وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه روانشناسی گرایش مشاوره: تدوین و هنجاریابی پرسشنامه سنجش “رشد خود” (خود پویی) و تعیین ویژگی‌‏‏‏های روان‏‌سنجی آن.

 
تاریخ: 27-06-98
نویسنده: مدیر سایت

1-1-مقدمه 3 1-2-بیان مساله 7 1-3-هدف‌‏‏‏های پژوهش_ 8 1-4-اهمیت موضوع پژوهش_ 9 1-5-پرسش‌‏‏‏های پژوهش_ 9 1-6-تعریف واژه‌‏‏‏ها و اصطلاحات_ 9 2-فصل دوم – ادبیات پژوهش_ 12 2-1-بخش اول – بررسی خود 13 2-1-1-شناخت انسان_ 13 2-1-2-شخصیت_ 14 2-1-3-نظام شخصیت از دیدگاه فروید 14 2-1-3-1-من_ 15 2-1-4-روان‏شناسی من_ 16 2-1-4-1-جین لوینگر_ 16 2-1-5-روان‏شناسی خود 17 2-1-6-تاریخچه مطالعه خود 18 2-1-7-مفهوم خود 20 2-1-8-تعریف خود 21 2-1-9-خود از دیدگاه‏های متفاوت_ 21 2-1-9-1-ویلیام جیمز (1910-1842) 21 2-1-9-2-ویلیام مک دوگال (1938-1871) 22 2-1-9-3-کارل گوستاو یونگ (1961-1875) 22 2-1-9-4-هری سالیوان (1949-1892) 23 2-1-9-5-گوردن آلپورت (1967-1897) 24 2-1-9-6-کارل راجرز (1987-1902) 24 2-1-9-7-هینز کو‏هات (1981-1913) 25 2-1-9-8-دیوید پ. آزوبل (2008-1918) 26 2-1-9-9-بوبان چاندرا ماهاپاترا (معاصر) 26 2-1-10-مقایسه زیرساخت‏‏‏های خود به عنوان موضوع و خود به عنوان کارگزار یا عامل_ 26 2-1-11-ارتباط‏های همسو و غیرهمسو مفهوم “خود” با “من” 28 2-1-12-تفاوت‏‏‏های “روان‏شناسی خود” با “روان‏شناسی من” 28 2-1-13-بررسی پایه روان‏شناسی-عصبی خود 30 2-2-بخش دوم – مشاور و مشاوره 31 2-2-1-مقدمه 31 2-2-2-تعریف مشاوره 32 2-2-3-خصوصیات و ویژگی‌‏‏های مشاور_ 32 2-2-4-مشاور در فرایند مشاوره 35 2-2-5-خصوصیات مشاور موفق_ 35 2-2-6-رشد فردی مشاور_ 36 2-3-بخش سوم – خانه سلامت وابسته به شهرداری_ 40 2-4-بخش چهارم – آزمون‏های مرتبط با موضوع_ 40 2-5-بخش پنجم – آزمون سازی_ 41 2-5-1-مقدمه 41 2-5-2-تعریف اندازه‏گیری_ 41 2-5-3-آزمون_ 41 2-5-4-پایایی_ 41 2-5-5-روش‏های تعیین پایایی_ 42 2-5-5-1-روش بازآزمایی_ 42 2-5-5-2-همسانی درونی_ 42 2-5-6-روایی_ 42 2-5-6-1-روایی محتوایی_ 43 2-5-6-2-روایی محتوایی منطقی_ 43 2-5-6-3-روایی سازه 43 2-5-7-تجزیه و تحلیل سوال‏ها آزمون_ 43 2-5-8-تحلیل عاملی_ 44 2-5-9-هنجاریابی_ 44 2-5-10-نکات اساسی در اجرا و نمره‏گذاری آزمون‏ها 44 2-6-پیشینه‏های پژوهش_ 45 2-6-1-پیشینه‏های پژوهش در داخل کشور_ 45 2-6-2پیشینه‏های پژوهش در خارج از کشور_ 45 3-فصل سوم – روش پژوهش_ 49 3-1-مقدمه 50 3-2-جامعه آماری_ 50 3-3-روش نمونه‏گیری_ 50 3-4-ابزار پژوهش_ 50 3-5-روش نمره‏گذاری_ 51   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید   3-6-شیوه ساخت پرسشنامه 51 3-6-1-تدوین پرسشنامه مقدماتی_ 51 3-6-2-گام اول (روایی محتوایی منطقی) 51 3-6-3-گام دوم (روایی محتوایی صوری) 