وبلاگ

توضیح وبلاگ من

عسکری نهایی کامل

روشن بودن ابعاد عنوان پژوهش، مهمترین گام در تحقیق است و نقطه ی آغازین هر پژوهشی با یک پرسش، چهره می کند؛ از این رو شایسته است آن پرسش، روشن و سوگیرانه باشد، اگر چه پاسخ آن مبهم باشد، آدمی دست کم باید بداند به دنبال چیست و گم شده اش کدام است؟ اگر چه نداند کجاست! یکی از عواملی که می تواند به شفافیت عنوان پژوهش، کمکی شایان کند، روشن بودن واژگان عنوان است که آشکار می کند در جست و جوی چه چیزهایی بوده و کجا می توان آنها را یافت و پاسخ چیست؟
تبیین عنوان، پژوهشگر را از بی راهه و گاه از کج روی باز در داشته و راه را هموار می سازد. برای نمونه، جست و جوی ریشه ی لغوی واژه و پس از آن، بررسی روند دگرگونی های احتمالی آن در قلمروهای متعدد و پیوند معنای لغوی با آن دگرگونی ها و از سوی دیگر، بررسی واژگانی که نزدیک به کلمه های به کار رفته در موضوع پژوهش است، می تواند خواسته ی پژوهشگر را شفاف کرده، او را آسانتر و دقیق تر به مقصد برساند.
جست و جوهای علمی نشان داده، نگاه تاریخی به هر مسأله، امر شایسته و در برخی موارد گریز ناپذیر است. پاره ای پرسشهای علمی، بسان بیماری روانی است که درمان و چارجویی آن، در گرو گزارش گذشته آن است، زیرا پاره ای از مسائل، پرورده نیازهای هستند که در گذر زمان سر بر آورده اند و آگاهی از پیشینه آنها می تواند فروزنده روشنایی، فرا روی اکنون قرار گیرد و راه گشای بن بست ها باشد.
مسئله نقش عقل در دست یابی به احکام، در شمار این گونه مسائل است، زیرا پناه آوردن به نیروی خرد و اندیشه بدست آوردن زمان است و بدین رو نیز در پیشینه خود فراز و فرودهایی را به همراه داشته است. چنانکه لغت شناسان برای واژه عقل معانی گوناگونی ذکر کرده اند ؛ مثلاً خلیل بن احمد می گوید: « العقل نقیض الجهل» (خلیل بن احمد، کتاب العین، ص۵۶۵)، یا محمد باقر مجلسی می گوید: «عقل به بند کشیدن جهل است» (مجلسی، بحار الاانوار، جلد ۱، ص۱۱۷).
در این نوشتار سعی بر آن است تا گزارشی از روند نقش آفرینی عقل، از گذشته تا کنون از دیدگاه اهل تسنن و تشیع، ارائه دهیم و به رخدادهای فکری اهل سنت، به ویژه عقل آشنا شویم و تفاوتش با مفهوم دلیل عقل نزد شیعه آشکار شود و هم چنین به رویدادهای اندیشه ای تشیع و جایگاه عقل در فقه امامیه می پردازیم تا روشن شود آنچه پیش رو داریم از کجا و چرا پدید آمده است ؟
این نوشتار جایگاه عقل در فقه امامیه و تفاوت آن با نظرات اهل سنت بیان می کند و با نظر به اهمیت موضوع و پیشینه کاربرد آن به پژوهش می پردازد.
۱-۲- سؤالات تحقیق
الف- سؤالات اصلی
۱-مفهوم و ماهیت عقل فقهی چیست؟
۲-آیا از نظر امامیه عقل توانایی استنباط احکام را دارد و اگر داشته باشد قلمرو آن تا کجاست ؟
۳-منظور از عقل نزد اهل سنت چیست؟
۴-آیا عقل به عنوان منبع استنباط حکم نزد اهل تسنن و تشیع پذیرفته شده است ؟
ب- سؤالات فرعی
۱- مقصود از قیاس و استحسان چیست؟
۲- با تو جه به گستردگی مباحث قیاس و استحسان در فقه اهل سنت، آیا این دو منبع در فقه شیعه به طور کلی مطرودند؟
۱-۳- سابقه تحقیق
مسأله تحقیق در فقه شیعه و تفاوت آن با اهل سنت تا کنون در کتابی جداگانه یا پایان نامه ای به این عنوان تألیف نگردیده است. البته در پاره ای موارد کتب و مقالاتی در این رابطه تألیف شده است که در ذیل به برخی از عناوین آن کتب و مقالات اشاره می شود :
۱-در کتاب کافی (اصول) آمده است : عقل در استنباط احکام شرعی دو نقش استقلالی و غیر استقلالی دارد به اعتبار نقش استقلالی در کنار کتاب و سنت و اجماع منبعی مستقل است و به لحاظ کار برد غیر استقلالی، ابزار استنباط احکام از سایر منابع شمرده می شود (کلینی. اصول کافی، جلد ۱، ص۱۹).
۲-در کتاب المدخل الی اصول الفقه آمده است : دلیل های عقلی که امروزه در نوشته های اصولی اهل سنت به کار می رود، نام تازه رأی است که در گذشته به چهره قیاس، استحسان و غیره در می آمده است و اکنون نیز چنین است (محمد معروف، کتاب المدخل،۱۳۵۹، ص۲۰).
۳-در کتاب شرح اصول کافی آمده است : این معانی به تباین و مراتبی که دارند. در این که عقل جسم، یا صفت جسمانی نیست، شریکند و به همین جهت اشتراک، صحیح است که واژه عقل عملی مستقل قرار گیرد و بر آن کتابی جداگانه از خصوصیات اقسام و عوارض ذاتی عقل بحث کند نوشته شود
(شیرازی، شرح اصول کافی، ص۲۰).
۴-در کتاب العقل عندالشیعه الامامیه آمده است : در سده های آغازین اسلام مسلمانان با بهره گرفتن از عقل در استنباط احکام شرعی در قالب منبع مستقل و جدا از قرآن و سنت یا به شکل ابزار تفسیر دیگر منابع توجه نشان دادند؛ این توجه گاه شکل افراطی یافت و آنچه در واقع عقل محض به شمار نمی آمد و نوعی ظن شخصی بود عقل خوانده شد (رشدی، العقل عندالشیعه الامامیه،۱۴۰۴، ص۹۲).
۱-۴- فرضیه تحقیق
۱-عقل در نزد امامیه به عنوان منبع اصلی فقه محسوب می شود.
۲-اهل سنت و امامیه در مورد جایگاه عقل در فقه و اجتهاد اختلاف اساسی دارند.
۳- عقل در نزد اهل سنت دلایل عقلی چون قیاس، استحسان و… است.
۱-۵- ضرورت و اهداف تحقیق
سرنوشت عقل، بهتر از کتاب و سنت در بستر تاریخ و بالندگی فقه نیست. با آنکه در شریعت اسلام، ارزشی بالا و مقامی والا برای عقل که حجت باطن است قرار داده شده و در فقه اسلامی برای عقل، این توانایی در نظر گرفته شده که با فهم مصالح و مفاسد و کشف آنها در افعال و اشیاء به حکم شرع برسد. (بحارا

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

لانوار، ج۲، ص۶۲) در گذرگاه رشد دستگاه اجتهاد، چنین مکانتی به عقل داده نشد.
با همه بیمهریهایی که منابع و متون اصیل اسلامی با آن روبهرو شدند، در طول تاریخ اسلام، عالمان دلسوز و خستگیناپذیر دینی، این پاسداران مرزهای فرهنگ و تمدن اسلامی، در فهم، بیان، ابلاغ احکام الهی، گسترش فرهنگ اسلامی و حاکمیت دین بر جوامع بشری تلاشی سترگ را متحمّل شدند و در این راه، رنجها کشیده، زحمتها برده، جانها نثار کردند و هرگز لحظهای در ادامه دادن این راه سخت و صعب درنگ نکرده، لختی نیاسودند.
اینجا بود که لازم دیدم نمایی از نقش و جایگاه عقل در فقه امامیه و تفاوتهای که با اهل سنت دارد به بحث و بررسی بپردازم.
۱-۶- روش کار تحقیق
روش تحقیق. روش کتابخانه ای است. در ضمن از کتب، مجلات و اینترنت نیز استفاده شده است.
فصل دوّم
کلیاتی در باره عقل
۲-۱- ماهیت عقل
این بخش شامل دو گفتار می شود که به بررسی واژه های کلیدی می پردازد:

مقایسه سبک های مقابله با استرس در ورزشکاران مرد و زن در دو سبک برخوردی و غیر برخوردی ووشو- قسمت ۷

اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده و معادل دقیق آن در فارسی کلمه ” فشار ” است، البته معنای وسیع و طیف گسترده آنرا نمیرساند (شاملو، ۱۳۶۳). این اصطلاح تقریباً از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفت. در این زبان کلمه استرس بهمعنای فشار یا کشش فیزیکی بهکار میرفت. تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های مهندسی معماری تعمیم یافت و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت. بهعبارت دیگر، فشار وارد بر فرد جانشین فشار وارد بر شیء شده بود. در اوایل قرن بیستم بعضی از پژوهشگران استرس را در ارتباط با اختلالات روانتنی مطرح کردند. سپس در سال ۱۹۳۰ سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و آثار آنرا مطرح کرد. او علل یا محرکهای خارجی را عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را استرس نامید (شفر ، ۱۹۸۲).
سلیه (۱۹۵۰) تعریف کاملاً نوینی برای استرس ارائه داد. وی با تأکید بر سیستم غدد درونریز اظهار داشت که در ارگانیسم هر عامل یا محرکی میتواند تغییرات حفاظتی و سازگار کنندهای به وجود آورد. بهنظر او هر محرک تنشزا، اگر فشار کافی داشته باشد، ممکن است به ایجاد واکنشی که او آن را سندرم سازگاری کلی نامید، منجر شود.
سلیه بههنگام طرح تاریخی این موضوع چنین میگوید: استرس عبارت است از مجموعه واکنشهای غیراختصاصی که تحت تأثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد میشود. استرس از نظر ماهیت اختصاصی است، اما منشأ غیراختصاصی دارد. اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی این که دارای تغییرات کلیشهای یکسان و ویژهای است که مهمترین آنان عبارتند از: واکنش غده قشری فوِق کلیوی، کاهش میزان ائوزینوفنل در خون و رشد زخم در دستگاه گوارش. غیراختصاصی بودن آن از این نظر است که استرس براثر محرکهای گوناگون بهوجود میآید (فایلا[۷۶]، ۱۹۹۱ ؛ آیزنک، ۲۰۰۰). البته سلیه در ابتدا تصور میکرد که استرس فقط تحت تأثیر عوامل زیانآور، ایجاد میشود، ولی بعدها عنوان کرد هر چیز خوشایند و ناخوشایند موجب بروز استرس میشود.
استرس و اضطراب دو واکنش طبیعی ارگانیسم در موقعیتهای تهدیدکنندهاند که بدون آنان بقای نوع انسان به خطر میافتد. استرس عاملی است که انسان را در مواجهه با مسائلی که از آنان شناختی ندارد یا اتفاقاتی که بهوضوح ما را مورد تهدید قرار میدهد، آماده میسازد. استرس با تشدید جریان خون موجب افزایش فعالیت میشود و میتواند در دستیابی به اهداف مورد نظر مفید واقع شود. ولی میزان زیاد یا طولانی مدت آن نه تنها دیگر مفید نیست، بلکه زیانبار است.
اشخاصی که درباره استرس اطلاع کمی دارند، اغلب آنرا نوعی نیروی خارجی نیرومند می پندارند که نسبت به آن کنترل اندکی دارند. آنان احساس میکنند در صورت امکان باید از این فشارها ممانعت بهعمل آورند، ولی چنانچه برای شخص امکان گریزی وجود نداشته باشد، باید آنرا تحمل کند؛ ولی باید ذکر کرد که در مورد استرس عمل خودکار یا گریزناپذیر وجود ندارد. هریک از ما در مواجهه با موقعیت بالقوه پرتنش به شیوه کاملاً متفاوتی واکنش نشان میدهیم و به انتخاب سبک مقابله با آن میپردازیم. ما میتوانیم راهی را انتخاب کنیم که خود را دچار درماندگی کنیم یا از تجربیات خود لذت ببریم. در استرس عواملی چون زمینه، شرطی شدن، تجربه های پیشین، مدت زمان و شدت استرس نقش مهمی دارند. واکنش هر فرد در مقابل استرس از الگوی پیچیده افکار و رفتار او نشأت میگیرد. برای مثال، ما بر اساس نوع عقیدهمان نسبت بهخود و جهان و چگونگی ارضای خود به تنش پاسخ میگوییم. همچنین واکنش ما در مقابل تنش بهمیزان کنترل ما بر زندگی، و وضعیت فعل و انفعالات شخصی و وضعیت جسمانیمان بستگی دارد. این عوامل و بسیاری دیگر از عوامل حد خاصی از تنش را برای هریک از ما بهوجود میآورند. اگر بتوانیم با استرسها بهطور صحیحی برخورد کنیم، استرس دوستی میشود که ما را برای مواجهه با مسائل زندگی نیرو میدهد، ولی اگر با ضعف با آن برخورد کنیم و اجازه دهیم از کنترل ما خارج شود، به شکل دشمنی درمیآید که موجب بروز بیماریهای مختلف بویژه امراض شدید قلبی و ضعف اندامهای بدن میشود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۲-۲-۹-نظریهها و الگوهای استرس

با وجود تحقیقات وسیعی که در زمینه استرس انجام شده و استفاده گستردهای که از این مفهوم میشود، هنوز هم استرس بهطور دقیق تعریف نشده است. برخی از افراد وقتی درمورد استرس صحبت میکنند، در واقع به یک محرک محیطی اشاره میکنند. بعضی آنرا پاسخی به محرک محیطی میبینند و عدهای آنرا در تعامل بین محرک محیطی و پاسخ جستوجو میکنند. نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف نیز هر کدام استرس را از زاویه متفاوتی تحلیل کردهاند. در اینجا به بررسی برخی از این نظریهها میپردازیم.

۲-۲-۹-۱- نظریهی روانتحلیلگری

از نظر فروید «من» هسته اصلی شخصیت است و هر نوع تهدید به ارزش و کفایت آن، در واقع هسته مرکزی وجود شخص را تهدید میکند. هنگام تهدید «من» مکانیسمهای دفاعی مختلفی بهمنظور حفظ «من» از تحقیر و درهم پاشیدگی بهکار گرفته میشوند. ما همواره از این مکانیسمها استفاده میکنیم، زیرا وجود آنان برای ناچیز جلوه دادن شکستها و حمایت در مقابل نگرانیها و احساس ارزش و کفایت فردی ضروری است. البته اگر در استفاده از مکانیسمهای دفاعی افراط شود، دفاعهایی که برای حفظ تمامیت شخص بهوجود آمده، خود موجب بروز اختلال میشوند. گاهی مکانیسمهای دفاعی (برای مثال دلیل تراشی) زمانی بهکار برده میشوند که افراد برای مستدل جلوه دادن عقاید و رفتار خود در تکاپو هستند. هنگامیکه از درک اتفاقات و حواث ناموافق و مخالف عاجز میمانیم یا در مقابل عمل و رفتار خود یا وقایع خارجی، دچار استرس میشویم، دفاعهای ایمنی بخش برای حمایت ما در مقابل اضطراب وارد عمل میشوند. میزان استرس قابل تحمل در هر فرد بدون آنکه علائم اختلال و بههم خوردن سازمان رفتاری و تمامیت فردی در وی بروز کند، قدرت تحمل استرس نامیده میشود (روزنمن و سلیگمن[۷۷] ، ۱۹۸۹).
الکساندر (۱۹۸۵؛ به نقل از دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰)- برجستهترین نظریه پرداز روانتحلیلگری در زمینه واکنشهای روانی-فیزیولوژیک – این نوع اختلالها را پیامد حالات عاطفی یا هیجانی ناهشیار میداند. وی فرض کرد که بیماران مبتلا بهزخم معده تمایل خود را برای عشق والدین در کودکی سرکوب کردهاند. این انگیزشهای سرکوب شده سبب فعالیت بیش از حد دستگاه عصبی خودکار میشوند و در معده زخم تولید میکنند. از دیدگاه فیزیولوژیکی، معده به طور دائم در حال آماده ساختن خود برای دریافت غذاست و فرد بهطور نمادین آن غذا را با عشق بهوالدین معادل ساخته است. برانگیختگیهای تخلیه نشده خصمانه نیز بهوجودآورندهی حالات هیجانی یا عاطفی مزمناند و موجب ایجاد فشار خون میشوند.

۲-۲-۹-۲- نظریهی ضعف جسمانی

براساس نظریهی ضعف جسمانی، استرس در کنار اختلال خاص روانی- فیزیولوژیکی موجب بروز ضعف در اندام جسمی خاصی میشود. عوامل ژنتیکی، بیماریهای قلبی، رژیم غذایی و غیره ممکن است دستگاه عضوی خاصی را مختل سازند. این دستگاه در برابر استرسهای آتی، حتی استرسهای ضعیف و ملایم آسیبپذیر خواهد بود. براساس این نظریه، بدن انسان مانند یک تایر، که از نازکترین قسمت خود هوا را بیرون میدهد، عمل میکند. برای مثال، دستگاه تنفس ضعیف ممکن است خود را مستعد ابتلا به آسم کند. به این ترتیب بر اساس این نظریه، بیماری، ناشی از تعامل بین فیزیولوژی فرد و استرس خواهد بود (دیویدسن و نیل ، ۱۹۹۰).

۲-۲-۹-۳- نظریهی تکوین و تعادل خودکار

ج
در بدن سالم، همیشه باید توازن ظریف و پیچیدهی اعمال دو دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک حفظ شود. شلیک یا شروع فعالیت دستگاه سمپاتیک، باید بهزودی با فعالیت افزایش یابد و با پاراسمپاتیک جبران شود. برای اینکه رگهای خونی و غدد صدمه نبینند، نباید هیچیک از دستگاه ها انرژی خود را بهمدت طولانی یا بیش از حد بهجریان بیندازند. خطر جسمی واقعی معمولاً گذراست، ولی از خطرهای اجتماعی، تفکر منفی در مورد گذشته ها و نگرانی در مورد آینده، بهراحتی نمیتوان گریخت؛ آنان میتوانند دستگاه سمپاتیک را تا مدتها برانگیخته نگاه دارند و بدن را در حالت اضطراری مداوم باقی بگذارند. چنین وضعیتی به عدم توازن دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک دامن میزند و موجب بروز تغییرات بدنی میشود که ممکن است فراتر از توان جسمانی ارگانیسم باشند، در نتیجه اختلالهای روانی فیزیولوژیکی بروز میکنند (دیویدسن و نیل، ۱۹۹۰).

