کلیۀ جوامع در پی داشته است. کشور ایرانبه دلیل اینکه در سر راه یکی از مسیرهای اصلی حمل و نقل مواد افیونی قرار دارد و نیز بهدلایل تاریخی-اجتماعی، یکی از قربانیان مواد مخدر در جهان به شمار میرود . (حیدریوهمکاران، 1382).
گزارش سازمان ملل در سال 2005 حاکی است ایران بالاترین آمار به دست آمده معتادان به هروئین و تریاک را در جهان دارد. براساس این گزارش در ایران از هر هفده نفر، یک نفر معتاد به مواد مخدر است.این رقم حدود 20/0 جامعۀ ایران است (سپهرمنش، احمدوند، و موسوی، 1387 و نوری مقدم 1388).
آمارهای منتشره از سوی سازمانهای بین المللی، به خصوص سازمان بهداشت جهانی و یا کمیته کنترل مواد مخدر یونسکو، حکایت از افزایش فزاینده این مواد در سطح دنیا دارد؛ تنها تفاوت موجود بین کشورها و در رده های سنی مختلف، الگوی مصرف آنهاست. گسترش این روند باعث نابودی تمامی بنیاد های اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی یک جامعه شده و آنرا از درون دچار تباهی و فساد کرده و نهایتا به انحطاط خواهد کشانید.(سازمان بهزیستی.1387)
اعتیاد به انواع مواد مخدر از معضلات مهم در جامعه ایران به شمار میرود که مسئولان و خانواده ها را نگران نموده و لازم است که برای رفع آن تدابیر و اندیشههای مختلفی داشته و به مرحله اجرا گذاشته شود. آمارهای منتشره از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان می دهد که بیش از 2 میلیون معتاد در کشورمان وجود دارند. این موضوع سبب شده است که کشورمان به عنوان یکی از کشورهایی که بیشترین تعداد معتاد به مواد مخدر را دارد مطرح گردد. به همین دلیل مدیران در برنامه ریزیهای اجتماعی خود اهمیت زیادی را برای مقوله ترک اعتیاد و درمان مناسب آن قایل هستند.درسالهای اخیر موضوع ترک اعتیاد به عنوان یک موضوع تخصصی و بین رشته ای مطرح می باشد که با توجه به نگرانی هایی که در زمینه گرایش جوانان به اعتیاد در سالهای اخیر مطرح شده است لازم است تا روش های موفق و اثر بخش در زمینه اعتیاد شناسایی گردد. روش های مختلفی تاکنون در مورد ترک اعتیاد مطرح گردیده است و هر ساله تعداد زیادی از معتادان سعی می کنند تا به روش های متعدد اعتیاد خود را ترک نمایند. درمان از طریق متادون به عنوان یک روش درمانی نگهدارنده در سالهای اخیر از سوی پزشکان به معتادان پیشنهاد گردیده است و نتایج مطلوبی را به همراه داشته است. معمولا افرادی که برای ترک اعتیاد خود مراجعه می نمایند اگر از حمایتهای اجتماعی بالاتری برخوردار باشند میزان موفقیت بیشتری را در چرخه ترک اعتیاد تجربه می کنند. به اعتقاد دیویدسون (2010) حمایت اجتماعی می تواند زمینه و شرایط مناسب را برای ترک افراد فراهم آورد. معتادان در صورتی که از شبکه اجتماعی حمایتگر مناسبی برخوردار باشند می توانند دشواری مراحل ترک را آسان تر طی نمایند.استانتون (1989)بیان می کند که مناسبترین شیوه برخورد با معتادان برای درمان این است که علاوه برفرد معتاد در پرداختن به مسائل اوبه روند اعتیاد و خانواده او نیز توجه شود و غلاوه براین لازم است که بر الگوهای رفتاری خانواده وی نیز دقت کافی شود.