51 3-6-4-گام سوم (پایایی اولیه) 52 3-6-5-گام چهارم (روش تحلیل عاملی لوپ) 52 3-6-6-گام پنجم (پایایی  به روش بازآزمایی) 52 3-6-7-گام ششم (روایی ملاک) 52 3-7-روش‏های تجزیه و تحلیل داده‌‏‏‏ها 53 3-7-1آمار توصیفی_ 53 3-7-2-آمار استنباطی_ 53 4-فصل چهارم – یافته‏‏‏‏های پژوهش_ 54 4-2-آزمودن پرسشنامه (101 سوالی) 55 4-2-1-بررسی توصیفی داده‏ها 55 4-2-2-بررسی استنباطی و تحلیل روان‏سنجی داده‏ها 57 4-2-2-1-روایی ملاکی_ 57 4-2-2-2-همسانی درونی_ 58 4-2-2-3-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 59 4-2-2-4-ساختار عاملی_ 59 4-3-سنجش فرم نهایی پرسشنامه (72 سوالی) 65 4-3-2-ضریب پایایی پرسشنامه نهایی_ 65 4-3-3-ضریب پایایی پرسشنامه به تفکیک عامل‏‏‏ها 66 4-3-4-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 66 4-3-6-جدول هنجاری برای هر دو جنس_ 71 5-فصل پنجم – بحث و نتیجه‏گیری_ 72 5-1-خلاصه یافته‏های پژوهش_ 73 5-1-1-سوال اول_ 73 5-1-2-سوال دوم 74 5-1-3-سوال سوم 74 5-1-4-سوال چهارم 75 5-1-5-سوال پنجم 76 5-1-6-سوال ششم 76 5-2-محدودیت‌‏‏‏های پژوهش_ 77 5-3-پیشنهاد‌‏‏‏های پژوهش_ 77 5-3-1-پیشنهاد‌‏‏‏های کاربردی_ 77 5-3-2-پیشنهاد‌‏‏‏های پژوهشی_ 78 6-منابع_ 80 6-1-منابع فارسی_ 81 6-2منابع لاتین_ 84 7-پیوست‏ها 87 7-1-ویژگی‏های جامعه شناختی_ 88 7-2-نمونه پرسشنامه نهایی_ 89 7-3-روش تحلیل لوپ در مرحله مقدماتی شیوه ساخت پرسشنامه 90 7-4- شاخص‏های آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفه‏های اصلی و پس از چرخش واریماکس واریماکس_ 95 8-Abstract_ 99 فهرست جدول‏‏‏ها جدول2- 1-ساخت های خود به عنوان موضوع و عامل. 27 جدول2- 2-دیدگاه‏های نظریه‏های شغلی درباره “رشد و عملکرد مشاور”. 38 جدول3- 1-ضریب‏های پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم اولیه 165 سوالی) 52 جدول4- 1-خلاصه‏ای از تدوین پرسشنامه مقدماتی (165 سوالی) 55 جدول4- 2-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب جنسیت.. 55 جدول4- 3-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب رشته تحصیلی. 56 جدول4- 4-ماتریس همبستگی بین مولفه‏ها 57 جدول4- 5-میزان اشتراک مولفه‏های اصلی. 58 جدول4- 6-خلاصه توصیفی سوال‏ها 59 جدول4- 7-پایایی از روش دو نیمه کردن. 59 جدول4- 8-اندازه شاخص KMO و آزمون کرویت بارتلت ماتریس همبستگی سوال‏ها 60 جدول4- 9-شاخص‏های آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفه‏های اصلی و پس از چرخش واریماکس.. 61 جدول4- 10-میزان درصد تبیین شده توسط هر عامل. 62 جدول4- 11-تشخیص عامل‏ها به وسیله چرخش واریماکس.. 