۲-۲-۹-۴- نظریهی پردازش اطلاعات

این نظریه تمایز بین تنشهای روان شناختی و فیزیولوژیک را ممکن میسازد. در نظریهی پردازش اطلاعات، بر چگونگی تفسیر محرکها بهعنوان عامل تنش تأکید شده است. بر این اساس، این نظریه بر ارزیابی شناختی و توجه انتخابی تأکید دارد. از این دیدگاه تصمیم فرد در مورد اینکه کدام محرکها باید در حافظهی کوتاه مدت پردازش شوند یا مورد فراموشی و غفلت قرار گیرند نیز در بروز و تشدید استرس نقش دارد. دیدگاه پردازش اطلاعات ساختارهای حافظهی بلندمدت را نیز مورد توجه قرار داده است، چرا که آمادگیهای شناختی فرد به او اجازه میدهند که تفسیرش از مجموعههایی از محرکها خوشایند یا ناخوشایند باشد (کوتاش[۷۸] ۱۹۸۵). با افزایش ارزیابیهای مشخص از محرکها بهمنزلهی منابع تنش، فشار بیشتری بر سیستم وارد میشود. بهطور کلی، فشار بیشتر بار اطلاعاتی بیشتری روی جریانات زیستی و شناختی فرد بههمراه دارد.
براساس این نظریه، منابع تنش دو نوعاند:
۱٫ پیشبینی خطر یا درد جسمانی
۲٫ پیچیدگی محرک که مستلزم ارائه پاسخهای پیچیده است .

۲-۲-۱۰- الگوهای استرس

 

۲-۲-۱۰-۱- الگوی فرهنگی اجتماعی

بافت فرهنگی- اجتماعی نیز بر بروز استرس تأثیر دارد. پدیده های فرهنگی و اجتماعی متعددی میتوانند منابع استرس قلمداد شوند که مهمترین آنان عبارتند از:
۱٫ اختلاف بین ساختار ویژهی خانواده و آنچه در محیط اجتماعی، غالب است؛
۲٫ مراحلی از زندگی که در آن تغییراتی بهوقوع میپیوندد، مانند زمانیکه فرزندان خانه را ترک میکنند؛
۳٫ نقش تعارضها مانند تعارض بین نیاز بهکار کردن پدر و مادر و نیاز ویژه به نگهداری تمام وقت کودک؛
۴٫ عوامل تنشزای مربوط به کار، مانند عدم رضایت شغلی و مسئولیتهای شغلی؛
۵٫ انزوای اجتماعی، مانند زندگی در نقاط دوردست برای کشاورزی؛ و سایر مشاغل
۶٫ محل و نوع اقامت، دوستان، و فرصتهای شغلی که میتواند برای فرد تنشزا باشد.

۲-۲-۱۰-۲- الگوی روانتنی

در بررسی علت اختلالهای روانی فیزیولوژیکی سه پرسش مطرح میشود:
۱٫ چرا استرس فقط در بعضی افراد تولید بیماریهای روانی فیزیولوژیکی میکند؟
۲٫ چرا گاهی اوقات استرس سبب بیماری و اختلال روان شناختی میشود؟
۳٫ با توجه به اینکه استرس موجب بروز اختلالهای روانی فیزیولوژیکی میشود، چه چیزی مشخص میکند که آن اختلال موجب کدام یک نارساییهای متعدد و در کدام ناحیه بدن خواهد بود؟
پاسخ به پرسشهای مذکور مورد توجه فیزیولوژیستها و روانشناسان مختلف قرار گرفته است. رویکردهای فیزیولوژیکی، برخی از اختلالهای روانی فیزیولوژیکی را به ضعف خاص یا به فعالیت بیش از حد سیستم عضوی شخص در واکنش به استرس نسبت دادهاند. نظریههای روان شناختی هم حالتهای هیجانی و عاطفی مخصوصی را برای اختلالهای ویژه در نظر گرفتهاند.
فرض اساسی الگوی روانتنی این است که اگر ارگانیسم تحت فشار قرار گیرد، ممکن است در قسمتی از بدن شرایط بیماریزا ایجاد شود (گلدبری[۷۹]، ۱۹۸۱). ارائهدهندگان این الگو، معتقدند وجود تعارضها و فشارهایی که ارگانیسم را در ارائه پاسخ مناسب ناتوان میسازند، فرآیندهای فیزیولوژیک بدن را تحت تأثیر قرار میدهند. البته فشارها و تعارضهایی که راه حلی برای آنان پیدا
شود، به تغییرات ارگانیک منجر نمیشوند.
برخی از پژوهشگران فرض کردهاند که واپسزدن حالات هیجانی برای مدت زمان طولانی ممکن است به اختلالات جسمی آشکاری بیانجامد. برای مثال، واپس زدن دائمی خشم به ایجاد بیماری میگرن کمک میکند و با زخمهای گوارش رابطه دارد. بازگشت حالت خشم موجب بروز تنشهای زیادی میشود (ادر و فریدمن[۸۰] ، ۱۹۶۹).

۲-۲-۱۰-۳- الگوی واکنش حفاظتی

در این الگو باور بر این است که هرگاه بدن تهدید میشود، برای حفاظت از خود و رفع مانع، واکنشی را شکل میدهد. برای مثال، وقتی مواد سمی و مضری توسط بینی استنشاق میشود (تهدید بدنی)، مخاط بینی شروع به ترشح کرده و چشم اشک تولید میکند (واکنش حفاظتی)؛ بدین وسیله عوامل مضر از بدن خارج میشوند (رفع خطر). وقتی بدن تهدید میشود، ممکن است واکنش جسمانی یا نمادین نشان دهد یا به واکنش یا واکنشهایی مشابه روی آورد.
این الگو با الگوی روانتنی تفاوتهایی دارد. بهنظر میرسد که تفاوتها به مجموعهای از واکنشها مربوط باشند. حالتهای هیجانی به تغییرات جسمانی منجر شده و این تغییرات گاهی موجب بروز اختلال در کارکردهای جسمانی میشوند. در الگوی واکنش حفاظتی یا حالتهای هیجانی، تغییرات جسمانی و الگوهای رفتاری مدنظرند (راسموسن، اسپیسر و مارش[۸۱] ، ۱۹۶۳).
یکی از انتقادهایی که به این الگو وارد شده، این است که تعریف استرس در آن مبهم است و این ابهام در تفسیر یافته های حاصل از پژوهش تأثیر واقعی دارد. برای مثال، در این الگو استرس هم محرک (علت) و هم پاسخ (معلول) تلقی شده است (اسوویتس و همکاران۱۹۵۵ ؛ بهنقل از راسموسن، اسپیسر و مارش، ۱۹۶۳). به این تناقض در تعریف استرس اشاره کرده و گفتهاند ساختار شخصیتی قبل از بروز نشانگان استرس بر عامل آن تأثیر دارد که اغلب نادیده انگاشته میشود. بهنظر پژوهشگران محدودیت مهم الگوی واکنش حفاظتی این است که نمیتواند تبیین کند که چرا مردم به رویدادهای تنشزا بهگونههای متفاوتی پاسخ میدهند. این الگو نشان نمی دهد که چرا بعضی از مردم هنگام واکنش بهعوامل مضری که استنشاق میکنند، دچار تغییرات متفاوتی میشوند، بعضی دچار ترشح مخاطهای بینی و ریزش اشک از چشم میشوند و گروهی اصلاً به آن واکنش نشان نمیدهند.

۲-۲-۱۰-۴- الگوی پاسخ فیزیولوژیکی

مبدع این الگو جانیس[۸۲] (۱۹۸۸) است. این الگو دارای سه بعد یا جنبه اساسی است:
الف. رویداد یا عامل تنشزا (تروماتیک)؛
ب. پاسخهای فیزیولوژیک اشخاص به عامل تنشزا؛
ج. تعیین کنندههای موقعیتی پاسخها.
بنابر الگوی جانیس رویدادهای مهم میتوانند دارای سه مرحله متوالی باشند:
تهدید: اشخاص به خطری تهدیدکننده نزدیک شده یا از آن مطلع میشوند؛ البته هنوز خطری وجود ندارد.
تماس با خطر: در این مرحله اشخاص با خطر بهطور واقعی روبهرو میشوند.
خطر قربانی شدن: این امر وقتی رخ میدهد که درجه خطر بسیار بالاست؛ افراد در این مرحله به پنج واکنش مختلف اشاره دارند:
– اجتناب و ترس: شخص با بهره گرفتن از مکانیسم انکار، از لحاظ روانشناختی خود را از عامل تنش زا رها میسازد.
– بیحرکتی آمیخته با حیرت: بیشتر افراد توانایی انجام فعالیتهای جسمانی و ذهنی را ندارند.

