وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ساخت یک برنامه رایانه‌ای توان‌بخشی شناختی و بررسی تأثیر آن بر بهبود عملکرد حافظه

 و همکاران، 2011). 40 تا 60 درصد از بیماران آسیب مغزی، گرفتار اختلال حافظه می‌شوند (کوهلر و همکاران، 2011). این مشکلات حافظه در صورت عدم مداخله نه تنها پایدار، بلکه ناتوان کننده و مقاوم به درمان می‌شوند.
در چند دهه اخیر، استفاده از روش‌های توان‌بخشی شناختی[9] برای کمک به بیماران آسیب مغزی رواج بسیار گسترده یافته است. توان‌بخشی شناختی، مجموعه ساخت یافته از فعالیت‌های درمانی طراحی شده برای آموزش مجدد حافظه و سایر عملکردهای شناختی فرد است که بر پایه ارزیابی و درک اختلالات مغزی و رفتاری بیمار می‌باشد (سیسرون[10] و همکاران، 2005) توان‌بخشی حافظه، بخشی از توان‌بخشی شناختی است. این توان‌بخشی، توسعه استراتژی‌های شناختی و رفتاری را تسهیل می‌کند که هدفشان تأثیر مثبت در بهبود ساختاری و عملکردی مغز آسیب دیده و بهبود کیفیت زندگی فرد می‌باشد (ولترز، استاپرت، برندز و ون هیوگتن[11]، 2010).
به‌طور سنتی، توان‌بخشی حافظه بر آموزش بیماران در استفاده از کمک‌های درونی (مانند روش‌های یادیار، مرور ذهنی و تصویرسازی ذهنی) و روش‌های بیرونی کمکی به حافظه (مانند استفاده از دفترچه یادداشت) متمرکز شده است پیشرفت‌های فن‌آوری استفاده از پیجرها (ویلسون، امسلای، کوریک، ایوانز و واتسون[12]، 2005) گوشی‌های تلفن همراه (وید و تروی[13]، 2001)، رایانه‌های شخصی جیبی (کیم، بروک، دودز، بون و پارک[14]، 2000)، ضبط صوت (وندن بروک و همکاران، 2000)، محیط مجازی (روز، 1999) و دستگاه‌های کمکی دیگر برای کاهش مشکلات برنامه‌ریزی و حافظه بیماران را تسهیل کرده‌اند.
شواهد نشان می‌دهد توان‌بخشی شناختی برای درمان اختلالات شناختی بعد از صدمه به مغز مفید است (سیسرون و همکاران، 2005). همچنین فدراسیون اروپایی انجمن‌های عصب‌شناختی، توان‌بخشی شناختی را برای افراد مبتلا به صدمات مغزی اکتسابی توصیه می‌کند (کاپا[15] و همکاران، 2005). برخی کارآزمایی‌های تصادفی کنترل‌شده[16] (RCTs) اثربخشی توان‌بخشی شناختی پس از آسیب‌های مغزی را نشان داده‌اند. این مطالعات به‌طور عمده بر