لبد که افراد جهت کسب تخصص در علوم و رشته های تحصیلی ، وارد دانشگاه شوند و با توجه به انبوه جمعیت نوجوان در کشور ما ، ادامه تحصیل در دانشگاه ها به آرزوی بیشتر دانش آموزان و خانواده های آن تبدیل شده است. حال بدیهی است در میان این همه داوطلب کنکور ،هر ساله با توجه به ظرفیت محدود دانشگاه ها عده کمی می توانند از سد کنکور گذشته و وارد دانشگاه شوند . خود این شرایط و انتظارات جمعیِ والدین و جامعه سبب شده که هر ساله خبر برگزاری کنکور، حتی به تیتر اول رسانه های کشور در آید. طبیعی است در چنین فضایی هر مدرسه و خانواده ای بر آن است دانش آموز و فرزند خود را آماده روانه این آزمون کند . تعداد و رشد قارچ گونه مؤسسات آموزشی آزاد از این حکایت دارد که این آمادگی از منظر دانش آموز و اولیا ی مدرسه به انباشت و یادگیری مطالب درسی تعبیر شده و به شرایطی که دانش آموز در آن اطلاعات و دانش های خود را انتقال می دهد کمتر توجه شده و خود همین مسأله سبب شده بسیاری از داوطلبان شرایط روانی لازم جهت شرکت در آزمون را در خود مهیا نکنند و از این سبب نتوانند آنطور که باید مطالب آموخته شده را به پاسخ نامه انتقال دهند.
در این پژوهش ، تلاش شده موضوع اضطراب به عنوان یکی از پارامترهای مهم در فرایند برگزاری آزمون ها مورد توجه قرار گیرد وتأثیر آرام سازی عضلانی و درمان شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان پیش دانشگاهی بررسی گردد. به عبارتی سعی شده کارایی این دو روش درمانی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان در یک جامعه آماری در شهر کرمانشاه بررسی و مورد مقایسه گردد. البته در این میان تفاوت های جنسی به عنوان متغیر تعدیلگر نیز لحاظ شده است . امید آنکه این پژوهش به عنوان یک گام کوچک در عرصه ای بزرگ ومهم ، مورد قبول اساتید محترم وصاحب نظران واقع گردد .
چکیده
هدف از اجرای این تحقیق بررسی مقایسه کارایی دو روش درمانی درمان شناختی رفتاری و آرام سازی عضلانی در کاهش اضطراب امتحان بود . نمونه تعداد 90 نفر از دانش آموزان دختر و پسر بودند که از میان افراد دارای اضطراب بالا به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب و در 6 گروه 15 نفری قرار داده شدند. برای سنجش اضطراب ، آزمون اضطراب امتحان قاسم زاده(1375) استفاده گردید.
نتایج نشان داد: تفاوت تأثیر درمان شناختی رفتاری و آرامش عضلانی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان معنادار نمی باشد . اما میزان اضطراب آزمودنی های شرکت کننده در هر کدام از روش های درمانی مذکور به تنهایی در مقایسه با گروه گواه ،کاهش معناداری را نشان می دهد. همچنین آزمون تحلیل دو عاملی فرضیه ی اثر متقابل جنسیت و روش های درمانی را تایید نکرد.
واژه های کلیدی: درمان شناختی رفتاری ، آرام سازی عضلانی
بیان مسأله
در حالیکه تدریس و یادگیری مطالب آموزشی به عنوان عوامل پیش برنده یا بازدارنده دانش آموزان در میدان فعالیت و آزمون های آموزشی مورد توجه والدین ، معلمان و پژوهشگران هست ، با این وجود تغییر حالت های روانی و برانگیختگی آشکار فراگیران در مقابله با وضعیت خاص بعضی از آزمون ها کمتر مورد توجه بوده است .
پژوهش های مختلفی در سطوح جهانی به بررسی اضطراب امتحان پرداختند . کسیدی و جانسون[1] ( 2002 ) در پژوهشی که به بررسی اضطراب امتحان [2] در میان دانش آموزان پرداختند ، دریافتند که سطوح بالای «اضطراب امتحان » به طور معنی داری با نمرات پایین در درس امتحانی رابطه داشتند . همچنین نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین سطوح متعادل برانگیختگی هیجانی با نمرات بالا در آزمون رابطه وجود دارد .