ضمانت اجرای تعهدات غیر مالی در حقوق خانواده- قسمت ۳

همین که نکاح ، به طور صحیح واقع می شود. روابط زوجیت ،آغاز می شود.و زوجین،حقوق و تکالیفی نسبت به هم پیدا می کنند،که حقوقدانان،به آن ، آثار نکاح ، می گویند. آثار حقوقی نکاح،شامل دوبخش می شود:الف-حقوق و روابط مالی زوجین.ب-حقوق و روابط غیر مالی زوجین.که البته در کتب حقوقی ما، بیشتر حقوق و روابط و وظایف مالی مورد توجه و مطالعه ،قرر گرفته است.و بخش عمده مباحث حقوق خانواده، به این دسته از روابط زوجین،اختصاص یافته است و گویی که حقوق و روابط مالی زوجین،بیشتر مورد توجه و مد نظر فقها و حقوقدانان بوده است.و این در حالی است که،بسیاری از مشکلات مسائل مربوط به خانواده،چه از نظر اجتماعی،و چه از نظر حقوقی،ریشه در روابط غیر مالی زوجین دارد.
از انجا که نکاح،خود، در درجه اول، یک قرارداد غیر مالی است.و روابط شخصی زوجین در تنظیم ارتباطات انان،مهم تر از روابط مالی انهاست، جا دارد که این جنبه، از آثار نکاح، نیز بطور علمی وتخصصی، مورد مطالعه قرار گیرد.
از جمله مسائل مهمی که در بحث روابط و حقوق غیر مالی زوجین،مطرح است،می توان، به موارد زیراشاره کرد:
اهمیت و توجه، حقوق غیر مالی زوجین، با توجه به عنصر زمان و توجه به برهه های مختلف تاریخی لزوم توجه و نگاه جدید حقوقدانان و دولت به این جنبه از روابط حقوق و روابط غیر مالی زوجین ، بر چه اساس و پایه ای، شکل می گیرد.و آیا همگی این حقوق،برای زوجین ضمانت اجرا دارد یا خیر؟
بررسی مسائلی که اخیرا در نظامهای حقوقی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و انگلیس،دچار تغییرات اساسی شده است.ودر کشور ما بدون تغییر باقی مانده است.و نگاه دوباره حقوقدانان ما به این مسائل،واینکه باتوجه به تحولات اجتماعی جوامع، از جمله،جامعه خودمان،تعدیل برخی از این احکام ضروری به نظر می رسد، نیز از مباحث مهم حقوق خانواده ،مخصوصا در بخش غیر مالی آن است.در این زمینه می توان، به بحث ریاست مرد، در خانواده اشاره نمود.که در حقوق بسیاری کشورهای غربی،منحل شد و ریاست جدید خانواده به نحو مشترک صورت می گیرد.اما در قانون ما ،نیاز به تعدیل و تحدید دارد.
از دیگر مسائلی که امروزه جایگاه ویژه ای،نسبت به گذشته، برای زوجین، دارد.بحث حقوق جنسی آنان است.بررسی حدو حدود تمکین خاص زوجه، و اثبات طرفینی بودن نشوز،به معنای بی اهمیتی هریک از زن و شوهر،به رضایت جنسی طرف مقابل، نیز،امروزه، نیاز به بحث و پژوهشی،در خور دارد.چراکه استقلال فردی و اجتماعی و اقتصادی زنان،در جامعه امروز،و رشد آگاهییهای او نسبت به حقوق خویشتن،اورا از قالب سنتی که تنها، نقش تمکین در برابر شوهر را ایفائ میکرد و نیازهای او اساسا دیده و پذیرفته نمی شد،خارج کرده است.
ب :اهمیت و ضرورت تحقیق
شاید در نگاه نخست، بررسی حقوق خانواده، عاری از پیچیدگی و در زمره دیگر موضوعات حقوقی به نظر آید. اما باید توجه داشت که نقش، اهمیت و کارکردی که نهاد خانواده در نظام اجتماعی ایفاء می کند، اهمیت مطالعه حقوق خانواده را دو چندان می سازد
در نظام اجتماعی کل،«خانواده» به عنوان یکی از نهادهای اساسی و اصلی جامعه که کارکردها و وظایف حیاتی متعددی را جهت بقاء و قوام اجتماع بر دوش می کشد، شناخته شده است.
از آنجا که حقوق خانواده حقوقی مبتنی بر اخلاق ، و ایثار و محبت است. وبا دیگر نهادهای حقوقی اساسا تفاوت دارد .بحث حقوق غیر مالی جایگاه و اهمیت ویژه ای در مباحث مربوط به آن دارد. و بیشترین تاثیر را در حفظ و دوام این نهاد مقدس، و همچنین در ایجاد خوشبختی و ارامش زوجین دارد.
در جامعه ما ، و در بسیاری از جوامع جهان سوم ، به دلیل سیر تاریخی مرد سالارانه ای ،که بر نظام فرهنگی خود داشته ایم.اساسا حقوق غیر مالی زوجین ،در جایگاه حقیقی خود قرار نگرفته و از این بابت نیاز مبرم ، به تبیین و تحقیق در این مباحث و موضوعات ، و تطابق قوانین، با سبز فایل و دریافتن روح اسلام ، و استخراج قوانین متناسب با زمان ، به طور حتم ، احساس می شود. و از آنجا که امروزه با توجه به مسائلی چون، کنوانسیون رفع تبعیض، علیه زنان، و دیدگاه های همراه با افراط و تفریط، نسبت به مسائل زنان و خانواده،شاهد اتهامات متعدد دنیای غرب، علیه شریعت اسلام،به ویژه،در مورد حقوق زن،و نقش او در خانواده و محدودیت وی توسط شوهر،می باشیم. برای پاسخگویی به این شبهات، و سوءتعابیر،لازم است با دقت نظر هرچه بیشتر،این مباحث را پیگیری نموده ، و ضمن پرداختن به نظرات صاحبنظران را که برخی بر اساس شرایط تاریخی زمان خودشان بوده است ، را به نقد و تحلیل جدی ، بکشانیم .ازاین رو در این پژوهش،اهداف فوق،تا آنجا که برای نگارنده مقدور و معمول بوده، مورد بررسی قرارمی گیرد.
ج:اهداف تحقیق
۱-شناخت تعهدات غیر مالی در حقوق خانواده
۲-شناخت ضمانت های اجرای حاکم بر تعهدات غیر مالی زوجین
۳- بررسی ضمانت های اجرای حقوق متقابل والدین و فرزندان
د:سوالات تحقیق
۱-تعهدات غیر مالی مشترک و مخصوص زوجین کدامند؟
۲-حقوق تا چه اندازه میتواند برای حقوق معنوی و غیر مالی زوجین،ضمانت اجرا قرار دهد؟
۳- ضمانت اجرای حقوق متقابل والدین و فرزندان چیست؟
ه:فرضیات تحقیق
۱-تقسیم تعهدات و تعیین حقوق،در نظام حقوقی اسلام،بر اساس استعدادوتناسب و نیازهای جسمی و روحی آنان است.نه مانند دیگر نظامهای حقوقی ،بر اساس تشابه،یا تساوی مطلق
۲-حقوق غیر مالی ،در خانواده ،بسیار با اهمیت تر از حقوق مالی،در خانواده است.چرا که اساس و تشکیل خانواده ،خود مسا

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

ئلی غیر مالی است. وخانواده خود یک نهاد غیر مالی است.
۳- قانون گذار برای حقوق اخلاقی حاکم بر روابط والدین و فرزندی هیچ ضمانت اجرایی در نظر نگرفته است.
و:روش تحقیق
دراین پژوهش غالب کاربراساس روش کتابخانه ای می باشدواکثرمنابع مورداستفاده مقالات وکتب انگلیسی زبان ونیزبرخی کتب ومقالات فارسی بوده که اکثرمقالات ازاینترنت و کتابخانه های در دسترس جمع آوری شده است.
فصل اول : کلیات
خانواده در طول تاریخ و در تمامی جوامع ، به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی ، زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها ، تمدن ها و تاریخ بشر شناخته شده است.پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش ، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.
اسلام به عنوان مکتبی انسان ساز بیشترین عنایت را به تکریم ، تنزیه و تعالی خانواده داشته و این نهاد مقدس را کانون تربیت و مهد مودت و رحمت می شمرد . سعادت و شقاوت جامعه انسانی نیز در دیدگاه اسلامی منوط به صلاح و فساد بنای خانواده است و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای مادی ، عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش می باشد . دستیابی به اهداف والای مکتب اسلام و حفظ و حراست دقیق و مستمر از آن ، نیازمند توجه جدی به خانواده و پیاده کردن قوانین مربوط به آن در جامعه است .بدیهی است کلیه برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها در تمام سطوح بایستی حق مدارانه و ملهم از نگرش توحیدی و در راستای تعالی و مصالح خانواده باشد.
مبحث اول : مفاهیم
خانواده نهاد مقدسی است که در آن، پدر، مادر و فرزندان در کنار هم زندگی می کنند. در این دیدگاه خانواده بستری برای تکامل اعضای آن محسوب می شود، به این شکل که افراد خانواده هم به حقوق فردی شان نائل شوند و به لحاظ فردی به تکامل برسند و هم به فکر تکامل دیگر اعضای خانواده باشند. با توجه به این مساله در این مبحث در ابتدا به مفهوم شناسی نکاح و زوجیت پرداخته خواهد شد.
گفتار اول: مفهوم نکاح و اقسام آن
بند اول :مفهوم نکاح
نکاح مصدر ثلاثی و از ریشه نکح ،ینکح ،می باشد.نکاح در اصل به معنای وَطْیْ (آمیزش) است،که در مورد عقد ازدواج به مناسبت این که آن زمینه وطی میباشند، استعمال می شود. [۱]به نظر می رسد منظور از عقد،نه تنها صیغه بلکه مفهوم حاصل از آن یعنی همان ازدواج است بنابراین نکاح را چنین تعریف می کنیم:
«نکاح رابطه ای است حقوقی – اخلاقی که به وسیله عقد بین زن ومرد حاصل می شود وبه آن دو حق می دهد که با یکدیگر زندگی کنند، مظهر بارز این رابطه، حق تمتع جنسی است». این تعریف شامل هر دو قسم نکاح یعنی دائم و موقت می شود
صیغۀ نکاح: نکاح از عقود به شمار رفته ودر آن ایجاب و قبول طرفین لازم است. فقهای اسلام همه اتفاق نظر دارند که در انجام عقد نکاح نه تنها وقوع ایجاب وقبول لفظی،ضروری است بلکه بدون آن رابطه زوجیت ایجاد نمی شود بنابراین نکاح معاطاتی، که صرفاً به اعلام توافق طرفین بسنده می شود، باطل است بلکه بایستی لفظ ایجاب وقبول هر چند به صورت غیرعربی بر زبان جاری شود اعتبار عربی بودن لفظ در صورتی است که طرفین آشنایی به زبان عربی داشته باشندیا دسترسی به فردی داشته باشند که بتواند عقد نکاح را به زبان عربی جاری کند.گر چه وکیل گرفتن وی از سوی طرفین ازدواج شرعا واجب نیست.

