشد.
فرم در حال بارگذاری ...