نشأت میگیرند و با واقعیتهای محیطی درهم میآمیزند و به صورت ضوابط و و معیارهای اساسی، روند حرکت خانواده، مدرسه و جامعه را مشخص میسازند. ارتباط خانواده با ارزشها ارتباطی دو سویه است. خانواده که مؤثرترین نهاد تربیت فرزندان است، در ایجاد و تقویت ارزشها در آنان نیز اساسیترین نقش را ایفا میکند و هنگامی که ارزشها به مرور زمان در وجود کودکان و نوجوانان نهادینه شدند، جهت و چگونگی حرکت آنها را به سوی آینده معین میسازند (نصیری، 1386).
روکیچ[3](1968)، سه نوع اعتقاد را از هم متمایز کرده است که عبارتاند از: اعتقادات تشریحی یا وجودی که میتوانند درست یا نادرست باشند؛ اعتقادات ارزیابانه که توسط آنها دربارهی خوب یا بد بودن چیزی قضاوت میشود؛ اعتقادات تجویزی یا منعکننده که توسط آنها، وسیله یا هدف عملی مطلوب یا نامطلوب ارزیابی میشود. ارزش، اعتقاد از نوع سوم است؛ یعنی اعتقاد تجویزی یا منعکننده است. روکیچ معتقد است: «ارزش، اعتقادی است که براساس آن، انسان به سبب ارجح دانستن چیزی به کاری مبادرت میورزد» (امیری، 1385).
شوارتز[4] (2006)، بر اساس نظریه راکیچ، نظریه خود را دربارهی ارزش ها مطرح می کند و بیان می کند که ارزش ها، اهداف فراموقعیتی هستند که به منزله اصول راهنما در خدمت زندگی فرد یا گروه قرار داشته و اهمیتی متفاوت دارند. در همین زمینه شوارتز 10 نمونه ارزش را تعریف و به بررسی آن ها پرداخته است که این ارزش ها عبارتند از 1- قدرت، 2- دستاوردها، 3- جهان گرایی، 4- همنوایی، 5- سنتی، 6- لذتگرایی، 7- تحریک کننده، 8- خیرخواهانه، 9- خودرهبری و 10- امنیتی (سهامی، 1387).
محیط خانواده، نحوهی تعامل پدر و مادر و فرزندان با یکدیگر، انتخاب محصولات فرهنگی که خانواده از آنها استفاده میکند، مثل فیلم، مجله، پوستر و غیره، طبقهی اجتماعی خانواده، علاقهی اعضای خانواده به دستاوردهای فرهنگی گذشتگان، همانندسازی کودکان با والدین، به عنوان الگوی رفتاری و تصوری که والدین از فرزندانشان در ذهن دارند و بیانگر ایدهآل ذهنی آنان است، همگی در انتقال ارزشهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان، به عنوان شهروندان آینده، مؤثر است. برای اینکه والدین در انتقال ارزشهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی موفق شوند باید انسان کامل جامعه را که ریشه در منابع غنی فرهنگی چون مذهب و ادبیات دارد، به جوانان بشناسانند و خود نیز به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی پایبند باشند (صناعی، 1389).
خانواده، خود به مثابهی پایه واساس ساخت اجتماعی جامعه است، به گونهای که سلامت جامعه همواره در گرو سلامت خانوادههاست؛ لیکن طّی این دو دهه، نهاد خانواده خود در تقابل با نهادهای دیگر جامعه نظیر نهاد اقتصادی به شدت آسیبپذیر شده و زمینههای پیدایش کج رفتاریها و گسترش اعتیاد را تسهیل بخشیده است. نتایج بررسی مشترک دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل و سازمان بهزیستی کشور بین سالهای 78-77 حاکی است که 4/93 درصد از معتادان ایرانی افرادی متأهلاند یا با والدین زندگی می کنند که به نوعی میتوانند برروی سایر اعضای خانواده نیز تأثیر منفی برجا گذارند. اندکی دقّت در این ارقام به روشنی نشان میدهد که بسیاری از آنان نقش پدر خانواده را ایفا میکنند که در الگوبرداری فرزندان، مسئله اعتیاد باز تولید میشود (آقابخشی، 1382).
یک خانوادهی بههنجار، خانوادهای است با ساختاری منسجم که در جهت رشد و رفاه اعضای خود عمل میکند و می تواند به طور پویا با عوامل نوبهنوشوندهی محیطی، تعامل برقرار کند و با آنها سازگار شود، بی آن که در این میان دچار اغتشاش گردد و افراد خانواده در این فرایند از خود علائم
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...