عکس مرتبط با اقتصاد

بررسی رابطه جهت گیری هدف، سبک های یادگیری با یادگیری خودتنظیم (مطالعه موردی دانش آموزان دبیرستانی ناحیه ۲ شهر شیراز)- قسمت ۸

تجری و همکاران(۱۳۹۱)، در تحقیقی با عنوان جهتگیری هدفی و خودتنظیمی دانشجویان شهر مشهد: نقش ماهیت تکلیف و جنسیت، بیان می دارند، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ماهیت تکلیف و جنسیت در جهتگیری هدفی و خودتنظیمی دانشجویان شهر مشهد و نیز بررسی رابطه بین این دو متغیر بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین اهداف پیشرفت و خودتنظیمی رابطه¬ مثبت و معناداری وجود دارد. هر سه نوع اهداف تبحری و رویکردی و اجتنابی با خودتنظیمی رابطه مثبت و معناداری داشتند. همچنین، بین زیرگروههای علمی از نظر خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود داشت. دانشجویان گروه انسانی نسبت به دانشجویان گروه فنی و علوم ¬پایه و دانشجویان گروه علوم¬ پایه نسبت به دانشجویان گروه فنی از راهبردهای خودتنظیمی بیشتری استفاده می¬کردند. اما خودتنظیمی در زنان و مردان تفاوتی نداشت. همچنین، دانشجویان گروه انسانی از دانشجویان دو گروه دیگر تبحری ـ تر و اجتنابی ـ تر بودند. در مجموع، زنان از مردان هدفمندتر بودند.
نوشادی( ۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین جهت گیری هدف با خودتنظیمی یادگیری، پیشرفت تحصیلی و رضایت از تحصیل در دانش آموزان؛ نشان داده است که، جهت گیری هدف یاد گیری (تسلط) پیش بینی کننده مثبت و معنادار خود تنظیمی یادگیری در نمونه مورد مطالعه است. در این پژوهش آمده است که قدرت پیش بینی کنندگی متغیر خود تنظیمی توسط متغیر جهت گیری هدف یادگیری (تسلط) برای جنسیت ها نیز معنادار و مثبت است. همچنین، در ارتباط با جهتگیری هدف عملکرد نیز این متغیر توانایی پیش بینی مثبت و معنادار خود تنظیمی را دارد. در ارتباط با متغیر جهت گیری هدف عملکرد به تفکیک جنسیت نیز این متغیر توانایی پیش بینی خود تنظیمی در دو گروه دختر و پسر را دارد.
د- رابطه سبک های یادگیری، خود تنظیمی و جهت گیری هدف به تفکیک جنسیت
صمدی(۱۳۸۳) در پژوهشی هدف پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری دانش آموزان و خودتنظیمی والدین آنها با توجه به نقش جنسیت و عملکرد تحصیلی است. به همین منظور، تعداد ۱۲۰ دانش آموز دختر و پسر اول دبیرستان شهرتهران با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و با پاسخگویی به پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری دانش آموز و خودتنظیمی والدین، ادارک خود را از راهبردهای خودتنظیمی و خودتنظیم گری والدینشان نشان دادند. از معدل تحصیلی آنان نیز به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی استفاده گردید. داده های حاصل شده با آزمون t مستقل، تحلیل واریانس یک راهه، و آزمون تعقیبی شفه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری دانش آموزان دختر و پسر و همین طور بین رفتارهای خودتنظیم گرانه والدینشان تفاوت معنی داری وجود ندارد. ولی بین راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری دانش آموزان قوی و متوسط با دانش آموزان ضعیف و هینطور بین رفتارهای خودتنظیم گرانه والدین دانش آموزان قوی و متوسط با دانش آموزان ضعیف تفاوت معنی داری وجود دارد.
مشتاقی(۱۳۹۱)، در پژوهشی بیان می دارد که با توجه به اهمیت جهت گیری هدف و تاثیر آن در عملکرد افراد، به ویژه در موقعیت های تحصیلی و همچنین نقش این جهت گیری ها در فرایند یادگیری- یاددهی، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه الگوی چهاروجهی اهداف پیشرفت با پیشرفت تحصیلی و تعیین نقش پیش بینی کنندگی آن در این زمینه انجام شد. این مطالعه همبستگی در سال تحصیلی ٩١-١٣٩٠ روی ۶٠٩ دانش آموز راهنمایی شهرستان دزفول که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند، انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هدف پیشرفت الیوت و م کگریگور استفاده شد. میانگین درسی به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی بود. داده ها به کمک شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چندگانه با بهره گرفتن از نرم افزار اس پی اس اس ۱۸ تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین جهت گیری تسلط- گرایش، عملکرد- گرایش، عملکرد- اجتناب و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود داشت ضرایب رگرسیون نشان داد که جهت گیری تسلط- گرایش و عملکرد- گرایش پیش بین های مثبت و جهت گیری عملکرد- اجتناب پیش بین منفی متغیر پیشرفت تحصیلی هستند. همچنین یافته ها نشان می دهد که بین جهتگیری هدف به تفکیک جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد.
کجباف(۱۳۸۲) در تحقیقی بیان می دارد که هدف پژوهش، بررسی رابطۀ باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی، اضطراب امتحان) و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی، خودتنظیمی) با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطۀ شهر اصفهان بود. در این پژوهش۱۲۰ دانش آموز پایۀ سوم دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی عملکرد تحصیلی از معدل نمرات سال دوم دانشآموزان استفاده شد. و برای اندازه گیری انگیزش از پرسشنامۀ راهبردهای انگیزشی یادگیری استفاده شد. تحلیل چند متغیری (رگرسیون) نشان داد که خودتنظیمی، خودکارآمدی و اضطراب امتحان، بهترین پیشبینی کنندگان عملکرد تحصیلی می باشند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در زمینه اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج چند متغیری حاکی از آن بود که در سایر متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر وجود ندارد.
قربان داوودی نژاد و آقاصفی بروجن(۱۳۹۱) در پژوهشی بیان می دارد که هدف پژوهش حاضر، مطالعه تاثیر عامل جنسیت بر خودتنظیمی یادگیری زبان انگلیسی در میان دانشجویان ایرانی است. بدین منظور از همه دانشجویان ورودی سال تحصیلی ۹۰- ۱۳۸۹ دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران که در درس زبان عمومی ثبت نام کرده بودند خواسته شد تا نسخه فارسی مقیاس خودتنظیمی تحصیلی ماگنو (۲۰۰۹؛ قربان دوردی نژاد، صالح و امام جمعه، ۱۳۹۰) را تکمیل کنند. داده ها با بهره گرفتن از آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران و پسران دانشجو در زمینه خودتنظیمی در زبان انگلیسی تفاوت معناداری ندارند و کارگروهی از پسرها برتر بودند. در انتها ارتباط یافته های پژوهش حاضر با تحقیقات قبلی تبیین شده است.
نصری و خورشید(۱۳۹۱) در پژوهشی نشان دادند که هدف این تحقیق، بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی و سبکهای یادگیری دانش آموزان، بود که جامعه ی آماری آن شامل دانش آموزان مقطع متوسطه ی نظری شهرستان بیجار در سال تحصیلی ۹۰-۹۱ بود. نتایج نشان دادکه ویژگی شخصیتی برون گرایی با سبک یادگیری همگرا همبستگی منفی دارد. همچنین ویژگی شخصیتی موافق بودن، با سبک یادگیری واگرا همبستگی معنی دار و منفی دارد. ویژگی شخصیتی با وجدان بودن با متغیر پایه تحصیلی رابطه معنادار و مثبت دارد. همچنین، نتیجه این مطالعه نشان می دهد که بین سبک های یادگیری دانش آموزان به تفکیک جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد.