در پژوهشی دیگر در همین راستا یونسوک هونگ [3] ( 2003 ) به بررسی اثرات زمانی ، اضطراب امتحان ، تصور دشواری
سایت های دیگر :
مهمی در ارتباطات بین فردی به ویژه رابطه زناشویی ایفا میکنند (لیهی[34]، a2007). اما پژوهشهای اندکی در خصوص درمانهای موثر بر طرحوارههای هیجانی وجود دارد.
همچنان که اشاره شد پژوهشهای متعددی در خصوص درمانهای موثر بر افزایش کیفیت زندگی، افزایش رضایت از زندگی و بهزیستی زوجین انجام شده است که در کاهش تعارضات آنها موثر است، اما پژوهشها در خصوص درمانهای کارامد برای استرس، ذهنآگاهی و طرحوارههای هیجانی، که پیشتر به نقش مهم آنها در تعارض زوجین اشاره کردیم، بسیار اندک است. بنابر این شناسایی درمانهای موثر در این حوزه بسیار حائز اهمیت است.
گاهی حتی یک درخواست ساده میتواند در نظر یکی از زوجین نادیده انگاشته شدن هویت، ارزش یا جایگاه او قلمداد گردد (نادسون-مارتین[35] و هونرگارت[36]، 2015). تعاملات زناشویی، اعم از مثبت یا منفی، میتواند پیامدهای جسمانی حتی در زندگیهای زناشویی طولانی مدت و در زوجین سالخورده داشته باشد (کیکولت- گلاسر[37] و همکاران، 1997). عناصری مانند نارضایتی، اختلاف و تعارض زناشویی تاثیر نیرومندتری از عناصری مانند عشق، رضایت یا هماهنگی بر بهزیستی فردی هر یک از زوجین دارد (پرولکس و همکاران، 2007).
تعارض زناشویی یکی از مهمترین عوامل بروز طلاق است، امری که امروزه بیش از مرگ یکی از زوجین، به خاتمه دادن زندگی مشترک زناشویی منجر میشود (پینسوف[38]، 2002)؛ در عین حال تاثیر عمیقی بر بهزیستی فردی دارد (اولری و اسمیت[39]، 1991) و میتواند زمینهساز ابتلا به بیماریهای جسمانی مانند بیماریهای قلبی و عروقی (وود و همکاران، 2005)، درد مزمن (ورمن و همکاران، 2015)، بیماریهای روانشناختی مانند افسردگی (بیچ و همکاران، 1998)، و سوء استفاده جسمی و روانشناختی توسط یک یا هر دو زوج (اولری و همکاران، 1994) شود.
نتایج یک پژوهش توسط کیکولت- گلاسر و همکاران (1997) نشان داد زوجینی که عملکرد ایمنی ضعیفتری داشتند در حین تعارض زناشویی رفتار منفیتری داشتند و اختلاف نظرهای معمول خود را منفیتر از زوجین دیگر برداشت میکردند (روبلز و همکاران، 2006؛ کیکولت- گلاسر و همکاران، 1997).
تعارض زوجین به تعارض در خانواده و تعارضات شغلی دامن میزند (ویدانوف[40]، 2000) و مشکلات متعددی از جمله پریشانی روانشناختی و اختلال خواب (ژاکوبسن و همکاران، 2014)، استرس در فرزندان (هینانت و همکاران، 2013)، مختل شدن پاسخهای روانشناختی و امنیت هیجانی فرزندان (هارولد[41] و همکاران، 2004)، بروز رفتار ناسازگارانه و ناسازگاریهایی از جمله خشم، اختلال سلوک و اضطراب در فرزندان (امری، 1982)، تخریب یا تضعیف رابطه والد- فرزندی (پترسون[42] و زیل[43]، 1986؛ شمیر[44] و همکاران، 2001؛ کینگ و همکاران، 1995؛ هریست و اینسلی، 1998)، مشکلات هیجانی متعدد فرزندان (امری، 1982)، تشدید مشکلات رفتاری در مدرسه و در اوقات فراغت (کینگ و همکاران، 1995)، انزوای اجتماعی و خشم فرزندان (هریست و اینسلی، 1998) را به دنبال خواهد داشت.
