ر اشتغال و وضعیت مالی نسبت به گروههای دیگر در سطح پایین قرار دارند. بیماران وسواسی کیفیت زندگی خودشان را بعد از درمان بیماریشان به طور معنی دار نسبت به قبل از درمان بهتر ارزیابی کردند (مورتیز[39]و همکاران، 2005؛ لوچنر [40]و همکاران، 2003؛ باب[41] و همکاران، 2001).
یکی از متغییرهای شناختی که در سالهای اخیر به طور وسیعی ارتباط آن با اختلال وسواس فکری-عملی و دیگر اختلالهای اضطرابی بررسی شده، “آمیختگی فکر- عمل” است. مفهوم آمیختگی فکر-عمل به افکار و عقایدی اشاره دارد که در آن افکار و اعمال به طور غیر قابل تفکیکی به یکدیگر پیوسته و متصلند (برل و استارسویک[42]، 2005) و افکار و اعمال معادل و همتراز یکدیگر تلقی میشوند (پیرس[43]، 2007).
مطالعات مختلف، بین نمرات کلی مقیاس “آمیختگی فکر- عمل”، “سیاهه وسواس فکری-عملی” و “مقیاس وسواس فکری- عملی پادوآ” ، همبستگی از کم تا متوسط (بین 20% تا 38%)، را گزارش کرده اند (گیلیام[44] و همکاران، 2004؛ راسین و همکاران، 2001 الف و ب؛ راسین و کاستر[45]، 2003؛ اسماری وهالم استینسون[46]، 2001؛ یورولماز[47] و همکاران، 2004؛ اینشتین[48] و منزیس، 2004؛ پورفرج و همکاران، 2008، به نقل از قمری گیوی، محمدی پورریک و میکائیلی، 1391).
آمیختگی فکر- عمل ممکن است منجر به تبدیل شدن افکار مزاحم نرمال به افکار مزاحم پاتولوژیک از طریق فرونشانی فکر شود. اهمیت متورم ناشی از وقوع افکار خاص که با ارزیابیهای آمیختگی فکر-عمل رخ میدهد، ممکن است به این نتیجه منجر شود که شخص برای فرونشانی چنین افکاری یا جلوگیری از وقوع مجدد آنها تلاش کند (وگنر[49]، اشنایدر[50]، کارتر و وایت[51]، 1987؛ به نقل از برل و استارسویک، 2005).
فرونشانی فکر به روند آگاهانه تلاش برای جلوگیری از ورود افکار خاص به جریان آگاهی اشاره دارد (وگنر، 1989؛ به نقل از اسپین هون و داس[52]، 1999). مدلهای شناختی-رفتاری اختلال وسواس فکری- عملی حاکی است که فرونشانی فکر به عنوان یک فاکتور مهم در تداوم فکر میباشد با این را بیشتر برجسته خواهد کرد و ممکن است فراوانی افکار را از طریق یک اثر بازگشتی افزایش دهد. بنابراین فرونشانی فکر به عنوان یک ویژگی مهم در پدیدارشناسی و علت شناسی وسواسها مورد تاکید قرار میگیرد (مثل، راچمن، 1997، 1998؛ سالکوسکیس[53]، 1985، 1989، 1996، 1998؛ به نقل از پوردن، روآ و آنتونی[54]، 2007).
پژوهشها (پوردن، 2004؛ تولین[55]، آبرامویتز[56]، هاملین[57]، فوآ و سینودی[58]، 2002؛ به نقل از مگی و تیچمن[59]، 2007) نشان میدهند فرونشانی فکر اثرات ناسازگارانهای روی اختلال وسواس فکری- عملی دارد. همچنین نتایج تحقیق موریس، مرکل باخ و هورسلنبرگ[60] (1996) و سالکووسکیس (1992) نشان دادند که افراد مبتلا به اختلال وسواس بیشتر از افراد فاقد اختلال به فرونشانی افکارشان تمایل دارند (به نقل از مکلارن و کرو[61]، 2003).
در درمان اختلال وسواسی- جبری هم از درمان دارویی و هم از درمانهای روانشناختی بهره گرفته میشود. اثر بخشی بهترین درمان روانشناختی فعلی برای وسواس، یعنی مواجهه و جلوگیری از پاسخ، بین 60 تا 85 درصد میباشد. اما این درمان بدون محدودیت نیست. علاوه بر اینکه بین 15 تا 40 درصد افراد به مواجهه و جلوگیری از پاسخ جواب نمیدهند، تقریبا 25% افراد مواجهه را رد میکنند و 3 تا 12 درصد دیگر نیز در طول درمان، درمان
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...