62 جدول4- 12-نام و شماره سوال مولفه‏ها 65 جدول4- 13-ضریب‏های پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم نهایی 72 سوالی) 65 جدول4- 14-ضریب‏های پایایی پرسشنامه به تفکیک مولفه‏ها 66 جدول4- 15-خلاصه توصیفی سوال‏ها 66 جدول4- 16-پایایی از روش دو نیمه کردن. 67 جدول4- 17-مقایسه میانگین و انحراف استاندارد نمره های عامل‏های هفت گانه پرسشنامه “رشد خود”. 68 جدول4- 18-آزمون آماری t مستقل برای دو گروه بر حسب جنسیت.. 69   چکیده پژوهش حاضر یک پژوهش توسعه‏ای است که به منظور تدوین و هنجاریابی پرسشنامه سنجش “رشد خود” و تعیین ویژگی‌‏‏‏های روان‏‌سنجی آن انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روان‏شناسان استان تهران می‏‏باشند که با روش تصادفی ساده بدون جایگذاری از میان شرکت‏‏ها، سازمان‏‏ها، و نهادهای دولتی و یا غیر دولتی که درون مجموعه خود مشاور و روان‏شناس دارند، به صورت قرعه کشی انتخاب شد و نمونه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روان‏شناسان خانه‏های سلامت وابسته به شهرداری استان تهران (مناطق 22 گانه) و حجم نمونه برابر با 273 نفر در زمان پژوهش بوده است. ‏این پرسشنامه دارای 101 سوال به صورت مقیاس لیکرت 7 تایی شامل مولفه‏های “نگرش، حس جسمانی، سبک هویت، فضیلت و نیروهای منش، ارزش‏‏ها، احساسات و افکار” می‏‏باشد. پس از اجرای پرسشنامه و حذف پاسخنامه‏‏‏‏های ناقص، اطلاعات 258 نفر (214 نفر مونث و 31 نفر مذکر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و هنجار‏‏‏های لازم به دست آمد. از روایی سازه، روایی محتوایی منطقی، روایی محتوایی صوری، روش تحلیل لوپ، دو نیمه سازی پرسشنامه و تحلیل عاملی با روش تحلیل مولفه‏‏‏‏های اصلی و چرخش واریماکس به منظور دسترسی به روایی، پایایی پرسشنامه استفاده شد که در نتیجه هفت عامل از پرسشنامه استخراج گردید. از مجموع روش‏هایی که برای روایی و پایایی پرسشنامه استفاده شد نتیجه می‏شود که ضریب پایایی در حد مطلوب و قابل قبول بود. همچنین روایی آزمون نیز اثبات شد. بین گروه زنان و مردان در این پرسشنامه تفاوت معناداری مشاهده نشد.همچنین بر اساس نتایج پژوهش مشخص گردید که وضعیت مسلط بین گروه نمونه پژوهش عامل افکار است. 1-1-مقدمه در طول تاریخ بشر شناخت انسان همواره یکی از بحث برانگیزترین مسایل بوده است. هر نظریه‏ای شخصیت انسان را به دلیل پیچیده بودنش به گونه‏ای خاص بررسی کرده است. “شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علاقه‏ها، استعداد‏ها، توانایی‏ها، گرایش‏‏‏ها و صفات دیگر اوست. بدین ترتیب، می‏توان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است” (مان[1]، 1961، ترجمه ساعتچی، 1356 به نقل از کریمی، 1388). در این میان دیدگاه روان‏کاوی نه تنها به نظریه پردازی درباره انسان و جامعه پرداخت بلکه در عمق آن فلسفه‏ای نیز برای زندگی نهفته است. ‏این دیدگاه تلاش بسیاری نموده تا کلیت انسان