وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – رفتارهای بهنجار و نابهنجار – پایان نامه های کارشناسی ارشد "

 
تاریخ: 09-09-01
نویسنده: مدیر سایت

 

ب) تعامل برانگیزاننده: هر فرد به اقتضای شخصیت خود پاسخی ویژه در دیگران بر می‌انگیزد. نوزادی که وقتی بغلش می‌کنند دائماً وول می زند و الم شنگه بر پا می‌کند، از والدینش کمتر محبت می‌بیند تا نوزادی که دوست دارد نوازش شود. سبک تربیتی‌ای که کودکان آرام در والدین خود بر می‌انگیزند، توأم با نظارت کمتری است تا سبک تربیتی‌ای که کودکان پرخاشگر برمی‌انگیزند. از این رو همبستگی میان اقدامات تربیتی والدین و شخصیت کودک را نمی‌توان نتیجه یک توالی ساده علت و معلولی تلقی کرد. بلکه هم شخصیت کودک می‌تواند سبک تربیتی والدین را شکل دهد و هم سبک تربیتی والدین به نوبه خود می‌تواند شخصیت کودک را شکل دهد. تعامل برانگیزاننده هم تا پایان عمر وجود دارد.آدم‌های مهربان محیطی پر مهر و آدم‌های متخاصم محیطی مخاصمه آمیز در پیرامون خود به وجود می‌آورند.

 

ج) تعامل فعال: به تدریج که بچه ها بزرگ‌تر می‌شوند، می‌توانند از محیطی که والدین بر آن‌ ها تحمیل کرده‌اند، فراتر روند و محیط‌هایی باب طبع خود برگزینند یا بسازند. این محیط‌ها نیز شخصیت آن‌ ها را شکل می‌دهد. کودک معاشرتی ترجیح می‌دهد با دوستانش سینما برود تا در خانه تنهایی بنشیند و تلویزین تماشا کند. در واقع شخصیت معاشرتیش وی را وامی‌دارد که محیطی را برگزیند که معاشرتی بودن او را تقویت کند و اگر هم چنین انتخابی امکان پذیر نباشد او آن را خواهد آفرید، اگر کسی او را به سینما دعوت نکند او دیگران را دعوت خواهد کرد. همان طور که از عبارت تعامل فعال مشخص است، این اصطلاح بر فرایند فعال شدن افراد و تکوین شخصیتشان دلالت می‌کند.

 

در سیر تکوین شخصیت اهمیت هر یک از این چند نوع تعامل شخصیت با محیط نسبت به انواع دیگر تفاوت خواهد کرد. زمانی که کودک آنقدر خردسال است که مجبور است تقریباً همیشه در محیط خانه محصور بماند همبستگی ذاتی ژنوتیپ با محیط در بیشترین حد است. همچنان که کودک رشد می‌کند و شروع به گزینش و آفرینش محیط خود می‌کند، از این همبستگی کم و بر تأثیر تعامل فعال وی افزوده می‌شود. تعامل‌های انفعالی و برانگیزنده نیز همان طور که گفته شد در تمام عمر اهمیت خود را حفظ خواهند کرد.

 

اگر به گذشته خود نگاه کنید، احتمالاً سبک‌ها و الگوهایی را به یاد خواهید آورد که به ظاهر همیشه بخشی از شخصیت شما را تشکیل می‌دهد. برای مثال شاید همیشه خجالتی و یا اهمال کار بودید. در عین حال می‌توانید تغییراتی را هم که بر شما عارض شده به یاد آورید: شاید امروز کمتر از گذشته تکانشی هستید و یا دیگران را بهتر می‌توانید تحمل کنید یا با آن‌ ها رابطه بهتری برقرار می‌کنید. حتی شاید بتوانید تجارب شخصی را که سبب این تغییرات شده به یاد آورید. مثلاً اغلب ورود به دانشگاه تأثیرهای دراز مدتی بر نگرش‌ها و ارزش‌ها و شخصیت فرد می‌گذارد – شناسایی تأثیر متقابلی که تداوم شخصیت و تحول آن در طول زندگی بر هم می‌گذارند از تکالیف پایه در روان شناسی شخصیت و نیز روان شناسان رشد است:

 