حسینی نسب و شریفی(۱۳۸۹) در پژوهشی بیان می دارند که این پژوهش باهدف تعیین رابطه بین سبک های یادگیری وخلاقیت با پیشرفت تحصیلی در بین مدارس دانش آموزان متوسطه شهرستان بوکان در سال تحصیل انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد. بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر رابطه وجود دارد. بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر رابطه وجود ندارد. بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر رابطه وجود ندارد. بین سبکهای یادگیری با توجه به جنسیت دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد. بین خلاقیت با توجه به جنسیت دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد. بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد. در مورد مؤلفه های سبک یادگیری و خلاقیت برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی مشخص شد که سه مؤلفه مفهوم سازی انتزاعی، مشاهده تأملی و بسط با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد.
۲-۵- پیشینه خارجی
الف- سبکهای یادگیری وخودتنظیمی
– مویچ(۲۰۰۸) در پژوهش خود دریافت که یادگیرندگان سبکهای یادگیری جذب کننده از راهبردهای خودتنظیمی بیشتری نسبت به یادگیرندگان سبک یادگیری انطباق دهنده برخوردارند.
– هینز ومارلن وایکینز(۲۰۰۲) نشان دادند که سبکهای یادگیری و خود تنظیمی میان دانش اموزان عادی و تیزهوش متفاوت است نتایج نشان داد که دانش آموزان عادی نمره کمتری در سبکهای یادگیری(جذب کننده و انطباقی) و خودتنظیمی نسبت به دانش آموزان عادی کسب کردند.
ب- سبکهای یادگیری وجهت گیری هدف
– بمبوتی(۲۰۰۸) درتحقیقی دریافت که یادگیرندگان سبکهای یادگیری جذب کننده از جهت گیری هدف بیشتری نسبت به یادگیرندگان سبک یادگیری انطباق دهنده برخوردارند.
– ایسینک(۲۰۰۲) در پژوهش خود دریافت که دانش آموزان سبکهای یادگیری یادگیرنده محور در مقایسه با دانش آموزان سبکهای یادگیری جذب کننده از جهت گیری هدف بهتری برخوردار بوده اند.
ج- خودتنظیمی وجهت گیری هدف
-استیونس و همکاران (۱۹۸۹) درتحقیقات خود بیان کردند که دانش اموزانی که با یادگیری خود تنظیمی آگاهترند از جهت گیری هدف بهتری و اضطراب امتحان کمتری برخور دارند(به نقل ازسیف،۱۳۸۶).
-باتلر و وین(۱۹۹۵) درتحقیقات خود بیان کردند که در افرادی که هدف عملکردی پرهیزی وجود دارد رابطه منفی با خودتنظیمی وجود دارد، اما درافرادی که هدف عملکرد گرایشی وجود دارد رابطه مثبتی با خودتنظیمی وجود دارد.
وانداوله[۶۵](۲۰۰۱)، در تحقیق خود نشان داده است که بین جهت گیری هدف( و ابعاد آن) با یادگیری خود تنظیمی رابطه معنادار وجود دارد. وی بیان می دارد که با بهبود جهت گیری هدف(عملکرد، تسلط و…) افراد میزان یادگیری خود تنظیمی آنها افزایش می یابد.
جمع بندی
در این فصل تلاش شد، مفاهیم و نظرات پیرامون یادگیری خود تنظیم با تاکید بر دیدگاه پنتریج، مفاهیم و نظرات پیرامون جهت گیری هدف با تاکید بر دیدگاه الیوت و مفاهیم و نظرات پیرامون سبک های یادگیری با تاکید بر دیدگاه کلب مورد مطالعه قرار گیرد و ابعاد و مولفه های انها مشخص گردد. سپس بر اساس پژوهش های انجام شده پیرامون این سه متغیر، نتایج حاصل از پژوهش های پیشین ذکر گردد. مطالعات نشان می دهد که بین جهت گیری هدف و یادگیری خود تنظیم و همچنین بین سبک های یادگیری با یادگیری خود تنظیم رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، مطالعات حاکی از آن است که در برخی از تحقیقات سه متغیر مورد .مطالعه به تفکیک جنسیت تفاوت معناداری را نشان می دهند و در برخی دیگر این گونه نیست.
فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق :
با توجه به موضوع و اهداف پژوهش حاضر، این تحقیق کاربردی است که با رویکردی توصیفی همبستگی انجام می شود.
تحقیق همبستگی[۶۶] که خود زیر مجموعه تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) است با این هدف انجام می شود که رابطه میان متغیرها[۶۷] را نشان دهد. تحقیق همبستگی بر اساس هدف تحقیق به دسته کلی تقسیم می شود. دسته اول به تحقیقاتی مربوط می شود که هدف بررسی همبستگی دو متغیری است، بدین معنی که محقق می خواهد رابطه دو به دو متغیرهای موجود را بررسی کند.
ر این نوع تحقیق همبستگی هدف تعیین میزان همبستگی تغییرات دو متغیر می باشد. در اکثر تحقیقات همبستگی دو متغیری از مقیاس فاصله ای با پیش فرض توزیع طبیعی دو متغیر در جامعه برای اندازه گیری استفاده می شود و معمولا برای تجزیه و تحلیل داده ها از فرمول ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون[۶۸] استفاده می شود.
دسته دوم تحقیقات مربوط به تحلیل رگرسیون[۶۹] را شامل می شود که هدف آن پیش بینی تغییرات یک یا چند متغیر وابسته (ملاک) با توجه به متغیرهای مستقل (پیش بینی) است. و در نهایت دسته سوم مربوط به تحلیل ماتریس همبستگی[۷۰] و آزمودن روابط ساختاری مبتنی بر نظریه ها انجام می گیرد. هر یک از این سه دسته تحقیق روش آماری خود را برای تجزیه و تحلیل لازم دارد که برخی از این روشها به دلیل پیچیدگی توسط کامپیوتر انجام می شود.
در این نوع تحقیق همبستگی هدف پیش بینی یک یا چند متغیر وابسته (که در این تحقیق ملاک نامیده می شود.) از یک یا چند متغیر مستقل (که در این تحقیق پیش بینی نامیده می شود) است. در این روش با توجه به تعداد متغیرها می توان از مدل رگرسیون چندگانه[۷۱] و مدل رگرسیون چند متغیری[۷۲] برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کرد. در تحلیلهای از نوع رگرسیون متغیرهای پیش بینی را می توان به سه روش همزمان[۷۳] ، گام به گام[۷۴] و سلسله مراتبی[۷۵] وارد تحلیل کرد.
در روش همزمان تمام متغیرهای پیش بینی باهم وارد تحلیل می شوند. در روش گام به گام اولین متغیر پیش بینی بر اساس ضریب همبستگی صفر مرتبه با متغیر ملاک وارد تحلیل می شود و پس از آن سایر متغیرهای پیش بینی برحسب ضریب همبستگی تفکیکی[۷۶] یا نیمه تفکیکی[۷۷] وارد تحلیل می شوند. در روش سلسله مراتبی ورود متغیرها بر اساس یک چارچوب نظری یا تجربی مورد نظر محقق صورت می گیرد. به عبارت دیگر محقق شخصا درباره ترتیب ورود متغیرها به تحلیل تصمیم گیری می کند.
جامعه آماری و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی ناحیه ۲ شهرشیراز می باشد که درسال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱مشغول به تحصیل می باشند. بر اساس امار ارائه شده از سوی آموزش و پرورش ناحیه ۲ شیراز تعداد دانش آموزان دبیرستانی این ناحیه ۱۰۸۶ نفر گزارش شده است. نمونه مورد استفاده در پژوهش حاضر به کمک فرمول نمونه گیری کوکران برابر با ۲۸۰ نفر از دانش آموزان دبیرستانی ناحیه ۲ شهر شیراز انتخاب شد. به منظور توزیع پرسشنامه بین دانش آموزان و پراکندگی آنها از نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای استفاده شد. بر این اساس ۴ مدرسه انتخاب شد که ۲ مدرسه از مدارس دخترانه و دو مدرسه از مدارس پسرانه را به صورت تصادفی انتخاب نمودیم .
ابزار گردآوری اطلاعات
۱- پرسشنامه سبکهای یادگیری:
برای سنجش سبک های یادگیری دانش آموزان از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده می شود. این پرسشنامه دارای دوازده ماده است. هر سوال آن ۴ گزینه دارد: تجربه عینی(CE) مشاهده تاملی(RO)، مفهوم سازی انتزاعی (AC) و آزمایشگری فعال(AE). با جمع امتیاز هریک ازاین ۴ گزینه در۱۲جمله پرسشنامه ۴ نمره بدست می آید که شیوه های یادگیری فرد را نشان می دهد. از تفریق مفهوم سازی انتزاعی از تجربه عینی (AC-CE) و آزمایشگری فعال از مشاهده تاملی (AE-RO) دو نمره بدست می آید.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.
    • تجربه عینی + مشاهده تاملی = سبک واگرا
    • آزمایشگری فعال – مفهوم سازی انتزاعی = سبک همگرا
    • تجربه عینی + آزمایشگری فعال = سبک انطباق یابنده
    • مفهوم سازی انتزاعی- مشاهده تاملی = سبک یادگیری جذب کننده
    • اگر پاسخ پیشنهادی با یادگیری شما کاملا مطابقت دارد نمره ۴ بدهید.
    • اگر پاسخ پیشنهادی با یادگیری شما تاحدی مطابقت دارد نمره ۳ بدهید.
    • اگر پاسخ پیشنهادی با یادگیری شما اندکی مطابقت دارد نمره ۲ بدهید.
    • اگر پاسخ پیشنهادی با یادگیری شما خیلی کم مطابقت دارد نمره ۱ بدهید.