از طرف دیگر مفهوم قابل بررسی بعدی روش مقابله ای[3] اشخاص با یک مشکل یا رویداد است.راهبرد مقابله ای یا شیوه مقابله افراد با شرایط و و موقعیت های مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. به نظر لازاروس و فولکمن(1984) مقابله یکسری تغییرات با دوام و تلاشهای رفتاری و شناختی ایجاد شده توسط شخص است که به منظور کنترل و اداره خواسته های بیرونی و دورنی ویژه ایست که بر منابع و توانایی های فرد برتری یافته اند و به وی فشار طاقت فرسایی وارد می سازند. به نظرلازاروس (2004) مقابله دوکارکرد مهم دارد:1-تنظیم هیجانهای ناگوار و درمانده کننده و 2-در پیش گرفتن کنشی برای بهبود و تغییر مسئله ای که باعث ناراحتی شده است.
بر این اساس ما دو نوع مقابله داریم:مقابله م
سایت های دیگر :
وانایی های بسیار مورد نظر در طول تحصیل می باشد،به دنبال بررسی یک آموزش مهم و تأثیر آن بر جنبه های توانایی های متفاوت افراد،می باشد. بدین شکل آموزش علمی موسیقی بر روی دانش آموزان علاوه بر پرورش هنر،تأثیرات شناختی آن نیز برای جامعه آموزش وپرورش و والدین ملموس تر نیز خواهد شد.
همانطور که در پژوهش ها مطرح شد اکثر تحقیقات در این زمینه آزمایشی بوده است و تأثیر پخش و گوش دادن موسیقی و یا آموزش کوتاه مدت آن برای گروه آزمایشی مدنظر بوده است،ولی در این پژوهش برای رسیدن به تأثیرات آموزشی موسیقی به انتخاب افرادی برای گروه آزمایشی،پرداخته می شود،که خود 2 سال آموزش موسیقی دیده اند،یعنی کسانی که خود قادر به نواختن یکی از آلات موسیقی هستند و این مساله می تواند این پژوهش را متفاوت از پژوهش های قبلی نشان دهد.
با توجه به این که توانایی نواختن موسیقی توسط کودکان بطور مداوم،حداقل 2سال و به شیوه آموزش ارف مخصوص کودکان یکی از ملاک های پژوهشگر می باشد. بنابراین توانایی حافظه کوتاه مدت،دقت وتمرکز حواس در دو گروه موسیقی آموخته و نیاموخته به عنوان سه متغیر مورد نظر پژوهشگر مورد بررسی قرار می گیرد.چون این دو،از توانایی های مهم برای بسیاری از مهارتهای درسی وزندگی می باشند و بالا بردن آنها با آموزش های متفاوت ضروری است و نیز کمتر به آنها پرداخته شده است. موسیقی به عنوان متغیری ثابت که می تواند این سه را بالا ببرد،مدنظر قرار گرفته شده است. بنابراین سؤال پژوهش حاضر عیارت است از: آیا حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس در کودکان 10 و11 ساله موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت دارد؟
[1]– John Flavell
[2]– Brown
[3]– Moley
[4]– Ellis
[5]– Baker and Winstion
[6]– Gardner
[7]– Linguistic
[8]– Logical- Mathematical
[9]– Spatial
[10]– Musical
[11]– Bodily-Kinesthetic
[12]– Inter personal
سایت های دیگر :
قرار دهند (پنتریچ و شانک[16]، 2002). در تمام ابعاد اجتماعی، این انگیزشها هستند که هدف همه فعالیتها را تعیین می کنند و نیروی محرکی که تداوم همه فعالیت هاست را تأمین می کند. در واقع میتوان گفت انگیزه یکی از مهمترین عواملی است که پیشرفت فرد را تأمین می کند. از آنجایی که سازمانها همواره به دنبال افزایش خودکارآمدی کارکنان و افزایش بهرهوری هستند، انگیزه پیشرفت کارکنان می تواند مهمترین عامل رشد کل سیستم سازمانی باشد. دانستن آنچه موجب افزایش انگیزه پیشرفت میشود می تواند به مدیران کمک کند تا حتی بدون افزایش حقوق و مزایا نیز راندمان کار خود را افزایش دهند (برونستین[17]، 2010). مدیریت انگیزه پیشرفت، برای دولتمردان نیز اهمیت زیادی دارد زیرا نیروی محرکه رشد اقتصادی انگیزههای مردم است، در این مسیر مردم برای رسیدن به اهداف خود، موجب سازندگی در کشور نیز میشوند. در حالی که اگر دولتمردان نتوانند بین انگیزه پیشرفت افراد و رشد جامعه همسویی ایجاد کنند، همین انگیزه پیشرفت در مسیرهای نادرست، حرکت کرده و موجب شکل گیری گروههای تبهکار میشود. بنابراین شناخت جنبههای مختلف انگیزه پیشرفت می تواند مسیر یک جامعه را سازماندهی کند و پژوهش در این زمینه راه گشای توسعه همه جانبه جامعه است و در عین حال عدم توجه به عوامل موثر بر انگیزه پیشرفت نتایج ناگواری را به بار میآورد (جاب و برانستیتر[18]، 2009).