را مورد بررسی قرار دهد. مبدع نظریه روان‏کاوی “زیگموند فروید[2]“ می‏‏باشد. فروید کسی بود که توانست افکار متقدمان خود را که به صورت پراکند‏های اظهار داشته بودند در نظمی هماهنگ و جامع ارایه دهد و از آن استفاده‏‏های نظری و عملی ببرد. ریشه افکار فروید را می‏توان در برخی از عقاید کلی که درطی چندین هزار سال مبنای همه افکار غربی بوده است یافت و هم می‏توان آن را در برخی از اکتشافات خاص قرن نوزدهم جستجو کرد (شفیع‏آبادی، 1388). این نظریه به منظور شناخت انگیزه‏‏های درونی و عمیق رفتار و اختلال‏‏های روانی است که پس از تجزیه و تحلیل، انسان را برای غلبه بر این اختلال‏ها یاری می‏دهد و یا ‏این که رفتار انسان را به نحو شایسته‏ای تبیین می‏‏کند (شفیلد[3]، 1964، به نقل از شفیع‏آبادی، 1388). نظریه ساختاری[4] فروید شخصیت را به سه قسمت نهاد[5]، من[6] و فرامن[7] تقسیم بندی می‏کند. او معتقد بود اگر سه بخش شخصیت به گونه‏ای هماهنگ با یکدیگر عمل ننمایند و در صورتی که میان آنها تعارض و کشمکش پدید آید، نتیجه‏ای جز اختلال شخصیت و ناراحتی روانی نخواهد داشت (برنر[8]، 2006). پس از فروید برخی از روان‏شناسان بر روی اصطلاحات فروید کار کرده و آنها را شرح و بسط دادند. اولین حاصل این شرح و بسط پدیدآیی نظریه‏ای به نام “روان‏شناسی من” شد. روان‏شناسی خود از دل قسمتی از روان‏تحلیل‏گری که علاقه به جمع‏آوری سخت‏گیرانه اختلال‏‏های شخصیت و دیگر اشکال مقاومت‏‏های درمانی در آسیب‏شناسی روانی بود، بیرون آمد (گلدبرگ[9]، 1990؛ کو‏هات[10]، 1971 به نقل از میلون[11]، لرنر[12] و وینر[13]، 2003). اولین فردی که وسیع‏ترین چارچوب شناخته شده از روان‏شناسی خود را توصیف کرد هینز کو‏هات (1971، 1977) بود (میلون، لرنر و وینر، 2003). پس از فروید (1933)، کو‏هات به افراد با عنوان موضوع‏های مجزا اشاره می‏‏کرد، اگر چه او تا حد زیادی نظریه فروید را تغییر داد از جمله عدم تاکید بر تمایز‏های جنسیتی و سلطه‏جویانه (بانای[14] و همکاران و 2005). براساس گفته کو‏هات (1971، 1977، 1984)، “خود[15] (که با عنوان یک فرایند[16] یا مجموعه[17] ‏‏در نظر گرفته می‏‏شود که تجربه ذهنی را سازماندهی می‏‏کند) ماهیت اصلی وجود روان‏شناسی خود را تشکیل می‏دهد و شامل حس‏‏ها[18]، احساسات[19]، افکار[20] و نگرش‏‏های[21] فرد نسبت به خودش و دنیای پیرامونش می‏‏شود”. در حالیکه فروید ضمیر فرد را به عنوان قسمتی از وجود افراد در نظر می‏‏گیرد (تا حدی همانند دیدگاه ویلیام جونز در مورد “من”) اما کو‏هات مفهوم فرد را به عنوان محور اصلی شخصیت (ایگل[22]، 1984) مانند نظریه جیمز[23] در مورد “من” در نظر می‏‏گیرد. به عبارت دیگر کو‏هات “خود” را به عنوان یک نیروی روان‏شناسی در نظر می‏‏گرفت که به توصیف پیشرفت شخصیت بالغ و سالم و همچنین شکل‏گیری