وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تفسیر علیّت به تشأّن از دیدگاه صدرالمتألّهین- قسمت ۲

 
تاریخ: 17-12-99
نویسنده: مدیر سایت

اصل اعتقاد به کثرت وجود و موجود از جانب حکمای مشاء، به این خاطر است که ایشان قائلند اگر موجودات دارای حقیقت واحدی باشند، اختلاف بین علّت و معلول معنا ندارد؛ غافل از این معنا که مصحح و ملاک اختلاف بین علّت و معلول منحصر در تباین حقیقت آن ها نیست؛ بلکه اختلاف بین آن ها می تواند از جهت رتبه و کمال و نقص نیز باشد، همان گونه که حکمای اشراقی این اختلاف را بیان کرده اند.

۲- وحدت وجود وموجود:

قائلان به این نظریه از جاهلان اهل تصوف، معتقدند که در دارهستی، یک وجود و موجود بیش نیست، او حیات ازلی و ابدی و وجود صرف و دائمی است و ذاتاً از شوائب عدم منزه است؛[۴۰] و کثرات، اموری اعتباری و متوهمند که هیچ بویی از حقیقت نبرده و جایگاه آنها صرفاً در ذهن است. البته این نظریه، مقبول فلاسفه و مورد توجه عرفا واقع نشد و ایراداتی بر آن گرفتهاند.

۳- وحدت وجود و کثرت موجودات:

ارائه دهنده این نظر علامه دوانی است که معتقد است وجود در عالم خارج یک حقیقت واحد است و هیچ نوع کثرتی در آن نیست، نه بر حسب نوع و نه بر حسب افراد و نه بر حسب مراتب. بنابراین، این کثراتی که مشاهده می شوند از جنس ماهیت اند، بنا بر قاعده اصاله الماهیه در ممکنات و از این جهت که با وجود حقیقی ارتباط دارند، منتسب به وجود می شوند. پس کثرت در موجودات است نه در وجود، چرا که وجود واحد به وحدت شخصی است که یک مصداق بیشتر ندارد.
جناب صدرا، در دوره اول زندگی خود، زمانی که نزد میرداماد تلمّذ می کرد، با تأثر از استاد خویش، این نظریه را پذیرفت و در برخی کتاب های خویش که در آن زمان نوشته، همچون سریان الوجود، به بیان و بسط این قول می پردازد و چنین می گوید:
«ممکنات، موجودات متعدد متکثری هستند که در خارج وجود دارند و کثرت آن ها حقیقی و عینی است، زیرا وجود واحد است و موجود متعدد و متکثر».[۴۱]
و در (مبدأ و معاد)، در بحث (واجب تعالی ماهیّته إنیّته)، در مورد عروض وجود بر ماهیت بیان می کند که نحوه عروض وجود بر ماهیت به حیث انتساب به واجب تعالی است. و با این بیان، در واقع نظر ذوق التأله را بیان کرده؛ بیان ایشان در (مبدأ و معاد) چنین است:
«فذات الواجب تعالی محض حیثیه انتزاع الوجود العام الفطری سواء کان عنه و هذا کوجوده تعالی بحسب نفس ذاته أو عن الماهیات و هذا کوجوداتها بحسب إنتسابها إلیه تعالی».[۴۲]
امّا پس از کشف حقیقت و گرایش، اصالت وجود، این رأی را مطرود شمرده و اشکالات زیادی بر آن می گیرد.[۴۳] در واقع وجود چنین اشکالاتی، ناشی از مبنای غلط علامه دوانی، مبنی بر وحدت وجود و کثرت موجودات است؛ این که وجود، واحد شخصی است و موجودات متعدد و متکثر را جلوه و شأن علت می داند که نزد خود هیچ حقیقتی ندارند، بلکه تمام حقیقت آن ها را حیث انتسابشان به وجود حقیقی تشکیل می دهد، این در حالی است که بین منتسب و منتسب الیه هیچ تناسبی وجود ندارد؛ چرا که طبق گفته ایشان، یکی از جنس وجود است و دیگری از جنس ماهیت.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۴- وحدت وجود و موجود در عین کثرت آن ها:

این نظریه از جانب فهلویون و پیروان سهروردی ارائه شده است. ایشان وجود را همچون نور (از باب مساوقت نور با وجود) حقیقت واحده مشککی می دانند که از نور الانوار به عنوان بالاترین مرتبه وجودی تا ضعیف ترین مراتب نوری را در بر می گیرد. امّا در بحث تشکیک خواهد آمد که مقصود آن ها از وحدت، وحدت سخنی است که مشترک میان همه مراتب وجودی است. جناب صدرا نیز در نظریه متوسط خود پس از عدول از (اصاله الماهیه) به (اصاله الوجود)، با اقتباس مسأله تشکیک از فلاسفه اشراق، وجود را در تمام مراتب هستی، سریان داده؛ از نظر ایشان، وجود حقیقت واحده ای است که تمام کثرات را در بر می گیرد. گفتار صدرا در این رابطه چنین است:
«…کما أنّ الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت و التشکیک بالکمال و النقص…».[۴۴]

۵- وحدت وجود و کثرت نمود:

این نظریه که از جانب عرفای شامخ مطرح شده و منسوب به ابن عربی (۵۶۰-۶۳۸ ه‍ ) است و جناب صدرا نیز در اسفار به عنوان نظریه نهایی خود، آن را برگزیده؛ بیان می دارد که وجود، واحد به وحدت شخصی و منحصر در ذات واجب تعالی است و برای ممکنات، وجودی باقی نمی ماند که بگوئیم واحداند یا کثیر؛ بلکه این کثراتی که مشاهده می شود، اشراقات و جلوه های واجب بالذات اند و تشکیک نیز در مراتب همین ظهورات و شئونات جاری می شود.
این همه عکس می و رنگ مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد[۴۵]

۱-۴-۴-۲-تشکیک:

قبل از بیان مسأله تشکیک و ذکر آراء مختلفی که در این زمینه وجود دارد، باید مقدمتاً به توضیح چند اصطلاح پرداخته شود تا صورت مسأله واضح گردد.

۱-۴-۴-۲-۱-اقسام حمل:

همان گونه که علمای منطق بیان کرده اند، حمل بر دونوع است:
۱- حمل متواطی: که عبارت است از مفهوم کلی که بر مصادیق خود به نحو یکسان قابل حمل است، به گونه ای که هیچ فردی از افرادش بر دیگری در آن مفهوم کلی، امتیاز و تفاوتی ندارند؛ مثل (حیوان) که بر انسان و بقر و… به نحو مساوی حمل می شود.
۲- حمل مشکک: در این نوع حمل، مفهومی کلّی و واحد بر مصادیق خود با اختلاف و تفاوت حمل می شود: تفاوت به تقدّم و تأخّر، شدّت و ضعف، نقص و کمال و… به نظر جناب صدرا، مفهوم وجود نیز مشکک است و با اینکه (وجود) مفهوم واحدی است؛ امّا اتّصاف اشیاء به آن یکسان نیست.[۴۶]
تاکنون در مورد مفهوم وجود گفته شد، امّا بحث بر سر حقیقت وجود است و سؤال اصلی این است که آیا حقیقت وجود نیز مشکک است؟ این معنا پس از تعریف و توضیح ارکان شرایط تشکیک مشخص می شود؛ امّا همچنان که علاّمه طباطبایی در تعریف تشکیک فرموده اند:
«هر چیزی که دارای واقعیت هستی است، از واقعیت هستی نمی تواند کنار بیفتد و از این روی اختلاف واقعی که در خارج است به خود واقعیت برمی گردد و از سوی دیگر ما واقعیت را برای همه اشیاء به یک معنی اثبات می نماییم، پس واقعیت در عین اینکه گوناگون می باشد، یکی است.»[۴۷]

۱-۴-۴-۲-۲- اقسام وحدت و کثرت:

آنچه از اقسام وحدت و کثرت در این بخش ذکر می شود، صرفاً آن بخش از تقسیماتی است که مربوط به بحث تشکیک می باشد و الاّ بزرگان فلسفه در کتب فلسفی، اقسام واحد دیگر را به طور مفصل بیان کرده اند، که به خاطر پرهیز از اطاله کلام از ذکر آن ها خودداری می شود.[۴۸]
الف) اقسام وحدت: وحدت یا مفهومی است و یا خارجی: وحدت خارجی نیز یا به نحو وحدت سنخی است یا وحدت سریانی و یا وحدت اطلاقی، که اجمالاً به توضیح این اقسام می پردازیم:
۱- وحدت مفهومی: مفهومی کلی است که بر تمام مراتب و درجاتش به نحو تشکیکی (شدت و ضعف و تقدم و تأخر و…) صدق می کند. آنچه از تشکیک وجود به مشاء نسبت داده شده، همین معناست که معتقدند وجود امر کلی مفهومی است که بر تمام مصادیق خود به نحو تشکیکی حمل می شود.
۲- وحدت سنخی: عبارت از امر کلی واحدی است که بر تمام افراد خود به نحو تشکیکی حمل می شود امّا به گونه ای که افراد و مصادیق آن متباین از یکدیگرند و در سنخ آن امر کلّی با یکدیگر متّحد؛ و این امر مشترک نیز واقعاً و در خارج بر افراد حمل می شود و وحدت میان آن ها، در خارج به نحو (بالقوه) است، منتهی در هر فرد به نحو مجزا و متباین. همچون نور خورشید و نور شمع و… که همگی در سنخ (نوریّت) شریکند و آن چیزی که سبب اتّحاد آن ها با یکدیگر شده، همان حقیقت (نوریّت) آن هاست که به نحو بالقوه در تک تک افراد و به صورت مجزا وجود دارد. ظاهراً منظور شیخ اشراق از (وحدت و ما به الاشتراک) در بحث تشکیک همین معنا بوده است.
۳- واحد بالشخص یا واحد سریانی: امر واحدی شخصی است که با جنبه وحدتش بالفعل در خارج موجود است و در عین حال به گونه ای وسعت و شمول دارد که بر مراتب زیادی حمل می شود، همچون (وجود) که با حفظ وحدتی که دارد بر همه مراتبش حمل شده و بین آن ها، این همانی برقرار می کند و حمل آن نیز از باب (حمل رقیقه و حقیقه) می شود، بدین معنا که مرتبه پایین تر از مراتب وجود، همان وجود مرتبه بالاتر است که ضعیف تر شده است.
جناب صدرا از این نوع وحدت، در بسیاری از بحث ها استفاده کرده و به نام (سعه وجودی) از آن یاد می کنند، مثالی که برای این نوع وحدت بیان می کنند، مثال نفس است که با حفظ وحدتش، همه قوا را در بر می گیرد (النفس فی وحدتها کلّ القوی) و همان وحدتی است که در عین تشخّص، با مراتب کثیر قابل جمع است، زمانی که با علّت همراه می شود، علّت است؛ زمانی که با معلول همراهی می کند، معلول، با جوهر، جوهر و… خلاصه اینکه با هر حقیقتی همراه شود، مصداق همان حقیقت می شود.
در واقع با پذیرش اصالت وجود، به وحدتی جز وحدت بالشخص یا سریانی، نمی توان قائل شد چرا که وقتی تنها حقیقت در دار هستی، از آن وجود باشد و این وجود نیز امر عامّ کلّی باشد؛ ضرورتاً وحدت و حمل آن بر افراد، از باب وحدت سریانی است.
۴- وحدت اطلاقی: وحدت اطلاقی، وحدتی است که نه از جهت مفهوم و نه از جهت مصداق تقسیم پذیر نیست (حتی به اعتبار). و مقصود از این نوع وحدت، وحدت شخصی عرفانی است که یک مصداق بیشتر نداشته و دارای چنان اطلاقی است که هیچ نوع قیدی در آن لحاظ نشود حتی قید اطلاق. به تعبیر استاد آشتیانی:
«در آن، مفهومی که مشعر به تعدّد و غیریت و دوئیت باشد، اعتبار نشود و حتی باید ملاحظه عدم کثرت و تقابل با کثرت و بشرط لائیّت آن از کثرت لحاظ نشود، همچون وحدت حق تعالی».[۴۹]
ب) اقسام تمایز: تمایز و اختلافی که سبب کثرت موجودات می شود، بر چند قسم است:
۱– تمایز به تمام ذات: در این نوع تمایز هیچ وجه اشتراک ذاتی میان موجودات وجود ندارد، نه ذات و ماهیت آن ها یکی است و نه در جزء ذات (حنس یا فصل) با یکدیگر مشترکند؛ لذا متباین به تمام ذات می باشند همچون مقولات عشر.
۲- تمایز به بعض ذات: در این نوع تمایز، دو شیء یا بیشتر در جزئی از ذات با یکدیگر اشتراک و در جزء دیگر اختلاف دارند، مثل کثرت انواع یک جنس همانند انسان و اسب، که در جنس (حیوانیّت) با یکدیگر مشترک و در فصل (ناطقیّت و صاهلیّت) اختلاف دارند.
۳- تمایز به عوارض (خارج ذات): در این نوع تمایز بین اشیاء مختلف، هیچ اختلاف ذاتی وجود ندارد، بلکه در تمام ذاتیات با یکدیگر مشترک اند و اختلاف آن ها به خاطر وجود عوارضی است که خارج از ذات آن هاست؛ همچون افراد یک نوع (مثل انسان) که انسانیّت، وجه اشتراک آن ها و عوارضی چون کم و کیف و وضع و… وجه اختلاف و تمیز بین آن هاست. پس در این نوع تمایز، ما به الامتیاز (امور عرضی)، و ما به الاشتراک (ذات و ماهیت نوعیه) بین موجودات کثیره است.
۴- تمایز به تشکیک: در این نوع تمایز که شیخ اشراق برای اولین بار آن را در حوزه فلسفه مطرح کرد، اشتراک بین موجودات در تمام ذاتیات آن هاست و اختلاف به کمال و نقص و شدت و ضعف همان ذاتیات باز می گردد. بعدها جناب صدرا با اثبات اصالت وجود، تشکیک را در حوزه وجود توجیه و تفسیر نمود.
در مورد (وجود) گفته شد که وجود بسیط است و جزء ندارد، بنابراین تمایز به جزء ذات در آن متصوّر نیست و تمایز به خارج از ذات نیز در مورد وجود بی معناست؛ چرا که غیر از (وجود) چیزی نیست که به واسطه آن بتوان بین موجودات تمایز قائل شد؛ لذا تمایز حقیقت خارجی وجود، یا به تمام ذات است که همان تباین محض میان وجودات است – قول منسوب به مشاء- یا تمایز به شدت و ضعف و کمال و نقص است که همان کثرت
تشکیکی است.[۵۰]

