وبلاگ

توضیح وبلاگ من

نقش فضایل و رذائل در ادراک از منظر قرآن و سنت- قسمت ۱۰

 
تاریخ: 17-12-99
نویسنده: مدیر سایت

که ای روشن روان پیر خردمندز مصرش بوی پیراهن شنیدیچرا در چاه کنعانش ندیدی؟

و از زبان یعقوب نبی۷ چنین پاسخ می دهد:

 

 

 

 

 

 

بگفت احوال ما برق جهانست   دمی پیدا و دیگر دم نهانست
گهی بر طارم اعلی نشینیم   گهی تا پشت پای خود نبینیم
اگر درویش بر یک حال ماندی   سر دست از دو عالم برفشاندی[۱۵۳]

و بر همین منوال است داستان گم شدن ناقه حضرت رسول۶ که وقتی شخصی که در ایمان سست بود طعنه زد که چه پیغمبری است که از عالم ملکوت خبر می آورد و مدّعی علم به طرق آسمان هاست امّا نمی تواند شتر گم شده اش را بیابد. حضرتش۶ در جواب فرمودند: من هم مانند شما بشری هستم تا خداوند مرا خبر نکند چیزی نمی دانم. اکنون خبرم داده اند که در فلان مکان مهارِ شتر به درختی گره خورده است. پس بعضی از اصحاب رفتند و شتر را در همان حال که حضرت فرموده بود یافتند و آوردند.
این روایت از امام معصوم۷ در اصول کافی که فرمود: «یبسط لنا العلم فنعلم، و یُقبض عنّا فلا نعلم…»[۱۵۴] هم در همین مطلب است.
و از همین نوع الهامات و اشراقات است سخن گفتن جناب سلیمان نبی۷ با پرندگان. چرا که این علم نیز از علوم اکتسابی نیست، بلکه خداوند متعال با عنایت خاص خود، آن را بر قلب حضرت سلیمان۷ نازل کرده است: به این آیه نگاه کنید:
﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ﴾[۱۵۵].

عدم اختصاص علوم اشراقی به انبیاء فقط

سؤال اساسی که شاید در اینجا ذهن بعضی ها را بخود مشغول دارد این است که آیا این ویژگی ها و علوم و ادراکات خاصّ مختص انبیاء الهی است یا شامل حال غیر این ها هم می شود؟ (چرا که آیات مذکور همه اشاره به داستان انبیاء الهی دارد.)
آنچه که باید در اینجا بیان کرد این است که آیات دیگری در قرآن وجود دارد که این ویژگی را شامل حال دیگران نیز می داند و روایات متعددی این برداشت را تأیید می کند.
راهیابی به باطن عالم و اسرار غیب و رسیدن به ادراکات خاص مخصوص انبیاء: فقط نیست بلکه برای همگان امکان پذیر است. آنانی که به انبیاء و ائمه معصومین: اقتدای علمی و عملی نموده اند نیز بهره مند از این پذیرایی ویژه می باشند. که ما در فصلی که به فضائل تأثیرگذار در معرفت می پردازیم آیات و روایات را آنجا خواهیم آورد.
قرآن مجید از یک نظر برای انسان ها دو نوع علم قائل است؛ علم عادی و علم غیر عادی.
علم عادی آن است که چه حصولی و چه حضوری، در اختیار همه ی انسان هاست.
علم غیر عادی آن است که ویژه ی برخی از انسانهاست این هم چه حضوری و چه حصولی. مثل علم نبوّت که فقط در اختیار پیامبران خداوند بوده است. مثل معرفت وحیانی که به معنی خاصّ آن با رحلت خاتم الانبیاء۶ این رشته قطع گردیده است. علم ما به قرآن از راه عادی است امّا کیفیت دانش پیامبر۶ به قرآن از سنخ دانش و کیفیت دانش ما نیست. لذا قرآن می فرماید: ﴿الرَّحْمنُ﴾ ﴿عَلَّمَ الْقُرْآنَ[۱۵۶] ایشان از طریق وحی به قرآن دست یافته اند.
از قرآن استفاده می شود که علوم غیر عادی منحصر در وحی به انبیاء نبوده است. کسان دیگری نیز بوده اند که از طرق غیر عادی به علوم و ادراکاتی دست یافته اند. گاهی از این نوع علوم، به «علم لدّنی» تعبیر می شود. این علم لدّنی نیز از جانب خداوند القاء می گردد. ﴿عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً[۱۵۷] این علم هم از طریق غیر عادی به دست می آید و وحی نمی باشد. مثل وحی به مریم۳ و وحی به مادر موسی۷ و موارد دیگری که در قرآن به آن اشاره شده است که به معنی وحی اصطلاحی نمی باشند. آیات ۱۱۱ سوره مائده و ۷ سوره قصص و ۴۵ آل عمران این معنا را تأیید می کنند. پس نتیجه می گیریم که راه غیر عادی منحصر به وحی نمی باشد و همچنین فقط مختص انبیاء الهی نیست. وحی در آیات ذکر شده به معنای ادراکی غیر عادی که از سوی خدای متعال به کسی اعطاء می شود که شامل الهام نیز می گردد.[۱۵۸]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