توجه، عملکردهای اجرایی، تمرکز و غفلت بصری، تمرکز داشته‌اند اما توان‌بخشی حافظه، به اندازه کافی مورد پژوهش قرار نگرفته است (روهلینگ، فاوست، بورلی و دمکس[17]، 2009). بیشترین شواهد برای توان‌بخشی حافظه، گزارش طرح‌های تجربی تک موردی و آزمایش‌های بالینی کنترل‌شده است. چند مطالعه در این زمینه اثربخشی مداخلات توان‌بخشی را نشان می‌دهند. ویلسون و همکاران (2005) به بررسی یک وسیله کمک بیرونی به حافظه با نام نوروپیج[18] پرداختند و نشان دادند که این دستگاه شرکت‌کنندگان را قادر به دستیابی به بیشتر هدف‌ها مربوط به حافظه می کند. دورنهین و دهان (1998) گزارش دادند که بیمارانی که در برنامه‌های آموزشی حافظه شرکت داشتند به‌طور قابل‌توجهی بهتر از کسانی که در گروه شاهد شبه درمان قرار داشتند در انجام تکالیف حافظه عمل کردند، اما تفاوتی بین آزمودنی‌ها در حافظه روزمره مشاهده نشد. کاشل[19] و همکاران (2002) گزارش داده‌اند که روش‌های یادیار به میزان قابل‌توجهی یادآوری تأخیری مواد کلامی را افزایش می‌دهند و خطاهای حافظه را کاهش می‌دهند. به هر حال مطالعات مروری سیستماتیک در مورد توان‌بخشی حافظه، برای حمایت یا رد اثر این برنامه‌ها یافت نشد (مجید، لینکلن و ویمن[20]، 2002؛ دسنایر[21] و لینکلن، 2008) این عدم وجود شواهد کافی، شاید تا حدودی به دلیل کمبود طراحی آزمایشی کنترل‌شده باشد و باعث شده است که یک فرا تحلیل که اخیراً انجام شده به این نتیجه برسد که “نتایج برای توان‌بخشی حافظه مخلوط و ضعیف هستند” (روهلینگ، فاوست و همکاران، 2009) این نویسندگان پیشنهاد کرده‌اند که لازم است محققان از اتکا به طرح‌های تک گروهی و تک مورد بکاهند و به سمت طرح‌های آزمایشی کنترل‌شده حرکت کنند (پتک، وندرلیندن و اشنایدر[22]، 2010).
از سوی دیگر، استفاده از نرم‌افزارهای رایانه­ای برای توان‌بخشی در طول دهه گذشته روز به روز افزایش یافته است. تعداد زیادی برنامه رایانه­ای برای توان‌بخشی یا بازآموزی شناختی منتشر شده است که ادعا می‌کنند همانند یا بهتر از روش‌های مداخله سنتی توان‌بخشی شناختی به بیماران کمک می‌کنند (برگمن[23]، 2002؛ گونتکووسکی، مک دونالد، کلارک و راوی[24]، 2002).
از این گذشته تاکنون پژوهشی در مورد اثرب

