وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه اثر بخشی تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه بصورت کانونی(HD-tDCS)

خ می دهد. نقش پردازشهای خودکار و تغییرات در قابلیت انتقال مواد متابولیک از جریان خونی-مغزی نیز همچنین مطرح است. همچنانکه پایه های بیماری­شناسانه نقص در عملکردهای اجرایی شامل اختلال متابولیک در شبکه های عصبی فرونتواستریات، و شکل گیری نواحی با سوخت و ساز کم در نواحی پیش پیشانی می شود.
اساس اختلالات حافظه­ای ناویژه[8] با چندین سازوکار در صرع نشان داده شده است:
اختلال در عملکرد اطلاعات سلولهای عصبی، که موجب کاهش در توانایی یادگیری، ایجاد اختلال توجه، که مرتبط با ناتوانی بیمار در نگهداری فعالیت آگاهانه[9] می شود.
بیش-تحریک­پذیری[10] سلولهای عصبی و بیش- همزمانی[11] فعالیت با ساختارهای مغز میانی در شرایط صرعزا و وجود فعالیتهای بیماریزا در کانون صرعی دارای عوارض نامطلوب بر فعالیت کلی هستند.
نوع ویژه­ای فعالیت صرعی[12]، هدایت اختلال را به نواحی کارکردی پیشانی سرعت می بخشد. ناهنجاری عملکردی این ناحیه با آهستگی در شکل­دهی توجه جهت­مند[13] و برنامه ­ریزی[14] و عملکرد کنترل خودمختار[15] نمایان می شود.
نمونه های کلاسیک یادزدودگی( برای مثال آقایHM) بیماران با صرع کانونی بودند که کمک شایانی به کشف ناحیه هیپوکامپ بعنوان ساختاری کلیدی در تشکیل حافظه رویدادی/آشکارداشتند. بیماران بدون هیپوکامپ و نواحی مجاور آن، رابطه روشنی بین اختلال در حافظه آشکار و دست نخورده ماندن حافظه های ضمنی و نا آشکار نشان می دهند.( دل وکیو[16] و همکاران، 2004)
در این پژوهش مبانی نظری در خصوص چگونگی سازوکار زیست شناختی برای بهبود عوامل صرع-زا و انعطاف پذیری عصبی مورد برسی و کاوش قرار می گیرد. همچنین دامنه اختلالات عصب-شناختی که در صرع مشارکت دارند و تاثیرشان در تغییرات پویای شبکه های عصبی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
مساله اساسی این پژوهش این است که آیا تحریک کاتدی قشر در کانون صرعزا در بیماران با صرع کانونی مقاوم به دارو موجب بالا بردن آستانه فعالیت تشنجی قشر مغز و کاهش حملات در صرعهای کانونی می شود؟ و همچنین پیامدهای شناختی این مداخله بر حافظه کاری کلامی، عملکرد توجه و کنشهای اجرایی چگونه خواهد بود.
بیش از پنجاه میلیون نفر در حال حاضر در سرتاسر دنیا از صرع رنج می برند، و حدود 10% از جمعیت کل جهان(بر اساس آمار سازمان سلامت جهانی2012)حداقل یک بار در طول زندگی تشنج را تجربه می کنند. دوسوم تشنجها بصورت موفقیت آمیزی با داروهای [17]AED کنترل می شوند، اما تاثیرات عوارض جانبی بالقوه و مخاطرات سلامتی همراه استفاده طولانی مدت این داروهای ضد صرع، خود نگران کننده است. وقتی دارو موثر نیست جراحی گزینه درمانی دیگریست اما موفقیت های محدودی دارد.(وایت، اسیمیدیس و لیت[18]، 2003)
تمام منابع گفته اند که یک سوم بیماران صرعی، تشنجهای کنترل نشده را در سرتاسر زندگیشان تجربه می کنند.(اسیمیدیس، 2003)همچنین درجه و شکل اختلال شناختی مرتبط با صرع بسیار متنوع و تحول­پذیر بازمان است، بگونه ای که حتی اگر تشنج فروکش کند مسائل شناختی می تواند همچنان پابرجا بمانند (بداوی[19] و همکاران، 2012). در صدی از این اختلالهای شناختی مربوط به مداخلات دارویی است که برای کنترل حملات اجتناب ناپذیر به نظر می رسیده است. این داروها علاوه بر هزینه های زیادی که بر دوش خانواده و دولتها می گذارد توانمندی های شناختی فرد را در دراز مدت تحلیل می برد.
اختلال در حافظه، توجه، و سرعت پردازش نیز در مقایسه با شرکت کنندگان سالم در بیماران صرعی گزارش شده است. کنش های عصب-روانشناختی این بیماران متاثر از آسیب ساختاری مغز می باشد. که متاثر از عواملی مانند : نوع، مدت زمان، بسامد تکرار، شدت، سن اولین حمله تشنجی، تعدادکل تشنجها، کانون تشنجی لوکالیزه یا جانبی بودن آن، کفایت درمان، مشخصه های یافته های آزمایشگاهی در EEG، مادر زادی یا اکتسابی بودن، بد عملکردی لوب پیشانی و غیره همچنین عملکرد ضعیف در تستهایی که نیازمند مفهوم سازی و انعطاف پذیری ذهنی هستند همراه با مشکلاتی در تمرکز توجه و بازداری پاسخهای خوگیری شده در این بیماران مورد مطالعه قرار گرفته است.(سونمز[20] و همکاران، 2004)
شواهدی برای این مفهوم وجود دارد که تشنج

