وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه روانشناسی گرایش صنعتی و سازمانی: بررسی توانمندسازی و کارآفرینی بر بهره‌وری کارکنان پتروشیمی خارک

 

نمودار (2-6): عوامل موثر بر بهره وری یک سازمان . 54

نمودار (2-7) : بهره وری از دیدگاه سیستمی 58

نمودار (4-1) میانگین گروه نمونه در مولفه های کار آفرینی . 84

نمودار (4-2) میانگین گروه نمونه در مولفه های توانمند سازی . 85

نمودار (4-3) میانگین گروه نمونه در مولفه های بهره وری 86

نمودار (5-1) مدل تحقیق 104

چکیده

تلاش برای ارتقاء بهره‌وری نیروی انسانی و استفاده بهینه از نیروی انسانی یکی از برنامه‌های حیات سازمان‌ها محسوب می‌شود. این تحقیق تحت عنوان بررسی توانمندسازی و کارآفرینی بر بهره‌وری کارکنان پتروشیمی خارک در سال 1388، با عنایت به پنج فرضیه تحقیق، یک فرض اصلی و چهار فرض فرعی تدوین شده است. جامعه مورد مطالعه در این تحقیق 800 نفر از کارکنان پتروشیمی خارک می‌باشند که تعداد نمونه مورد پژوهش 200 نفر از کارکنان پتروشیمی خارک می‌باشند که به صورت نمونه‌گیری تصادفی ساده از بین کارکنان پتروشیمی خارک انتخاب شده اند جهت جمع آوری داده‌ها و اطلاعات این تحقیق از پرسشنامه‌های توانمندسازی، پرسشنامه کارآفرینی و پرسشنامه بهره‌وری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از دو شیوه آمار توصیفی ( فراوانی ، میانگین ، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شده است. در نتیجه فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اینکه در بین توانمندسازی و کارآفرینی با بهره‌وری کارکنان پتروشیمی خارک رابطه وجود دارد مورد تأیید قرار می‌گیرد و ارتباط معناداری بین آن‌ها وجود دارد.

مقدمه

تغییر و تحولات سریع جهان که در محافل بین المللی از آن به عنوان سپیده دم مدرنیت یاد می شود، نتایج و عواقب بسیار گسترده ای را در سازمان های عصر اطلاعات به جای گذاشته به نحوی که جهان ناگریز از پذیرش اوضاع و احوال خیره کننده این تحولات شده است، یکی از بارز ترین نمونه ای از این تحولات، پدیده جهانی شدن است، چالشی که کشور های توسعه یافته و در حال توسعه، مجبور به پذیرش آن هستند. برای رویارویی با این چالش ها، اکثر کشور های توسعه یافته در حال انتقال از حالت بورکراتیک و اداری به وضعیت کارآفرینی و توانمندسازی کارکنان خود می باشند. همچنین ایجاد چشم انداز استراتژیک در توسعه یافتگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تکنولوژیکی به معنای بهره برداری بهینه از منابع و امکانات جهت گسترش رفاه اجتماعی، افزایش فناوری و دانش مدرن با رویکرد توانمندسازی و کارآفرینی در کارکنان و مدیریت استراتژیک منابع انسانی از ضروریات درجه اول هر جامعه، گروه، سازمان ها، شرکت ها و . می باشد. به عقیده بعضی صاحب نظران مدیریت، از بین مولفه های موثر در افزایش بهره وری بهینه سازمان، توانمندسازی و کارآفرینی از اهمیت بسزایی برخوردار است و این دو مولفه بسیار مهم، خلاقیت و نوآوری در سازمان را نیز ممکن می کند. برای پایداری در مقابل چالش ها و تهدیدات جهانی شدن باید بر بال های پرشتاب امواج سهمگین تغییرات نشست. از این رو از کارآفرینی و توامندسازی افراد سازمان به عنوان موتور حرکت توسعه و بهره وری سازمانی یاد می شود و همان طور که گفته شد، در واقع توانمندسازی و کارآفرینی به عنوان عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری در سازمان می باشند. امروزه برای توانمند کردن نیروی انسانی در هر سازمان روش های مختلفی به کار برده می شود، تواناسازی کارکنان تکنیک جدیدی است که برای افزایش بهره وری، از طریق بالا بردن تعهد کارکنان نسبت به سازمان و بالعکس مورد استفاده قرار گرفته است. این شیوه، روش ارزشمندی است که بین کنترل کامل مدیریت و آزادی عمل کامل کارکنان توازن برقرار می کند. چنانچه مدیریت، کنترل زیاد اعمال کند، علاوه بر این که حس ابداع و ابتکار و نوآوری از کارکنان سلب می شود، حجم کار مدیر افزایش می یابد و کارکنان را متکی به غیر بار می آورد، آزادی کامل نیز ممکن است به انسجام گسیختگی منجر شود و موجب دوباره کاری و تداخل وظایف گردد و کارآفرینی، فرایندی است که کارآفرین آن را در جهت مناسب برای نیل به اهداف غایی سازمان، راهبری می نماید و این دو مفهوم مکمل یکدیگرند که با عنایت به تحولات گسترده در ابعاد مختلف سازمانی به جایگاه مهمی تبدیل گردیده اند و در بهره وری سازمانی نقشی بسزا را ایفا می کنند (عباس صدری، 1383).

