به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد؛ زیرا بشر از همان آغاز زندگی خود به حامی مقتدر و تکیهگاهی نیرومند احساس نیاز میکرده است. موضوع دین مورد بحث روانشناسان و محققان پیشگامی همچون جیمز (1929)، فروید(1907)، یونگ (1961 ـ 1875) و دیگران بوده است. همچنین مطالعات و نظریهپردازی در زمینههای مختلف مذهبی به گذشتههای دور برمیگردد؛ ولی مطالعه مذهب از دیدگاه روانشناختی از حدود 100 سال پیش آغاز گردیده است.(بهرامی احسان، 1383) اعتقاد بر این است که در ایمان به خدا، نیروی خارقالعادهای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان متدین میبخشد و در تحمل سختیهای زندگی او را کمک کرده و از نگرانی و اضطرابی که بسیاری از مردم در معرض ابتلای به آن هستند دور میسازد. ویلیام جیمز، یکی از پیشگامان طرح این واقعیت در روانشناسی، معتقد است: «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان اضطراب است؛ ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان، زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختیهای زندگی اعلام میدارد».
ایمان، انجام دستورات مذهبی، و حضور در مراسمهای مذهبی از عواملی هستند که میتوانند در درمان و پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی اعم از نوروزهای خفیف یا سایکوزهای شدید به کار رود (داویدیان، 1376). به نظر بنیامین راش «مذهب آنقدر برای پرورش سلامت روح اهمیت دارد که هوا برای تنفس» (به نقل از: جیمز، 1376). مذهب به انسان کمک میکند تا معنای حوادث زندگی، بخصوص حوادث دردناک و اضطرابانگیز را بفهمد. در دنیای کنونی که تبلیغ برخی از جوامع غربی و نیز دشمنان داخلی و خارجی در اثبات دین گریزی و جدایی دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی (پلورالیسم) مطرح شده است ،بیان تاثیر نگرش و جهت گیری مذهبی در پیشرفتهای اجتماعی که یکی از جنبه های آن تحصیل می باشد ،در استحکام گرایش مردم به دین و پیروی از فرامین الهی به خصوص با استعانت از فرامین دین مبین اسلام ،یاری کننده خواهد بودو اگر جامعه آماری دانشجویان که فرهیختگان جامعه می باشند ،به این سمت گرایش یابند خود می توانند پیامبرانی باشند برای تبلیغ و گرایش به سمت مذهب و پیروی از دستورات آن.دین به مؤمنان و معتقدان خود میآموزد که چگونه با مجموعه عظیم جهان که پیش از فرد شکل گرفته و قوانین خود را بر او تحمیل میکند سازگاری یابد. این سازگاری، دلگرمی و خرسندی مطبوعی را در روان فرد ایجاد میکند. برخلاف عقاید گذشته که دین را مانع پیشرفت عقل میشناختند و آن را مانع استواری اخلاق راستین میدانستند، اگر دستورات دین کامل اجرا شوند، هم اخلاق راستین ایجاد میشود و هم نظم اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد (کاسیرز2، ترجمه موفق،1370).
برخلاف چندین دهه قبل که انسان را موجودی سه بعدی متشکل از زیست، روان و اجتماع میدانستند، بعد چهارمی هم بدان اضافه نمودهاند و آن بعد روحی و یا معنوی است (طهماسبی و کمانگیری، 1375). در حقیقت، ترکیب انسان، رفتار انسان، سلامت انسان، بیماری انسان و سایر افعال و حالاتی که بر انسان حادث میگردد ناشی از یک بعد خاص نیست، بلکه تمام ابعاد چهارگانه با ترکیب و تأثیر متقابل بر هم، حالاتی را بر انسان حکمفرما می کند.
امروزه مفهوم کیفیت زندگی یک شاخص اساسی سلامت محسوب می شود. کیفیت زندگی و به تبع آن سلامت روانی جزء جدایی ناپذیردر افراد پویا است. بستر های فیزیکی و اجتماعی که افراد بویژه نوجوانان در آن زندگی می کنند بر تجربیات اجتماعی سلامت روانی رشد و سازگاری آنها تاثیر می گذارد.
کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین مفاهیم مطرح در روان شناسی مثبت نگر است.تغییر عقیده از اینکه فقط پی
ایمان، انجام دستورات مذهبی، و حضور در مراسمهای مذهبی از عواملی هستند که میتوانند در درمان و پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی اعم از نوروزهای خفیف یا سایکوزهای شدید به کار رود (داویدیان، 1376). به نظر بنیامین راش «مذهب آنقدر برای پرورش سلامت روح اهمیت دارد که هوا برای تنفس» (به نقل از: جیمز، 1376). مذهب به انسان کمک میکند تا معنای حوادث زندگی، بخصوص حوادث دردناک و اضطرابانگیز را بفهمد. در دنیای کنونی که تبلیغ برخی از جوامع غربی و نیز دشمنان داخلی و خارجی در اثبات دین گریزی و جدایی دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی (پلورالیسم) مطرح شده است ،بیان تاثیر نگرش و جهت گیری مذهبی در پیشرفتهای اجتماعی که یکی از جنبه های آن تحصیل می باشد ،در استحکام گرایش مردم به دین و پیروی از فرامین الهی به خصوص با استعانت از فرامین دین مبین اسلام ،یاری کننده خواهد بودو اگر جامعه آماری دانشجویان که فرهیختگان جامعه می باشند ،به این سمت گرایش یابند خود می توانند پیامبرانی باشند برای تبلیغ و گرایش به سمت مذهب و پیروی از دستورات آن.دین به مؤمنان و معتقدان خود میآموزد که چگونه با مجموعه عظیم جهان که پیش از فرد شکل گرفته و قوانین خود را بر او تحمیل میکند سازگاری یابد. این سازگاری، دلگرمی و خرسندی مطبوعی را در روان فرد ایجاد میکند. برخلاف عقاید گذشته که دین را مانع پیشرفت عقل میشناختند و آن را مانع استواری اخلاق راستین میدانستند، اگر دستورات دین کامل اجرا شوند، هم اخلاق راستین ایجاد میشود و هم نظم اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد (کاسیرز2، ترجمه موفق،1370).
برخلاف چندین دهه قبل که انسان را موجودی سه بعدی متشکل از زیست، روان و اجتماع میدانستند، بعد چهارمی هم بدان اضافه نمودهاند و آن بعد روحی و یا معنوی است (طهماسبی و کمانگیری، 1375). در حقیقت، ترکیب انسان، رفتار انسان، سلامت انسان، بیماری انسان و سایر افعال و حالاتی که بر انسان حادث میگردد ناشی از یک بعد خاص نیست، بلکه تمام ابعاد چهارگانه با ترکیب و تأثیر متقابل بر هم، حالاتی را بر انسان حکمفرما می کند.
امروزه مفهوم کیفیت زندگی یک شاخص اساسی سلامت محسوب می شود. کیفیت زندگی و به تبع آن سلامت روانی جزء جدایی ناپذیردر افراد پویا است. بستر های فیزیکی و اجتماعی که افراد بویژه نوجوانان در آن زندگی می کنند بر تجربیات اجتماعی سلامت روانی رشد و سازگاری آنها تاثیر می گذارد.
کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین مفاهیم مطرح در روان شناسی مثبت نگر است.تغییر عقیده از اینکه فقط پی
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...