ز اولیوو اتایو[1] 2014). در ادبیات مدیریت آموزشی مطالعات زیادی در خصوص ارزیابی و اندازهگیری اثربخشی تدریس و سازههای مرتبط صورت گرفته است (فیتزپاتریک[2] 2004؛ برک[3] 2005؛ سال سالی[4] 2005؛ روس و بروس[5] 2007؛ باری[6] 2010؛ ماجا[7] 2012؛ اولیوواتایو[8] 2013).
در طی بیست سال گذشته یک حرکت جهانی از سوی پژوهشگران، متصدیان و سیاستگذاران برای مطالعه عوامل مؤثر در کارآمدتر کردن نظامهای آموزشی شروعشده است (دانیل دی ورینالدز دی[9] 2011). کمیته آموزش و یادگیری سنات[10] در دانشگاه بورک تدریس اثربخش را بهعنوان هر فعالیتی تعریف میکند که بتواند تجربه یادگیری مفید و سازنده را برای دانشآموزان ایجاد کند و موجب انگیزش آنان در جهت رشدشان گردد (ساموئل باندل و جیمز اولیوواتایو 2014، 174).
(کروک شانک[11] 1990) فهرستی از متغیرهایی که موجب اثربخشی تدریس میشوند را مطرح کرد ازجمله؛ ویژگیهای معلم، دانش معلم، مطالبی را که تدریس میکند، انتظارات معلم، شیوه تدریس معلم، پاسخگویی معلم به سؤالات دانشآموزان و چگونگی مدیریت کلاس. همچنین دفتر استانداردهای آموزشی[12] (1995) لیستی از عوامل را ارائه نمود که با اثربخشی تدریس رابطه دارند که عبارتاند از؛ دانش معلم از موضوع درس، مهارتهای پاسخگویی مناسب، تمرکز بر آموزش، مدیریت مناسب زمان، توان استفاده متوازن از استراتژیهای گروهبندی دانش آموزان، اهداف آموزشی شفاف، برنامهریزی اثربخش، سازماندهی مناسب کلاس درس و استفاده از سایر صاحبنظران در کلاس درس.(بالا چاندران و وادایا گام[13] 2008) نیز برای اثربخشی تدریس معلم مقیاسهایی را مطرح کردند که عبارتاند از: هوشمندی، پاسخدهی، انگیزه، تعهد برای تدریس، مکالمه مؤثر، نگرانی برای پیشرفت دانش آموزان، کمک هدفمند و آموزش غیررسمی. بدون شک درگیر کردن معلم در ارزیابی اثربخشی تدریس خود براساس معیارهای تعیینشده وظیفهای پیچیده است. پیچیدگی ازآنجهت که معلمان احتمالاً ارزیابی درستی از اثربخشی تدریس خود ندارند و خود را ضعیف نمیدانند حتی اگر ازنظر دانشآموزشی و محتوایی رشته خود، بیانگیزه بودن، مدیریت نامناسب کلاس، عدم آگاهی از شیوههای ارزشیابی و از این قبیل ضعفهایی داشته باشند. بهعنوانمثال (گراس من[14] 1995، 24-21) در گزارش مطالعات خود بیان داشت که برخی از معلمان بهصورت مختصر و گذرا مطالبی را که برای دانشآموز ناآشناست را مطرح میکنند که منابع آن نیز در دسترس نیست که این امر موجب ضربه به دانشآموز میگردد. علاوه بر آن (گرین و مان تز[15] 2002) دریافتند که اکثر معلمان از استراتژیهای ارزیابی کیفیت در کلاس درس که میتواند به بهبود آموزش و یادگیری دانشآموز کمک کند، استفاده نمیکنند.
(کروک شانک و دیگران[16] 2009، 20- 1) اذعان داشتند که معلمان بدون فن و دانش تدریس با روش آزمونوخطا عمل کرده که صدمات جبرانناپذیری به دانشآموز وارد میکنند که این امر باعث میشود دانش آموزان در آزمونهای خارج از مدرسه ناموفق باشند. بنابراین سؤالی که در ذهن متبادر است و مسئله تحقیق را شکل داده عبارت است از اینکه ارزیابی معلمان از اثربخشی تدریس خود چگونه است؟ و اینکه تفاوتی با ارزیابی دانش آموزان از اثربخشی تدریس دارد یا خیر؟
[1]- Samuel, Oye, Bandele, and James, Ayodele, Oluwatayo
[2] – Fitzpatrick, J
[3] – Beck
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...