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه هنجاریابی پرسشنامه سنجش روابط متقابل

این حال آنها از کودکانی که با پدر یا مادر و یا مراقبین خود زندگی می­کردند بیشتر در معرض اختلالات بدنی و روانی قرار می­گرفتند. اسپتیز به این نتیجه رسیده بود که آنچه این کودکان نداشتند محرک بود. و اسپیتز آن را محرومیت عاطفی[3] ­نامید، انتخاب کلمه نوازش توسط برن به نیاز اولیه برای لمس شدن مربوط می­شود. اینکه ما به عنوان افراد بزرگسال هنوز در پی تماس جسمانی هستیم ولی یاد می­گیریم که شکل­های دیگر درک حضور دیگری را جانشین لمس کنیم. یک تبسم، یک تعریف، و یک تمجید یا حتی اخم و ترشرویی نشان می­دهد که حضور ما درک شده است. (جونز و استوارت، 1382)مقدمه
یک نوازش عبارتست از هر فعالیتی در جهت بازشناسی یا نمایش مرحله­ای از انگیزه­ها می­باشد. نوازش­های روانی «کلامی و غیرکلامی[4]» برای احساس ارزش مهم و ضروری است. نوازش­ها دارای حالات مختلفی از جمله: کلامی و غیرکلامی، شرطی و غیرشرطی، محبت، گرمی یا قدردانی کلامی با همراه با نگاه، لبخند، تماس و یا حتی حالت­های صورت هستند که همگی برای سلامت روان مفید می­باشد. (کوری، 2013)
با توجه بر این موضوع که اساساً همه علوم از مفاهیم یا سازه­هایی نظری و ارتباط بین این مفاهیم تشکیل می­شوند ولی تا هنگامیکه مفاهیم نظری قابل اندازه ­گیری و کمی شدن نباشند، یافتن قوانین و روابط علمی به منظور پیش ­بینی پدیده ­ها ممکن نیست. (آناستازی، 1386) چون موضوع مطالعه در علوم تربیتی و رفتاری انسان است، اندازه گیری و بدنبال آن تصمیم ­گیری در این حیطه فوق­العاده حساس است. و این امر نیز بدیهی است که چیزی تا مورد اندازه ­گیری قرار نگیرد نمی­تواند بطور علمی مورد مطالعه قرار گیرد. (ثرنداک، 1369) روش اندازه ­گیری، پایه و اساس مطالعات علمی است و وسایل مورد نیاز را برای آزمون فرضیه ­های علمی می­سازد و به همین دلیل است که توجه به کاربردهای پژوهشی روش­های اندازه ­گیری به ویژه در علوم رفتاری روزافزون است. (هومن، 1368)
بنابراین ما در این پژوهش بر آنیم تا مقیاس سنجش روابط متقابل هیر را جهت اندازه ­گیری روابط متقابل ترجمه نماییم و روایی، اعتبار و هنجاریابی آزمون مذکور را تهیه نماییم.
بیان مسئله
نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط دکتر اریک برن[5] بنیان گردید او در دهه 1950 با بیان مقالات مختلف اساس نظریه خود را مشخص نمود و در سال 1958 مقاله مشهور و تاثیرگذار خود را با عنوان «تحلیل رفتار متقابل: روشی بدیع و کارا برای گروه درمانی» منتشر نمود و این مقاله سرآغازی برای شناساندن نظریه­ای جدید با عنوان «تحلیل رفتار متقابل» یا به انحصار TA[6]، شد. اساس اولیه نظریه تحلیل رفتار متقابل بر پایه روابط شخصیتی ارائه گردید. او برای سهولت و همه فهم شدن این روابط به ابتکار عمل جالبی دست زد و از نامهای ملموسی چون کودک، والد و بالغ استفاده نمود. (استوارت و جونز، 1382)