همچنین از بعد دیگر مساله در زمینه اهمیت پژوهش حاضر میتوان بیان داست که با توجه به تغییرات سریع اجتماعی، انفجار اطلاعات، افزایش جمعیت و .، افراد میبایست برای رویارویی با مسائل و مشکلات روزافزون، آمادگی ارائه راهکارهای جدید را داشته باشند چرا که دنیای امروز نیازمند رویکردهای جدید است (خسروانی و گیلانی، 1386). امروزه همه اندیشمندان و محققان معتقدند که اساس قدرت انسان ناشی از خلاقیت اوست. پس میتوان گفت: تاریخ تمدن، ثبت تواناییهای خلاق بشر است. امروزه همه جوامع بشری به خلاقیت نیاز مبرم دارند و میتوان اذعان نمود که خلاقیت رمز اصلی و اساس پیشرفت ومانع وابستگی یک جامعه پویا است و اساس آسایش و رفاه بیشتر انسان در زندگی فردی و اجتماعی حال و آینده است (حسینی، 1378). لذا بر اساس پیامدها و اثرات این مساله میتوان پرداختن به موضوع پژوهش حاضر را از دو جنبه حایز اهمیت دانست:
[1]. Cho
[2]. Elfhag & Moreyb
[3]. achievement motive
[4]. motivational factors
[5]. Bakar & Tarmizi
سایت های دیگر :
) و چه با تصور فرد (خیالی) در موقعیتهای خــاص ناراحتی فوق العاده ایجاد کند، نتیجه آن «اضطراب اجتماعی» است؛ اضطراب اجتماعی به این معنی که نگاه دقیق دیگران همیشه به نوعی وجود دارد. مورد مضحکه واقع شدن به صورت پنهان وجود دارد. پشت این ترس ، نیز «ترس از عملکرد» ، یعنی ترس از اینکه شخص قادر به ایفای نقش خود نباشد و یا کنترل خود را در مقابل نگاه دیگران از دست بدهد، وجود دارد.ترس از عملکرد غالباً موجب همان چیزی می شود که شخص، بیش از همه از وقوع آن می ترسد؛ یعنی عملکرد معیوب. مثلاً سخنران وحشتزده نمی تواند هیچ کلمه ای را بر زبان آورد. در بعضی موارد ، اضطراب اجتماعی به خاطر آن است که مبادا دیگران ، اضطراب اجتماعی او را ببینند؛ مانند سرخ شدن یا لرزش اندام (دانلد گودوین ، 1373) . این اضطراب اجتماعی که با ترس مداوم از تعامل یا انجام عملی در موقعیت های اجتماعی که ناشی از نگرانی از هول شدن، تحقیر شدن یا ارزیابی منفی دیگران است، مشخص می شود، اغلب یک حالت مزمن و ناتوان کننده است (اسچنیر[4] و همکاران ، 1992؛به نقل از غلامی، 1384). یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر رفتار تصور بدنی می باشد مفهوم تصور بدنی اولین بار توسط شلدر مطرح شد وی تصور بدنی را با یک چشم انداز روانشناسانه اینگونه تعریف نموده است: (تصویری از بدنمان که در ذهنمان شکل می دهیم و شیوه ای که بدن برایمان آشکار می شود، تصور بدنی یک فرایند شناختی نیست بلکه خواسته ها، نگرش های عاطفی و کنش متقابل با دیگران را منعکس می سازد). «شلدر 1950» این مفهوم یک سازه پیچیده است که دارای دو بُعد اصلی سرمایه ی تصور بدنی و ارزیابی تصور بدنی است، که سرمایه ی تصور بدنی به بازتاب درجه اهمیت رفتاری و شناختی که مردم به بدن و ظاهرشان نسبت می دهند می پردازد و ارزیابی تصور بدنی به درجه رضایت و نارضایتی از بدن و ظاهرشان مربوط می شود (کش و پروژنسکی 2002). شکل گیری این دو بُعد، راهبردهای کنش/کنش متقابل افراد در پیوندهای اجتماعی مرتبط با بدن و یا ظاهر فیزیکی آنان را معلوم می کند.