«اندکی سالکان طریق در عین امکان برای همه»

البته باید توجّه به این نکته داشت که، وقتی می گوئیم این راه برای همگان باز است این به این معنی نیست که همه به این نوع علم و ادراک دست می یابند. خیر. بلکه افرادی که راه سیر و سلوک را طیّ می کنند و در علم و عمل پیروی محض از انبیاء و ائمه: دارند و با علم مفید و عمل نیک به نفس و حقیقت الهی خود باز می گردند لذا هدایتی از جانب خداوند نصیب آنان می شود که همه از آن بهره مند نیستند.
نتیجه این که گرچه در وجود همه، استعداد دریافت انوار اشراقی تعبیه شده است امّا تعداد کسانی که این راه را طیّ نموده و مدارج آن را می پیمایند و به آن سرمنزل مقصود که رسیدن به مقام ﴿حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ[۱۵۹] و ﴿إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى[۱۶۰] می رسند بسیار اندکند.
حضرت آیه الله جوادی آملی «حفظه الله تعالی» می فرمایند: «البته این راه، منحصر به پیامبران نیست. بلکه خداوند، دیگران را هم به پیمودن آن تشویق کرده و به نظر در ملکوت هستی، فرا می خواند تا آنچه را که خلیل حق، مشاهده کرد و «دید»، ما نظر کنیم و «نگاه»: ﴿أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ[۱۶۱].».[۱۶۲]
ایشان راه کشف و شهود را، راه پرواز در آسمان معرفت حق با بال مشاهده می داند و قائل است که اگر کسی در فراسوی خود، این راه را بگشاید و به اندازه هستی خویش به شهود مبداء و معاد بار یابد، همان معرفت بلندی را که با علم الیقین، حاصل شدنی است بدست می آورد. و در همین دنیا قادر به دیدن نشانه های نهایی مانند بهشت و جهنّم می شود. ﴿کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ﴾ ﴿لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ[۱۶۳].
شهودی که پیامبران الهی و جناب ابراهیم خلیل۷ با آن به دیدار باطن هستی و ملکوت آسمان ها و زمین، نایل شده اند ﴿وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ[۱۶۴] و ابراهیم نیز به همین معنا «دیدار مناسک» را از خداوند خواسته ﴿وَ أَرِنا مَناسِکَنا[۱۶۵].
«درخواست دیدار مناسک، نه به این معنا که خدایا از راه علم حصولی مفاهیم مناسک را به من بیاموز. بلکه منظور ابراهیم، مشاهده و نظارت است یعنی خدایا مرا شاهد و ناظر مناسک قرار ده تا اصل مناسک را دیده و حقیقت آن را بیابم، چنان که در مسئله ذبح اسماعیل۷ گوشه ای از آن را رؤیت نمود.


فرم در حال بارگذاری ...

« عسکری نهایی کامل- قسمت ۱۰کتاب شناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر- قسمت ۶۰ »
 
مداحی های محرم