از آنجا که برای بررسی ارزش یک پژوهش، مهمترین ویژگی ابزار پژوهش روایی، ابزار است، ابتدا به بررسی روایی آزمون پرداخته می شود.. حسینی لرگانی (۱۳۷۷) و میرانصاری۱۳۷۸)، از طریق تحلیل عوامل داده ها، روایی آزمون را تأیید کرده اند. همچنین پینتو (۱۹۹۲ ) با توجه به محاسبات آماری و برآورد بار عاملی، روایی سازه پرسشنامه کلب را تأیید می کند (همان منبع). کلب در سال ۱۹۸۵ ضریب پایایی پرسشنامه اش را با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ به صورت زیر گزارش داده است. آزمایشگری فعال (AE) 78/. مفهوم سازی انتزاعی (AC) 83/.، مشاهده تأملی (RO) 73/.، تجربه عینی (CE) 82/. برای بررسی و ارتقای اعتبار وسیله تحقیق تعداد ۳۰ دانش آموز از یکی از دبیرستانهای شهرستان اقلید به روش کاملا تصادفی انتخاب و پرسشنامه تحقیق از آنها تکمیل شد در مرحله بعدی با بهره گرفتن از فرمول کرونباخ پایایی بررسی و ضریب آلفا (AE) 72/. (AC) 73/.، (RO) 71/.، (CE) 76/. تخمین که به این ترتیب اعتبار پرسشنامه در هر یک از موارد ۴ گانه مورد تایید قرار گرفت.
پایایی ابزار فوق در این مطالعه ۰٫۶۱۶ بدست آمد که این میزان پایی نسبتاً مطلوب است. روایی ابزار نیز به کمک تحلیل عاملی تاییدی مورد اندازه گیری قرار گرفت، تحلیل عاملی تاییدی نشان می دهد که ۵۷٫۳۹ درصد از واریانس سبک های یادگیری توسط این پرسشنامه قابل تبیین است. جداول مربوط به تحلیل عاملی تاییدی( نه اکتشافی) در پیوست امده است.
۲- پرسشنامه خودتنظیمی:
این پرسشنامه شامل ۹ ماده است وازآزمودنی هاخواسته می شودکه نظرات خودرادرمورد هرماده براساس مقیاس ۵بخشی لیکرت ازکاملا موافقم(نمره ۵) تاکاملا مخالفم(نمره۱) مشخص نمایند.درزمینه ارزیابی خودتنظیمی پنتریچ ودی گروت(۱۹۹۰) پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری راساخته و آن را ام-اس-ال-کیو نام نهاده اند.
به منظور بررسی روایی سازه ای پرسشنامه همبستگی درونی نمرات مولفه ها وکل پرسشنامه توسط البرزی وسیف(۱۳۸۱) محاسبه شده است.نتایج نشان داد به استثنای اضطراب امتحان که با سایرمولفه ها همبستگی منفی وغیرمعنی داردارد، به طوری که شاهدی برروایی پرسشنامه به شمارمی رود، همبستگی سایرمولفه ها ی پرسشنامه بایکدیگرونمره کل مثبت معنی داربوده است، البرزی وسیف(۱۳۸۱) نشان دادند که همبستگی نمرات هرمولفه بامولفه وبخش موبوط به ان بیش ازهمبستگی بامولفه ها وبخش های دیگراست واین نشان ازروایی سازه ای نمرات حاصل ازپرسشنامه ام- اس- ال- کیم دارد(البرزی وسیف، ۱۳۸۱).روش آلفای کرونباخ درمقیاس خودتنظیمی ۵۹% گزارش شده است.
پایایی ابزار فوق در این مطالعه ۰٫۷۲۳ بدست آمد که این میزان پایایی مطلوب است. روایی ابزار نیز به کمک تحلیل عاملی تاییدی مورد اندازه گیری قرار گرفت، تحلیل عاملی تاییدی نشان می دهد که ۶۳٫۵۸ درصد از واریانس خود تنظیمی توسط این پرسشنامه قابل تبیین است.
۳- پرسشنامه جهت گیری هدف:
الیوت ومک گریگور در سال ۲۰۰۱ برای اولین بارمدل ۲*۲ اهداف پیشرفت راتهیه کردند سپس برمبنای این مدل پرسشنامه راطراحی نمودند که شامل ۱۲ گویه است.به طوری که هر هدف به وسیله ۳ گویه سنجیده می شود که درمقابل هرگویه طیف نمره ای ازکاملا درمورد من صدق می کند (نمره ۵) تا به هیچ وجه درمورد من صدق نمی کند(نمره۱) قراردارد. الیوت ومک گریگو( ۲۰۰۱) با بهره گرفتن از روش تحلیل عامل وباچرخش واریماکس ۴ عامل ازاین مقیاس استخراج کردند.این عوامل شامل جهت گیری هدف تسلط(شامل سوالات ۱-۴)، جهت گیری هدف عملکردگرایشی(شامل سوالات ۵-۸) و جهت گیری هدف عملکرداجتنابی(شامل سوالات ۹-۱۲) بودندکه روی هم رفته ۵/۸۱ درصدکل واریانس راتبیین می کردند.

بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان ناجا- قسمت ۱۳

آلن (۱۹۹۶) نشان داد که تفویض اختیار بر تعهد سازمانی و تصمیمات شغلی اعضاء سازمان مؤثر بوده است. هاریسون و هوبارد (۱۹۹۸) تاثیر عوامل مقدماتی را در شکل گیری تعهد کارکنان تأیید نموده اند. نتایج تحقیق آنان نشان داد رویارویی کارمندان با چالش های شغلی که به وسیله مدیران طراحی شده است نقش اساسی در افزایش میزان تعهد سازمانی دارد.
۲-۱۵-۱) مدل” می یر و آلن
آلن و میر(۱۹۹۷) معتقد بودند که تعهد، فرد را با سازمان پیوند می دهد و این پیوند احتمال ترک شغل را در او کاهش می دهد (می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۲) . آنان سه جزء را برای تعهد سازمانی ارائه داده اند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

  1. تعهد عاطفی[۶۷] :

در بردارنده پیوند عاطفی کارکنان به سازمان می باشد. به طوری که افراد خود را با سازمان خود معرفی می کنند.

  1. تعهد مستمر[۶۸]:

بر اساس این تعهد فرد هزینه ترک سازمان را محاسبه می کند. در واقع فرد از خود می پرسد که در صورت ترک سازمان چه هزینه هایی را متحمل خواهد شد. در واقع افرادی که به شکل مستمر به سازمان متعهد هستند افرادی هستند که علت ماندن آن ها در سازمان نیاز آن ها به ماندن است.

  1. تعهد هنجاری[۶۹]:

در این صورت کارمند احساس می کند که باید در سازمان بماند و ماندن او در سازمان عمل درستی است (لوتانز،۲۰۰۸) .
«می یر» و «آلن»تعاریف تعهد سازمانی را به سه موضوع کلی وابستگی عاطفی، درک هزینه ها و احساس تکلیف وابسته می دانند. از تفاوت های مفهومی اجزای سه گانه تعهد سازمانی، که هر یک تا حدودی از یک دیگر مستقل اند، این نتیجه حاصل می شود که هر کدام پیامد پیش فرصت های خاصی هستند.
پیش فرصت های تعهد عاطفی به چهار گروه دسته بندی می شوند: ویژگی های شخصی، ویژگی های شغلی، ویژگی های ساختاری و تجربیات کاری. تحقیقات زیادی که در ارتباط با تعهد سازمانی انجام شده بیانگر این مطلب است که ارتباط تعهد سازمانی با عملکرد شغلی و رفتارهای مبتنی بر تابعیت سازمانی مستقیم (مثبت) است ولی ارتباط آن باترک خدمت، غیبت و تأخیر کارکنان معکوس(منفی) است. لذا ماهیت ارتباط فرد با سازمان در هر یک از اجزاء سه گانه تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد تکلیفی متفاوت است. کارکنان با تعهد عاطفی قوی در سازمان می مانند برای اینکه می خواهند بمانند. افرادی که تعهد مستمر قوی دارند می مانند چون نیاز دارند بمانند و آن هایی که تعهد تکلیفی قوی دارند می مانند، زیرا احساس می کنند باید بمانند.
۲-۱۵-۲) مدل “مایر و شورمن”[۷۰]
از نگاه این دو تعهد سازمانی دو بعد دارد: تعهد مستمر به معنای میل ماندن در سازمان ؛ و تعهد ارزشی به معنای تلاش مضاعف برای سازمان. در واقع در این مدل تعهد مستمر مرتبط با تصمیم ماندن یا ترک سازمان است، در صورتی که تعهد ارزشی مرتبط با تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است(می یر و شورمن ،۲۰۰۰). در حالی که در مدل آلن و می یر این هر سه جز تعهد مبنی بر ادامه ماندن در سازمان و یا ترک آن می باشد.
۲-۱۵-۳)مدل “جاروس “[۷۱] و همکاران
آن ها بین سه شکل از تعهد مبنی بر تعهد عاطفی، مستمر و اخلاقی تمایز قایل می شوند. تعهد عاطفی مبتنی بر اثر عینی تجربه شده به وسیله کارکنان است، تعهد اخلاقی تقریباً منطبق با تعهد عاطفی “می یر و آلن” است و تنها در مورد تعهد مستمر تعاریف مفهومی شان منطبق است.
براساس مطالعات مودی و همکارانش وضعیت نقش یکی از مقدمات ایجاد تعهد می باشد، تحقیقات مایتو و زاجاک نیز این مسئله را تأیید می کند. یکی از مفروضات مودی این است که وضعیت نقش ناشی از ادراک حاصل از محیط کاری و ویژگی های سازمانی (حیطه نظارت و کنترل) است(به نقل از اسماعیلی،۱۳۸۰). مونچ عقیده دارد که با افزایش ارتباط اعضای گروه با سایر افراد و گروه ها ، حجم تعهدات اعضا افزایش یافته و بدین ترتیب تعهدات اعضا دچار تورم شده و با افزایش تورم تعهدات اعضا به افراد گروه های دیگر پایین می آید و تعهد به گروه خودی افزایش می یابد.
شافر نیز معتقد است میزان تعهد فرد با میزان ارضاء نیازمندی های وی مرتبط است بنابراین شغلی که می تواند نیازمندی های فرد را برآورده سازد مورد رضایت او خواهد بود. هرسازمانی بر اساس ظرفیت روحی و فکری کارکنان و شناخت استعدادهای وی باعث ایجاد علاقه به کار براساس طبیعت آن، احساس مسئولیت و تعهدی که در جریان کار سازمان مورد نظر است می شود (تنهایی ، ۱۳۷۹).
اصل ترتیب و نظم دادن اشیاء و انسان ها در سازمان از دیدگاه فایول بسیار مهم است.یکی از اصولی که در سازمان از اهمیت خاصی برخوردار است اصل ثبات و پایداری شغلی در سازمان است . فایول اعتقاد دارد که برای مدیریت بهتر در سازمان بهتر است از افراد با تجربه و دارای تخصص وکارآمد استفاده شود . برای اینکه بتوان ادامه کار کارکنان با تجربه را در سازمان تثبیت کرد باید طوری آنان را مدیریت کرد که سازمان را رها نکنند. مسلماً توجه به مسائل رفاهی و انگیزشی و فراهم کردن امکانات رشد کارکنان و غیره از جمله موارد مهمی است که سبب تعهد کارکنان به سازمان می شود و اگر ازاین روش ها پرهیز شود کارکنان تعهدی به مدیریت و سازمان نخواهند داشت و بسیار سریع آن را ترک می کنند (بدیعی ،۱۳۸۸).
۲-۱۶)انواع تعهد
هرسی و بلانچارد[۷۲](۱۹۸۹) در تحقیقات خود اظهار می دارند که مدیران اثربخش در مجموعهای مرکب از تعهدات زیر اتفاق نظر دارند:
۱٫ تعهد نسبت به ارباب رجوع؛ یک مدیر یا کارمند موفق میتواند تعهد در کار خود را از طریق خدمت کردن به ارباب رجوع و اهمیت قائل شدن برای او نشان دهد.
۲٫  تعهد نسبت به سازمان؛ مدیران یا کارکنان مؤثر به سازمانشان افتخار کرده و این افتخار را در رفتار خودشان متجلی میسازند. این مدیران یا کارکنان، تعهد خود را به گونه های متفاوتی انجام میدهند و میکوشند تا با ایجاد فضای مناسب سازمانی، حمایت مدیران عالی و رعایت ارزشهای اساسی سازمان، به این مهم دست یابند.
۳٫  تعهد نسبت به خود؛ همواره مدیران یا کارکنان تصویر قوی و مثبتی به دیگران ارائه می دهند و تمامی موقعیتها، به عنوان یک نیروی مثبت عمل میکنند؛ ولی این امر، نباید با خودخواهی یا خودمحوری اشتباه شود. تعهد، خود را با نشان دادن استقلال عمل، کسب مهارتهای لازم برای اعمال مدیریت و پذیرش انتقادهای سازنده مشخص کنند.
۴٫   تعهد نسبت به افراد و گروه کاری؛ مدیران یا کارکنان موفق به افراد گروه کاری نیز متعهدند و نسبت به آنها تعلق خاطر خاصی نشان میدهند.
۵٫  تعهد نسبت به کار؛ مدیران یا کارکنان مؤثر، تلاش میکنند، با حفظ تمرکز صحیح بر کار، اهل عمل بودن و روشن کردن اهمیت کار، به کارهایی که خود و دیگران انجام میدهند، معنا و مفهوم ب
بخشند و با متمرکز نمودن توجه کارکنان دیگر به کار و ارائه هدایتهای لازم آنان، از انجام موفقیتآمیز امور اطمینان حاصل کنند.
۲-۱۷) عوامل موثر بر تعهد سازمانی
یکی از موضوعاتی که توجه محققان در زمینه تعهد را به خود جلب کرده است، جنبه های مختلف مفهوم تعهد است. زیرا، دلبستگی و تعهد کارمند نه تنها با سازمان بلکه با مراجع دیگری چون حرفه، خانواده، سرپرست مستقیم، مذهب و غیره در ارتباط است. دو جنبه تعهد که بسیار مورد توجه قرار گرفته، عبارتند از تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای. تمایل باطنی به تعهد[۷۳]، مفهوم مختصری است که توسط مودی[۷۴] و همکاران در سال ۱۹۸۲ پیشنهاد گردید و هدف آن این بود که ویژگیهای فردی و تجارب اولیه آنها را هماهنگ نماید.
تمایل باطنی به تعهد یعنی مجموعه ای از ویژگیها و تجارب فردی که افراد آن را با خود به سازمانها می برند مودی و همکاران (۱۹۸۲) سه جزء را برای تمایل باطنی به تعهد پیشنهاد کردند. اولین جزء آن «ویژگیهای فردی» دومین جزء«انتظارات» و سومین جزء«عوامل انتخاب سازمانی» است(توماس[۷۵]، ۱۹۹۲: ۱۵-۱۸).
شناخت ماهیت رابطه، سازگاری یا تقابل میان دو نوع تعهد، موضوع بسیاری از مباحث است( ماتیو و زاجاک، ۱۹۹۰: ۱۹۴-۱۷۱).
الف –دیدگاه سالانسیک
از دیدگاه گراند سالانسیک[۷۶]چهار عامل مهم قابلیت دید، صراحت ، تغییر ناپذیری رفتار و خواست و اراده شخصی را از عواملی می داند که افراد را به اعمالشان متعهد می کند.
ب –دیدگاه استیرز و همکاران
برخی از عوامل موثر بر افزایش تعهد سازمانی کارکنان از دیدگاه استیرز[۷۷] و همکاران عبارتند از :

  1. عوامل شخصی [۷۸]
  2. عوامل سازمانی[۷۹]
  3. عوامل غیر سازمانی [۸۰]

ج –دیدگاه ماتیو و زاجاک[۸۱]
از دیدگاه ماتیو و زاجاک (۱۹۹۰) با تجزیه و تحلیل یافته های بسیاری از تحقیقات، ویژگیهای شخصی موثر بر تعهد سازمانی را مطرح کرده اند. این ویژگیها عبارتند از: سن، جنسیت، تحصیلات، ازدواج، سابقه و سمت سازمانی، استنباط از شایستگی شخصی، توانائیها، حقوق و دستمزد، سطح شغلی.
د- دیدگاه مایر و آلن[۸۲]
ازدیدگاه مایر و آلن پیش شرطهای تعهد عاطفی عبارتند از :
ویژگیهای فردی، ساختاری و خصوصیات مربوط به شغل و تجارب شغلی.
تعهد مستمر[۸۳]:
چون تعهد مستمر منعکس کننده هزینه هایی است که در صورت ترک خدمت مستخدم باید آن را بپردازد هر چیزی که هزینه های قابل درک و پیش بینی را افزایش دهد، می تواند یک عامل فی نفسه موجود باشد و آنهایی که بیش از بقیه عوامل مورد مطالعه قرارگرفته اند، می توانند هزینه های جنبی یا سرمایه گذاری و وجود گزینه ها باشند.
تعهد تکلیفی[۸۴]:
تعهد تکلیفی ممکن است در مواردی خودش را نمایان کند که سازمان قبلا پاداشهایی را در نظر گرفته باشد(پرداخت هزینه های دانشگاهی) یا متحمل هزینه های عمده ای در ارائه شغل شود(هزینه آموزش شغلی). شناخت این سرمایه گذاریها از طرف سازمان، ممکن است یک حالت نامتعادلی در روابط بین فرد و سازمان ایجاد نماید که فرد را وادار به جبران نماید. که با متعهد بودن به سازمان تا بازپرداخت دین ، این احساس را با خود داشته باشد( مایر و آلن، ۱۹۹۱: ۶۹-۷۲).