  • «کودک[7]» هر شخصی روزگاری از امروزش جوان­تر بوده است، پس در مغز خود آثار ثبت شده­ای از سال­های اولیه­ی زندگی­اش دارد که این آثار در شرایط و موقعیت­های معین فعال می­شود «کارکرد روانی قدیمی[8]». به زبان ساده «هرکس در درون خود پسر بچه یا دختر بچه کوچکی دارد.» (برن، 1966) «کودک» درون همان بخش از وجود ماست که دوست دارد کودکی کند؛ درست مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد. خلاقیت، شور و شوق، احساسات تند و تیز، قهر و آشتی، ترس، وحشت، عشق و تنفر همه و همه از کـودک درون ما نشـأت می­گیرد. او برای توضیح بیشتر دو نوع کودک درون را تعریف می­ کند یکی کودک‌سازگار و کودک طبیعی.، کودک سازگار همان بخش از شخصیت ماست که قوانین و باید و نباید­های جامعه را می­پذیرد و مثل یک بچه خوب هرچه والدنیش می­گویند گوش می­ کند اما برعکس این کودک ناسازگار است که مرتب بچگی می­ کند و البته در مواردی برای ما دردسر ایجاد می­ کند اما همین کودک ناسازگار است که منجر به شور زندگی و خـلاقیت و ابتـکار می­شود. وگرنه از کودک سازگار کاری جز بله قربان گویی بر نمی­آید. به همین دلیل اریک برن اغلب بیمارانش را تشویق می­کرد به کودک ناسازگار خود بیشتر بها بدهند و نگران بچگی­های او نباشند. (استوارت و جونز، 1382) در وجود «کودک» درک و خلاقیت و سائق­های فی­البداهه و لذت نهفته است. (برن، 1982)
  • «بالغ[9]» هر فرد «اعم از بچه­ها، بیماران عقب­افتاده­ی ذهنی یا اشخاص که به اسکیزوفرنی مبتلا هستند» می ­تواند اطلاعات ذهنی­اش را در مغزش مرتب کند، به شرط آنکه «حالت من[10]» مناسب او به کار بیفتد «کارکرد روانی جدید[11]». به زبان ساده «هرکس یک «بالغ» در درونش دارد.» (برن، 1966) «بالغ» بخش عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیم‌های منطقی می‌گیرد، اطلاعات را پردازش می‌کند، با دیگران رابطه محترمانه برقرار می‌کند و کلاً واقع گراست.
  • «والد[12]» هر فرد پدر و مادری «یا جانشین آنها را» داشته است و در درون خـود دارای مجموعه ­ای از «حالات من» آن پدر و مادر «همان­طور که آنها را می­دید»، و این «حالات من» پدری و یا مادری ممکن است در شرایط معینی فعال شود «کارکرد روانی برونی[13]». به زبان ساده «هر کسی پدر و مادرش را در درون خود دارد.» (برن، 1966) «والد» درون که منفور­ترین بخش شخصیت ما را از نظر اریک برن تشکیل می­دهد همان باید و نباید­های بدون منطق و دلیل ماست. همان دستور­العمل­های بی­چون و چرایی که سالهاست برای خود ساخته­ایم و حتی اطرافیانمان را هم با آن اسیر کرده­ایم. اما اریک برن والد را نیز دو نوع می­داند اولی والدی سخت گیر و آزار دهنده و دومی والدی نوازشگر و تایید کننده و اعتقاد دارد والد بد و مایوس کننده والد نوع اول است و بهتر است به نوع دوم تغییر کند. (استوارت و جونز، 1382)

