آن سه سبک والدگری نتیجه می شود(روپنارین.[28]،2006).والدین مقتدر پیوسته گرم، مسئول و حمایتگر بوده و به صورت منطقی روی فرزندان خود کنترل داشته، با احترام به نظرات آنان به رشد عقلانی آنها کمک بالا و ابتکار حرمت خود می کنند(آندریس[29]،2002). فرزندان این والدین دارای عمل فردی بوده و محبوب معلمان و دوستان خود هستند . فرزندان این شیوه دارای سازگاری اجتماعی و موفقیت تحصیلی بالا می باشند(آلفرد[30]و همکاران،2003). سبک والدگری مستبدانه با کنترل و توقع بالا برای تغییر و تصحیح رفتار کودک بیشتر بر تنبیه مبتنی می باشد(کیپ[31]و همکاران،2005).والدین سهل گیر با روابط گرم و پذیرا، کنترل چندانی روی فرزندان خود ندارند وفشار کمتری روی آنان اعمال می کنند(نیلی[32]،2007).نوجوانان خانواده های سهل گیر عزت نفس و مهارت اجتماعی بالا دارند و می توانند روابط گرمی با والدین خود داشته باشند. فرزندان این والدین دارای انگیزش پایین درتحصیل بوده است، ولی دارای سازگاری روانی بالایی می باشند(شیکر[33]،2010).
برای کاهش اختلال رفتاری کودکان پدر و مادر باید اولا تعامل صحیح و مثبت با یکدیگر داشته باشند و همچنین روابط صحیح مادر با کودک خود به عبارت دیگر دلبستگی که بین مادر و کودک بوجود می آید خود عامل رشد شخصیت کودک و نبودن رفتارهای ناصحیح در کودک شناخته شده اگر اختلالی در این روابط بوجود آید،موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود و کودک با مشکلات رفتاری درگیر می شود(کشوری،1387).
با توجه به این که سبکهای دلبستگی زندگی آینده فرد را رقم میزند و در مواردی مانند روابط بین فردی، روابط درونفردی (خودپنداره)، مهارتهای اجتماعی، مقابله تنیدگیها، سازگاری زناشویی، اضطراب و تجارب اضطرابی و برخی موارد دیگر مداخله کرده و تاثیر میگذارد بنابراین بالبی معتقد است دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی فرد انتقال مییابد و میتواند بر رفتار، شناخت و هیجانات، در هر زمانی از زندگی، از نوزادی تا بزرگسالی تاثیر بگذارد. دلبستگی در روابط به طور ارادی و داوطلبانه و یا به طور کامل قطع نمیشود و هر گونه خللی در یک رابطه دلبستگی دردناک است و موجب سوگواری در فرد میگردد (بالبی 1969، فروید 1949، اینسورت[34]،1991). براساس این فرضیات، امنیت را میتوان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط دلبستگی بزرگسالی توصیف نمود، که عبارت است از یک رابطه امن با فردی که به او احساس دلبستگی میکنیم و به ما پاسخ میدهد و موجب اعتماد به نفس در ما میشود(اینسورت[35]،1999) بالبی و اینسورت معتقدند که کیفیت و الگوی دلبستگی در روابط عاشقانه بزرگسالی ممکن است شبیه الگوی دلبستگی فرد در رابطه با والدش باشد. از این روی دلبستگیهای دوران کودکی شخص بر روابط عاشقانه بزرگسالیاش تاثیر میگذارد.
اهمیت وضرورت پژوهش:
با توجه به نیاز جامعه و خانواده ها در خصوص مشکلات رفتاری کودکان به ویژه شیوع رو به رشد کودکان اوتیسم و همراه با آن اختلالات رفتاری نگران کننده این کودکان که یک در هر 160 کودک است ضرورت انجام پژوهش مورد این کودکان و خانواده های آنها به شدت احساس می شود و دیگر این که تا کنون پژوهشی که نقش سه متغییر کمال گرایی و سبکهای دلبستگی مادر و هم چنین سبکهای والدگری را در اختلالات رفتاری کودکان اوتیسم بررسی کرده باشد وجود ندارد.بنابراین مهمترین اهداف این پژوهش عبارت است از رابطه های معنادار که بین سبک دلبستگی و کمال گرایی مادران و والدگری با اختلالات رفتاری کودکان اوتیسم وجود دارد.
