تعهد سازمانی
دومین نگرش از نگرشهای شغلی، تعهدسازمانی است که در سالهای اخیر، بخش مهم مطالعات سازمانی و کانون مطالعات بوده است و جایگاه مهمی را در تحقیقات مربوط به رفتار سازمانی به خود اختصاص داده است.
تعهدسازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتارسازمانی به شیوه های متفاوت تعریف شده است. “معمولیترین شیوه برخورد با تعهدسازمانی این است که تعهدسازمانی را نوعی وایستگی عاطفی به سازمان در نظر میگیرند”. براساس این شیوه فردی که به شدت متعهد است ارزشهای خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن درمیآمیزد و از عضویت در سازمان لذت میبرد( طراویان، ۱۳۸۵، صص۱۲۰-۱۰۵).
تعهدعاطفی به میزان دلبستگی عاطفی به سازمان و اهداف آن اشاره می کند، به عبارتی تعهد عاطفی بهعنوان احساس هیجانی کارکنان برای وابستگی به سازمان، همانندسازی با آن و درگیری در سازمان مفهومسازی شده است( مییر[۱] و آلن[۲]،۱۹۹۰، صص۱۸-۱). افراد با تعهد عاطفی قوی در استخدام سازمان باقی میمانند زیرا دوست دارندکه عضو سازمان باشند( مییر و آلن، ۱۹۹۱، صص۶۱-۸۹).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
دومین مولفهی تعهدسازمانی، تعهدهنجاری است، تعهدهنجاری مجموعه فشارهای هنجاری درونیشده برای عمل کردن به روشی است که فرد اعتقاد دارد از نظر اخلاقی صحیح است. در این بعد از تعهد، فرد ادامه دادن به کار را وظیفه، تکلیف و مسئولیت خود میداند. افرادی که از نظر هنجاری تعهد بیشتری به سازمان خود دارند به احتمال بیشتر برای سازمان خود فداکاری و برای خدمت به آن تلاش می کنند و مجذوب آن میشوند و نسبت جالب توجهی از انرژی خود را صرف تعقیب اهداف سازمان می کنند( مییر و آلن، ۱۹۹۱، صص۸۹-۶۱).
دیدگاه سوم به تعهد سازمانی تحت عنوان تعهدحسابی[۳] یا تعهد مستمر مطرح شده است. در این دیدگاه تعهد، فواید حاصل از مشغول شدن به کار و هزینه های ناشی از ترک شغل در نظر گرفته می شود، بهعبارتی در این تعهد فرد کارمند به علت بالا بودن هزینه های ترک سازمان به سازمان متعهد میماند. دلبستگی فرد در این دیدگاه بر مبنای عاطفه یا احساس خوب نسبت به سازمان( مانند نظریه تعهد عاطفی) یا بر مبنای باورهای هنجاری درباره وظایف، تکالیف و مسئولیت پذیری( مانند دیدگاه دوم) نیست. بلکه در مفهوم سوم تعهد صرفاٌ بر مبنای ملاحظههای اقتصادی و علمی است( مورو[۴]،۱۹۸۳، صص۵۰۰-۴۸۶).
گرچه هر سه نوع تعهد سازمانی به احتمال باقیماندن فرد در سازمان خویش اشاره می کند، اما ماهیت تعلق و دلبستگی به آن سازمان کاملاٌ متفاوت است و این حالت به نوع تعهد سازمانی بستگی دارد. فردی که تعهد عاطفی دارد، ممکن است بیشتر از کسی که چنین تعهدی ندارد، برای ارتقا و رشد خود در سازمان تلاش کند. چنین امری برای افراد دارای تعهد هنجاری قوی نیز صادق است، اما افراد دارای تعهد مستمر کمتر تمایل دارند که بر اساس اصول زیربنایی تعهد عاطفی و هنجاری رفتار کنند. بنابراین میزان گرایش آنها به باقی ماندن در سازمان خویش به اندازه دو نوع تعهد سازمانی دیگر، یعنی تعهدعاطفی و هنجاری نیست. بررسیها نشان میدهد که ابعاد سه گانه تعهد سازمانی پیشآیندهای متفاوتی دارند( غفوری و سفادرانی، ۱۳۸۸، صص۲۰-۱).
انتظار میرود تعهدعاطفی زمانی ایجاد شود که اشتغال دریک حرفه به تجربه خشنودکننده منجر شود. تعهد مستمر زمانی به وجود میآید که فرد در حرفه خویش سرمایه گذاری زیادی کرده است و احساس می کند ترک آن حرفه به ضرر و زیان او خواهد بود. تعهد هنجاری در نتیجه درونیسازی فشارهای هنجاری برای یک فعالیت خاص ایجاد می شود و این امر ناشی از منافعی است که فرد بدست آورده است، لذا خود را به پاسخ متقابل ملزم میداند و پاسخ متقابل او ماندن در سازمان است( غفوری و سفادرانی، ۱۳۸۸، ص۲۰-۱).