با توجه به توضیحات بالا نمودار شماره 1 را که نمودار ساخت نام دارد ارائه می­گردد این طرح نمایانگر شخصیت کامل هر فرد، و شامل حالات من، «والد»، «بالغ» و «کودک» می­باشد. این سه حالت کاملاً از یکدیگر مجزا نگه داشته شده ­اند، زیرا با یکدیگر بی­اندازه متفاوت و در اکثر مواقع متناقض هستند.

تعداد صفحه :138
قیمت :37500 تومان

 

بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد

 

و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.

 

پشتیبانی سایت  SERDEREHI@GMAIL.COM


 



This entry was posted in روانشناسی by

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه بررسی رابطه ویژگیهای شخصیت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

افرادی دارند که برای دستیابی به موفقیت انگیزه دارند، تکالیفی که انتخاب می کنند دارای سطح دشواری متوسط است ،دارای اعتماد به نفس هستند ،با پشتکار و پی گیرند ،شکست را نتیجه فقدان تلاش تلقی می کنند ،اهداف طولانی مدت دارند ،با اشتیاق و بلند پروازند و از آنچه که انجام می دهند احساس غرور می کنند. هرچند که یکی از مهمترین پیش بینی کننده های موفقیت دانش آموزان در مدرسه سطح توانایی آنها می باشد ولی با این وجود ، توانایی نمی تواند عملکرد تحصیلی را به طور کامل پیش بینی کند . به عبارت دیگر ،بر مبنای تفاوت در توانایی دانش آموزان نمیتوان به این سوال پاسخ داد که چرا بعضی از دانش آموزان در مدرسه نمره ی الف می گیرند در حالی که دانش آموزان دیگر با همان توانایی در امتحانات رد می شوند ؟بر این اساس ،با آگاهی از این که تفاوت در توانایی فقط می تواند بخشی از تفاوت در عملکرد تحصیلی را تببین کند ،تعداد زیادی از محققان نقش با اهمیت و پیش بینی کننده متغیرهای نا مرتبط با توانایی یا عوامل غیرتحصیلی را بر پیشرفت تحصیلی سر لوحه ی فعالیت های پژوهشی خود قرار داده اند از جمله این عوامل مرتبط با پیشرفت تحصیلی میتوان به ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه اشاره کرد (استنبرگ،1999، به نقل از کدیور ،شکری ،فرزاد ،و سنگری 1385) .بنابراین مهمترین مساله این پژوهش تبیین رابطه ویژگی های شخصیتی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان
دختر مقطع متوسطه دوم منطقه ارژن می باشد.
ضرورت و اهمیت تحقیق:                                   
درراستای تاثیرعوامل دیگربرپیشرفت تحصیلی بویژه تفاوتهای فردی مانندخصوصیات شخصیتی،این امرهمواره دربین دست اندرکاران تعلیم وتربیت مطرح بوده است که آیاپی بردن به  تیپهای شخصیتی افرادوانطباق روش تدریس ویادگیری آنها،میتواندیادگیرندگان رادرزمینه تحصیلی یاری کند؟براتکو وهمکاران  بیان میکنند که ممکن است رابطه بین پنج عامل شخصیت و عملکردتحصیلی خیلی قوی نباشد،اماشخصیت در پیش بینی عملکردمدرسه به طورمستقل ازهوش،عمل میکند .
داف1وهمکاران ،2004 ،معتقدندکه مدلهای پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی براهمیت متغیرهایی مانندهوش وانگیزش تمرکزکرده اندوشخصیت اغلب به عنوان یک پیش بینی کننده درکناراین متغیرهابررسی می شود( محسن کشاورز و همکاران ،1392 ).ولی امروزه همانگونه که در تحقیقات متعدد دیده می شود.