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه طرحواره­های ناسازگار اولیه و مکانیسم­های دفاعی با رضایت از زندگی در دانشجویان

 
یانگ طرحواره­های ناسازگار اولیه را زیربنای بروز مشکلات و اختلالات روانشناختی و رفتارهای ناسازگارانه در انسان بر می­شمرد و معتقد است که این طرحواره­ها ناکارآمد و خود تداوم­بخش هستند. در طول زندگی با تحریف واقعیت فرد را وادار می­ کنند تا بر مبنای الگوی ناسازگارانه آن­ها عمل کنند. همچنین یانگ بیان می­ کند که این زیر­ساخت­های عمیق در اختلالات مزمن روانشناختی بسیار قوی عمل می­ کنند و در نتیجه مانع از اثربخشی درمان­های کوتاه مدت شناختی-رفتاری کلاسیک در این نوع از بیماران می­شوند. لذا جهت درمان این مشکلات نیاز به رویکردی است که به تغییر و اصلاح این طرحواره­های سخت بپردازد. از دیدگاه یانگ “طرحواره­ها، باورهای عمیق و مستحکم فرد در مورد خودمان و جهان هستند و به ما می­گویند چگونه­ایم و جهان چگونه است” (یانگ و همکاران، 2003). نتایج نشان دادند که رابطه معناداری بین شدت اختلال شخصیت و طرحواره­های ناسازگار اولیه وجود دارد (لطفی و همکاران، 1386؛ نوردال و همکاران، 2005).
همچنین طرحواره­های ناسازگار اولیه گوناگون، آسیب­پذیری خاصی را برای انواع آشفتگی­های روانشناختی و آسیب­شناختی شخصیتی ایجاد می­ کنند (لطفی و همکاران، 1386). راهبردهای گوناگونی برای دور نگهداشتن افکار، غرایز و احساس­های غیر­قابل­قبول از آگاهی هشیار وجود دارد که به آن­ها مکانیسم­های دفاعی گفته     می­شود، این واکنش­های ناخودآگاه”من” در پیوستاری قرار دارند که از یک سو شامل مکانیسم­هایی می­شود که در بالاترین سطح سازگاری قرار دارند( اتمر و اتمر[49]، 1994؛ ترجمه آرزومندی و بهشتی، 1387). مکانیسم­های دفاعی در حقیقت تحریف­کننده واقعیت هستند و میزان تحریف واقعیت در دفاع­های ناپخته و نوروتیک بیشتر از دفاع­های پخته است. هر چه میزان تحریف شناختی یک دفاع بیشتر باشد، به دنبال آن از میزان آگاهی هشیارانه کاسته شده و در نتیجه تلاش کمتری جهت مقابله با تحریف شناختی می­شود (برد[50]، 2004). نیکل و ایگل[51] (2006)؛ هه و همکاران، (2008) و راکتیک[52] و همکاران (2009)، در مورد مکانیسم­های دفاعی افراد معتاد به این نتیجه دست یافتند که افراد معتاد از سبک­های دفاعی رشدنایافته و روان­رنجوری استفاده می کنند.
در یک مطالعه طولی که توسط وایلنت صورت گرفت، استفاده از دفاع­های سازگارانه با سلامت روانی،  ثبات زناشویی، موفقیت کاری و رضایت از زندگی مرتبط بود (وایلنت، 1992). رایت و کروپانزانو (2000)       عوامل متعددی را در افزایش رضایت افراد از زندگی مطرح کرده­اند. این عوامل را   می­توان در دو دسته عوامل زیستی (نظیر آمادگی ژنتیکی و سلامت جسمانی) و عوامل اجتماعی- روانی (نظیر روابط اجتماعی مطلوب       و نیازهای روانی) طبقه ­بندی نمود. یانگ آن دسته از طرحواره ها را که منجر به شکل گیری مشکلات  روانشناختی می­شوند، طرحواره­های ناسازگار اولیه می­نامد و معتقد است طرحواره­ها، به الگوی خود­تداوم­بخش  از خاطرات، هیجانات، شناخت­ها، حواس و ادراکات اطلاق می­شود که رفتارها را هدایت می­ کنند. آن­ها   موضوعات ثابت و دراز مدتی هستند که در دوران کودکی به وجود می­آیند و به زندگی بزرگسالی راه می­یابند و   تا حد زیادی ناکارآمد هستند (یانگ، 1999؛ یانگ و همکاران، 2003). همچنین طرحواره­های ناسازگار اولیه   گوناگون، آسیب­پذیری خاصی را برای انواع آشفتگی­های روانشناختی و آسیب­شناختی شخصیتی ایجاد می­ کنند   (لطفی و همکاران، 1386).
نقش مهم طرحواره­ها در شکل­ گیری و تداوم اختلالات روانی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است و به نقش این باورهای منفی عمیق، در اختلالات روانی چون وسواس فکری-عملی (هالند[53] و همکاران، 2011؛ نویی و همکاران، 2010)، اختلال شخصیت خودشیفته (زیگلر-هیل و همکاران، 2011)، اختلال دو قطبی (هاوکه و همکاران، 2011؛ نیلسون، 2012)، افسردگی (وانگ و همکاران، 2010؛ ساکلی[54] و همکاران، 2011؛ رنر و همکاران، 2012)، اختلالات خوردن (مولودی و همکاران، 2010؛ شایقیان و همکاران، 2011)، اختلالات جنسی (حقیقت منش و همکاران، 2010؛ کواینتا گامس، 20

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه روایی تشخیصی فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا-2 (MMPI-2RF)