تعارض و نارضایتی زناشویی میتواند استرس زوجین را افزایش دهد (بیچ و همکاران، 1990؛ به نقل از پرولکس و همکاران، 2007). از سوی دیگر، تعارض در زوجینی که استرس بالاتری دارند، بیشتر دیده میشود (فینچام، 2003). استرس میتواند به تعارض خانوادگی- شغلی و کاهش سلامت روانی منجر شود (چو، 2014). استرس مشکل عمده عصر حاضر است و بر سلامت جسمانی و ذهنی مردم تاثیر منفی میگذارد (سازمان بهداشت جهانی[45]، 2011؛ شارما[46] و راش[47]، 2014). استرس به عنوان موقعیتی توصیف میشود که تعادل حیاتی ارگانیسم مورد تهدید قرار میگیرد یا ارگانیسم موقعیتی را تهدید کننده درمییابد (واروگلی[48] و دارویری[49]، 2011). منابع تنیدگی ممکن
سایت های دیگر :
سم زاده،1390). مسلماً یکی از حوزههایی که خبرهای رسانهای و تارنماها به صورت ویژه به آن میپردازند مسائل مختلف مربوط به ایران است. این موارد شامل نکات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره است.
تارنماها را به رغم داشتن نکات مفید آن، میتوان به عنوان ابزاری موثر برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و نظامی نیز در نظر گرفت که با زبان کلمات و جملات در ساختار خبر نقشی حیاتی بازی میکنند.
جالب توجه است که امروزه در ابعاد نظامی نیز بعد جدید و بسیار موثری ظهور کرده است که جنگ شناختی نامیده میشود، که آن را بعد پنجم جنگ میدانند که در آن به جای سلاح از تکنیکهای شناختی استفاده میشود. یکی از مؤثرترین ابزارهای مورد استفاده در جنگهای شناختی، رسانهها هستند (گروه پژوهشی دانش فناوری اطلاعات آینده اندیشی، 1387). بدین صورت که رسانهها با قابلیت زیادی که دارند میتوانند زشتترین مفاهیم را به صورتی زیبا و یا بالعکس به مخاطب عرضه نمایند و افکار را دستکاری نموده و به سمت آنچه هدف اصحاب رسانه است سوق دهند.
کلمات و جملات هیجانی در اخبار و عناوین خبری اهمیت زیادی دارند. مثلاً پژوهش بررسی و مقایسه شباهتها و تفاوتهای گفتمانها و انگارههای خبری ساخته شده در دو سایت الجزیره انگلیسی و پرس تیوی در مورد پوشش خبری درگیریهای سوریه در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1392 (21 مارس تا 21 سپتامبر 2013) نشان میدهد که چگونه دو رسانه با دو دیدگاه مخالف با عناوین و جملات و کلمات متفاوت، در مخاطبان خود عقاید مختلف و مخالف هم و تصاویر مثبت و منفی از سران کشورها القاء نمودند (خلیلی،1392). این موضوع اهمیت و چگونگی اثر گذاری بار هیجانی کلمات و جملات اخبار بر مخاطبان را نشان میدهد.
تارنماها به عنوان یکی از رسانهها، میتواند به شکل ابزاری از تسلیحات شناختی نیز باشد که مخاطب با اختیار و انتخاب خود در معرض آن قرار میگیرد. تارنماها را میتوان ابزاری مهم دانست که کلمات و جملات در آن نقش اساسی بازی میکنند و با تأثیر گذاری بر افکار مخاطبان میتوانند خطر آفرین باشند.
موارد حائز اهمیت ذکر شده در بالا، اهمیت آگاهی از روند اثرگذاری و کارکرد این ابزار جنگ شناختی را بارز میسازد. به نوعی مطالعه در خصوص این موضوع، شناخت یکی از ابزارهای جنگهای شناختی محسوب میشود.
با نگاهی دقیق میتوان تفاوتهایی اساسی میان ادبیات تارنماهای مختلف فارسیزبان داخل و خارج از کشور مشاهده کرد. به زعم پژوهشگر تفاوتهایی بارز دربرانگیختگی، خوشایندی و غلبهی کلمات استفاده شده در تارنماهای مختلف وجود دارد. تأثیر هیجانی کلمات در عناوین خبری موجب جذب بیشتر مخاطبان به سمت رسانه و تارنماهای خارجی میشود و این پژوهش در نظر دارد این سوالات را مورد مطالعه قرار دهد.
