“
اما مطالعات همدیگر شناختی دقیق نشان داده که میزان شیوع در بین پسران و دختران مشابه است. در بین افرد مبتلا به مشکلات خواندن تفاوتی از نظر شیوع در دو جنس گزارش نشده است(سادوک و سادوک۵،۲۰۰۷،ترجمه ی رضاعی،۱۳۸۸).[۱۱]
۲-۹- ملاک های تشخیص نارساخوانی:
تشخیص نارسا خوانی عمدتأ زمانی شروع می شود که والدین یا معلمان متوجه میگردند کودک علی رغم تواناییهای عمومی ، در زمینه خواندن ، با مشکل مواجه است . در غالب موارد ابتدا بررسی های لازم پیرامون ماهیت نارساخوانی و امکان وجود ضایعه عصبی توسط پزشکان متخصص انجام می پذیرد . در بررسی های مقدماتی جهت یافتن علت یا علل احتمالی نارسا خوانی کودک ، آزمایش های کامل پزشکی به عمل آمده ، تاریخچه زندگی کودک ، شرایط دوران جنینی ، چگونگی تولد ، روند دوران رشد کودک پیش از مدرسه ، بیماری ها ، تصادفات و ضربه های مغزی احتمالی مورد مطالعه دقیق قرار میگیرد . زمانی که در بررسیهای اولیه شواهدی از ضایعات جزئی مغزی مشاهده شد ، کودک جهت بررسی ها و آزمایشهای دقیق تر به متخصص مغز و اعصاب ارجاع میگردد . درپی معاینات دقیق پزشکی و آزمایش های عصبی چنانچه ابتلای کودک به نارساخوانی مورد تأیید قرار بگیرد کودک جهت ارزیابیهای بیشتر و تنظیم برنامه های ترمیمی و درمانی به متخصصان روانی – تربیتی معرفی می شود. هدف اصلی از جریان تشخیص ، تفکیک هر نوع اختلال احتمالی دیگری است که ممکن است کودک همراه با نارسا خوانی دچار آن بوده باشد . همچنین هر گونه برنامه ریزی مطلوب ترمیمی و آموزشی بعد از جریان دقیق تشخیص مقدور نخواهد بود . لازم به تذکر است که روانشناسان و متخصصان آموزش استثنائی قبل از تجویز یا اجرای هر نوع برنامه آموزشی ویژه ، سعی میکنند با انجام مجموعه ای از آزمون ها ، رابطه احتمالی نارساخوانی کودک را با هوش عمومی ، پیشرفت تحصیلی ، ادراک مهارت های حرکتی ، توانایی های کلامی و سازگاری های انطباقی او تبیین نمایند . نتایج حاصل ، اساس برنامه ریزی جامع و اصلاحات اولیه توسط مربیان مجرب و ورزیده استثنائی و متخصص در زمینه آموزش خواندن و روشهای درمان ” نارسا خوانی ” خواهد بود . از آنجایی که تاکنون روش واحدی در اصلاح نارساخوانی مورد تأ کید و توصیه قطعی قرار نگرفته است، بنابرین ضروری است مربیان استثنائی و کار شناسان نارساخوانی ، با روش های اصلاح نارسا خوانی آشنا شوند. ملاکهای تشخیص نارساخوانی در کتاب راهنمای آماری و تشخیصی بیماری های روانی (DSM- IV-TR) عبارت است از:
-
- پیشرفت در زمینهی خواندن بر مبنای آزمون های میزان شده فردی، به طور قابل توجهی پایین تر از آن است که با توجه به سن زمانی هوش سنجیده شده، آموزش متناسب با سن انتظار می رود.
-
- مشکل یادشده در بند فوق به طور قابل توجهی در پیشرفت تحصیلی با فعالیتهای روزمره زندگی که مستلزم خواندن است،اختلال ایجاد میکند.
- اگر کودک یاد شده دارای مشکل دیگری مثل مشکلات حسی، ذهنی یا جسمی باشد، اختلال در خواندن باید فراتر از حدی باشد که معمولا با آن نقص همراه است.