تصور بدنی تجربه ی روانشناختی از جسم فیزیکی است که افکار، عقاید، احساسی و نگرشی تغییر می کند تصور بدنی و احساسی که افراد به خود دارند رفتار آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به آنچه که گفته شد داشتن امید به زندگی باعث آسان شدن سختی ها وتقویت روحیه می گردد. به عبارت دیگر انسان برای هر عملی باید انگیزه و هدفی داشته باشد و داشتن امید بیشتر، احتمال موفقیت در کارها به خصوص کارهای سخت و دشوار را بیشترمی سازد. یکی از کارهایی که سبب بالا رفتن امید به زندگی در مردم می شود، برقراری روابط عاطفی و دوستانه با دیگران می باشد که زندگی انسان را از بی معنایی خارج نموده و سبب ایجادآرامش درونی وتعادل روحی می گردد(یوسفی،1389). از سوی دیگر امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغههای انسان تبدیل شده است. میزان جراحی پلاستیک در سال 2005 در ایالات متحدهی آمریکا در حدود 2/10 میلیون بوده که در سال 2007 به 7/11 میلیون افزایش یافته است. افراد به طور فزاینده نیاز درونی را برای همانندسازی ظاهرشان با مدلهای زیبایی خاص به عنوان یک عُرف اجتماعی احساس می کنند (مولکنز و همکاران[5]،2006). با این وجود، فهم حد و مرز بین آرزوی رایج برای بهبود ظاهر یک شخص و روانرنجوری، بسیار مهم است. نارضایتی افراطی از ظاهر ممکن است حالات روانی بیمارگونه را پنهان کند و غفلت از آن ممکن است عواقب پزشکی جدی را به همراه داشته باشد . افرادی که متحمل جراحیهای زیبایی میشوند اغلب اوقات به دلیل اضطراب بالا و فقدان تصورات مثبت از خود، بدریختی بدنی یا کسب توجه عمومی، تن به این کار می دهند و داشتن منبع کنترل پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آنها را به انجام جراحیهای پلاستیک افزایش میدهد (پین و همکاران[6]،2008). تصویری بدنی و زیبایی که شخص به دنبال آن است بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات و افکاری است که می تواند تغییر دهنده رفتار و در شرایط گونگون در جهات مثبت یا منفی باشد و این زیبایی که افراد در شرایط گوناگون به دنبالش می رود می تواند تحت تأثیر عوامل متعددی باشد.
از این رو باورهای افراد در مورد توانایی ه
سایت های دیگر :
وقع دورهی حسی ـ حرکتی میداند. دلاکاتور رابطهی قوی بین سازمان عصبی و حرکتها را مطرح کرد. گتمن ادراک بینایی از راه آموزش حرکتی را امکان پذیر ساخت. کبارت مشکلات یادگیری را ناشی از عدم رشد بهنجار مهارتهای حرکتی می داند. مونته سوری با آموزش حواس از راه حرکت و ارتباط لمسی شیء به تقویت مهارتهای شناختی کودک پرداخت(میلانی فر،1378).