تارنماها به منابع مهمی برای بسیج کنش جمعی و ابداعات پس از آن، سازماندهی و عمل جنبشهای اجتماعی در سراسر دنیا تبدیل شدهاند (التانتاوی[1]، وی یست[2]،2011،1207). بیشتر تمرکز اطلاعات و خبرها در رسانهها و تارنماها در مورد مسائل مهم و حیاتی هستند.
نقش اینترنت و رسانههای جدید در انقلابهای اخیر به حدی پر رنگ بوده است که برخی آن را انقلاب فیس بوکی یا انقلاب توییتری مینامند. این ابزارها هماهنگی بین تظاهرکنندگان را موجب میشدند (دوراندیش، 1390). البته در مورد میزان و کیفیت نقش رسانهها در این انقلابها دیدگاهها و نظرات متفاوتی وجود دارد.
در این میان رسانهها که به عنوان ابزاری قدرتمند در اختیار صاحبان قدرت کشور حامی آنها هستند مطمئنا” فعالیتی به نفع آنان خواهد داشت. همانگونه که کاتلی[3] (2011، به نقل از آقایی، صادقی، هادی، 1391) میگوید اطلاعیه های رسمی غربی در رسانه همیشه به سمت و جهتی سوق مییافت که منافع خودشان را فراهم سازد.
سایت های دیگر :
اختلال شخصیت مطابق تعریف پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[5]، عبارت است از تجارب درون ذهنی و رفتاری بادوامی که بر ملاکهای فرهنگی منطبق نیست، نفوذی غیر قابل انعطاف دارد، از نوجوانی یا جوانی شروع میشود، در طول زمان تغییر نمیکند و موجب ناخوشنودی فرد و مختل شدن کارکردهایش میشود. هرگاه صفات شخصیتی غیر قابل انعطاف و غیر انطباقی باشد و کارکردهای فرد را مختل سازد و یا رنج و عذاب درون ذهنی برایش ایجاد کند، تشخیص اختلال شخصیت را میتوان مطرح کرد. به صورت ساده ترکیب شخصیت هنگامی نابهنجار تلقی میشود که باعث رنجش و آزار خود شخص یا دیگران شود (پنجمین کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، انجمن روانپزشکی آمریکا،2013، ترجمه گنجی، 1393).
امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایعترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح است که میزان بهره گیری از آن رو به فزونی است، همانند دیگر تخصصها در پزشکی مداخلههای جراحی زیبایی نیز باید قبل از آنکه بر روی بیماران انجام شوند تحت کار آزمایی بالینی[6] دقیق قرار گیرند (وبستر و دریسکل،1983).
وضعیت روانی سالم نیز ،در میزان رضایت بعد از عمل جراحی زیبایی محوری تعیین کننده است که مهمتر از تکنیک جراحی میباشد (داریسی و همکاران،2005).
انجام دادن عمل جراحی زیبایی برای افرادی که دچار عدم سلامت روانی هستند میتواند باعث بوجود آمدن مشکلاتی هم برای بیمار و هم برای جراح شود(هانینگمن،2003).
ضرورت تحقیق:
باتوجه به اینکه پژوهشی در مورد اهمیت کاربردی شیوع اختلالات شخصیت، در متقاضیان جراحی زیبایی صورت نگرفته واکثر پژوهشها بر اساس پیامدهای جراحی زیبایی صورت گرفته است وهمچنین درمورد اختلالات شخصیت میتواند، منجر به تقاضا برای عمل زیبایی شود و از طرفی پژوهشهای انجام شده جنبه کلی داشته و در انواع زیباییها و تفاوت آنها پژوهش بسیار اندک است ،لذا ضروریست تا در مورد این اختلال نیز پژوهش جامعی انجام گیرد.
فرضیههای تحقیق:
اهداف تحقیق:
هدف اصلی:
تعیین میزان شیوع اختلالات شخصیت در متق
سایت های دیگر :
همکاران(2003) در طی انجام پژوهشی بر روی نوجوانان دریافتند که وجدان تنها عامل شخصیت است که مذهبی بودن را پیشگویی می کند.