۲-۱۰- طبقه بندی نارساخوانی:
در افراد نارساخوان باید نارساخوانی اکتسابی۱ و رشدی۲ را از هم متمایز کرد(بیتون،۲۰۰۴). نارساخوانی اکتسابی نارساخوانی است که برای بزرگسالانی که قبلا خواندن را فرا گرفتهاند به کار میرود[۱۲]
مقابل نارساخوانی رشدی به مشکلات خواندنی اشاره دارد که در دوره رشد مهارتهای خواندن بروز میکند. نارساخوانی اکتسابی دارای دو زیر گروه است که با انواع مشکلات در کلمات مشخص میشود که شامل نارساخوانی سطحی است، افرادی که میتوانندکلمات بی معنی را به درستی رمزگشایی کنند و بخوانند.[۱۳]
اما آن ها با بهره گرفتن از قوانین آوایی که آموختهاند در تلفظ کلمههایی که در آن ها قاعدهای وجود ندارد، آن چه را که نظرشان میرسد اشتباه میخوانند.
زیر گروه دیگر نارساخوانی اکتسابی، نارساخوانی واج شناسی است که افراد توانایی خواندن کلمات واقعی را دارند اما در رمزگشایی کلمات بی معنی ناتوان هستند(کلوزرت۱،۲۰۰۵).
کلوزرت(۲۰۰۵)، در این ارتباط دو مسیر تشخیص کلمه را مطرح کردهاست.
الف) مسیر خرده واژه که با استفاده ازکلمه رمزگشایی تشخیص داده میشوند.
ب) مسیر واژگانی که با بهره گرفتن از شناخت بینایی کلمه بدون نیاز به رمز گشایی تشخیص داد.[۱۴]
در کودکان دارای اختلال در مسیر خرده واژگانی، مهارت مناسب برای رمزگشایی دارند و قادر به خواندن کلمات واقعی در سطح عادی هستند اما قادر به رمزگشایی کلمات بی معنی را ندارند. آن ها بر حسب”نارساخوانی واج شناختی”گذاشته میشود. کودکان دارای اختلال در مسیر واژگان، لازم برای رمزگشایی دارند و قادر به خواندن کلمات واقعی که از الگویی قاعده مندی در تلقظ هستند. همیشه این کودکان به دنبال این هستند که از یک الگوی قاعده مند تبعیت کنند. به این کودکان”نارساخوان سطحی” گفته میشود. کلوزرت در بررسیهای موردی مختلف شواهدی از این دو نوع نارساخوانی رشدی گزارش کردهاست.
یکی دیگر از طبقه بندیها،نارساخوانی نوع P2و نوع L ۳ درک بیکر۴(۱۹۹۷و۲۰۰۶).
ابتدا خواندن واسطه اولیه برای نیمکرهی راست است. در شرایطی مثل نیاز به خواندن که از فرآیندهای بسیار پیچیده زمانی است تغییر مکان میدهد وبیشتر واسطه فرآیندهای نیمکرهی چپ است. با این حال برخی از کودکان همچنین بیش از حد راهبردهای نیمکره راست استفاده میکنند. به جای اینکه جای راهبردها را تغییر دهند که میتواند مانع رشد راهبرهای نیمکرهی چپ شود. او این نارساخوانی را نوع P نامید زیرا این نوع در یادگیری و خواندن تمایل دارند که بیشتر از راهبردهای بینایی- ادراکی استفاده کنند و در نوع نارساخوانی نوع L اتکای بیش از حد روی راهبردهای زبانی و معنایی که در مرحله شروع یادگیری وجود دارد که درتمام یادگیری خود از این روش استفاده میکند.
به نظر میرسد هریک از این دو نوع برای رشد شبکه های عصبی ، روان خوانی ضروری است و در کدهای صوتی گفتار نقش اساسی در رمز گشایی محرکهای بینایی زبان دارند. این محرکهای رمزگشایی شده به عنوان نماینده شکل املایی کلمه ذخیره میشوند. این رشد با مواجهه سازی و آموزش اتفاق می افتد که به روان خوانی اجازه رشد میدهد.
۲-۱۱- ویژگیهای کودکان نارساخوان:
همان طوری که قبلاً اشاره شد به فردی نارساخوان اطلاق میگردد که بدون علت مشخص جسمانی، عاطفی و یا فرهنگی تفاوت قابل ملاحظهای بین سطح هوش عمومی و توانایی او در خواندن مشاهده میشود.
“
فرم در حال بارگذاری ...