طرفداران روش ادراکی – حرکتی (کرپارت، گتمن، برچ) معتقدند که یادگیری حرکتی مبدأ یادگیری است و حرکت و دستگاه ادراکی و پیوندهای ارتباطی میان یادگیری حرکتی و ادراکی به وجود میآید. پنسو(1991) تاکید کرده است که ادراک درون دادههای حسی یعنی شناخت، بصیرت، فهم و ایجاد حواس مشترک، کلیدی جهت هر نوع یادگیری است و بنابراین بر اهمیت مشکلات درکی – حرکتی در افراد دارای اختلالات یادگیری صحه میگذارد. از آنجایی که اصطلاح «حرکت» به جابجایی بدن اطلاق میشود وجود ناتوانی در تحول حرکتی میتواند در یادگیری تکالیفی که به مهارتهای حرکتی ظریف، هماهنگی چشم و دست و تعادل نیازمند هستند باعث بروز مشکلاتی گردد(مهجور،1371).
این مشکلات میتوانند حرکات را ضعیف کرده و بر استفاده و کنترل ماهیچهها اثر منفی بگذارند و یا میتوانند باعث ضعف در هماهنگی عملکرد حرکتی و ادراکی شوند. اصطلاحات«ادراکی – حرکتی» و «حسی – حرکتی» اغلب مورد استفاده قرار میگیرند. زیرا بسیاری از تکالیف نیازمند ترکیب درون دادهای حسی و برون دادهای فعالیتهای حرکتی میباشند به علاوه به سختی میتوان در مواردی فقط با ادراک یا فعالیت حرکتی مجزا برخورد کرد (فورگس و ملامد، 1976).
هر چه حرکت و تجارب یادگیری ادراکی کودک بیشتر باشد، فرصت همتایی ادراکی – حرکتی و رشد یک پاسخ انعطاف پذیر به موقعیت های مختلف حرکتی بیشتر می شود.
فقدان تجارب حرکتی متنوع کودکان کم توان، میتواند رشد حرکتی آنها را به تاخیر بیاندازد و چناچه کودک کم توان دارای مشکل جسمی – حرکتی نیز باشد این تاخیر می تواند بیشتر باشد. معمولا کودکی که از نظر ادراکی عقب مانده است، در توانایی ادراکی و تعبیر و تفسیر دادهها و محرکها و مقایسه آنها با دادهای اصلی مشکلی عمدهای دارد. توانایی های حرکتی برای عملکرد موثر و کارآمد فرد در حیطههای یادگیری روانی – حرکتی – شناختی و عاطفی بسیار ضروری است.
مفهوم عقبماندگی ذهنی مشتمل است بر نقصهایی در توانایی شناختی و نیز در رفتارهای لازم برای کفایت اجتماعی و شخصی، که کارکرد انطباقی محسوب میگردند،(کاپلان ـ سادوک[14]2007). افراد عقبمانده از دید آموزش و پرورش به چهار گروه حمایتپذیر، تربیت پذیر، آموزشپذیر و دیرآموز که ضعیفترین آنهاست، تقسیم شدهاند (افروز، 1379). فرد کمتوان هوشی آموزش پذیر فردی است که به دلیل رشد هوش زیر هنجاریاش نمیتواند از برنامههای رایج تحصیلی که در مدرسه عادی ترتیب داده شده بهره کافی ببرد (سیف نراقی و نادری، 1387) .
با توجه به مبانی نظری مطرح شده، پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک بینایی ،شنیداری و حافظه بینایی،شنیداری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با و بدون معلولیت جسمی می باشد و پژوهشگر بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که:”آیا ادراک بینایی، شنیداری و حافظه بینایی،شنیداری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با و بدون معلولیت جسمی با هم تفاوت خواهد داشت؟”.
[1] -Piaget
سایت های دیگر :