گرفتند. ابزار جمعآوری داده ها پرسشنامه محققساخته بسته پاسخ و باز پاسخی با 77 گویه بوده که ضریب پایایی آن با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ارتباط بین سابقه کار و دو مؤلفه مدیریت دانش، یعنی سازماندهی و تبادل دانش به لحاظ آماری در سطح 1% معنیدار بود اما در مؤلفههای شکل گیری و کاربرد دانش این ارتباط معنیدار نبود. در تمامی مؤلفههای مدیریت دانش، اعضای هیأت علمی با مدرک تحصیلی دکتری میانگین نمره بالاتری نسبت به اعضای هیأت علمی کارشناسی ارشد داشتند اما بررسی سطح معنیداری آزمون برای هر یک از مؤلفهها نشان داد این برتری تنها برای تبادل و انتشار و کل مدیریت دانش در سطح 1% معنیدار بود. همچنین یافته های پژوهش نشان داد اعضای هیأت علمی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی دارند در همه مؤلفههای مدیریت دانش (به جز تجزیه و تحلیل) و کل آن نسبت به گروهی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی ندارند از میانگین نمره بالاتری برخوردارند ولی این تفاوت به لحاظ آماری تنها در مؤلفه تبادل و انتشار و کل مدیریت دانش در سطح 1% معنیدار بود. تفاوت در شکل گیری دانش (تولید) و میزان مدیریت دانش نیز در بین اعضای هیأت علمی دانشکدههای مختلف در سطح 1% معنیدار بود اما در سایر مؤلفههای مدیریت دانش تفاوت معنیداری به لحاظ آماری بین اعضای هیأت علمی دانشکدههای مختلف دانشگاه بیرجند وجود نداشت. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که گرچه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند در مؤلفههای شکل گیری و سازماندهی دانش با میانگین نمره بالاتر از 3 در مقیاس لیکرت از وضعیت مناسبی برخوردار بودند ولی در مؤلفههایی مانند تبادل و انتشار، خصوصاً در روشهای گروهی، با میانگین نمره کمتر از 2 عملکرد رضایتبخشی نداشتند.
1-1 مقدمه
دانش و مدیریت آن همیشه برای توسعه و پیشرفت در طول تاریخ اساسی و ضروری بوده است. این واقعیت به همراه تأثیر متقابل و پیچیده نیروهای اجتماعی، اقتصادی و فناوری اهمیت دانش و مدیریت آن را تحکیم مینماید. از آنجایی که دانش همیشه قدرت است، امروزه هیچ تغییری در خصوص اهمیت دانش ایجاد نشده است اما تغییر در مورد چگونگی مدیریت دانش ناشی از اطلاعات انبوه و سرعت بخشیدن به تولید دانش، حتمی و ضروری است. تغییرات عمیق در دنیای ما نشانگر نیاز به تغییر شکل دانشمحور نظامهای کنونی در هر بخش و ایجاد فضاها و ساختارهای جدید است. اقتصاد و جامعه دانش محور نوظهور، دانش را به عنوان پربارترین منبع و یادگیری را به عنوان پربارترین فرایند اقتصادی برجسته می کند. در نتیجه مبنای سرمایه از سرمایههای ملموس سنتی به یک سرمایه ناملموس مانند نوآوری در کاربرد مؤثر دانش و منابع سرمایه انسانی تبدیل میشود (گورباز[1]، 2008). اگرچه امروزه دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و راهبردی و نیز به عنوان یک دارایی مطرح شده است، ولی ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند امری سخت و در مواردی غیر ممکن است (میتال2، 2008). از نظر نوناکا3 دانش مفهومی چند وجهی با معانی چندلایه است و یکی از منابع بسیار مهم و ارزشمندی محسوب میشود که به کسب و حفظ قابلیت رقابتی بودن و مزیتهای سازمانها کمک می کند و فقط آن دسته از سازمانهایی در این مسیر رقابت حرکت خواهند کرد که بتوانند مفهوم پیچیده دانش را به خوبی مدیریت کنند (قربانیزاده، 1387، ص144). بنابراین مدیریت دانش، در دنیای تجاری رقابتی می تواند موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین کند. مدیریت دانش اقدامی است که به واسطه آن دانش به شکلی قابل استفاده در دسترس قرار گرفته و مورد بهره برداری واقع میشود. به بیان دیگر، «مدیریت دانش» به این سؤال پاسخ میدهد که «چگونه میتوانیم آنچه را که از قبل میدانیم، به پایگاه دانش مفید تبدیل کنیم؟» (قربانیزاده، 1387، ص 145).
از طرف دیگر، از آن جایی که مدیریت دان
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...