***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

تعداد صفحه : 148

قیمت : 14700 تومان

***

 

—-

 

پشتیبانی سایت :               SERDEREHI@GMAIL.COM

 

در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.

 

***  **** ***


 



://teh.altervista.org/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%da%af%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b5%d9%86%d8%b9%d8%aa%db%8c-%d9%88-%d8%b3%d8%a7%d8%b2-5/">ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه روانشناسی گرایش آموزش کودکان استثنایی: اثر بخشی برنامه ایمن سازی روانی بر سبک اسناد دانش آموزان با اختلال نارساخوانی

7

نمودار 6-4. مقایسه میانگین سبک اسناد بدبینانه دو گروه آزمایش و کنترل.108

نمودار 7-4. مقایسه میانگین سبک اسناد خوش بینانه در گروه آزمایش در سه موقعیت پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری109

نمودار 8-4. مقایسه میانگین سبک اسناد بدبینانه درگروه آزمایش در سه موقعیت پیش­آزمون، پس آزمون و پیگیری110

چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه ایمن سازی روانی بر سبک اسناد دانش آموزان نارساخوان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز دختر و پسر نارساخوان 9-7 سال بود که در سال تحصیلی 93-1392 از مراکز ناتوانی یادگیری نواحی 2 و 4 شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و دوگروه کنترل (به تفکیک جنس، هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. دو گروه آزمایش طی 10 جلسه (هرهفته دو جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) برنامه ایمن سازی روانی را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل تنها از آموزش های متداول در مراکز ناتوانی های یادگیری بهره مند شدند. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه سبک اسناد کودکان (CASQ) توسط گروه های کنترل و آزمایش تکمیل شد و داده ها با بهره گرفتن از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. شش هفته پس از اتمام مداخله، گروه آزمایش مجددا پرسشنامه سبک اسناد کودکان را تکمیل کردند و در انتها داده های حاصل با بهره گرفتن از روش اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه ایمن سازی روانی منجر به تغییر سبک اسناد بدبینانه به خوش بینانه در دانش آموزان نارساخوان شد (p<0/001 ) ولی بین سبک اسناد دختران و پسران گروه آزمایش تفاوت معنادار به وجود نیامد. بنابراین انتظار می رود برنامه ایمن سازی روانی سبک اسناد دانش آموزان نارساخوان را بهبود بخشد و می توان از آن به منظور ایجاد اسناد های مثبت و خوش بینانه که به سازگاری بیشتر می انجامد استفاده نمود و از طریق آن از بروز بسیاری از مشکلات تحصیلی که در نتیجه اسنادهای بدبینانه حاصل می شود جلوگیری به عمل آورد.