تنها روش مؤثر برای تحقیق درباره تداوم و تحول شخصیت در طول زندگی انجام مطالعات طولی است. در این مطالعات افراد معینی را در طول زمان مشاهده یا بررسی می‌کنند، اما چون انجام این گونه مطالعات بسیار دشوار است، تعداد مطالعات طولی‌ای که ادوار زمانی گسترده‌ای را پوشش دهد، انگشت شمار است. تا کنون دو تا از غرور انگیزترین مطالعات طولی در «مؤسسه‌ رشد انسان[۸۲]» وابسته به دانشگاه کالیفرنیای برکلی انجام شده است. محققان نخست در ۱۹۲۹ برای انجام مطالعه برکلی درباره راهنمایی با والدین بچه هایی که در یک دوره ۱۸ ماهه در برکلی متولد شده بودند، به صورت دو در میان تماس گرفتند و از آن‌ ها تقاضا کردند که اجازه دهند نوزادشان تحت پوشش این مطالعه قرار گیرند. ‌به این ترتیب کلاً ۲۴۸ نوزاد همراه با خانواده‌هایشان تحت پوشش قرار گرفتند. مطالعه اوکلند درباره رشد در ۱۹۳۲ بر روی ۲۱۲ کودک کلاس پنجمی در اوکلند کالیفرنیا شروع شد. کودکان هر دو نمونه تا نوجوانی عمیقا بررسی شدند. علاوه بر این آزمودنی‌های برکلی مجدداً در سنین ۵۰،۴۰،۳۰ سالگی و با آزمودنی‌های اوکلند نیز در سنین ۵۷،۴۷،۳۷ سالگی مصاحبه شد.آن ها بایگانی خود را سخاوتمندانه در اختیار محققان فراوانی در سر تا سر جهان گذاشته اند.

 

نتایج حاکی از آن است که شخصیت افراد از اوایل تا اواخر نوجوانی در مجموع تداوم عمیقی دارد، چون همبستگی ‌در مورد مردان و زنان به ترتیب ۷۷/۰ و ۷۵/۰ بوده است. همبستگی دوران دبیرستان با بزرگسالی هم گرچه کمتر، ولی باز هم کاملاً برجسته بود، ۵۶/۰ ‌در مورد مردان، ۵۴/۰ ‌در مورد زنان. عمیق‌ترین تداوم‌ها در هوش و علایق فکری بود. مثلاً این مورد که به نظر می‌رسد فرد ظرفیت هوشی زیادی داشته باشد از نوجوانی تا بزرگسالی در مردان و زنان به ترتیب به میزان ۶۰/۰ و ۶۱/۰ تداوم داشت. (اتکینسون و همکاران، ۱۹۸۳، ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۷۸).

 

رفتارهای بهنجار و نابهنجار

 

منظور از رفتارهای بهنجار چیست؟ اکثر روان شناسان پذیرفته‌اند که خصوصیات زیر حاکی از سلامت روحی است. با این خصوصیات نمی‌توان بین افراد به لحاظ روانی سالم یا بیمار تمایز روشنی قائل شد، فقط صفاتی را نشان می‌دهد که شخص بهنجار بیش از فردی که نابهنجار تشخیص داده شده آن را دارا است.

 

۱- ادراک کارآمد از واقعیت: افراد بهنجار در ارزیابی واکنش‌ها و قابلیت‌هایشان و در تفسیر آنچه در اطرافشان می‌گذرد، نسبتاً واقع بین هستند. آن‌ ها دائماً گفته ها و اعمال دیگران را اشتباه درک نمی‌کنند، در ارزیابی توانایی‌هایشان مبالغه نمی‌کنند، بیش از توانشان دست به کاری نمی‌زنند، توانایی‌های خود را دست کم نمی‌گیرند و از کارهای مشکل دوری نمی‌کنند.

 

۲- توانایی اعمال نظارت ارادی بر رفتار: افراد عادی از توانایی خود برای نظارت بر رفتارشان نسبتاً مطمئن هستند. گاهی ممکن است تکانشی رفتار کنند، اما در صورت لزوم می‌توانند امیال جنسی و پرخاشگرانه شدید خود را محدود کنند. ممکن است با هنجارهای اجتماعی همرنگی نکنند، اما این رفتارشان بر اساس تصمیمی ارادی است نه ناشی از تکانه‌های غیر قابل مهار.


فرم در حال بارگذاری ...

« " تحقیق-پروژه و پایان نامه – گفتار چهارم- ویژگی‌های حقوقی رابطه علیت در معنای عام – 9 "" دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه | قسمت 5 – پایان نامه های کارشناسی ارشد " »