بیماری‏‏های شخصیتی می‏‏پردازد. کو‏هات (1966 و b1978) به ارایه یک خط پیشبردی سالم عشق و علاقه به خود پرداخت که به سمت ایجاد ساختار منسجم فردی، ایجاد حس هویت، ارزش، معنا و عملکرد اجرایی حرکت می‏‏کند و به‏ ترویج ایجاد شخصیت واقعی افراد می‏‏پردازد (استعداد‏های اصلی و مهارت‏‏های اکتسابی). این فرضیه تاکید بیش از‏ انداز‏ه‏ای بر انسجام و پیوستگی فردی و خلاقیت و ایجاد شخصیت واقعی فرد دارد. بر اساس گفته کو‏هات (1971)، عشق و علاقه به خود از اول زندگی فعال می‏‏باشد و شرط لازم برای عملکرد مناسب شخصیت می‏‏باشد (بانای و همکاران، 2005). ویژگی‏های زیر مجموعه “خود” در افراد متفاوت فرق می‏کند و بنابراین افراد به لحاظ شخصیتی دارای تفاوت‏‏های فردی هستند. این تفاوت‏ها می‏توانند نه تنها مسیر تحصیلی، شغلی، عاطفی و دیگر زمینه‏‏های زندگی انسانها را تحت‏الشعاع قرار دهند بلکه می‏توانند سبب انتخاب زمینه‏ای خاص در هر کدام از این مسیر‏ها شوند. به عنوان مثال در زمینه انتخاب شغل یکی از نظریه‏پردازانی که به اهمیت تیپ‏های شخصیتی در انتخاب شغل اشاره می‏کند، ‏‏هالند است (شفیع‏آبادی، 1387). ‏هالند نظریه‏ی خود را بر مبنای دو اصل مهم استوار نموده است؛ 1)انتخاب شغل و حرفه به نوع شخصیت فرد بستگی دارد و راهی برای ابراز وجو فرد به حساب می‏ آید، 2)انتخاب شغل و حرفه رابطه‏ی مستقیمی با طرز تلقی و گرایش فرد دارد. هالند به این نكته نیز معتقد است كه افرادی كه خودشناسی بیشتری دارند در مقایسه با كسانی كه خودشناسی كمتری دارند انتخاب‏‏های بهتری را انجام می‏دهند. وی خودشناسی را، توانایی فرد برای شناسایی استعداد‏های بالقوه در محیط اجتماعی، می‏داند. او تاثیر تجربیات دوران كودكی، نحوه‏ی تربیت كودك و فشار‏های اجتماعی را نیز در تعیین ترجیح‏‏های شغلی، نوع شخصیت و خودشناسی مهم ارزیابی می‏نماید (شفیع‏آبادی، 1387). با شناخت این مطلب می‏توانیم بگوییم که هر فردی در هر شغلی که قرار دارد، دارای ویژگی‏‏های شخصیتی خاصی می‏باشد. به عبارت دیگر به زبانی ساده‏تر “خود” اشخاص در هر زمینه شغلی و حتی در همان زمینه نیز با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال تمرین‏‏های روان‏درمانی مدل خاصی از شیوه زندگی را بنا می‏کند که در شخصیت و نقش حرفه‏ای فرد به صورت مکمل ایفای نقش می‏کنند. تعداد کمی از حرفه‏‏ها هستند که بین شغل و نقش فرد یا به عبارتی بین زندگی شخصی و زندگی حرفه‏ای حد و مرزی قایل نیستند. تمامی توانایی‏‏ها در مشاهده، درک، حس و تشخیص به طور همزمان می‏توانند در ارتباط با مراجعین، خانواده و دوستان مفید باشند (کاتلر[24]، 2010). از طرفی ویژگی‏‏های فرهنگ جهانی و اثرات آن بر هویت‏یابی پیامد‏هایی ویژه به همراه دارد که عبارتند از: هویت دو فرهنگی و آشفتگی هویت، فرهنگ‏‏های خودگزیده، تاخیر