پنج ویژگی شخصیت به طیف گسترده ای از رفتار مربوط شده اند که یکی از آنها پیشرفت تحصیلی می باشد.
یکی دیگرازمتغیرهای که دراین پژوهش سنجیده خواهدشد،سلامت روانی است. سلامت روانی دانش آموزان ازعوامل بسیاری ازجمله شیوه های نظارت مدیران،کیفیت زندگی،عملکردمدیران وبویژه ویژگیهای شخصیتی تأثیرمی پذیرد. ویژگیهای شخصیتی ازجمله روان آزرده گرایی،برونگرایی،انعطاف پذیری،دلپذیربودن وباوجدان بودن، خودنقش بسزایی رادرسلامت روانی دانش آموزان وبه دنبا ل آن سلامت جامعه ایفامی کند.پژوهشها نشان داده است دانش آموزانی که ازویژگیهای شخصیتی بیرونی برخوردارهستند بمراتب رابطه بهتری با سایردانش آموزان دارندودرنتیجه عملکردمدرسه بهبودمی یابدوسیستم نیزازسلامت بهتری برخورداراست. (صابرگرگانی، 1377 ). ترقی وپویایی واعتلای هرجامعه جزدرداشتن عناصرواعضای سالم وکارآمددرآن اجتماع نیست افرادی که علاوه بروضعیت جسمانی مناسب ازلحاظ وضعیت روانی نیزدرحدتعادل ومطلوبی باشند،بدون تردیدتقارن سلامت جسمانی وروانی،اصلیترین نتیجه د اشتن جامعه ای شکوفاوباآینده است. سلامت روانی مقوله ای بسیارحائزاهمیت است؛چراکه تأثیرروانی برعملکردجسمانی برهیچکس پوشیده نیست (شعاری نژاد، 1381).همچنین باید خاطر نشان کرد که هدف اصلی سلامت روانی کمک به همه ی افراد در رسیدن به زندگی کامل تر ،شادتر،هماهنگ تر ،شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی ،عاطفی و رفتاری است مقابله با بیماری های روانی برای ایجاد جامعه سالم از وظایف اصلی دولتها و افراد جامعه است و هر اجتماعی که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود می باشد ،باید مردم سازگار و هماهنگ پرورش دهد(میلانی فر ،1378).
و اما از ضرورت این مباحث همین بس  که ویژگی های شخصیتی در سلامت روان تاثیر دارد و سلامت روان   می تواند در امر پیشرفت تحصیلی و ارتقا دانش آموزان تاثیر گذار باشد و از این طریق جلو دوباره کاریهای آموزش و پرورش و هدر روی بودجه و نیروی انسانی جلوگیری شود و هچنین خانواده ها نیز از هزینه های اضافی برای تکرار پایه معاف خواهند شد و از همه مهمتر دانش آموزان که با شناخت ویژگی های شخصیتی خود و بالا بردن بهزیستی روانی می توانند موجبات پیشرفت تحصیلی را فراهم کنند .
در یک جامعه وقتی پیشرفت مفهوم واقعی خود را پیدا می کند که تمام اجزا جامعه با یکدیگر رشدی یکپارچه داشته باشند.در این راستا تحقیق یا پژوهش می تواند معیار نسبتا” مطمئنی جهت پیشرفت جامعه مورد نظر باشد.اهمییت این تحقیق به نوبه خود می تواند مسئولان و دست اندرکاران امر نظیر مشاوران ،مسئولین آموزش و پرورش و.را بر آن دارد که برای سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چاره جویی کنند و آنان را نسبت به این مسئله که بهبود ویژگی های شخصیت و غنی کردن آن در میان قشر دانش آموز می تواند تبعات بسیار شفاف در بالندگی کشور در تمامی عرصه ها داشته باشد.
لذا با توجه به اهمیت پیشرفت تحصیلی و سلامت روان و تاثیر ویژگی های شخصیتی بر این دو بعد و نیز خلاء انجام چنین تحقیقاتی بخصوص در این منطقه آموزش و پرورش ،این پژوهش می تواند از اهمیت خاص و ویژه ای برخوردار باشد.
تعداد صفحه :104
قیمت :37500 تومان