بیماری اوتیسم یکی از بیماری های جدی ،گروه بیماری های رشدی بوده که در اوایل دوره کودکی (معمولا قبل از 3 سالگی) ظاهر می شود و این چنین کودکان دارای یکسری اختلالات رفتاری از جمله تاخیر در یادگیری صحبت کردن و یا اصلا صحبت نکردن-داشتن رفتارهای تکراری برای مثال تاب خوردن مداوم، علاقه غیرطبیعی به بعضی از اشیاء -ناتوانی در گفتن اسم، برقراری ارتباط چشمی – حساس بودن به نور، صدا و یا لمس شدن- عادات غذایی عجیب- خوردن مواد غیرخوراکی همچون گچ یا خاک-رفتار خودزنی کوبیدن سر به زمین است(شیری،1387،به نقل از اقبال،1394). عواملی وجود دارد که خانواده ها در جامعه
برای کاهش اختلال رفتاری کودکان پدر و مادر باید اولا تعامل صحیح و مثبت با یکدیگر داشته باشند و همچنین روابط صحیح مادر با کودک خود به عبارت دیگر دلبستگی که بین مادر و کودک بوجود می آید خود عامل رشد شخصیت کودک و نبودن رفتارهای ناصحیح در کودک شناخته شده اگر اختلالی در این روابط بوجود آید،موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود و کودک با مشکلات رفتاری درگیر می شود(کشوری،1387).
با توجه به این که سبکهای دلبستگی زندگی آینده فرد را رقم میزند و در مواردی مانند روابط بین فردی، روابط درونفردی (خودپنداره)، مهارتهای اجتماعی، مقابله تنیدگیها، سازگاری زناشویی، اضطراب و تجارب اضطرابی و برخی موارد دیگر مداخله کرده و تاثیر میگذارد بنابراین بالبی معتقد است دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی فرد انتقال مییابد و میتواند بر رفتار، شناخت و هیجانات، در هر زمانی از زندگی، از نوزادی تا بزرگسالی تاثیر بگذارد. دلبستگی در روابط به طور ارادی و داوطلبانه و یا به طور کامل قطع نمیشود و هر گونه خللی در یک رابطه دلبستگی دردناک است و موجب سوگواری در فرد میگردد (بالبی 1969، فروید 1949، اینسورت[34]،1991). براساس این فرضیات، امنیت را میتوان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط دلبستگی بزرگسالی توصیف نمود، که عبارت است از یک رابطه امن با فردی که به او احساس دلبستگی میکنیم و به ما پاسخ میدهد و موجب اعتماد به نفس در ما میشود(اینسورت[35]،1999) بالبی و اینسورت معتقدند که کیفیت و الگوی دلبستگی در روابط عاشقانه بزرگسالی ممکن است شبیه الگوی دلبستگی فرد در رابطه با والدش باشد. از این روی دلبستگیهای دوران کودکی شخص بر روابط عاشقانه بزرگسالیاش تاثیر میگذارد.
اهمیت وضرورت پژوهش:
با توجه به نیاز جامعه و خانواده ها در خصوص مشکلات رفتاری کودکان به ویژه شیوع رو به رشد کودکان اوتیسم و همراه با آن اختلالات رفتاری نگران کننده این کودکان که یک در هر 160 کودک است ضرورت انجام پژوهش مورد این کودکان و خانواده های آنها به شدت احساس می شود و دیگر این که تا کنون پژوهشی که نقش سه متغییر کمال گرایی و سبکهای دلبستگی مادر و هم چنین سبکهای والدگری را در اختلالات رفتاری کودکان اوتیسم بررسی کرده باشد وجود ندارد.بنابراین مهمترین اهداف این پژوهش عبارت است از رابطه های معنادار که بین سبک دلبستگی و کمال گرایی مادران و والدگری با اختلالات رفتاری کودکان اوتیسم وجود دارد.
بیماری اوتیسم یکی از بیماری های جدی ،گروه بیماری های رشدی بوده که در اوایل دوره کودکی (معمولا قبل از 3 سالگی) ظاهر می شود و این چنین کودکان دارای یکسری اختلالات رفتاری از جمله تاخیر در یادگیری صحبت کردن و یا اصلا صحبت نکردن-داشتن رفتارهای تکراری برای مثال تاب خوردن مداوم، علاقه غیرطبیعی به بعضی از اشیاء -ناتوانی در گفتن اسم، برقراری ارتباط چشمی – حساس بودن به نور، صدا و یا لمس شدن- عادات غذایی عجیب- خوردن مواد غیرخوراکی همچون گچ یا خاک-رفتار خودزنی کوبیدن سر به زمین است(شیری،1387،به نقل از اقبال،1394). عواملی وجود دارد که خانواده ها در جامعه
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...