مقدمه

نارساخوانی[1] (دیسلکسیا) عبارت است از حالتی که در آن پیشرفت خواندن، پایین‌تر از حدی است که می توان برحسب سن، آموزش و هوش کودک از وی انتظار داشت. این اختلال به میزان زیادی مانع موفقیت تحصیلی یا فعالیت‌های روزانه مستلزم خواندن می شود و در صورت وجود یک اختلال عصبی یا حسی، میزان ناتوانی خواندن بیش تر از آن حدی است که معمولا با اختلال های دیگر همراه است (پورافکاری، 1386/2007). نارساخوانی یکی از انواع مشکلات خواندن است که در طبقه کلی ناتوانی های یادگیری قرار می گیرد. دانش آموزانِ دارای ناتوانی های یادگیری به واسطه داشتن سبک اسناد بدبینانه و منفی در مقایسه با همسالان عادی خود موفقیت ها و شکست ها را به میزان بالاتری به شانس یا عوامل بیرونی، غیر قابل کنترل و ناپایدار و با احتمال کمتری به توانایی و عوامل درونی، قابل کنترل و پایدار نسبت می دهند (تارنوسکی[2] و نَی[3]، 1989). آن ها شکست های پیاپی خود را به جای فقدان کوشش به فقدان توانایی نسبت می دهند (میراندا[4]، ویلاسکوزا[5] و ویدال آپارکا[6]، 2000؛ پیترسون[7]، مایر[8]و سلیگمن[9]، 2001)، با احتمال کمتری فعالیت های جدید را شروع می کنند، احساس

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه روانشناسی گرایش برنامه ریزی درسی: کاربرد مدیریت دانش شخصی توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند

گرفتند. ابزار جمع­آوری داده­ ها پرسش­نامه محقق­ساخته بسته پاسخ و باز پاسخی با 77 گویه بوده که ضریب پایایی آن با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده­ ها نشان داد که ارتباط بین سابقه کار و دو مؤلفه مدیریت دانش، یعنی سازماندهی و تبادل دانش به لحاظ آماری در سطح 1% معنی­دار بود اما در مؤلفه­های شکل­ گیری و کاربرد دانش این ارتباط معنی­دار نبود. در تمامی مؤلفه­های مدیریت دانش، اعضای هیأت علمی با مدرک تحصیلی دکتری میانگین نمره بالاتری نسبت به اعضای هیأت علمی کارشناسی ارشد داشتند اما بررسی سطح معنی­داری آزمون برای هر یک از مؤلفه­ها نشان داد این برتری تنها برای تبادل و انتشار و کل مدیریت دانش در سطح 1% معنی­دار بود. هم­چنین یافته­ های پژوهش نشان داد اعضای هیأت علمی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی دارند در همه مؤلفه­های مدیریت دانش (به جز تجزیه و تحلیل) و کل آن نسبت به گروهی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی ندارند از میانگین نمره بالاتری برخوردارند ولی این تفاوت به لحاظ آماری تنها در مؤلفه تبادل و انتشار و کل مدیریت دانش در سطح 1% معنی­دار بود. تفاوت در شکل­ گیری دانش (تولید) و میزان مدیریت دانش نیز در بین اعضای هیأت علمی دانشکده­های مختلف در سطح 1% معنی­دار بود اما در سایر مؤلفه­های مدیریت دانش تفاوت معنی­داری به لحاظ آماری بین اعضای هیأت علمی دانشکده­های مختلف دانشگاه بیرجند وجود نداشت. هم­چنین یافته­ های پژوهش نشان داد که گر­چه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند در مؤلفه­های شکل­ گیری و سازماندهی دانش با میانگین نمره بالاتر از 3 در مقیاس لیکرت از وضعیت مناسبی برخوردار بودند ولی در مؤلفه­هایی مانند تبادل و انتشار، خصوصاً در روش­های گروهی، با میانگین نمره کم­تر از 2 عملکرد رضایت­بخشی نداشتند.