 

بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد

 

و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.

 

پشتیبانی سایت  SERDEREHI@GMAIL.COM


 



://teh.altervista.org/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d9%88%db%8c%da%98%da%af%db%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa/">ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه نقش واسطه­ای باورهای انگیزشی در رابطه­ ادراک از جوّ کلاس و تعلل­ورزی دانشجویان

 که بر کلاس حاکم است. اگر چه هر کدام از افرادی که در مدرسه مسؤلیتی بر عهده دارند و از همه مهمتر معلم بر جوّ کلاس تأثیر می­گذارند؛ اما بیشترین سهم و نقش در این میان متعلق به خود دانش­ آموزان است (حسینچاری و خیر، 1382). مطالعه­ ادراک از جوّ کلاس بر این فرض استوار است که ادراک فراگیر از محیط کلاس با ویژگی­های بافتی و شخصی او پیوند دارد و بر نگرش وی نسبت به محیط اطراف و مشارکت در فعالیت­های کلاس تأثیر می­گذارد (پاتریک، ریان و کاپلان[16]، 2007؛ نقل در رستگار، زارع، سرمدی و حسینی، 1392).
کنث و توبین[17] (2002؛ نقل در روحانی و ماهر، 1386) اظهار داشتند که جوّ کلاس، محیط و موقعیتی است که توسط مدرسه، معلمان، همکلاسی­ها و سایر عوامل مدرسه خلق می­شود. آنان عقیده دارند کلاسی که از لحاظ فیزیکی، عاطفی، هیجانی، احساسی و تحصیلی به هر دلیل نامطبوع و نامساعد باشد، دارای جوّی منفی است و این شرایط بر رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی دانش­ آموزان آثار زیان­باری می­گذارد. ماچرا[18] (2008؛ نقل در دهقانی­زاده، حسینچاری، مرادی و سلیمانی خشاب، 1393) اظهار می­ کند دانش­ آموزان اغلب ساعات حضور در مدرسه را در کلاس می­گذرانند، کیفیت و چگونگی گذراندن حضور در کلاس­ها یک نقش مهم و تعیین­کننده در یادگیری دانش­ آموزان دارد و عکس­العمل­ها و ادراک دانش­ آموزان را نسبت به تجربیات مدرسه تحت تأثیر قرار می­ دهند.
جنبه­های متفاوت جوّ کلاس، نظیر تعامل بین دانش­ آموزان و معلم، تعامل بین دانش­ آموزان و رقابت میان آنها از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر اهداف پیشرفتی که دانش­ آموزان دنبال می­ کنند، محسوب می­شوند (چرچ، الیوت و گیبل، 2001؛ دویک و بمپچات، 1983؛ الیوت و هارکیویچ، 1996؛ نقل در ابراهیمی، پاکدامن و سپهری، 1390). جوّ کلاس را تا حدود زیادی تعامل بین معلم و