ز این­رو، در تحقیق حاضر به بررسی روایی تشخیصی فُرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا-2 (MMPI-2RF) در افراد با اختلالات خُلقی پرداخته شده است.
2-1 بیان مساله
از دیرباز به کاربرد آزمون­های روان­شناختی تأکید شده و تلاش­های متعددی پیرامون شناسایی روایی ابزارهای روان­شناختی انجام گرفته است. اولین تحقیق در زمینه روایی ابزارهای روان­شناختی به اقدامات ترمن و اوتیس[8] در سال 1917 باز می­گردد. ترمن و اوتیس به دنبال این بودند تا بتوانند روایی پیش­بین آزمون­های هوشی را در زمینه موفقیت شغلی نیروهای پلیس و آتش­نشانی تعیین نمایند. از آن زمان تا به حال پژوهش­های متعددی در زمینه ویژگی­های روان­سنجی ابزارهای روان­شناختی انجام گرفته است و این سنت دیرینه توسط پژوهشگران در حیطه­های آسیب­های اجتماعی و آسیب­های روانی ادامه یافته است (کایلوت، بوکاکینی، واریلا، دیویس و روستو[9]، 2010).
استفاده از ابزارهای روان­شناختی برای غربالگری روان­شناختی در نیروهای پلیس و آتش­نشانی که در سال 1967 در ایالات متحده آمریکا رسمیت پیدا نمود به کاربرد ابزارها و پرسشنامه­های روان­شناختی تأکید داشته و از آن­ها به­عنوان شیوه مناسب در غربالگری روان­شناختی استفاده می­شد. در استفاده از پرسشنامه­های شخصیتی در راستای غربالگری روان­شناختی نیروهای پلیس می­توان به پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا[10] اشاره نمود (بارتول[11]، 1996).
کاربرد پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا در زمینه رفتار و قضاوت­های جنایی به­عنوان اقدامی مؤثر شناخته می­شود. این ابزار در سنجش گرایش­های پرخاشگری، اختلالات شخصیت و گرایش به سوء استفاده از مواد کاربردهای فراوانی را به نمایش گذاشته است و هر چند که برای اولین مرتبه در غربالگری نیروهای پلیس به کار برده می­شد ولی امروزه به­عنوان ابزاری معتبر در توصیف و تبیین رفتارهای جنایی به کار برده می­شود (وارلا، بوکاسینی، اسکوگین، استومپ و کاپاتو[12]، 2004) و حتی مقیاس دروغ­سنجی در ابزار فوق از مهمترین ملاک­های گزینش نیروهای پلیس محسوب می­شود (ویس، داویس، روستو، کیسمن[13]، 2003).
اولین کاربرد رسمی ابزارهای سنجش شخصیت به استخدام نیروهای نظامی در ارتش ایالات متحده آمریکا معطوف است. رابرت ثراندیک در سال 1917 برای اولین مرتبه از پرسشنامه­های شخصیتی در تشخیص آسیب­شناسی روانی نیروهای نظامی استفاده نمود. سیاهه اطلاعات شخصی وودورث که با بیش از 120 سؤال به اندازه ­گیری 5 عامل شخصیت معطوف بود، به­عنوان اولین ابزار سنجش شخصیت در حیطه­های آسیب­شناسی روانی شناخته می­شود. روان­نژندی به­عنوان یکی از 5 عامل یا صفت­های شخصیتی محسوب می­گردید که روایی پیش­بین مطلوبی را با روان­نژندی جنگ نشان می­داد (پاشاشریفی، 1381).
سیاهه اطلاعات شخصی وودورث در بیمارستان مینه­سوتا توسط مک­کین­لی و هته­وی مورد بازنگری قرار گرفته و توانستند تا نسخه اصلی پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا را تدوین کنند. در سال 1989 نسخه دوم این ابزار با کاربردهای مشاوره­ای در زمینه گرایش به مواد منتشر شد و در سال 2003 مقیاس­های بالینی آن مورد بازسازی قرار گرفت. فُرم بازسازی شده مجدد پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا که در سال 2008 منتشر شده است، در زمینه تشخیص آسیب­شناسی روانی و گرایش به مواد مخدر از روایی تشخیصی برخوردار است (کامکاری و شُکرزاده، 1392).
مارتین سلیگمن[14]، به­عنوان یکی از پیشروندگان نهضت روانشناسی مثبت نگر، اعتقاد دارد که سنجش روانشناختی در فرایند مشاوره و روان­درمانی، تنها با کاهش و خدمات عوارض روانشناختی[15] همراه نیست، بلکه در مواقع خاص، می­توان با شناسایی نقاط قوت و ضعف شخصیت انسان، رهنمودهای کاربردی را در مسیر رشد برای کاهش نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت شخصیت ارائه کند. در این مواقع، هدف مشاوره[16] و روان­درمانی[17]، کاهش اختلالات روان­شناختی نیست بلکه رشد شخصیت و کمال انسان مدنظر قرار دارد (شاکرمی، 1386).
ابهامات گوناگونی در زمینه سنجش روان­شناسی و به خصوص شخصیت وجود دارد که به‌راحتی نمی‌توان به بررسی دقیق شخص