1-1 مقدمه

دانش و مدیریت آن همیشه برای توسعه و پیشرفت در طول تاریخ اساسی و ضروری بوده است. این واقعیت به همراه تأثیر متقابل و پیچیده نیروهای اجتماعی، اقتصادی و فناوری اهمیت دانش و مدیریت آن را تحکیم می­نماید. از آن­جایی که دانش همیشه قدرت است، امروزه هیچ تغییری در خصوص اهمیت دانش ایجاد نشده است اما تغییر در مورد چگونگی مدیریت دانش ناشی از اطلاعات انبوه و سرعت بخشیدن به تولید دانش، حتمی و ضروری است. تغییرات عمیق در دنیای ما نشانگر نیاز به تغییر شکل دانش­محور نظام­های کنونی در هر بخش و ایجاد فضاها و ساختارهای جدید است. اقتصاد و جامعه دانش محور نو­ظهور، دانش را به عنوان پربارترین منبع و یادگیری را به عنوان پربارترین فرایند اقتصادی برجسته می­ کند. در نتیجه مبنای سرمایه از سرمایه­های ملموس سنتی به یک سرمایه نا­ملموس مانند نوآوری در کاربرد مؤثر دانش و منابع سرمایه انسانی تبدیل می­شود (گورباز[1]، 2008). اگر­چه امروزه دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و راهبردی و نیز به عنوان یک دارایی مطرح شده است، ولی ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند امری سخت و در مواردی غیر ممکن است (میتال2، 2008). از نظر نوناکا3 دانش مفهومی چند وجهی با معانی چند­لایه است و یکی از منابع بسیار مهم و ارزشمندی محسوب می­شود که به کسب و حفظ قابلیت رقابتی بودن و مزیت­های سازمان­ها کمک می­ کند و فقط آن دسته از سازمان­هایی در این مسیر رقابت حرکت خواهند کرد که بتوانند مفهوم پیچیده دانش را به­ خوبی مدیریت کنند (قربانی­زاده، 1387، ص144). بنابراین مدیریت دانش، در دنیای تجاری رقابتی می ­تواند موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین کند. مدیریت دانش اقدامی است که به واسطه آن دانش به شکلی قابل استفاده در دسترس قرار گرفته و مورد بهره ­برداری واقع می­شود. به بیان دیگر، «مدیریت دانش» به این سؤال پاسخ می­دهد که «چگونه می­توانیم آن­چه را که از قبل می­دانیم، به پایگاه دانش مفید تبدیل کنیم؟» (قربانی­زاده، 1387، ص 145).

از طرف دیگر، از آن جایی که مدیریت دان

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه روانشناسی گرایش برنامه ریزی درسی: طراحی درس‌افزار ریاضی 1 و تأثیر آن بر یادگیری و یادداری مبتنی بر نظریه آندرسون دانش‌آموزان پسر پایه اول دبیرستان‌های ناحیه یک کرمانشاه در سال تحصیلی 93-92

سزایی دارند. چرا که می‌توانند به صورت مستقل در چرخه‌های یادگیری و یاددهی نقش مؤثری ایفا کنند. در حقیقت فناوری به مثابه یک واسطه در فرآیند یادگیری عمل کرده و عنصری فعال در این زمینه خواهد بود و باعث ایجاد یادگیری معنی‌دار و هدفمند می‌شوند، هم‌چنین باعث تغییر روش‌های سنّتی و معلم محور به تدریس و یادگیری فراگیر محور می‌شوند. نتایج مطالعات نشان می‌دهد که معلمان ماهر در کاربرد فناوری اطلاعات بهتر می‌توانند دانش‌آموزان را در یادگیری هدایت کنند(داوید[1]، 1997، به نقل از فرهادی، 1383، 142).

حل مسئله و مهارت‌های سطح بالای تفکر، تفسیر و تحلیل داده، مدیریت زمان و توانایی اولویت‌بندی مهارت‌ها در فضای اطلاعاتی و جامعه جهانی مبتنی بر داده توسعه می‌یابد و این منوط به این است که معلمان و دانش‌آموزان بتوانند به نحو مؤثر و اصولی از فناوری استفاده کنند.