۲-۴-۱ پیش آیندهای تعهد سازمانی
اکثر تحقیقات مجموعه ای از عوامل را مورد بررسی قرار دادهاند که منجر به کاهش یا افزایش تعهدسازمانی میشوند. آنجل[۵] ولاوسون[۶](۱۹۹۳) بیان کردند که پیشآیندهای تعهدسازمانی دو دسته عوامل سازمانی و عوامل فردی میباشند. پیشآیندهای سازمانی تعهد آن چیزهایی هستند که برای افراد اتفاق میافتند و در اختیار سازمان قرار دارند( آنجل و لاوسون،۱۹۹۳، صص۱۵-۳).
از نظر استیرز[۷] پیشآیندهای سازمانی شامل هر چیزی میشوند که ادارک فرد کارکن از رفتار برابر در قبال ویژگیهای شغل و خشنودی، ارتباطات مثبت، خشنودی از رهبری و ارضای نیازها را شکل میدهد.
پیشآیندهای فردی تعهد سازمانی چیزهایی هستند که افراد با خود به سازمان میآورند و یا آنها را انجام می دهند( آنجل و لاوسون،۱۹۹۳،صص۱۵-۳). گرچه برخی محققان نتیجه گیری کرده اند که ویژگیهای افراد اثر مستقیمی بر تعهدسازمانی ندارد( بالفور[۸] و وکسلر[۹]،۱۹۹۶،صص۲۷۷-۲۵۶). هنوز مطالب اندکی درباره چگونگی تأثیر عوامل فردی و تجارب کاری اولیهی بر تعهدسازمانی کشف شده است( ایورسون[۱۰] و باتیگیگ[۱۱]، ۱۹۹۹، صص۳۳۳-۳۰۷).
۱-۴-۱-۱ پیش آیندهای فردی:
تحقیقات نشان دادهاند که سن به طور مثبتی با تعهد سازمانی رابطه دارد( ماتیو[۱۲] و زاجاک،۱۹۹۰، صص ۱۹۴-۱۷۱). یک تبین محتمل برای این رابطه می تواند وجود انتخابهای استخدامی کمتر، برای کارکنان مسنتر باشد و کارکنان مسنتر احتمالاٌ تشخیص می دهند که هزینه ترک سازمان برای آن ها، بیشتر از هزینه ماندن در سازمان است( پاراسورامان[۱۳] و نکمن[۱۴]،۱۹۸۷، صص۳۰۳-۲۸۷). تحقیقات همچنین نشان دادهاندکه مدت زمان تصدی شغل در سازمان می تواند به طور مثبتی با تعهدسازمانی همبسته باشد (کاشمن[۱۵]۱۹۹۲، صص۴۲-۵).
گرچه شواهد تجربی اینطور پیشنهاد می کند که پیوند مثبتی بین تعهد سازمانی و مدت تصدی شغل وجود دارد. ولی این موضوع هنوز کاملاٌ روشن نیست که این پیوند چگونه خود را آشکار میسازد. بنابر عقیده مییر و آلن (۱۹۹۷)، وقتی مدت زمان خدمت یک فرد در سازمان خاصی افزایش پیدا می کند، وی احتمالاٌ یک دلبستگی هیجانی را با سازمان توسعه میدهد که جابهجایی شغلی را برای وی دشوار میسازد. مییر و آلن(۱۹۹۷) همچنین پیشنهاد کردند که نتیجه رابطه مثبت بین مدت زمان تصدی شغل و تعهدسازمانی ممکن است انعکاس سادهای از این حقیقت باشد که کارکنان غیرمتعهد، سازمان را ترک می کنند و تنها آنهایی که تعهد بالایی دارند، باقی میمانند( سبحانیصراطی، ۱۳۸۶، ص۱۶۴).
وضعیت تأهل بهعنوان پیشبین دائمی تعهدسازمانی در تحقیقات ظاهر شده است. یافته های گزارش شده توسط هربینیاک[۱۶] و آلوتو[۱۷](۱۹۷۲)، نشان داد که افراد متأهل، در مقایسه با افراد مجرد، نسبت به سازمانشان متعهدتر بودند. افراد متأهل، مسئولیتهای خانوادگی بیشتری دارند و نیازمند ثبات و امنیت شغلی بیشتری هستند. بنابراین در مقایسه با افراد مجرد، آنها احتمالاٌ به سازمان فعلیشان متعهدترند.
۱- Meyer
۱-Allen
۲- Calculative Commitment
۳- Morrow
۱- Angle
۲- Lawson
۳- Steers
۲- Balfour
۳- Wechsler
۴- Iverson
۵- Buttigieg
۶- Mathieu
۷- Parasuraman
۸- Nachman
۹- Kushman
۱- Hrebiniak
۲- Alutto
بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان استانداری اصفهان
فرم در حال بارگذاری ...