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه شیوه های فرزندپروری با پرخاشگری و اضطراب کودکان پیش دبستانی

دکان ، کتک­زدن و بدرفتاری والدین با کودکان پرخاشگری را تشدید می­ کند (فرجاد،1389؛201). اما غالباً کشمکش­های درونی و تضادهای وی در مقابل عوامل آزاردهنده یا احساس عجز و ناتوانی موجد پرخاشگری است (نساجی زاده ،1385؛21).
مددی (1387)، نشان داد که برنامه آموزش مدیریت استرس به والدین دارای نوجوانان با اختلال سلوک مفید است و باعث بهبود روابط والدین- فرزند می­شود.سبحانی (1385)، در تحقیقات خود با عنوان اثربخشی برنامه آموزش خانواده در تغییر نگرش مادران نسبت به رفتار پرخاشگرانه فرزندان­شان تفاوت معناداری در پیش­آزمون و پس­آزمون پیدا کرد و این نشانگر ارتقای بهداشت روانی خانواده­ها بود (داستانی و همکاران،1389؛29).
از انواع پرخاشگری که در اوایل سال­های پیش دبستانی پدیدار می شود ” پرخاشگری خصمانه ” است که شامل  دو حالت پرخاشگری آشکار و رابطه­ای می­باشد. پرخاشگری آشکار فیزیکی و کلامی شامل رفتارهای خصمانه نظیر زدن ، هل دادن، لگد زدن و نیز تهدید به انجام این اعمال به صورت کلامی است. ” پرخاشگری رابطه­ای ” شکلی از پرخاشگری است که فرد پرخاشگر با هدف برهم زدن روابط دوستانه و بین فردی قربانی ، اقدام به پخش شایعات یا بدگویی یا وادار کردن افراد به قطع ارتباط با فرد می­نماید و از این طریق باعث منزوی شدن او می­گردد . پرخاشگری دلایل متعددی دارد که یکی از این دلایل اضطراب است بطور کلی اضطراب نتیجه استرس­های مداومی است که در طول زمان در فرد باقی می­ماند. پرخاشگری بدنی با اضطراب رابطه مثبت دارد، یا می توان گفت افرادی که پرخاشگری بدنی بالایی از خود نشان می­ دهند، میزان اضطراب بیشتری را هم تجربه می­ کنند. نکته اساسی این است که بین اضطراب و پرخاشگری بدنی، رابطه­ای مستقیم وجود دارد.کودکان مضطرب نمی­توانند کودکان آرامی باشند، آنها رفتارهایی پرخاشگرانه از خود بروز می­ دهند (رجب پور ،1390؛20).
“اضطراب” یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشا ناشناخته ، که به فرد دست می­دهد و شامل عدم اطمینان ، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است. وقوع مجدد موقعیت­هایی که قبلاً استرس­­زا بوده ­اند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد می­شود. استرس و اضطراب در لغت جنبیدن ، لرزیدن، تپیدن، پریشان حال شدن ، یکدیگر را با چیزی زدن ، بهم واکوفتن، آشفتگی، بی­تابی ، بی­آرامی می­باشد. اختلالات اضطرابی یکی از اختلالات روانی شایع دوران کودکی است. کودکان هم مانند بزرگسالان در طی زندگی­شان به اضطراب مبتلا می­شوند و به میزان بزرگسالان از این اضطراب­ها رنج می­برند. از جمله وقایع استرس­زای زندگی مثل شروع مدرسه ، جابجایی از جایی به جایی دیگر یا از دست دادن والدین می ­تواند جرقه­ای برای شروع اضطراب در آنها شود (محمدخانی،1380؛25 ).مطالعات حاکی از آن است  که در حدود 8-12% کودکان دچار انواع اختلالات اضطرابی هستند، که نشان­دهنده میزان اهمیت این اختلال می­باشد. از جمله اختلالات اضطرابی شایع در دوران کودکی می­توان به اضطراب جدایی، اضطراب فراگیر، اختلال وحشت­زدگی یا بدون گذر هراس، اختلال وسواس فکری و عملی، وهراس­های خاص اشاره کرد (بیدل[12] ،2005؛263 ). یکی از عوامل موثر در اضطراب بروز رفتار پرخاشگرانه می­باشد. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب می­گردد. بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختی­ها، ارضاء صحیح نیازهای کودک ، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می ­تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد (محمدخانی،1380؛25 ).
هرچند که پرخاشگری و اضطراب باهم مرتبط هستند ، ولی این که هریک چه سهمی در شیوه ­های فرزندپروری دارند و سهم هریک چه میزان است، نامشخص است. نقش این متغیرها در شیوه ­های فرزندپروری ، به جهعت بهبود روابط والدین با کودکان خود حائز اهمیت بسیاری می باشد. بنابراین پژوهش حاضر قصد دارد در نهایت به این سوال کلی پاسخ دهد که آیا بین شیوه ­های فرزندپروری والدین با پرخاشگری و اضطراب کودکان پیش­دبستانی رابطه وجود دارد؟
1- 3 اهمیت و ضرورت پژوهش  
اجتماعی شدن فرآیندی است که طی آن کود