البته نباید فراموش کرد که نقش معلّم به عنوان اولین و مؤثرترین بخش ساختار آموزش است و فناوری به عنوان یاریگر معلم حضور خواهد داشت نه جایگزین او. از این رو این معلم است که با تنوعِ بهره‌گیری خود از مصالح نوین موجود، می‌تواند زمینه اثربخشی فناوری را به وجود آورد. در واقع فناوری نوین آموزشی، سبب سهولت در مسیر یادگیری و یاددهی فعال گردیده و یادگیری پایدار را منجر می‌شود نه این‌که جایگزین معلم گردد. فناوری‌های نوین که به صورت ابزار به ایفای نقش می‌پردازند عبارتند از: نرم‌افزارهای تایپ و پردازش لغت[2]، شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای، گرافیک( شامل صدا، تصویر متحرک چون پویانمایی و فیلم) استفاده از رایانه به عنوان فعالیّت‌های فکری و معمایی هدفمند و نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای تعاملی.

در نتیجه معلمان می‌توانند با بهره گرفتن از نظریه‌های یادگیری و فناوری‌های نوین و چند رسانه‌ها و تلفیق این دو در کنار روش تدریس هدفمند، به یادگیری پایدار دست یافته و فرآیند آموزش را به طور کلی کمک نمایند.(شعبانی، 1382، 95)

این نکته بسیار حائز اهمیت است که درس ریاضی از دروسی است که در دیدگاه بسیاری از دانش‌آموزان درسی ناملموس، مشکل و پیچیده بوده و معلمان آن نیز غالباً دانش‌آموزان خویش را با انبوهی از داده مواجه نموده و با مددگرفتن از شیوه‌های سنتی، فرصتی برای تفکر و خلق دانش برای دانش‌آموزان ایجاد نمی‌کنند. به همین دلیل این درس در نظر دانش‌آموزان درسی خشک و بی‌روح و از دید معلمان آن درسی چالش برانگیز و معضل پرور است و روش‌های سنتی تدریس در این زمینه نمی‌توانند مؤثر باشند و همین نکته اهمیت و جایگاه بهره‌گیری از شیوه‌های جدید تدریس را مشخص می کند.

کاربرد این روش‌ها در درس ریاضی باعث علاقه‌مندی دانش‌آموزان به درس می‌گردد. چرا که دراین روش، تدریس همراه با تصاویر زیبا، نمودارها، جداول و بعضاً متحرک‌سازی صورت می‌گیرد و از طرفی چون دانش‌آموز در یادگیری نقش دارد، باعث علاقه و تعمیق یادگیری وی می‌گردد. از آن جا که به اعتقاد محققان بخش اعظم یادگیری و به خاطر سپاری از طریق بینایی صورت می‌گیرد و از سوی فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات ابزاری جهت درگیر ساختن حس بینایی و شنوایی فراگیر است؛ موجب تعمیق یادگیری در دانش‌آموزان می‌گردد. هم‌چنین فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات ابزاری جهت تفکر و عمل بوده و بر قدرت استدلال و خلاقیّت دانش‌آموزان می‌افزاید و موجب توسعه دسترسی به آموزش کیفی می‌گردد.

نظریه‌پردازان در شیوه‌های سنتی تدریس، بازنگری نموده و آن‌ها را با روش‌های نوین تلفیق کرده و از این بازنگری برای تدریس 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه روانشناسی گرایش برنامه ریزی درسی: رابطه هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های عشایری شیراز

 

انضباطی و همچنین انتخاب ها و اختیارات خود کودکان شکل می گیرد. کودک از تجارب اولیه خود برای تشخیص درست از غلط بهره می گیرد. در عین حال هنگامی که نیاز به تربیت و پرورش دارند، والدین به طور متعادل نیازهایشان را برآورده می سازند، بدین ترتیب یاد می گیرند در زندگی مقررات را بپذیرند و یاس ها را تحمل کنند. دوست داشتن افراطی و برآوردن نیازها صرف نظر از خواسته ها و نیازهای کودک، او را لوس می کند. این سبب می شود کودکان در اولین مراحل رشد اخلاقی بر اساس فردگرایی خودخواهانه مغرور شوند. این مساله برای کودکان دو ساله خوب است، برای شش ساله ها قابل تحمل و در ۱۲ ساله ها و یا سنین بالاتر مضر است (مختاری پور وسیادت،1387).

