نكته مهم این است كه برنامهریزیهای كشاورزی و منابع طبیعی و تولید در هر منطقه به یك سری اطلاعات مربوط به آن منطقه نیازمند میباشد كه یكی از مهمترین آن وضعیت خاك است. زیرا خاك، بستر رویش بوده، و گیاه را استوار نگه داشته و منبع غنی از مواد غذایی را نیز در اختیار آن قرار میدهد (رای موند[4]، 1998). لذا باید به منظور كمك به حفظ و توسعه جنگلها، اطلاعات موجود در رابطه با تاثیر گونههای جنگلی بر این ویژگیها مشخص گردد. البته خاكشناسی جنگل در دنیا سابقه طولانی داشته و تا كنون دانشمندان زیادی در زمینه اثر گونههای درختی بر خاك تحقیق نمودهاند. به عنوان مثال در قارهی اروپا تا سال 2002 تعداد 205 تحقیق در زمینه بررسی اثر مهمترین گونههای درختی بر ویژگیهای فیزیكوشیمیایی خاك انجام شده است (آگوستو[5] و همکاران، 2002). شدت تاثیر، به تیپ خاکی که جنگلکاری در آن استقرار پیدا کرده و شرایط اقلیمی منطقه بستگی دارد (گانجنت[6] و همکاران، 2004). تولید موفقیتآمیز گیاهان مستلزم خاك مناسب و وجود مقدار كافی از عناصر غذایی و قابل استفاده گیاه است، عناصر غذایی نه تنها باید به صورت تركیباتی باشند كه به سهولت مورد استفاده گیاهان قرار میگیرند، بلكه تعادل بین مقدار آنها نیز حائز اهمیت است (تاندون[7]، 1989). با اندكی دقت به وضوح مشخص میشود كه عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم جزء اصلیترین و ضروریترین عناصر غذایی گیاه میباشد (هانسون[8]، 1967). جذب متفاوت از منابع و بازگشت کربن و عناصر غذایی عوامل مهم و اصلی در جریان عناصر غذایی درون سیستم هستند (میلر[9]، 1984). ارتباط و اثرات متقابل بین خاک و درختان در یک منطقهی مشخص اقلیمی به قدری به هم نزدیک و به اندازهای دارای پیوند تنگاتنگ هستند که یک مولفه را بدون تاثیر مولفه دیگر نمیتوان مطالعه و بررسی نمود (زرین کفش، 1380). درکشوری مثل ایران، شهرها برای مقابله با آلودگیهای صوتی و هوایی و کاهش استرسهای محیطی، بیشتر از هر نقطهی دیگری به فضای سبز نیاز دارند. اصولا خاکهایی که برای جنگلکاری در نظر گرفته میشوند اغلب برای زراعت نامناسب بوده و حاصلخیزی کمی دارند و جنگلکاری میتواند به حاصلخیزی و خصوصیات مطلوب آن کمک کند (روحی مقدم و همكاران، 1386). درهمین راستا شناخت گونههای سازگار در هر منطقه ضروری به نظر میرسد چرا که این گونهها به تیمار و آبیاری کمتری نیاز دارند. گونههای پهنبرگ، نسبت به سوزنیبرگ دارای قدرت ذخیرهی ازت بیشتر (سولان[10]، 1990: هومان[11] وهمکاران ،1992) و فسفر کمتری (کوله[12] و همکاران، 1990) هستند و همچنین از تخلخل خاکی و سرعت هوادیدگی کمتری (آگوستو[13] و همکاران ، 2002) نیز برخوردارند و این تاثیر بیشتر در عمق 10-0 سانتیمتری خاک دیده میشود (هاگن[14] و همکاران و 2004). آبشویی عناصر معدنی در خاکهای زیر پوشش سوزنیبرگان سریعتر از خاکهای تحت پوشش پهنبرگان آن است. همچنین تجمع و انتقال عناصر معدنی فیلتر شده از جو و گرد و غبار روی برگهای سوزنیبرگان بیش از پهنبرگان است (زرین کفش، 1380). هر چند درختان جنگلی خشکیگرا به سبب کندی رشد و اینکه غالباً به ابعاد قابل ملاحظهای نمیرسند و بعضاً از نظر کیفیت چوب نیز چندان مطلوب نیستند اما عاری از فایده نبودهاند (جزیرهای، 1381). یکی از این مناطق خشک در ایران اصفهان میباشد که از دیر باز در حال توسعه جنگلکاریها با گونههای مناسب بوده است. از گونههای سازگار با این منطقه کاج تهران و توت است. تحقیق حاضر رویش و مواد غذایی خاك و برگ را در دو گونه توت سفید (Morus alba L.) و كاج تهران Medw) eldarica (Pinus در جنگلكاری اصفهان، و در سه منطقهی پارك كوهستان، پارك شرق و جنگل دست كاشت دانشگاه صنعتی بررسی خواهد كرد. 1-2- سوالهای تحقیق:
فرم در حال بارگذاری ...