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه رابطه حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با افسردگی جانبازان استان گیلان

اختلالات روانشناختی در بین حادثه دیدگان در جنگ همیشه نگران کننده است.سعی و تلاش برای درک آسیب دیدگان روانشناختی ناشی از جنگ و کمک به آن ها نیازمند مداخلات روانشناسی و روانپزشکی و همایت اجتماعی است تا وضعیت سلامت آن ها بهبود و ارتقا حفظ گردد.
جنگ تحمیلی هشت ساله ضایعات و صدمات فیزیکی و عوارض نا مطلوب روانی و اجتماعی را نیز به آورده است که تا سالیان دراز ممکن است تداوم یابد. جنگ  در واقع، یکی از عوامل تأثیر گذار بر میزان شیوع، زمان شروع و سیر اختلالات روانی و رفتاری به حساب می آید زیرا حضور در جنگ منجر به مواجه فرد با موقعیت های بی نهایت حادثه ساز و خطرناک می گردد. یکی از این اختلالات، اختلال استرس پس از حادثه است که به دنبال فشارها و آسیب های جنگ ایجاد شده و به میزان زیادی با شدت و وسعت این آسیب ها در ارتباط بوده و در عرض چند ماه پیشرفت می کند.
از آنجایی که اختلال استرس پس از سانحه یک اختلال بسیار مهمی است که می تواند کلیًت فرد را تحت تأثیر قرار داده و به تبع نه تنها افرادی ک مستقیماٌ درگیر جنگ بوده اند بلکه خانواده ی آن ها نیز بعد از جنگ به دلیل همان آثار روانی و اجتماعی ناشی از حضور در جنبه های جنگ نیز در معرض خطر قرار می گیرد به نحوی که این امر می تواند تأثیرات زیان باری برای آسایش روانی و اجتماعی دیگر اعضای خانواده شخص دچار مشکل شود.
بررسی  پیوسته ی وضعیت روحی و روانی ، اجتماعی و اقتصادی جانبازان یکی از وظایف با اهمیت نهادهای حمایتی است . در این مسیر ، یافتن راهکارهایی برای حل و فصل مشکلات جانبازان  و کاهش نگرانی‌های آنان ضروری است . فراهم کردن امکانات ورزشی و دیگر فعالیت‌های جمعی ،  هنری ،  فرهنگی و تفریحی نیز می‌تواند بر تقویت روحیه  ی این عزیزان تاثیر قابل ملاحظه‌ای داشته باشد .
مطالعه ی  پیوسته  و انجام پژوهش‌های ادامه دار درباره  ی وضعیت اجتماعی ،  اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی جانبازان  و خانواده‌هایشان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ، از دیگر کارهایی است که می‌تواند در این زمینه  ، کشور ما را  به نتایجی اندیشیده شده  رهنمون شود و مقدمه‌ای برای برنامه‌ریزی‌های آتی  آن باشد. انجام این تحقیق و پژوهش های مشابه می توانند به مسولین ذیربط نسبت به شناخت جانبازان و تأثیر حمایت اجتماعی در کاهش استرس و افسرودگی کمک نماید.

