گیری دانش انسان شناسی به طور عام و روانشناسی به صور خاص، نگاه اندیشمندان از زوایای مختلف به این پدیده موجب تنوع و گوناگونی نظریات مربوط به هویت شده است. بیشتر این نظریهپردازان به مفهوم هویت و شکلگیری آن در دوره نوجوانی پرداختهاند و دیدگاههای کمتری پیرامون هویت بزرگسالان و میانسالان شکل گرفته است.
اریکسون به عنوان مهمترین روانشناس نظریهپرداز در این حوزه ابتدا اصطلاح (هویت من) را برای توصیف مسائل روانی بعضی از نظامیان بازگشته از جنگ جهانی دوم به کار برد. او مشاهده کرد که بعضی از این سربازان نمیتوانند از عهدهی تغییر نقش خود از سرباز به شهروند برآیند و از انطباق با مسؤولیتهای جدید ناتوانند. تجربهی آنها فقدان یکسان بودن خود بود. به بیان او: «آنچه توجه را بیشتر جلب کرد، فقدان مفهومی از هویت در این مردان بود، آنها میدانستند که چه کسی هستند و یک مفهوم هویت شخصی داشتند، اما این هویت از نظر ذهنی بود و زندگی آنان دیگر پیوستگی گذشته را نداشت. یک آشفتگی در آن چیزی وجود داشت که بعدها آن را «هویت من» نامیدم (اریکسون، 1963). چنین است که هویت به آسانی به واسطهی فقدان یا از دست دادنش قابل تشخیص میشود. طبق دیدگاه اولیه اریکسون، فقط هنگامی مسائل اساسی هویت میانسالان در معرض دید قرار میگیرد که فرد دیگر نمیتواند یکپارچگی را در ترکیب وجود خویش احساس کند (رابینز و ترازسنیوسکی[16]، 2005).
در اواسط دههای 1960 و 1970 تحقیقات وسیع و گسترده ای در مورد هویت انجام گرفت. اندیشمندانی مانند یونگ، مفاهیمی را مطرح کردند که در آن به تحولات هویت در دوره میانسالی تاکید زیادی شده بود. همچنین نظریهپردازانی مانند لوینسون و ویت بورن نظریات جدیدی را ارائه دادند که به صورت خاص به هویت میانسالان میپرداخت.
در بین مطالعات بسیاری که در مورد مفاهیم مطرح شده توسط اریکسون انجام گرفت، مطالعات مارسیا نفوذ بسیار زیادی بر تحقیقات به جای گذاشته است (مارسیا[17]، 1996، 1976، 1989؛ به نقل از لاچمن، 2004). مدل مارسیا که براساس تئوری اریکسون ساخته و پرداخته شده است، شامل 3 فرض اساسی میباشد: اول اینکه شکلگیری هویت شخصی مستلزم تثبیت تعهد یا عدم تردید در انتخاب میباشد. این تعهد در حوزههای اصلی هویت مانند حرفه یا انتخاب همسر است. دوم آنکه شکلگیری هویت بر مبنای کشف پرسش و تصمیمگیری در مورد نحوه گذران بحران هویت میباشد. سوم اینکه، در جوامع غربی دورهای تحت عنوان دوره روانی اجتماعی دیررس مطرح میشود که طی این دوره فرد ممکن است تجربهها ونقشهای گوناگونی را تجربه کرده و هویت شخصی منسجمی را شکل بدهد (بیلسکر[18]، 2003؛ به نقل از محمدی روزبهانی و مهرابیزاده هنرمند، 1387).
امروزه مبحث بحران هویت میانسالان، بیش از پیش مورد توجه محققان حوزه روانشناسی تحولی قرار گرفته است. پژوهشگرانی که به بررسی این روند پرداختهاند تاکید دارند که تحولاتی که در این دوره در هویت افراد اتفاق میافتد، بسته به منابع و شرایط زندگی فرد، تاثیرات عمیقی بر وضعیت روانشناختی و زندگی روزمره او خواهد گذاشت (موئن و وتینگون، 1999).
مفهوم هویت
مفهوم هویت (خود) با کلمات دقیق قابل تعریف نیست و تا حدی مبهم است. این مفهوم شامل تداوم و ثباتی است که مشخصکننده افراد است. افرد جامعه بشری، علیرغم تغییراتی که در طول زمان پیدا میکنند و نق
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...