ر آینده جلوگیری می نماید مشکلات ناشی از اهمال کاری[2] است(بیگی، بختیاری، محمدخانی و صادقی،1391).
اهمال کاری به تعبیر الیس و ناوس[3](2002) آن است که کاری که برای اجرای آن تصمیم گرفته می شود؛ بدون دلیل مشخص به آینده محول شود؛ کاری که می تواند حداقل برای خود فرد نتایجی را در برداشته باشد و در عین حال، انجام ندادن آن نیز به زیان شخص است و باعث سرزنش کردن خود میشود. سایر محققان نیز در تعریف، به کاهلی و امروز و فردا کردن در انجام کارهای مهم(در زمان انتظار) همراه با تجارب ذهنی ناراحت کننده اشاره نموده اند(الیس و جمیز نال[4]،1382؛ لای[5]،1986؛ سنکال،کوئستنر و والرند[6]،1995). اهمالکاری منجر به بروز رفتارهای تاخیری به شکل گوناگون میشود(اسپکتر و فراری[7]،2000).
شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد اهمالکاری، در اثر عملکرد آکادمیک زیان بخش بوده و به صورت نمرات کم و مشروطی رخ میدهد. همچنین مطالعات نشان داده است که 70 درصد جمعیت دانشگاه، در تکالیف آموزشی اهمالکارند و احتمالا این نوع اهمالکاری، از دانشجوی سال اول به دانشجوی سال آخر افزایش مییابد. این دانشجویان در هنگام مقاله نویسی، مطالعه ی آزمونها و تکمیل تکالیفی که اغلب پرفشار و موجد اضطراب است تمایل به اهمالکاری دارند(فراری و تایس[8]،2000). پژوهشگران در حوزه اهمالکاری بر این باورند که عوامل متعددی می تواند در بروز و تداوم اهمال کاری مؤثر باشد از جمله این عوامل میتوان به ویژگیهای شخصیتی[9] وکمالگرایی[10] نام برد.
اگرچه خصوصیات شخصیتی زیادی وجود دارد اما از جمله مهمترین و با نفوذترین مدلها در بررسی صفات شخصیت در دهههای اخیر مدل پنج عاملی بوده است که بیش از همه، پژوهش در حوزه شخصیت را به خود اختصاص داده است(نگ[11]،2003). این پنج عامل اصلی شخصیت عبارتند از: رواننژندی[12]، برونگرایی[13]، انعطافپذیری[14]، دلپذیری[15] و وظیفه شناسی[16]، که مککری و کاستا[17](1987) اساسا این پنج عامل را به عنوان تمایلاتی که زمینه زیستی دارند معرفی کردهاند، این دو محقق بیان می کنند صفات شخصیت، مانند خلق وخو، آمادگیهایی درونی در مسیر رشد بوده و اساسا از تاثیرات محیطی مستقل هستند(پرون و جان، بیتا؛ ترجمهی کدیور و جوادی،1385). رابطه میان اهمالکاری و ویژگیهای شخصیتی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است بطوری که بسیاری از پژوهشگران، برای مثال، سولومون و روت بلوم(1984)؛ واتسون(2001)؛ استیل و همکاران(2001)؛ جانسون و بلوم[18](1995)؛ دی فابیو[19] (2006)؛ حاتمی و هاشمی(1390)؛ قاسمی، علی مدد، کرمخانی و علی مدد(1391)؛ اگنز، هندریکس و وندروف[20] (2010)؛ عالیشاپور(2012)معتقدند میان اهمالکاری و بعضی از ویژگیهای شخصیتی رابطه وجود دارد.
یکی دیگر از متغیرهایی که می تواند به طور بالقوه بر اهمال کاری تأثیرگذار باشد کمالگرایی است. از جمله مشکلات افراد اهمال کار نداشتن اهداف کوچک و خرد قابل دستیابی است. بنابراین کمالگراها که اهداف بزرگ و بعضا غیر قابل دستیابی دارند گرایش بیشتری به اهمال کاری از خود نشان می دهند. افرادی که دارای باورهای غیر مرتبط با کمالگرایی هستند، درباره توانایی خود برای انجام کارها به نحو شایسته، دچار تردید میشوند. این افراد در صورت انجام ندادن هر کاری با بالاترین کیفیت در شایستگی خود شک کرده و عزت نفس خود را از دست می دهند(نیکدل،1387).