4-1 اهداف تحقیق

اهداف اصلی :

  • تعیین رابطه حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان هشت سال دفاع مقدس

اهداف فرعی:

  • بررسی اهمیت و تآثیر حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس بر میزان افسردگی جانبازان.
  • کاهش میزان افسردگی در جانبازان از طریق افزایش اثر حمایتهای اجتماعی و استفاده صحیح از راهبردهای مقابله با استرس

5-1 فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی :

  • بین حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی رابطه وجود دارد.

فرضیه های فرعی:

  • بین بعد شبکه حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
  • بین بعد میزان رضایت مندی حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
  • بین شیوه مقابله ای مسئله مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
  • بین شیوه مقابله ای هیجان مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
  • بین شیوه مقابله ای اجتنابی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.

6-1 متغیرهای پژوهش

این پژوهش ، دارای متغیر مستقل و متغیر وابسته است. در ادامه در تعریف مختصری از هرکدام و متغیرها ارائه می گردد.
متغیر مستقل :  حمایت اجتماعی  و شیوه های مقابله با استرس
متغیر وابسته : افسردگی

7-1تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

در ادامه تعاریف نظری و عملیاتی هر متغیر به تفکیک ارائه می گردد:

1-7-1تعریف نظری:

حمایت اجتماعی: یک شبکه اجتماعی است که برای افراد منابع روان شناختی و محسوسی را فراهم می کند تا بتوانند با شرایط استرس زای زندگی ومشکلات روزانه کنار بیایند . به طور معمول حمایت اجتماعی سه نوع دارد : وسیله ای ، اطلاعاتی واحساسی .حمایت وسیله ای شامل منابع مادی مانند غذا و پول می شود؛ حمایت اطلاعاتی شامل فر اهم آوردن اطلاعات و یا پیشنهادات است و فرد را قادر می سازد تا با مشکلات وسختی ها کنار بیاید و حمایت احساسی دربرگیرنده عشق ورزیدن، اهمیت دادن و درک طرف مقابل است(کوهن، 2004).
شیوه های مقابله با استرس :راهبردهای مقابله ای به منزله تلاشهای رفتاری و روانشناختی، جهت مهار فشارها و روبرو شدن با موقعیت های تنیدگی زا برای پیشگیری، نظم بخشی و فرونشاندن تنیدگی است(تری، 1994؛ به نقل از پناغی و همکاران، 1387).
افسردگی : نوعی بیماری اختلال خلق که گروهی از اختلالات بالینی می باشد و در آن شخص احساس تسلط از بین رفته و رنج و عذابی عظیم می کند و همراه با یکسری نشانه های تشخیصی بالینی است که حداقل چهار تا از علائم باید به مدت دو هفته بطول انجامد(DSM-IV؛ به نقل از کاپلان و سادوک، 2007).
تعداد صفحه :136
قیمت :37500 تومان

 

بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد

 

و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.

 

پشتیبانی سایت  SERDEREHI@GMAIL.COM


 



://teh.altervista.org/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%ad%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d9%88-%d8%b4%db%8c%d9%88%d9%87-%d9%87/">ادامه مطلب

سایت های دیگر :