در پذیرش نقش‏‏های بزرگسالی، هویت مجازی، و هویت مصرفی، سپس چالش‏‏هایی که مواجهه با فرهنگ جهانی پیش روی مشاوران و روان‏شناسان قرار داده است. بنابراین در این زمان بیشتر از گذشته، لزوم ارتقای انعطاف‏پذیری و اتخاذ دیدگاهی گسترده‏تر به مسال رشدی به‏ویژه هویت‏یابی، برخورد منطقی با پیچیدگی مشکلات پدید آمده و لزوم بکارگیری رویکرد‏ها و راهبرد‏های متفاوت، احساس می‏شود (محسن‏زاده، شهرآرای، 1387). پس می‏توان نتیجه گرفت هرچه میزان مولفه‏‏های شخصیتی درمان‏گر (یا مشاور) سالم‏تر باشد کارآمدی و تاثیر مثبت‏تری در محیط پیرامونی خود خواهد داشت، چه این محیط اتاق مشاوره باشد و چه در بین خانواده درمان‏گر. شرتزر[25] و استون[26] (1974) مشاوران کارآمد و غیر کارآمد را در زمینه تجربه، نوع رابطه و عوامل شخصیتی از یکدیگر تفکیک می‏کنند (کاویانی و همکاران، 1381). شفیع‏آبادی (1370) با مطالعه روی 190 دانشجو در مورد اینکه مشاور چه ویژگی‏هایی باید داشته باشد، نشان داد که غیر از تعهد (73 مورد)، علاقه به مشاوره (61 مورد)، رازداری (30 مورد) و نظم در کار (18 مورد) در حرفه مشاوره از اهمیت به سزایی برخوردار است لذا بدیهی است که مشاور باید در زمینه مشاوره، تجربه علمی و عملی داشته باشد (احمدی، 1387). اما در گستره‏ای به پهناوری شخصیت یک انسان کدام مولفه می‏تواند در پرسشنامه “رشد خود” جای گیرد؟ برای پاسخ به این سوال و در این پژوهش مولفه‏‏هایی از شخصیت یک مشاور موفق و کارآمد انتخاب شده‏اند که این مولفه‏‏ها هم در جهت “رشد خود” است و هم بلوغ و سلامت جامعه نمونه را پوشش می‏دهد. در زمینه ساخت ابزاری برای سنجش “نیاز‏‏های خود” و بر مبنای نظریه کو‏هات در غرب پژوهشی توسط بانای، می‏کولینسر[27] و شاور[28] (2005) انجام شده و طی آن پرسشنامه‏ای با سه محور بزرگ‏نمایی، آرمان‏سازی و ارتباط نفس[29] هنجار شده است. این آزمون تنها از زوایه نیازها به “خود” می‏‏نگرد. ترول[30] و همکاران (2008) در پژوهشی بر روی 46 کارآموز روان‏شناسی، پزشکی، مددکاری اجتماعی و آموزشی و با استفاده از آزمون GHQ و با هدف بررسی رشد سلامت روان در افرادی که مشغول به کار حرفه‏ای هستند گزارش کرد که کارآموزانی که دیدگاه نسبتاً متفاوتی نسبت به توانایی خود در محیط کاری دارند، این دیدگاه به آنها کمک می‏کند که تنش‏های هیجانی‏شان را بهتر شناخته و در زندگی حرفه‏ای‏اشان موثرتر، متفکرتر و حساس‏تر عمل کنند. همچنین آنها در مقایسه با دیگر افراد آمادگی بیشتری در محیط کار داشته و فردیت باروری دارند.


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه: اثرات اسانس مرزه بر تخمیر شکمبه و عملکرد در بز غاله های بومی آذربایجان غربی(مهابادی)دانلود کار تحقیقی وکالت با موضوع : احکام و آثار اجاره به شرط تملیک در قوانین ایران »