با توجه به نو و جدید بودن متغیر سبک زندگی اسلامی، پژوهش های اندکی در این زمینه صورت گرفته و با توجه به این که اضطراب وجودی و زیر شاخه های ان در جامعه ی جوان ما در حال گسترش است و همچنین نقشی که ویژگی های شخصیتی در انتخاب نوع سبک زندگی ایفا می کنند،لذا مسئله ی پژوهش حاضر برسی رابطه بین سبک زندگی اسلامی با میزان اضطراب وجودی و ویژگی های شخصیتی انتخاب شده است.
سبک زندگی از مفاهیم وارداتی و تولید شده در بستر مدرنیته غربی می باشد که لازم است بومی سازی شود. هویت جامعه اسلامی مبتنی بر نظام باورها و اعتقادات از یک سو و نظام ارزش ها و اخلاقیات از سوی دیگر است. لایه ی خارجی و نمود بیرونی هویت افراد و جامعه همواره در معرض قضاوت قرار دارد. اصولا عینیت بخشیدن به باورها و تنظیم رفتارها با آموزه های دینی بدون توجه به شیوه و سبک زندگی، عقیم می ماند. یکی از چالش های بزرگ زندگی متدینان، عدم تطابق میان رفتارها با زندگی دین داران و باورهای آنهاست(فیضی، 1392).
سبک زندگی فعلی مردم در برخی از موارد آنقدر نابهنجار شده که مشکلات عدیده ای را برای سایر مردم ایجاد کرده است و راه برون رفت از این مشکلات عدیده توجه همگانی به سبک زندگی و ترسیم یک مدل مطلوب اسلامی-ایرانی است.
مقام معظم رهبری در مورد لزوم پرداخت به سبک زندگی اسلامی این چنین می فرمایند:”ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم ( که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجات است)، باید به سبک زندگی اهمیت دهیم. اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئله ی مهمی است (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان خراسان شمالی، 23مهر 1391).
امروزه با توجه به رواج الگوهای غلط زندگی و سبک های غربی که نامتناسب با جوامع اسلامی می باشد، صنعتی شدن جوامع و گسترش فرآیندهای توسعه مدرن و کاهش ارتباطات انسانی، سلامت روانی افراد مورد تهدید واقع شده و بیماری های روانی بیش از پیش گسترش یافته است . در صورت عدم پیشگیری، این مسئله منجر به پیدایش جامعه ای فرسوده، از کار افتاده و غیرسازنده می شود. تحقیقات نشان می دهد که سبک زندگی در ارتباط با وضعیت سلامت روانی و جسمی و کیفیت زندگی بزرگسالان قرار می گیرد(روحرر[19] و همکاران2005،ایزو[20] و همکاران1994).). بنابر این پرداختن به سبک زندگی و اصلاح آن برای جامعه ضرورت خواهد داشت.
از سوی دیگر سبک زندگی هر فرد خود متاثر عوامل مختلفی از جمله شخصیت می باشد(کوکرهام،2005).صفات شخصیتی نیز از نظر تربیتی و اخلاقی بسیار اهمیت دارند، زیرا فضایل و صفات نیک در تنظیم روابط و سعادت فرد و جامعه نقش بارزی دارند، بنابراین چگونگی رشد جنبه های مختلف شخصیت یکی از اهداف مهم علم روانشناسی است(شاملو،1363).
همچنین اضطراب وجودی یک مساله شایع و صعب العلاج می باشد که تا کنون پژوهش های اندکی در مورد آن صورت گرفته است. این نوع اضطراب با سایر بیماری های روانی از جمله افسردگی وسایر رگه های اضطرابی در ارتباط است(ومز و همکاران،).به گونه ای کرکگار(1855-1813)”اضطراب وجودی” را خاستگاه اولیه ی بیماری های روانی می دانست(به نقل از نورعلیزاده میانجی و جان بزرگی، 1389). با توجه به اینکه جوانان بیش از نسل سالخورده از خلا وجودی رنج می برند(فرانکل، ترجمه تبریزی،1383) و کشورما، کشوری با جمعیت جوان می باشد و همچنین با توجه به نقشی که سبک زندگی به ویژه سبک زندگی اسلامی و مذهب و معنویت در مهار این نوع اضطراب
سایت های دیگر :