دانش­ آموزان تعیین می­ کند (پینتریچ و شانک، 1996؛ نقل در ابراهیمی، پاکدامن و سپهری، 1390). معلم و دانش­ آموزان به­طور متقابل بر یکدیگر تأثیر می­گذارند. معلم از طریق برنامه ­ریزی و نحوه­ی تدریس، نظارت بر عملکرد و پسخوراند دادن، باورها، انتظارات، خودکارآمدی، الگودهی، روش­های مدیریت کلاس، ایجاد محیطی تک­بعدی و یا چند بعدی و نیز انتخاب اصول ساختاری بر انگیزش، خودکارآمدی، یادگیری و پیشرفت دانش­ آموزان اثر می­گذارد و در مقابل واکنش دانش­ آموزان در جریان تدریس موجب می­شود که معلم اوضاع را بسنجد و راهبردهایی را به­کار گیرد که بر انگیزش و یادگیری دانش­ آموزان تأثیر بهتری می­گذارند (پینتریچ و شانک، 1996؛ نقل در ابراهیمی، پاکدامن و سپهری، 1390).
نتایج پژوهش­های انجام شده در مورد جوّ کلاس نشان می­ دهند که این مؤلفه با پیامدهای تحصیلی مرتبط است، از جمله وانگ و هارتل (1994؛ نقل در ذبیحی، نیوشا و منصوری، 1391) در پژوهشی نشان دادند که جوّ کلاس به ابعاد اجتماعی روانشناختی بستگی دارد و مدیریت کلاس اگر خوب باشد باعث افزایش مشارکت دانش­ آموزان، کاهش رفتارهای مخرب و استفاده مناسب از زمان آموزشی می­شود. پژوهش کورکین، یو، ولترز و وینسر[19] (2014) نیز از جمله پژوهش­های دیگری است که اثرات مشترک جنبه­های متعدد جوّ کلاس درس روی تعلل­ورزی را بطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق باورهای انگیزشی بررسی کرده است. نتایج این پژوهش نشان داد که ابعاد مختلف جوّ کلاسی از جمله حمایت معلم، سازمان معلم، فشار تحصیلی و علاقه به دوره همگی بطور منفی و معنادار با تعلل­ورزی مرتبط بودند و رابطه­ معکوس با تعلل­ورزی داشتند.
از جمله عوامل دیگری که مرتبط با عملکرد تحصیلی فراگیران است باورهای انگیزشی آنان می­باشد. انگیزش به عنوان یک وسیله برای آمادگی ذهنی یا رفتار ورودی پیش­نیاز یادگیری به حساب می­آید و یادگیری نیز خود می ­تواند علتی بر پیدایش یا افت آن شود. یادگیری­های عمیق و موفق باعث ایجاد انگیزه­ی بیشتر در دانش­آموز برای مطالعه و پژوهش می­شود و عملکرد تحصیلی بالایی را در پی خواهد داشت (پیری و قبادی، 1392). مطابق با تعریف پینتریچ و دیگروت (1990؛ نقل در برومند و شیخی فینی، 1390)، باورهای انگیزشی به باورهای فردی اشاره دارد که هدایت­کننده و جهت­دهنده­ی فعالیت­های تحصیلی دانش­ آموزان می­­باشند. به عبارت بهتر، می­توان گفت که باورهای انگیزشی دلایل شخص