نتایج چندین پژوهش برای نمونه فراری(1989)؛ بوسکو و کاوسس[21](1998)؛ اونوگبیوز[22](2000)؛ واسکونسلوس[23](2006)؛ مولوی(1390)؛ گورویی، خیر و هاشمی(1390)؛ شاطریان محمدی،
پاکدامنساوجی و شاه محمدی(1390)؛ نصری، شاهرخی و ابراهیم دماوندی(1391)؛ نشان داده است که اهمال کاری و کمالگرایی با یکدیگر در ارتباطند. فلت و همکاران(1992) معتقدند کمالگرایی گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای بالای افراطی و تمرکز بر شکستها و نقصها در عملکرد مربوط میشود. به عبارتی، کمالگرایی، تمایل در جهت بی نقص بودن است و کمالگرایان افراطی افرادی هستند که میخواهند در همه جنبههای
اهمال کاری به تعبیر الیس و ناوس[3](2002) آن است که کاری که برای اجرای آن تصمیم گرفته می شود؛ بدون دلیل مشخص به آینده محول شود؛ کاری که می تواند حداقل برای خود فرد نتایجی را در برداشته باشد و در عین حال، انجام ندادن آن نیز به زیان شخص است و باعث سرزنش کردن خود میشود. سایر محققان نیز در تعریف، به کاهلی و امروز و فردا کردن در انجام کارهای مهم(در زمان انتظار) همراه با تجارب ذهنی ناراحت کننده اشاره نموده اند(الیس و جمیز نال[4]،1382؛ لای[5]،1986؛ سنکال،کوئستنر و والرند[6]،1995). اهمالکاری منجر به بروز رفتارهای تاخیری به شکل گوناگون میشود(اسپکتر و فراری[7]،2000).
شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد اهمالکاری، در اثر عملکرد آکادمیک زیان بخش بوده و به صورت نمرات کم و مشروطی رخ میدهد. همچنین مطالعات نشان داده است که 70 درصد جمعیت دانشگاه، در تکالیف آموزشی اهمالکارند و احتمالا این نوع اهمالکاری، از دانشجوی سال اول به دانشجوی سال آخر افزایش مییابد. این دانشجویان در هنگام مقاله نویسی، مطالعه ی آزمونها و تکمیل تکالیفی که اغلب پرفشار و موجد اضطراب است تمایل به اهمالکاری دارند(فراری و تایس[8]،2000). پژوهشگران در حوزه اهمالکاری بر این باورند که عوامل متعددی می تواند در بروز و تداوم اهمال کاری مؤثر باشد از جمله این عوامل میتوان به ویژگیهای شخصیتی[9] وکمالگرایی[10] نام برد.
اگرچه خصوصیات شخصیتی زیادی وجود دارد اما از جمله مهمترین و با نفوذترین مدلها در بررسی صفات شخصیت در دهههای اخیر مدل پنج عاملی بوده است که بیش از همه، پژوهش در حوزه شخصیت را به خود اختصاص داده است(نگ[11]،2003). این پنج عامل اصلی شخصیت عبارتند از: رواننژندی[12]، برونگرایی[13]، انعطافپذیری[14]، دلپذیری[15] و وظیفه شناسی[16]، که مککری و کاستا[17](1987) اساسا این پنج عامل را به عنوان تمایلاتی که زمینه زیستی دارند معرفی کردهاند، این دو محقق بیان می کنند صفات شخصیت، مانند خلق وخو، آمادگیهایی درونی در مسیر رشد بوده و اساسا از تاثیرات محیطی مستقل هستند(پرون و جان، بیتا؛ ترجمهی کدیور و جوادی،1385). رابطه میان اهمالکاری و ویژگیهای شخصیتی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است بطوری که بسیاری از پژوهشگران، برای مثال، سولومون و روت بلوم(1984)؛ واتسون(2001)؛ استیل و همکاران(2001)؛ جانسون و بلوم[18](1995)؛ دی فابیو[19] (2006)؛ حاتمی و هاشمی(1390)؛ قاسمی، علی مدد، کرمخانی و علی مدد(1391)؛ اگنز، هندریکس و وندروف[20] (2010)؛ عالیشاپور(2012)معتقدند میان اهمالکاری و بعضی از ویژگیهای شخصیتی رابطه وجود دارد.
یکی دیگر از متغیرهایی که می تواند به طور بالقوه بر اهمال کاری تأثیرگذار باشد کمالگرایی است. از جمله مشکلات افراد اهمال کار نداشتن اهداف کوچک و خرد قابل دستیابی است. بنابراین کمالگراها که اهداف بزرگ و بعضا غیر قابل دستیابی دارند گرایش بیشتری به اهمال کاری از خود نشان می دهند. افرادی که دارای باورهای غیر مرتبط با کمالگرایی هستند، درباره توانایی خود برای انجام کارها به نحو شایسته، دچار تردید میشوند. این افراد در صورت انجام ندادن هر کاری با بالاترین کیفیت در شایستگی خود شک کرده و عزت نفس خود را از دست می دهند(نیکدل،1387).
نتایج چندین پژوهش برای نمونه فراری(1989)؛ بوسکو و کاوسس[21](1998)؛ اونوگبیوز[22](2000)؛ واسکونسلوس[23](2006)؛ مولوی(1390)؛ گورویی، خیر و هاشمی(1390)؛ شاطریان محمدی،
پاکدامنساوجی و شاه محمدی(1390)؛ نصری، شاهرخی و ابراهیم دماوندی(1391)؛ نشان داده است که اهمال کاری و کمالگرایی با یکدیگر در ارتباطند. فلت و همکاران(1992) معتقدند کمالگرایی گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای بالای افراطی و تمرکز بر شکستها و نقصها در عملکرد مربوط میشود. به عبارتی، کمالگرایی، تمایل در جهت بی نقص بودن است و کمالگرایان افراطی افرادی هستند که میخواهند در همه جنبههای
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...