۱-۴-۴-۳- حقیقت تشکیک:

همان گونه که واضح شد، مشکّک، مفهومی کلی است که بر افراد و مصادیق خود با اختلاف در شدّت و ضعف و تقدّم و تأخّر و… حمل می شود؛ امّا حقیقت تشکیک در نظام فلسفی جناب صدرا که نظامی وجودی است، حقیقت وجود است و ایشان اگر از تشکیک در مفاهیم سخنی به میان آورده و آن را به متواطی و مشکک تقسیم کرده، از باب تقریب به ذهن بوده و الاّ اصل بحث بر سر واقعیت و حقیقت وجود است که آن را مشکک می دانند، هرچند اولین اول کسی که بحث تشکیک را به میان آورد، جناب شیخ اشراق بود که در بحث (انوار مجرده) قائل به تشکیک شدند[۵۱]، امّا ایشان نتوانستند جریان تشکیک را در کلّ نظام هستی سامان دهد، بلکه سخن ایشان در باب تشکیک، تنها شامل مجردات می شد و غواسق و مادیات را خارج از این مرتبه می کردند.
جناب صدرالمتألهین با قائل شدن به اصالت وجود، تشکیک را در کلّ مراتب هستی مطرح کرده و توانست با این اصل اساسی، کل موجودات را در نظام تشکیکی خود سامان داده و بسیاری از مباحث را بر اساس آن حلّ و فصل کند، همچون بحث البسیط الحقیقه کلّ الاشیاء، علم باریتعالی و…. .
امّا این که حقیقت وجود، حقیقت مشککی است به دلیل این است که بنا بر اصالت وجود، کثرات خارجی را نمی توان به (ماهیات) بازگرداند، چون ماهیت اعتباری است؛ بلکه کثرت را نیز باید بر اساس وجود تفسیر کرد، بنابر این هم (ما به الاشتراک) و هم (ما به الامتیاز) هر دو به حقیقت وجود باز می گردند. پس این حقیقت وجود است که دارای درجات و مراتب مختلفی است و به نحو اشدیّت و اضعفیّت و اولویّت و… در مراتب مختلف جاری است، چنان که جناب صدرا در جریان تشکیک در مراتب، صریحاً به این مطلب اذعان نموده، آن جا که می گوید:
«حقیقه الوجود… أمراً بسیطاً… و هو الّذی یتجلّی فی مراتبه و یظهر بصورها و حقائقها فی العالم و العین».[۵۲]

۱-۴-۴-۴-تعریف تشکیک:

با توجه به آنچه گفته شد می توان تشکیک را این گونه تعریف نمود: حقیقتی که دارای مراتب و درجات مختلفی باشد. به گونه ای که این حقیقت در جمیع مراتب و درجات آن جاری بوده و ما به التفاوت در آن عین ما به الاشتراک باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی تاثیر روش درمانی افزایش تدریجی طول و پیچیدگی گفتار GILCUبر کاهش ناروانی گفتار کودکان دبستانی ۱۱ ۶ سال مبتلا به لکنت- قسمت ۷بررسی فساد اداری، عوامل و راهکارهای مقابله با آن از دیدگاه قرآن و حدیث- قسمت ۸ »
 
مداحی های محرم