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه بررسی نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی

پاتریک[18]، 2005؛ سروف[19]،  فلیسون[20] و فلیسون، 2006؛ گرانکوئیست و کیرک پاتریک، 2011) در همین راستا، کیرک پاتریک (1994)، معتقد است،  چهار ویژگی که اینثورث[21] (1985)،  برای دلبستگی انسانی (دلبستگی مراقب- کودک) برشمرده است در ارتباط با خداوند به عنوان چهره دلبستگی  قابل ردیابی است.  بر این اساس او پنج معیار برای دلبستگی به خدا برشمرده است.
1) جستجو و حفظ مجاورت با خداوند: در دلبستگی به خدا اگر چه فرد  نمی تواند به طور فیزیکی به خدا نزدیک شود اما بسیاری از رفتارهای مذهبی همانند نماز خواندن،   دعا کردن و زیارت اماکن متبرکه، در ادیان و مذاهب مختلف شبیه به وارسی های متناوب کودک برای اطمینان از این که چهره دلبستگی در دسترس و پاسخگو است می باشد و نوعی رفتار مجاورت جویانه با خداست.
2) خداوند به عنوان پناهگاه امن: همانطور که کودک در شرایط استرس زا و بحرانی به سمت چهره اصلی دلبستگی(مراقب) بر می گردد،  فرد مومن نیز در شرایط استرس،  درماندگی و بحران به خداوند به عنوان پناهگاه مطمئن پناه می برد.
3) خداوند به عنوان پایگاه ایمن: همانطور که کودک،  مادر را پایه و اساس ایمنی می داند و در محیط کاوش می کند.  فرد مومن نیز با اعتقاد به این که خدا پایه و اساس ایمنی است، احساس قدرت کرده و این امر باعث افزایش اعتماد به نفس و امنیت وی در لحظات اضطراب و ترس می شود.
4) جدایی و فقدان: خداوند فراگیر است و همه جا حضور دارد،  بنابراین فرد نمی تواند همانطور که از یک چهره دلبستگی انسانی جدا می شود یا او را از دست می دهد از خدا نیز جدا شود.  افرادی که از آیین ها ی دینی و مذهبی دور می شوند،  نوعی اضطراب جدایی را تجربه می کنند و برای رسیدن به آرامش و احساس امنیت،  در صدد جوارجویی با خداوند بر می آیند.
5) خداوند به عنوان قادر و دانای کل: رابطه انسان و خدا بهتر از رابطه مراقب- کودک این ویژگی را آشکار می کند و این ویژگی در ارتباط فرد با خدا نسبت به رابطه دو فرد عاشق بزرگسال نیز دائمی تر بوده و بیشتر حفظ می شود. شاید از مهمترین تفاوت های موضوع دلبستگی به والدین و دلبستگی بزرگسالی با دلبستگی به خدا همین ویژگی باشد.
شکل گیری الگوی درون کاری اولیه از خود و دیگران در دوران کودکی و در ارتباط با والدین(بالبی، 1969)،  بافتی را فراهم می نمایدکه این بافت به عنوان فیلتر شناختی برای تعبیر و تفسیر داده های درونی و بیرونی عمل می کند.  این الگوهای درون کاری مثبت یا منفی نسبت به خود و دیگرانعلاوه برکودکی، در دلبستگی به خدا (میکولنسر و همکاران، 2008)، نیز مطرح          می باشد. از ویژگیهای افراد با الگوی  دلبستگی ایمن به خدا،  داشتن الگوی درون کاری  و برون کاری مثبت از خود و دیگران(خدا) است.  آنان در سایه اعتماد و توکل به خداوند به عنوان منبع حمایتی و پایگاه امن با اعتماد به نفس بالایی با شرایط سخت مقابله می کنند.  این افراد با اعتماد به خود و خداوند،  موقعیت ها و شرایط را در کنترل خود دارند(رینر و همکاران، 2010؛ هال، ادوارد و هال، 2006)
تحقیق در زمینه دلبستگی به خدا نشان داده است، افرادی که دلبستگی ایمن به خدا دارند،  در احساس تنهایی،  افسردگی،  اضطراب،  بیماریهای جسمانی  و سایر اختلالات روانی،  در  سطح  پایین تری قرار دارند( احمدی،  شیخ،  سرابندی،1391؛ کیرک پاتریک، 1998).  روی آوردن به خدا به مثابه دلبستگی ایمن  باعث افزایش عواطف مثبت وکاهش اضطراب ، پرخاشگری و افسردگی در افراد می شود(احمدی و همکاران، 2014؛ گرانکویست و کیرک پاتریک، 2011).
بنابرآنچه گفته شد،  بیماران سرطانی به طور معمول با آگاهی از بیماری خود عواطف منفی همچون اضطراب،  افسردگی وخشم  را تجربه می کنند.  در این میان برخی از بیماران سرطانی قادرند با بیماری خود سازگار شوند و بر عواطف خود کنترل بیشتری داشته باشند.  به نظر می رسد تاب آوری مبتنی بر دلبستگی ایمن به خدا  نقش اساسی در کنترل عواطف این بیماران داشته باشد.  بر این اساس هدف از پژوهش حاضر،  شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری وکنترل عواطف بیماران سرطانی بود.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

 
مداحی های محرم