از طرف دیگر، ناتوانی در مهارت های اجتماعی می ­تواند تقریباً تمام جنبه­های زندگی یک دانش­آموز را تحت تأثیر قرار دهد، زیرا موجب کاهش حساسیت وی نسبت به مردم و درک ضعیف او از موقعیت های اجتماعی می­گردد. اختلال در مهارت های اجتماعی شاید فلج­کننده­ترین مشکلی باشد که می ­تواند یک دانش­آموز به آن دچار شود. در ادبیات روان­شناسی و تعلیم و تربیت، مشکل اجتماعی را به عنوان یک ناتوانی مجزا، اولیه و جدای از مشکلات آموزش مورد توجه قرار می­ دهند، ولی شکست در یادگیری و عملکرد تحصیلی، خود می ­تواند موجب بروز مشکلات اجتماعی و عاطفی ثانویه گردد. بطور کلی مشکل اجتماعی در ناکارآمدی تحصیلی می ­تواند بسیار مؤثر باشد (لرنر[2]،2007؛به نقل ازشفیع نادری،1390).

محدودیت زیاد موجب می گردد کودک احساس کم ارزشی و فقدان خویشتن داری کند. بنابراین او فردی بسیار سرکش یا بسیار مطیع، لیکن به شکلی بیمارگونه و ناسالم، خواهد شد. با اندکی تأمل می توان دریافت رسیدن به تعادل مشکل است. با برقراری انضباط ما فقط رفتار غلط را تنبیه نمی کنیم یا باعث ایجاد محدودیت نمی شویم بلکه چگونگی تشخیص درست از غلط را آموزش می دهیم. حتی به رغم مقررات و نظام­های اجتماعی، کودکان در سنین بالاتر می توانند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که از قوانین و مقررات جامعه پیروی نمایند یا نه. در نهایت والدین در درک رشد اخلاقی باید این واقعیت را بپذیرند که باید کودکانشان را ارزیابی کنند تا اهداف بهتری را برای رشد فردی آن ها برگزینند. به تازگی مؤلفان، اصطلاح تازه ای را تحت عنوان هوش اخلاقی سعی دارند در روانشناسی وارد نمایند هوش اخلاقی موضوع تقریبا جدیدی است. همان طور که هوش هیجانی و هوش شناختی با یکدیگر فرق دارد، هوش اخلاقی هم یک هوش کاملا مجزاست. مفهوم اصلی هوش اخلاقی این است که ما بتوانیم درست را از نادرست تشخیص دهیم؛ یعنی اعتقادات محکم اخلاقی داشته باشیم و بر اساس این اعتقادات عمل کنیم(بوربا[3]،2005).

از سویی دیگر هوش اخلاقی کودک، ظرفیت و توانایی درک مسائل خوب از مسائل بد است. از دیدگاه هوش عملی، این ظرفیت ها در یک فرایند آموزشی به ارزش ها و اخلاقیات تبدیل می­شوند (بوربا، 2005). هوش اخلاقی شامل  گستره ی فرا شناختی یا فراعملی است که واکنش شناخت ها، نگرش ها و فعالیت های اخلاقی را فقط در چارچوب سیستم های ارزشی فردی امکان پذیر می سازد. هوش اخلاقی قادر است مسوولیت انتخاب ها و فعالیت ها را از نظر اخلاقی بر عهده گیرد. محققی هوش اخلاقی را وابسته به هفت ارزش عمده می­داند: همدلی، وجدان، خودکنترلی، احترام، مهربانی، تحمل‌ و انصاف. سه اصل اول-همدلی، وجدان و خودکنترلی هسته اخلاقی هوش اخلاقی را نشان می­ دهند (جورجیو[4]، 2005؛ به نقل ازپورمختار،1392).

از روش‌های مهم ارتقای عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان، کمک به دانش‌ آموزان جهت برقراری رابطه سالم و مناسب و سازگار با محیط اجتماعی خود جهت رشد عاطفی، هیجانی، اخلاقی وشکل گیری هویت مستقل،

ادامه مطلب

سایت های دیگر :